زلال بصیرت (۲۵۸) : مصائب و ابتلائات؛ هدفمند یا تصادفی؟ ۱۳۹۹/۰۵/۰۸
زلال بصیرت
مصائب و ابتلائات؛ هدفمند یا تصادفی؟
۱۳۹۹/۰۵/۰۸
بسم الله الرحمن الرحیم
برخورد عمومی اکثر مردم دنیا با حوادث این عالم اینگونه است که آنها را طبیعی میدانند. حتی فکر این را نمیکنند که دستی در کار است. متأسفانه در میان طرفداران ادیان و حتی اسلام و کسانی که با قرآن آشنا هستند نیز چنین تفکری وجود دارد.
رویکرد دوم رویکرد کسانی است که به وجود خدا معتقد هستند، اما به یک نوع تقسیم کار قائل هستند و میگویند برخی کارها را خداوند خودش انجام میدهد، اما برخی دیگر از کارهاست که خداوند به مخلوقات واگذار کرده است. میگویند در برابر کارهایی که خدا کرده شکر میکنیم، اما همه چیز که دست خدا نیست! اگر مریض شدی برو دکتر! این دیگر ربطی به خدا ندارد؛ خداوند عالم را خلق کرده است و گفته است بروید زندگی کنید!
گرایش سوم مخصوص کسانی است که قرآن را واقعاً قبول دارند و میخواهند به معارف آن عمل کنند. شاید این افراد مصداق همان آیه شریف باشند که قرآن درباره آنان میفرماید: «وَقَلِیلٌ مِنْ عِبادِیَ اَلشَّكُورُ» (سبأ،۱۳). این گروه با بررسی آیات قرآن، به آیاتی میرسند که با هر دو گرایش قبل تفاوت دارد. اینان به این نتیجه میرسند که کار اصلی کار خداست؛ حتی اگر ما کاری انجام میدهیم به اذن اوست و قدرتش را نیز خدا داده است؛ آن هم در محدودهای خاص و برای هدفی خاص. البته همه اینها روی حساب است؛ دستی فوق همه اینهاست که در همه اینها مؤثر است؛ حتی نفسی که میکشیم، حرکتی که میکنیم، چیزی که میفهمیم، اگر از چیزی خوشمان میآید و... همه همین طور است.
متأسفانه ما آنطور که باید و میسر بوده، به دنبال فهم این معارف نرفتهایم. در مرحله عمل نیز آیا عمل ماهمانند کسی است که این معارف را باور کرده و بر طبق آن عمل میکند؟! قرآن میفرماید:« ما هر پیغمبری را که فرستادیم، همراه او بلاهایی نازل کردیم تا مردم حالت تضرع پیدا کنند و به خدا روی بیاورند تا زمینه بهتری برای پذیرش سخن پیغمبر فراهم شود»(اعراف،۹۴).
عکسالعمل انسانها درقبال ناگواریها از نگاه قرآن
اما آدمیزادها چکار کردند؟ آیا این باعث تضرع آنها شد؟ آیا آنها متنبه و هدایت شدند؟خود قرآن درباره عکسالعمل انسانها فرموده است: گفتند: کار دنیا همین است! گذشتگان هم بعضی خوشی داشتند و بعضی سختی. (اعراف،۹۵)، این همان گرایش اول است که خداوند نقشی در حوادث دنیا ندارد، باید با آنها ساخت و اگر بتوانیم خودمان نسبت به آنها چارهاندیشی کنیم. دنیا همین است دیگر!
خداوند میفرماید: « ما آنها را به خوشیها و ناخوشیها مبتلا میکنیم، به این امید که برگردند» (اعراف،۱۶۸)، اما اینها میگویند: اینها ربطی به خدا ندارد! یک وقت هم ویروسی پیدا میشود و چند میلیون انسان را مبتلا میکند؛ بالاخره دنیا همین است و باید ساخت! قرآن درباره این گرایش میگوید: « چرا هنگامی که مجازات ما به آنان رسید، (خضوع نکردند و) تسلیم نشدند؟! بلکه دلهای آنها قساوت پیدا کرد؛ و شیطان، هر کاری را که میکردند، در نظرشان زینت داد! » (الأنعام، 34)
خداوند میفرماید: همین طوری نبود که یک روز ویروسی بیاید؛ بلکه هدفمند بود تا: «لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ»، «لَعَلَّهُمْ یَضَّرَّعُونَ». از آنهایی که خدا را قبول ندارند، توقعی نیست؛ شما که قرآن را میبوسید، شما دیگر چرا؟! انگار نه انگار که اصلاً خدا کارهای است و گویا چنین آیهای نیامده و ما تکلیفی نداریم!
