نظام خانواده در اسلام
14 - حجاب و پاكدامنى زن - منافع حجاب
بــســـم الله الـــرّحــمـــن الــــرّحــیــم
حجاب و پاكدامنى زن
منافع حجاب
پوشش يا حجاب، به صورتى كه زيبائيها و زينت زن را بپوشاند و او را از چشمچرانى مردم هرزه و بىتربيت، و آلودگان به شهوت حيوانى، و حالات شيطانى حفظ كند دستورى قرآنى، و قانونى الهى، و تكليفى انسانى، و برنامهاى اخلاقى است.
حجاب و پوشش اسلامى كه بهترين نوع آن چادر است، چادرى كه يادگار منبع عصمت و عفتى چون فاطمه زهرا (عليها السلام) است، هيچ مانعى در راه دانشطلبى و رشد و كمال زن ايجاد نمىكند، بلكه او را از بسيارى از خطرات، و دامهائى كه حيوانصفتان در راه زيبارويان، و دختران و زنان جوان قرار دادهاند حفظ مىكند، و پاكدامنى و سلامت و عفت و حياى او را براى شوهرش يا اگر ازدواج نكرده، براى مرد آيندهاش محفوظ مىگذارد.
گوهر گرانبها و زيبا و پرقيمتى چون زن وقتى در صندوق الهى حجاب قرار داشته باشد، از دستبرد دزدان، و غارتگران، و آلودگان به لجن معصيت و گناه در امان خواهد بود.
زيبارويان جوان، وقتى ديده نشوند، و چهره پاك و معصوم آنان در معرض ديدگان مردم قرار نگيرد، شعله هوسها و هواها، و آتش اميال و غرائز به سركشى و سوزاندن پاكى يك ملت، و خراب كردن بناى معنويت يك مملكت برنمىخيزد.
پسران جوان وقتى گوهر زيبائى و زينت، و طنّازى و عشوهگرى دختران و زنان را در كوچه و بازار، پارك و خيابان، معابر عمومى، فروشگاهها، بيمارستانها، ادارات، مراكز تجارتى نبينند، دچار چشمچرانى، هوس، دختربازى، تجاوز به ناموس مردم، كندى ذهن، در هم شكستن اعصاب، بلوغ زودرس، استمناء، لواط، زنا، افكار پريشان،
غصه و نگرانى، بىميلى به درس، عشق و عاشقى، بيمارى روانى، و در نهايت تعطيل شدن نيروى انسانى خود نمىشوند.
بر اين اساس بايد گفت: حجاب و پوشش براى جنس زن امرى واجب، و فريضهاى شديد، و بدون ترديد منكر آن با آگاهى به اينكه از ضروريات اسلام، و فرمان خدا در قرآن است كافر، و از گردونه اسلام خارج است.
جوانى كه با اين خصوصيات منكر حجاب است، نمىتواند با دختر مسلمان ازدواج كند، زيرا اين ازدواج باطل، و عقدى كه بين آن دو خوانده مىشود بىاثر، و رابطه آن دو رابطه دو نامحرم و فرزندان آنها نامشروع، و عمل آنان زنا است.
دخترى كه با اين خصوصيت منكر حجاب است، نمىتواند همسر جوانى مسلمان شود، زيرا همان احكام در حق او هم جارى است.
حجاب حافظ وقار، شخصيت، كرامت، اصالت، و عظمت زن، و حافظ زيبائى و منافع او براى شوهر است.
زن در عين حجاب داشتن، مىتواند مدارج تحصيلى، و طريق كمالات و فضائل را بپيمايد، و اينكه حجاب مانعى براى او در راه رشد و ترقىاست، وسوسهاى شيطانى، و القاء فكرى غلط از جانب استعمارگران غارتگر، و دزدان ناموس، و هرزههاى كشورهاى غربى و شرقى است.
گرمى خانوادهها، استحكام رابطه زن و شوهر، تداوم زندگى، آرامش قلوب مردان، ثبات دلبستگى و عشق و علاقه مرد به همسر قانونى و شرعى خود، برپائى خانه و خانواده، بر جائى اعتماد و اطمينان مرد به زن، همه و همه مرهون پوشش و حجاب زنان مملكت است، و اينكه مردان زيبائى چهره و زينت و زيور زنانى غير از زن خود را نبينند.
مردان اگر به راحتى و به آسانى در تمام صحنههاى اجتماعى دسترسى به زنان داشته باشند، ضمانتى براى اثبات محبت و دلبستگى آنان به همسرانشان نخواهد بود، و تحريك هوا و هوس و شهوات آنان را از زندگى خود دلسرد، و خود كلنگى براى خراب كردن كانون گرم خانواده خواهند شد.
