۲۰۵ - حجتالاسلام موسوی طباطبائی:سالروز وفات حضرت امالبنین(س) و تکریم مادران و همسران شهدا شمیم ملکوتیان در زمین۱۳۹۷/۱۱/۲۹
سالروز وفات حضرت امالبنین(س) و تکریم مادران و همسران شهدا
شمیم ملکوتیان در زمین
حجتالاسلام موسوی طباطبائی
شکوه و عظمت ایران اسلامی مرهون کیست و اولیای نعمت ما در این انقلاب چه کسانی هستند؟ پاسخ هر چه که باشد یقینا نام «شهیدان» چون ستارهای پرفروغ بر عنوان این لوح، جلوهگر است. فرشتهسیرتانی که گرامیترین سرمایه خود را در کف خلوص نهاده و تقدیم اسلام کردند.
شهیدان بزرگوار در سلوک عارفانه خود، مجذوب جمال الهی شدند، قفس را شکسته و زنجیرها را گسستند آنگاه به خیزشی بلند و پروازی پر شکوه، شاهد شهادت را در آغوش کشیدند و به لقای رب جلیل نایل آمدند.
آنان با کوچ آسمانی خود، هم جامعه را از عطر معنویت آکنده نموده و هم الگویی قابل اقتدا برای تمامی نسلها گردیدند و نیز استقلال و امنیت جمهوری اسلامی را تضمین کردند و این همه و بیشتر از این، برکات وجود شهیدان گرامی است.
اما چنانچه گامی عقب رویم، در چشماندازی بزرگتر به «شهیدپروران» میرسیم. بانوانی والاگهر و گوهرهایی ارجمند که به کیمیای وجود خود انسانهایی خاکی را تا آستان قرب الهی به اوج رسانیدند.
مادران شهدا در کنج گمنامی خویش، نامورانی پرآوازهاند که دامان پاکشان معراجگاه شهیدان گردید. مادران وارستهای که عزت و شرافت و آرمان خواهی را با شیره وجود خویش به فرزندان، انتقال دادند. لذا شهیدان، آینه تمامنمایی در بازتاب صفای باطن مادران هستند. حضرت سیدالشهدا(ع) این موضوع را به زیباترین شکلی بیان میفرمایند:
«ألا إنّ الدَعی بنَ الدعی قَد رَکَزَ بینَ اثنتینِ بینَ السِلهًْ و الذِلهًْ و هَیهاتَ مِنٌّا الذِله: هان که ناپاک زاده فرزند ناپاک [ابن زیاد] مرا بین شمشیر آخته و تن به خواری سپردن مخیر ساخته حال آنکه زبونی و پستی از ما به دور است.»
آنگاه حضرت، دلیل روحیه بلند و الهی خود را اینچنین بیان میفرمایند: «یأبی اللهُ ذلک لنا و رسولُه و المؤمنون و حُجورٌ طابت و طهُرَت.. : خداوند و رسولش و مومنان و دامنهای پاک و طاهر نمیپسندند که زیر این بار رویم...» آن حضرت به صراحت، روحیه عزتطلبی و شهادتجویی خود را از جمله، در گرو دامان پاکی میداند که در آن پرورش یافته است.
مادران شهدا، نمونههای بسیار والا و سرمشقهای کاملی از انسانهای تربیت شده در مکتب اسلام هستند. آنان صفاتی دست نایافتنی مانند صبر و ایثار و استقامت و یقین و شُکر را همچون شاخسار طوبی از فراز خیال، در دسترس آورده و ناممکنها را در جامعه، قابل حصول ساختند!
این ظرفیت عظیم و حجم تناور، خواهناخواه در جامعه، فرهنگی ارزشمند ایجاد میکند که در پرتو آن، بیتفاوتی، بیدردی و دلسردی، صفاتی نابهنجار و ضد ارزش معرفی میگردند و نشاط، خدمت، صداقت، خودباوری و ازخود گذشتگی، به عنوان اوصافی مورد انتظار و بدیهی - و نه آرمانی - شناخته میشوند. اما چنانچه هماکنون باورهای جامعه را در این جایگاه نمیبینیم، حاصل کوتاهی مسئولان غرب زده و غربهراسی است که از فرهنگ ایثار و شهادت روی گردانیده و قبله آمال را در جای دیگری میجویند.