وظایف ما در برابر ابتلائات
اولین درسی که از این جریان و از این تدبیر الهی میگیریم این است که به خودمان شوکی وارد کنیم و از خود سؤال کنیم که آیا به وظیفهمان عمل میکنیم؟ آیا درست فهمیدهایم که قرآن در این باره چه میگوید؟ خود قرآن چه وظیفهای برای ما تعیین میکند؟ آیا میگوید رها کنید و بروید یا میگوید: در قبال خودتان و دیگران وظیفهای دارید؟ وقتی شما به وظایفتان عمل کردید، اثر این سختیها از بین میرود یا اینکه در مقابل این عمل خیری که انجام دادید، ما به شما برکت میدهیم و بلا را از شما رفع میکنیم؟!
بلا برای این بود که هم در شما شوکی ایجاد شود و هم وسیله آزمایش شما باشد که آیا صبر میکنید یا جزع و فزع میکنید؟ آیا این را کار خدا میدانید یا کار طبیعت میدانید؟ آیا برای خدا نقشی قائل هستید یا خیر؟
افزون بر وظیفهای که نسبت به شناخت و رفتار خود درباره بلاها داریم، وظیفهای نیز نسبت به دیگران داریم. ما وظیفه داریم به شکرانه اینکه قرآن را فهمیده و درک کردهایم، قرآن را به دیگران نیز بفهمانیم. آیا به این وظیفهمان عمل میکنیم؟
کسانی که از معارف قرآن استفاده نمیکنند، بسیار زیان کردهاند. اگر قرآن به ما نرسیده بود، این علما نبودند، در طول ۱۴۰۰ سال تفسیر ننوشته بودند و کتابهای روایی را تبویب نکرده بودند، شاید میتوانستیم عذری بتراشیم که نتوانستیم آن را بفهمیم، اما اگر با این همه زحماتی که بزرگان، علما و اساتید ما کشیدهاند، باز هم گوش ندهیم و کاری به این معارف نداشته باشیم خیلی زیان کردهایم! قرآن میفرمایند:«میدانید ضرر چه کسانی از همه بیشتر است؟ آنها کسانی هستند که خیال میکنند تافته جدا بافتهای هستند و کارشان خیلی بهتر از کسانی است که میروند در جبههها شهید میشوند!» (كهف،۱۰۳) خدا نکند که ما از اینها باشیم!
بیانات آیتالله مصباح یزدی (دام ظله) در دیدار با جمعی
از اعضای هیئتعلمی موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)؛ قم؛7 / 3 / 1399 .
گرایش سوم مخصوص کسانی است که قرآن را واقعاً قبول دارند و میخواهند به معارف آن عمل کنند. شاید این افراد مصداق همان آیه شریف باشند که قرآن درباره آنان میفرماید: «وَقَلِیلٌ مِنْ عِبادِیَ اَلشَّكُورُ» (سبأ،۱۳). این گروه با بررسی آیات قرآن، به آیاتی میرسند که با هر دو گرایش قبل تفاوت دارد. اینان به این نتیجه میرسند که کار اصلی کار خداست؛ حتی اگر ما کاری انجام میدهیم به اذن اوست و قدرتش را نیز خدا داده است؛ آن هم در محدودهای خاص و برای هدفی خاص. البته همه اینها روی حساب است؛ دستی فوق همه اینهاست که در همه اینها مؤثر است؛ حتی نفسی که میکشیم، حرکتی که میکنیم، چیزی که میفهمیم، اگر از چیزی خوشمان میآید و... همه همین طور است.
متأسفانه ما آنطور که باید و میسر بوده، به دنبال فهم این معارف نرفتهایم. در مرحله عمل نیز آیا عمل ماهمانند کسی است که این معارف را باور کرده و بر طبق آن عمل میکند؟! قرآن میفرماید:« ما هر پیغمبری را که فرستادیم، همراه او بلاهایی نازل کردیم تا مردم حالت تضرع پیدا کنند و به خدا روی بیاورند تا زمینه بهتری برای پذیرش سخن پیغمبر فراهم شود»(اعراف،۹۴).
