۶۵- مجموعه خاطرات مرحوم محمد محمدی ریشهری - جلد اول - اعتراض منتظری به برخورد با آیتالله شريعتمداري ۱۴۰۱/۱۰/۰۲
مجموعه خاطرات مرحوم محمد محمدی ریشهری - جلد اول - ۶۵
اعتراض منتظری به برخورد با آیتالله شريعتمداري
۱۴۰۱/۱۰/۰۲
در صفحه 482 خاطرات آقاي منتظري تحت عنوان «اعتراض به برخورد با آيتالله شريعتمداري» آمده است:
«من به بازداشت و زنداني كردن آقاي رستگار هم كه در منزلش براي مرحوم آقاي شريعتمداري فاتحه گرفته بود و او را به اين خاطر زنداني كرده بودند، اعتراض كردم. بالاخره آيتالله شريعتمداري يك مرجع بود كه از دنيا رفته بود و قاعدهاش اين بود كه خود امام خميني براي ايشان فاتحه ميگرفت. من اين مطلب را به آقاي ريشهري كه آن وقت وزير اطلاعات بود، گفتم. يك روز آمده بود اينجا، گفت: من الان منزل آقاي گلپايگاني بودهام، اين مطلب را به آقاي گلپايگاني گفتهام به شما هم ميگويم، آقاي شريعتمداري همين دو سه روزه رفتني است، مبادا عكسالعملي از خودتان نشان بدهيد!. در حقيقت آمده بود تهديد كند. من به او گفتم: بالاخره آقاي شريعتمداري يك مرجع است كه تعداد زيادي از تركها به ايشان علاقه دارند، من اگر جاي امام بودم در صورتي كه آقاي شريعتمداري فوت ميشد، در مسجد اعظم يك فاتحه براي او ميگذاشتم، با اين كار مردم خوشحال ميشدند و احساس ميكردند كه مسائل شخصي در كار نيست، به نظر من فاتحه گرفتن براي ايشان يك كار عقلايي است. گفت: اين نظر شما را به بالا بگويم؟ گفتم: بگو. اين قضيه تمام شد، آقاي ریشهری رفت، بعد هم آقاي شريعتمداري از دنيا رفت. جنازه او را كه شبانه آورده بودند، آقاي حاج آقا رضا صدر خواسته بود بر او نماز بخواند نگذاشته بودند. بعد از چند روز من رفتم جماران، ديدم آقاي شيخ حسن صانعي و احمدآقا اين مطلب را دست گرفتهاند كه بله، منتظري ميگويد امام براي شريعتمداري فاتحه بگذارد و اين كار را مسخره ميكردند! تا اينكه يك شب كه ما با امام جلسه داشتيم، در آن جلسه همه مسئولين، آقاي هاشمي، آقاي خامنهاي، آقاي موسوي اردبيلي، آقاي موسوي نخست وزير و احمدآقا هم بودند، در ضمن صحبتها، من اين مطلب را به امام گفتم كه چه اشكال داشت طبق وصيّت آقاي شريعتمداري كه به آقاي صدر گفته بودند تو بر من نماز بخوان در آن نيمه شب اجازه ميدادند آقاي صدر بر آقاي شريعتمداري نماز بخواند، اين به كجاي انقلاب لطمه ميزد؟ ولي حالا كه نگذاشتهاند آقاي صدر همه اين جريانات و جريان بازداشتش را در يك جزوه هفتاد هشتاد صفحهاي نوشته است، خيلي هم محترمانه نوشته، به كسي هم توهين نكرده است؛ امّا اين نوشته در تاريخ ميماند و بعد در آينده حضرتعالي را محكوم ميكنند. ميگويند امام خميني نگذاشت به يك نفر مرجعي كه رقيبش بود نماز بخوانند. وقتي من اين حرف را زدم، امام ناراحت شدند و جمله تندي راجع به آقاي شريعتمداري گفتند كه من خيلي تعجب كردم و حكايت از اين داشت كه ذهن ايشان را نسبت به آقاي شريعتمداري خيلي مشوش كردهاند. گفتم: بالاخره ايشان وصيّت كرده بودند كه اين شخص بر او نماز ميّت بخواند و مانع شدند. مرحوم آيتالله گلپايگاني نيز راجع به جلوگيري از تشييع و احترامات لازمه نسبت به جنازه آن مرحوم، اعتراض كردند.»
محورهاي اعتراض محورهاي اصلي اعتراضات ايشان عبارت است از:
1ـ پيش از فوت آقاي شريعتمداري اينجانب ايشان ـ آقاي منتظري ـ را تهديد كردهام كه در فوت او عكسالعملي از خود بروز ندهد و ايشان توصيه كرده كه امام براي آقاي شريعتمداري فاتحه بگيرد تا مردم تصور نكنند، امام با او خصومت شخصي دارد.