خاطرات مادران شهدا، خوراک فرهنگی غنی و سرشاری است که به جامعه انگیزه و تحرک میبخشد و خاطر مردم را از چرخه بیپایان روزمرگی به افقهای بلند معنویت سوق میدهد. از جمع مادران عزیز شهدا، بسیاری هستند که چندین نازدانه خود را تقدیم اسلام نمودهاند. برخی دیگر به گونهای باور نکردنی هنوز چشم به راه شهید خود هستند. گروهی دیگر هیچگاه نشانی از فرزند خود نیافتند و حسرت دیدار را در نقاب خاک به همراه بردند و مادران دیگری، پیکر پاره پاره یا بدون سر یا قطعه استخوانی از فرزند شهید خود را تحویل گرفتهاند. کدام انسان است که از کنار این مصیبتهای کوهشکن بیتفاوت گذر کند و لحظهای خود را همدرد این اسطورههای شکیبایی قرار ندهد؟
مادران عزیز شهدا که به حق ذخایر فرهنگی جامعه ما هستند، در گذرگاه دشوار مصیبتها به بانوی ادب و وفا یعنی حضرت ام البنین (س) اقتدا و تأسی نمودند. آن بزرگوار که اکلیل همسری حضرت امیرالمؤمنین(ع) را بر سر دارد چهار فرزند رشید خود از جمله حضرت ابوالفضل العباس(ع) را فدای سیدالشهدا کرد و به پیامرسان کربلا که به زحمت میکوشید خبر شهادت فرزندانش را به او بدهد فرمود: «از حسین(ع) برایم بگو که فرزندانم و همه عالم به فدای حسین باد.»
اسطورههای دیگری که ذکرشان ضروری است همسران شهدا هستند. بانوانی که به دست خود بر اندام شوهران دلاور خویش لباس رزم پوشاندند و در وداعی سخت جانگداز با آنان پیمان بستند که در راه آرمانهایشان لحظهای از پا ننشینند و همه همت خود را به تربیت فرزندان به کار گیرند. آرامش خیال رزمندگان در جبههها، حاصل قوت قلبی بود که این بانوان اهل ایمان در پشت جبهه به ایشان میدادند.
همچنین از حقایق باور نکردنی این مرز و بوم بانوان جانبازان هستند که شکیبایی را به زانو درآوردهاند. این زنان عرشی، سالیان متمادی به پرستاری و تیمار همسران جانباز خود مشغولند و پروانهآسا به گرد بستر آنان میچرخند. جانبازان عزیز که روزگاری شیران شجاع جبههها بودند، امروز ناتوان و رنجور، به تلاشهای عاشقانه و فداکارانه بانوی خود مینگرند و دردهای جانکاه خود را پشت لبخند رضایتشان پنهان میدارند.
درود بیکران خدا و ملایک و اولیایش نثار این انسانهای ارجمند، والامقام و بزرگوار و همواره سایه هماگونهشان بر آسمان این سرزمین برقرار باد.
شکوه و عظمت ایران اسلامی مرهون کیست و اولیای نعمت ما در این انقلاب چه کسانی هستند؟ پاسخ هر چه که باشد یقینا نام «شهیدان» چون ستارهای پرفروغ بر عنوان این لوح، جلوهگر است. فرشتهسیرتانی که گرامیترین سرمایه خود را در کف خلوص نهاده و تقدیم اسلام کردند.
شهیدان بزرگوار در سلوک عارفانه خود، مجذوب جمال الهی شدند، قفس را شکسته و زنجیرها را گسستند آنگاه به خیزشی بلند و پروازی پر شکوه، شاهد شهادت را در آغوش کشیدند و به لقای رب جلیل نایل آمدند.
آنان با کوچ آسمانی خود، هم جامعه را از عطر معنویت آکنده نموده و هم الگویی قابل اقتدا برای تمامی نسلها گردیدند و نیز استقلال و امنیت جمهوری اسلامی را تضمین کردند و این همه و بیشتر از این، برکات وجود شهیدان گرامی است.
اما چنانچه گامی عقب رویم، در چشماندازی بزرگتر به «شهیدپروران» میرسیم. بانوانی والاگهر و گوهرهایی ارجمند که به کیمیای وجود خود انسانهایی خاکی را تا آستان قرب الهی به اوج رسانیدند.
مادران شهدا در کنج گمنامی خویش، نامورانی پرآوازهاند که دامان پاکشان معراجگاه شهیدان گردید. مادران وارستهای که عزت و شرافت و آرمان خواهی را با شیره وجود خویش به فرزندان، انتقال دادند. لذا شهیدان، آینه تمامنمایی در بازتاب صفای باطن مادران هستند. حضرت سیدالشهدا(ع) این موضوع را به زیباترین شکلی بیان میفرمایند:
«ألا إنّ الدَعی بنَ الدعی قَد رَکَزَ بینَ اثنتینِ بینَ السِلهًْ و الذِلهًْ و هَیهاتَ مِنٌّا الذِله: هان که ناپاک زاده فرزند ناپاک [ابن زیاد] مرا بین شمشیر آخته و تن به خواری سپردن مخیر ساخته حال آنکه زبونی و پستی از ما به دور است.»