عکسالعمل انسانها درقبال ناگواریها از نگاه قرآن
اما آدمیزادها چکار کردند؟ آیا این باعث تضرع آنها شد؟ آیا آنها متنبه و هدایت شدند؟خود قرآن درباره عکسالعمل انسانها فرموده است: گفتند: کار دنیا همین است! گذشتگان هم بعضی خوشی داشتند و بعضی سختی. (اعراف،۹۵)، این همان گرایش اول است که خداوند نقشی در حوادث دنیا ندارد، باید با آنها ساخت و اگر بتوانیم خودمان نسبت به آنها چارهاندیشی کنیم. دنیا همین است دیگر!
خداوند میفرماید: « ما آنها را به خوشیها و ناخوشیها مبتلا میکنیم، به این امید که برگردند» (اعراف،۱۶۸)، اما اینها میگویند: اینها ربطی به خدا ندارد! یک وقت هم ویروسی پیدا میشود و چند میلیون انسان را مبتلا میکند؛ بالاخره دنیا همین است و باید ساخت! قرآن درباره این گرایش میگوید: « چرا هنگامی که مجازات ما به آنان رسید، (خضوع نکردند و) تسلیم نشدند؟! بلکه دلهای آنها قساوت پیدا کرد؛ و شیطان، هر کاری را که میکردند، در نظرشان زینت داد! » (الأنعام، 34)
خداوند میفرماید: همین طوری نبود که یک روز ویروسی بیاید؛ بلکه هدفمند بود تا: «لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ»، «لَعَلَّهُمْ یَضَّرَّعُونَ». از آنهایی که خدا را قبول ندارند، توقعی نیست؛ شما که قرآن را میبوسید، شما دیگر چرا؟! انگار نه انگار که اصلاً خدا کارهای است و گویا چنین آیهای نیامده و ما تکلیفی نداریم!
وظایف ما در برابر ابتلائات
اولین درسی که از این جریان و از این تدبیر الهی میگیریم این است که به خودمان شوکی وارد کنیم و از خود سؤال کنیم که آیا به وظیفهمان عمل میکنیم؟ آیا درست فهمیدهایم که قرآن در این باره چه میگوید؟ خود قرآن چه وظیفهای برای ما تعیین میکند؟ آیا میگوید رها کنید و بروید یا میگوید: در قبال خودتان و دیگران وظیفهای دارید؟ وقتی شما به وظایفتان عمل کردید، اثر این سختیها از بین میرود یا اینکه در مقابل این عمل خیری که انجام دادید، ما به شما برکت میدهیم و بلا را از شما رفع میکنیم؟!
بلا برای این بود که هم در شما شوکی ایجاد شود و هم وسیله آزمایش شما باشد که آیا صبر میکنید یا جزع و فزع میکنید؟ آیا این را کار خدا میدانید یا کار طبیعت میدانید؟ آیا برای خدا نقشی قائل هستید یا خیر؟
افزون بر وظیفهای که نسبت به شناخت و رفتار خود درباره بلاها داریم، وظیفهای نیز نسبت به دیگران داریم. ما وظیفه داریم به شکرانه اینکه قرآن را فهمیده و درک کردهایم، قرآن را به دیگران نیز بفهمانیم. آیا به این وظیفهمان عمل میکنیم؟
کسانی که از معارف قرآن استفاده نمیکنند، بسیار زیان کردهاند. اگر قرآن به ما نرسیده بود، این علما نبودند، در طول ۱۴۰۰ سال تفسیر ننوشته بودند و کتابهای روایی را تبویب نکرده بودند، شاید میتوانستیم عذری بتراشیم که نتوانستیم آن را بفهمیم، اما اگر با این همه زحماتی که بزرگان، علما و اساتید ما کشیدهاند، باز هم گوش ندهیم و کاری به این معارف نداشته باشیم خیلی زیان کردهایم! قرآن میفرمایند:«میدانید ضرر چه کسانی از همه بیشتر است؟ آنها کسانی هستند که خیال میکنند تافته جدا بافتهای هستند و کارشان خیلی بهتر از کسانی است که میروند در جبههها شهید میشوند!» (كهف،۱۰۳) خدا نکند که ما از اینها باشیم!
بیانات آیتالله مصباح یزدی (دام ظله) در دیدار با جمعی
از اعضای هیئتعلمی موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)؛ قم؛7 / 3 / 1399 .