گردآوری و تنظیم: محسن قربانیان
بدون تردید انقلاب اسلامی به لحاظ ماهیتی از صبغه فرهنگ اسلامی برخوردار بود و این را به وضوح میتوان در خاستگاه مردم و شعارهای دینی آنان مشاهده کرد. رهبری امام خمینی(ره) به عنوان شاخص و نماد نهضت اسلامی مردم بود که با الهام از آموزههای وحیانی و التزام عملی به آن توانست پشتوانه قاطع اکثریت مردم را به دست آورد، و این انقلاب شکوهمند اسلامی را به پیروزی برساند. نوشتار حاضر جلوههایی از انس با قرآن در سیره نظری و عملی بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران است که در ده گزینه انتخاب شده و اینک تقدیم خوانندگان محترم میگردد.
1- طفل مکتب قرآن
در نزدیکی خانه ما مکتبخانهای بود به نام مکتبخانه «مُلّا ابوالقاسم». من با برادرم «سیّدروحالله» به آنجا میرفتیم و درس میخواندیم. هر بچّهای در مکتبخانه روزی نیم جزء قرآن میخواند. هر وقت کسی قرآن را ختم میکرد و به آخر میرسید، رسم بود به ملا و سایر بچّهها ناهار بدهد.
*
سیدروحالله هفت ساله شده بود که قرآن را ختم کرد.
(مجله پاسدار اسلام، ش 86، ص23؛
(به نقل از: آیتالله پسندیده برادر امام(ره))
2- تابلوی زیبا
وارد جماران که میشدی، اوّلین چیزی که روی دیوارهای ساده حسینیه توجّهت را به خودش جلب میکرد، تابلوی کوچکی بود که بالای سر امام نصب شده بود. روی آن با خط زیبایی نوشته بود: «وَ كَلِمَهًْ اللَّهِ هِيَ الْعُلْيا.»
*
امام همیشه زیر سایه این آیه مینشست.
(مشاهدات عینی)
3- اگر قرآن نبود...
21 اردیبهشت 62 . حسینیه جماران پُر شده بود از جمعیّت. مسئولان نظام همه نشسته بودند. صحبت از عظمت قرآن بود. گفت: «اگر قرآن نبود، باب معرفهًْالله بسته بود إلي الأبد.»
*
بعدها این از معروفترین جملههایی شد که امام درباره قرآن گفته بود.
(صحيفه امام، ج17، ص433)
4- منطق سیاسی
«نه به کسی ظلم میکنیم
نه زیر بار ظلم میرویم.»
*
این خلاصه منطق سیاسی امام بود، از متن قرآن گرفته بود:
«لا تَظْلِمُونَ وَ لا تُظْلَمُونَ.»
(صحيفه امام، ج4، ص244)
5- پایمردی
پای قرآن که به میان میآمد، از پا نمینشست تا حکم قرآن را به کرسی بنشاند. میگفت: «من از آن آدمها نيستم كه اگر يك حكمى كردم، بنشينم چرت بزنم كه اين حكم خودش برود... من راه مىافتم دنبالش.» وقتی حرفی میزد، همه حساب کار خودشان را میکردند، پای قرآن که در میان بود...
(صحيفه امام، ج1، ص292)
6- بهترین موعظه
یک روز در نجف نامهای خدمت امام نوشتم و گفتم: «خواهش میکنم مرا نصیحت کنید، هر چند یک نصیحت عام و کلّی باشد.» امام در جواب نوشتند: «بهترین موعظه آن است که خدا در قرآن فرموده: «قُلْ إِنَّما أَعِظُكُمْ بِواحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنى وَ فُرادى».
(پابه پای آفتاب، ج4، ص221، به نقل از آیتالله مؤمن)
7- قرآن و سیاست
میگفتند: «در قرآن که اصلاً هیچ مطلب سیاسی وجود ندارد!»
اوّلین کسی که محکم جلوی این حرفها ایستاد، امام بود. جوری جوابشان را داده بود که حرفشان را پس گرفتند. دیدند دیگر بین مردم خریدار ندارند: «باید به این نادانان گفت که قرآن کریم آن قدر که در حکومت و سیاست، احکام دارد، در سایر چیزها ندارد. بلکه بسیاری از احکام عبادی اسلام، احکام سیاسی است.»
(مستندات قرآنی فلسفه سیاسی امام،...، ص47)
8- مطالعه قرآن
این اواخر برای پسرش نامه نوشت، یک نامه عارفانه که در آن حاج احمدآقا را به مطالعه قرآن سفارش کرده بود: «پسرم! سوره مبارکه حشر را مطالعه کن که گنجینههایی از معارف و تربیت در آن است.» بعد هم به او گفته بود که اگر انسان یک عمر در این سوره تفکّر کند، ارزش دارد، خصوصاً آیات پایانی سوره: يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ لْتَنْظُرْ نَفْسٌ ما قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَ اتَّقُوا اللَّهَ... تا آخر سوره.
(صحيفه امام، ج18، ص513)
9- پاسخ قرآنی
خبرنگار تلویزیون «سی.بی.اس» آمریکا پرسید: «حضرت امام! انور سادات رئیسجمهور مصر كه يك مرد بسيار مذهبى و مسلمان است، به شما جسارت کرده و گفته است که شما آبروی اسلام را بردهاید! شما را هم دیوانه خوانده است!...» امام با خونسردی جواب داد: «اسلامى كه پيش انور سادات هست غير از اسلامى است كه پيش مسلمانان است. اسلامِ انور سادات با نصّ قرآن مخالف است، قرآن كريم میگوید با دشمنان اسلام دوستى نكنيد و ايشان با كارتر رئيسجمهور آمريكا و بگين نخستوزیر اسرائیل دوستى كرده است.»
بعد خیلی محکم رو کرد به آن خبرنگار و گفت: «معلوم مىشود كه الفاظ در نظر شما هم يك معانى ديگرى پيدا كرده كه انور سادات را مذهبى و مسلمان مىدانيد! قرآن میگوید كسانى كه با دشمنان اسلام دوستى مىكنند، مسلمان نيستند. او فقط ادعای اسلام میکند...»
خبرنگار خودش را جمع کرد. سریع رفت سراغ سؤال بعدی...
(صحيفه امام، ج11، ص78)
10- مبلّغ قرآن
یازده ماه توی حرم حضرت عبدالعظیم؛ تحصّن کرد. آنجا یک دهه عاشورا منبر رفت. هر شب سه مرتبه یک مطلب را تکرار کرد، اول و وسط و آخر منبر. شب دهم، منبر آخر گفته بود: «خدایا تو شاهد باش که من میرزا محمّدعلی شاهآبادی در این ده شب سی مرتبه این مطلب را گفتهام و حجّت را برای همه تمام کردهام. امشب هم برای آخرین بار میگویم که رضاخان دستنشانده انگلیس است و هدفش از بین بردن قرآن و اسلام. اگر با منِ روحانی مبارزه میکند، نه بهخاطر خود من است، بلکه به این دلیل است که من مبلّغ قرآنم. از همین جا به همه اعلام میکنم اگر حرکت نکنید، این خبیث، اسلام و قرآن را از بین میبرد!»
*
امام دستپرورده این استاد بود.
(عارف کامل(نکتهها و خاطرههای آیتالله شاهآبادی، ص51)