61 - آمریکا میدان نبرد جنگ با مردم آمریکا : آمریکا یک رژیم استبدادی ۱۴۰۱/۰۸/۱۷
آمریکا میدان نبرد جنگ با مردم آمریکا : 61
آمریکا یک رژیم استبدادی
۱۴۰۱/۰۸/۱۷
نویسنده: دکتر جاندبلیو. وایتهد
مترجم: دکتر احمد دوستمحمدی
به لحاظ تاریخی ایجاد یک نیروی پلیس ملی همواره عنصر اصلی و اساسی همه رژیمهای استبدادی از آلمان نازی کاملاً واقعی هیتلر تا اقیانوسیه خیالی جورج اورول بوده است. به هر حال چه خیالی و چه تاریخی، خصوصیات این ادارات پلیس ملی، همواره یکسان بوده است:
خشونت، رفتار غیرانسانی، فساد، عدم رواداری، سختگیری و دیوانسالاری- به عبارت دیگر، شرارت.
فصل بیست و سوم: سبکشماری شرّ
«در نظامی مانند آلمان نازی که در آن پذیرش اجتماعی، نشانه شکرانه شرّ بود؛ یک انسان بهنجار از لحاظ اجتماعی، به شرّ، به چشم خیر مینگرد.
شرارت به چیزی نه بیش از منفعت شخصی طبیعی، تبدیل میشود؛ و طنز تکاندهنده و ترسناک این است که شخصی که مرتکب بدرفتاری باورنکردنی میشود، در دیگر زمینههای اجتماعی کاملاً «بهنجار» نگریسته میشود؛ مانند یک آدم عادی، نه چشمگیرتر از تاجر پریشانحالی که کنار شما در قطاری نشسته است.»
- رونامهنگار مکلین گوردون1
آدولف آیشمن،2 کارمند نازی که علیالظاهر هولوکاست را تأیید و به سازماندهی اردوگاههای مرگ هیتلر کمک کرد،3 لزوماً غول بیشاخ و دمِ خونآشام نبود.
اگر از ظاهر بخواهیم قضاوت کنیم، او آدمی با ظاهری معمولی و با موهای کمپشت بود، یک کارمند دونپایه.
«هانا آرنت4 یکی از بازماندههای اردوگاههای کار اجباری نازی، در گزارش دلخراش خود از دادگاه جنایات جنگی 1962 آیشمن، مینویسد: از پشتکار فوقالعاده او برای پیشرفت شخصیاش که بگذریم، او به کلی هیچ انگیزهای نداشت.
آیشمن، همانطور که سعی کرد در محاکمهاش توضیح بدهد، «فقط» داشت از دستورات پیروی میکرد.»
آرنت، آیشمن را تقبیح کرد نه به این دلیل که فینفسه آدم شرّی بود، به این دلیل که او کارمندی بود که چشمبسته، دستوراتی را- از طریق یک فرآیند ماشینی شده دیوانسالارانه- به اجرا گذاشت که غیراخلاقی، غیرانسانی و شرارتآمیز بودند.
آرنت به این نتیجه رسید که این «سبکشماری شرّ» بود، که در آن به اصطلاح آدمهای معمولی مرتکب خلاف میشوند یا چشم خود را به روی آن میبندند، بدون اینکه هیچگونه مسئولیتی را برای اقدامات یا عدم اقدامات خود، بپذیرند.
یک نظام واقعاً کارآمد دیوانسالارانه
- بهخصوص اگر برحسب اتفاق، حکومتی باشد که دارد اعمال قدرت میکند- میتواند شهروندان معمولی- شاید بچه همسایه- را تبدیل به غولهای بیشاخ و دم بیوجدانی نماید، در حالی که نقاب انسانیت را حفظ میکند و این کار را کرده است.
همانطور که جورج اورول در خلال جنگ جهانی دوم دریافت: همچنان که مینویسم، انسانهای به شدت متمدنی بالای سرم در حال پرواز بوده، سعی میکنند مرا بکشند.
آنها هیچگونه دشمنی با من احساس نمیکنند، من هم همینطور. آنها فقط دارند به قول معروف «وظیفه خود را انجام میدهند».
من تردیدی ندارم که اغلب آنها آدمهای مهربان قانونمداری هستند که هرگز در خواب هم نمیبینند در زندگی خصوصی مرتکب جنایت بشوند.
از سویی، اگر یکی از آنها موفق شود به وسیله یک بمب با دقت جاسازی شده، مرا تکهپاره کند؛ شب با خیال راحت سرش را بر زمین خواهد گذاشت.
پانوشتها:
1- Mclean Gordon
2- Adolph Eichman
3- به نظر میرسد، نویسنده مجرم این اثر گرانبها، دروغ بزرگ و تاریخی هولوکاست ادعایی را باور کرده و یا ترجیح داده است که از کنار این موضوع جنجالبرانگیز و دردسرساز، بگذرد.
در حالی که نوشتهها، مدارک و مستندات متقن و غیرقابل انکاری در نفی و رد افسانه هولوکاست موجود است. در همین زمینه، ر.ک. ب:
فوریسون، روبر، 1381، اتاقهای گاز در جنگ جهانی دوم، واقعیت یا افسانه، ترجمه دکتر سیدفریدالدین ضیاءالدینی، تهران: مؤسسه فرهنگی پژوهشی ضیاء اندیشه؛ صدیقه زینالعابدین، 1372، افسانه قتلعام یهود در جنگ جهانی دوم و تبلیغات جهانی صهیونیسم، تهران: نشر هلال؛ گارودی، روژه، 1380، محاکمه صهیونیسم اسرائیل، ترجمه جعفر یاره و... تهران: سازمان انتشارات کیهان؛ از این قلم، نگاهی نو به داستان هولوکاست، فصلنامه سیاست، مجله دانشکده حقوق و علوم سیاسی، دوره 42، شماره 1، بهار 1391، صص 183 – 203؛ و...
4- Hannah Arendt