زيان بىحجابى و بدحجابى و آزاد گذاشتن زن، و آزاد بودن زن به صورت غربى آن به شماره نمىآيد.
تاكنون بىحجابى زن باعث گمراهى ميليونها مرد، و به گناه افتادن ديگران، و پيدا شدن هيولاى طلاق در خانوادهها، و پديد شدن عشق مرد به زن شوهردار، و روابط نامشروع، شده، و همانطور كه يهوديت و مسيحيت مىخواسته علت خروج بسيارى از مردان و زنان از عرصهگاه ملكوتى اسلام و ديندارى شده است.
پايهگذاران بىحجابى خود از اين مسئله به ستوه آمده، و عوارض آن را از پديدههاى شوم قرون اخير مىدانند.
نظام خانواده در ايران نظامى قوى، مستحكم، بر اساس حيا و عفت، وقار و ادب، ايمان و تقوا، و نبود طلاق مگر به ندرت بود.
از زمانى كه استعمار غرب به دست ولگردى دورهگرد، بيسوادى پليد، آلودهاى خائن، وطنفروشى كثيف به نام رضاخان پهلوى حجاب و پوشش قرآن را از بسيارى از زنان به غارت برد، وضع خانه و خانواده به صورت ديگر شد، آمار طلاق فزونى گرفت در حدى كه در اواخرحكومت آن خانواده نابكار در هر ماه بين شش تا هفت هزار درخواست طلاق به دادگاهها داده مىشد، مردان و جوانان زنديده بىزن مىشدند، و زنان شوهرديده بدون شوهر، و اين دو طايفه آزاد شده از تعهد زندارى و شوهردارى به جامعه مىپيوستند، و سفره فساد و افساد را گستردهتر مىكردند.
مرجع بزرگ، حكيم خبير مرحوم آيتاللّه شاهآبادى پس از مسئله كشف حجاب، بدون ترس از حكومت وقت، چنانكه مستمعين آن بزرگوار برايم نقل كردند، بارها در عرشه منبر و در مجالس عمومى و خصوصى فرياد زد: رضاخان با به غارت بردن حجاب قرآن، و كشتن قيام كنندگان عليه بىحجابى، در مسجد گوهرشاد، و در كنار حرم ملايك پاسبان حضرت رضا (عليه السلام) كمر صد و بيست و چهار هزار پيامبر را شكست.
آرى آن عارف عاشق، و هشيار بينا، كه در مسائل اسلامى و در فلسفه و حكمت مجتهدى توانا، و بصيرى كمنظير بود، كشف حجاب و بدحجابى را شكننده كمر فرستادگان خدا مىدانست!!
قطب در كتاب بسيار مفيد «آيا ما مسلمان هستيم» مىگويد بر اساس مداركى كه ديدم، يكى از پاپها از تمام كشيشها و كاردينالها در واتيكان دعوت كرد، و از آنها خواست براى كشتن اسلام، و خاموش كردن چراغ دين، به صورتى كه براى واتيكان و مسيحيت خرج زيادن نداشته باشد نظر بدهند، كميسيونها براى اين منظور تشكيل شد، و نظرياتى از جانب صاحبنظران اظهار شد، از ميان تمام آراء و نظريات اين رأى مقبول همه كشيشان و كاردينالها و خود پاپ قرار گرفت، كه براى كشتن اسلام قوىترين اسلحه و كمخرجترين برنامه، بيرون آوردن دختران و زنان مسلمان از حجاب، و قرار گرفتن آنان در اختيار جوانان و مردان به صورت آزاد، در كوچه و بازار، وسائل عمومى، پاركها و سينما، ادارات و مراكز تجارى، تئاترها، و مراكز اجتماعى است؟!
اين برنامه به دست خائنان، انجام گرفت، و هوا و هوس زنان و دختران كمايمان يا بىايمان به اين آتش دينسوز، و شعله خانمان برانداز كمك كرد، و وضع را در ممالك اسلامى و مملكت ايران به جائى رساند، كه نزديك بود دين خدا كه محصول زحمات انبيا و امامان و علما ودانشمندان است بميرد، و چراغ هدايت خاموش گردد، ولى دست حق از آستين مردى از سلاله انبياء و نتيجه امامان يعنى خمينى بتشكن در كشور ايران بيرون آمد و بر سينه نامحرم زد، و دين را از اسارت اشرار نجات و حجاب قرآن را به ناموس اسلام برگرداند.
بر امت اسلام فرض و واجب است كه انقلاب آن انسان الهى را حفظ كنند، و از ارزشهاى آن نهضت عظيم الهى محافظت نمايند، و نگذارند دشمنان زخمخورده، اين چراغ روشن را كمنور، يا بىنور نموده ملت ايران را به وضع سابق برگردانند، تا بتوان با پايمردى و ثبات قدم فرهنگ انقلاب را صادر، و ساير ملتهاى بيرون رفته از مدار اسلام را به اسلام برگرداند.