2ـ اعتراض به اينكه چرا نگذاشتهاند آقاي صدر بر جنازه آقاي شريعتمداري نماز بخواند؛
3ـ اعتراض به بازداشت آقاي رستگار به دليل گرفتن مجلس فاتحه براي آقاي شريعتمداري؛
4ـ اعتراض به امام (رضوانالله تعالي عليه) كه چرا براي آقاي شريعتمداري مجلس فاتحه نگرفت.
و اينك به نقد و بررسي سخنان ايشان ميپردازيم:
يك: تهديد قائم مقام رهبري
از آنجا كه من ياد ندارم كه در جريان از دنيا رفتن آقاي شريعتمداري با ايشان و آقاي گلپايگاني مذاكره داشتهام يا نه، در اين باره نميتوانم چيزي بگويم، اما بيترديد استنباط تهديد از آن ديدار مربوط به شرايط فعلي آقاي منتظري است؛ چرا كه در شرايطي كه ايشان قائم مقام رهبري است و همه او را به عنوان رهبر آينده جمهوري اسلامي ميشناسند، در صورتي كه از سخنان من تهديد استنباط ميكردند لااقل عكسالعمل داشتند و به اين نوع برخورد، اعتراض مينمودند و با خصوصياتي كه از نظر روحي در ايشان مشهود است، تهديد خود را ناديده نميگرفتند.
دو: اعتراض به ممانعت از نماز خواندن آقاي صدر بر آقاي شريعتمداري
اينجانب نميخواهم بگويم آنچه در اين رابطه انجام گرفته است، ضروري بوده و بهتر از آن نميشد انجام شود، اما براي ارزيابي منصفانه اقدامات انجام شده، حدّاقل شنيدن سخنان كساني كه مورد اعتراض هستند ضروري است. در اينجا من سعي ميكنم فضاي اقدامات انجام شده را تصوير كنم و قضاوت را به خوانندگان واگذار نمايم:
فضاي امنيتيِ حادثه
براي ارزيابيِ واقعبينانه جريان دفن آقاي شريعتمداري قبل از هر چيز بايد ديد اين حادثه از نظر امنيتي در چه فضايي اتفاق افتاد؟ به سخن ديگر، بايد حساب كرد كه فضاي امنيتي جامعه ما در آن روز به گونهاي بود كه اگر موضوع دفن آقاي شريعتمداري به بازماندگان و هواداران ايشان واگذار ميشد، هيچ اشكالي پيش نميآمد؟ چنانكه آقاي منتظري ميفرمايد «آيا اين اقدام به مصلحت امنيت كشور نبود؟»
هر كس در جريان فضاي سياسي ـ اجتماعي آن روز باشد ميداند كه تشييع جنازه آقاي شريعتمداري اگر به گونهاي كه ضدانقلاب و جمعي از هواداران ايشان ميخواستند انجام ميشد، قطعاً مردم با آنان درگير ميشدند و فاجعهاي غيرقابل جبران پيش ميآمد.
مسئول اطلاعات قم درباره فضاي امنيتي آن روز چنين ميگويد:
«اخبار واصله از مركز و آذربايجان شرقي و كنترل ارتباطات عناصر مسئلهدار در قم حاكي از آن بود كه عناصر حزب خلق مسلمان با هدايت جمهوريخواهان در خارج، بناي بلوا و آشوب دارند. در اين رابطه عدهاي با اتوبوس و ماشينهاي سواري وارد تهران و قم شده بودند و يك سواري پر از چوب براي درگيري در منطقه نيروگاه قم كشف شد. اطلاعات واصله حكايت از بسترسازي براي يك بحران داشت، هنگامي كه خبر فوت آقاي شريعتمداري منتشر شد، بلافاصله تمامي خيابانهاي منتهي به بيمارستان مهراد در اثر ازدحام جمعيت و اتومبيل مسدود شد، شيشه بيمارستان خرد گرديد. گزارش مركز، حكايت از حركت زنجيرهاي اتومبيلهاي حزب خلق مسلمان از عوارضي تا حسن آباد به دنبال آمبولانس داشت. جنازه به قم نرسيده، پشت دربهاي بهشت معصومه، مملو از جمعيت بود»
در چنين فضايي كه هر آن، احتمال درگيري و خونريزي است، مسئولان امنيتي ميخواهند جنازه آقاي شريعتمداري به گونهاي دفن شود كه مشكلي پيش نيايد، آيا اگر ميگذاشتند به طور عادي و در روز، جنازه دفن ميشد، خونريزي نميشد؟ تشخيص مسئولان امنيتي اين بود كه در اين صورت كنترل اوضاع دشوار خواهد بود و از اين رو براي پيشگيري از درگيري و خونريزي، دفن ايشان در شب ضروري است و اما جريان ممانعت از نماز خواندن آقاي صدر...