آنگاه حضرت، دلیل روحیه بلند و الهی خود را اینچنین بیان میفرمایند: «یأبی اللهُ ذلک لنا و رسولُه و المؤمنون و حُجورٌ طابت و طهُرَت.. : خداوند و رسولش و مومنان و دامنهای پاک و طاهر نمیپسندند که زیر این بار رویم...» آن حضرت به صراحت، روحیه عزتطلبی و شهادتجویی خود را از جمله، در گرو دامان پاکی میداند که در آن پرورش یافته است.
مادران شهدا، نمونههای بسیار والا و سرمشقهای کاملی از انسانهای تربیت شده در مکتب اسلام هستند. آنان صفاتی دست نایافتنی مانند صبر و ایثار و استقامت و یقین و شُکر را همچون شاخسار طوبی از فراز خیال، در دسترس آورده و ناممکنها را در جامعه، قابل حصول ساختند!
این ظرفیت عظیم و حجم تناور، خواهناخواه در جامعه، فرهنگی ارزشمند ایجاد میکند که در پرتو آن، بیتفاوتی، بیدردی و دلسردی، صفاتی نابهنجار و ضد ارزش معرفی میگردند و نشاط، خدمت، صداقت، خودباوری و ازخود گذشتگی، به عنوان اوصافی مورد انتظار و بدیهی - و نه آرمانی - شناخته میشوند. اما چنانچه هماکنون باورهای جامعه را در این جایگاه نمیبینیم، حاصل کوتاهی مسئولان غرب زده و غربهراسی است که از فرهنگ ایثار و شهادت روی گردانیده و قبله آمال را در جای دیگری میجویند.
خاطرات مادران شهدا، خوراک فرهنگی غنی و سرشاری است که به جامعه انگیزه و تحرک میبخشد و خاطر مردم را از چرخه بیپایان روزمرگی به افقهای بلند معنویت سوق میدهد. از جمع مادران عزیز شهدا، بسیاری هستند که چندین نازدانه خود را تقدیم اسلام نمودهاند. برخی دیگر به گونهای باور نکردنی هنوز چشم به راه شهید خود هستند. گروهی دیگر هیچگاه نشانی از فرزند خود نیافتند و حسرت دیدار را در نقاب خاک به همراه بردند و مادران دیگری، پیکر پاره پاره یا بدون سر یا قطعه استخوانی از فرزند شهید خود را تحویل گرفتهاند. کدام انسان است که از کنار این مصیبتهای کوهشکن بیتفاوت گذر کند و لحظهای خود را همدرد این اسطورههای شکیبایی قرار ندهد؟
مادران عزیز شهدا که به حق ذخایر فرهنگی جامعه ما هستند، در گذرگاه دشوار مصیبتها به بانوی ادب و وفا یعنی حضرت ام البنین (س) اقتدا و تأسی نمودند. آن بزرگوار که اکلیل همسری حضرت امیرالمؤمنین(ع) را بر سر دارد چهار فرزند رشید خود از جمله حضرت ابوالفضل العباس(ع) را فدای سیدالشهدا کرد و به پیامرسان کربلا که به زحمت میکوشید خبر شهادت فرزندانش را به او بدهد فرمود: «از حسین(ع) برایم بگو که فرزندانم و همه عالم به فدای حسین باد.»
اسطورههای دیگری که ذکرشان ضروری است همسران شهدا هستند. بانوانی که به دست خود بر اندام شوهران دلاور خویش لباس رزم پوشاندند و در وداعی سخت جانگداز با آنان پیمان بستند که در راه آرمانهایشان لحظهای از پا ننشینند و همه همت خود را به تربیت فرزندان به کار گیرند. آرامش خیال رزمندگان در جبههها، حاصل قوت قلبی بود که این بانوان اهل ایمان در پشت جبهه به ایشان میدادند.
همچنین از حقایق باور نکردنی این مرز و بوم بانوان جانبازان هستند که شکیبایی را به زانو درآوردهاند. این زنان عرشی، سالیان متمادی به پرستاری و تیمار همسران جانباز خود مشغولند و پروانهآسا به گرد بستر آنان میچرخند. جانبازان عزیز که روزگاری شیران شجاع جبههها بودند، امروز ناتوان و رنجور، به تلاشهای عاشقانه و فداکارانه بانوی خود مینگرند و دردهای جانکاه خود را پشت لبخند رضایتشان پنهان میدارند.
درود بیکران خدا و ملایک و اولیایش نثار این انسانهای ارجمند، والامقام و بزرگوار و همواره سایه هماگونهشان بر آسمان این سرزمین برقرار باد.