با توجه به آنچه كه بيان شد، به ارزش گفتار آن متفكر شهيد، كه بارها در سخنرانيها فرياد زد: حجاب مصونيت است نه محدوديّت پى مىبريم.
آرى حجاب براى زن و براى شوهر او، و خانوادهاش، و جامعه، و بخصوص جوانان و آنان كه ازدواج نكردهاند، مصونيت از هزاران خطر، و انواع فساد و افساد، و مانع از هم پاشيده شدن كانون گرم خانوادههاست.
محققين فرمودهاند مسئله پوشش زن و حجاب او در چهارده آيه قرآن مطرح است، و برخى را عقيده بر اين است كه از نزديك بيست و پنج آيه اين معنا استفاده مىشود.
اميرالمؤمنين (عليه السلام) خطاب به حضرت مجتبى و در حقيقت خطاب به تمام مردم فرمودند: محرم نامحرمى را جداً مراعات كن، زيرا اين برنامه براى تو و همه زنان نامحرم مصونيت از افتادن در خيال گناه و خود گناه است، و اگر قدرت دارى كه زنان خانواده تو مردى غير تو را نشناسند، اين برنامه را انجام بده.
راوى مىگويد در يك روز بارانى با رسول خدا در بقيع نشسته بودم، زنى سواره بر الاغ از كنار ما گذشت، دست الاغ در گودالى فرو رفت و زن از مركب بزير افتاد، رسول حق (صلى الله عليه وآله وسلم) رو برگرداند، عرضه داشتم خود را با شلوار پوشانده، حضرت سه بار براى اين گونه زنان طلب مغفرت كردند، و فرمودند اى مردم اينگونه پوشش برگيريد كه پوشانندهترين لباس براى بدن است، و زنان خود را به وقت بيرون رفتن از خانه با چنين جامهاى بپوشانيد.
مقنعه، جلباب، عباء، عناوينى است كه در آيات و روايات براى پوشش زن بكار رفته.
زن بايد خود را بنده حق بداند، و نمك حق را نسبت به خود رعايت كند، و رعايت نمك منعم و مالك حقيقى، و ربّ واقعى، به اين است كه از عظمت او حساب ببرد، و به قيامت و محاكمات او توجه داشته باشد، و با تمام وجود از فرمانهاى حضرتش كه در قرآن، و در زبان انبياء و امامان آمده پيروى كند تا خود و خانواده و جامعهاش از مضرّات بدحجابى و بىحجابى در امان بماند.
وامّا من خاف مقام ربَّه و نهى النَّفس عن الهوى فانَّ الجنَّه هى المأوى.
هر كس از مقام حضرت ربّ ترسيد، و خود را از هوا و تمايلات بىقيد و شرط نگاه داشت، همانا بهشت جاى اوست.
متأسفانه عدهاى از دختران و زنان اين زمان در چهار گوشه جهان، از مكتب بىبندوبارى پيروى مىكنند، و شهوات و تمايلات خود را آزاد نموده، و سفرهاى از فساد و افساد پهن كردهاند كه در تاريخ گذشته سابقه نداشته، و با كمال اسف گروهى از دختران و زنان كشورهاى اسلامى و امّت رسول حق، از آنان تقليد مىكنند.
اميرالمؤمنين (عليه السلام) در رابطه با اين زنان فرموده:
يَظْهَرُ فى آخِرِ الزَّمانِ وَاقْتِرابِ السّاعَهِ وَهُوَ شَرُّ الْازْمِنَهِ، نِسْوَهٌ كاشِفاتٌ عارِياتٌ، مُتَبَرِّجاتٌ، مِنَ الدّينِ خارِجاتٌ، فِى الْفِتَنِ داخِلاتٌ، مائِلاتٌ الَى الشَّهَواتِ، مُسْرِعاتٌ الَى اللَّذّاتِ، مُسْتَحِلّاتُ الْمُحَرَّماتِ، فى جَهَنَّمَ خالِداتٌ.
در آخر زمان، و نزديكى قيامت، كه بدترين زمانهاست، زنانى ظاهر مىشوند با اين خصوصيات:
بى حجاب و برهنه از پوشش لازم، جلوه دهنده زينت و زيبائى در كوچه و بازار، خارج از دين، داخل در فتنه، راغب به شهوات، سرعت گيرندهبه سوى لذات، حلال شمرنده محرمات الهى، كه اين زنان با اين اوصاف در جهنم ابدى و دائمى هستند.