به وب سایت مجمع هم اندیشی توسعه استان زنجان خوش آمدید
 
منوی اصلی
آب و هوا
وضعیت آب و هوای زنجان
آمار بازدیدها
بازدید امروز: 2,920
بازدید دیروز: 6,907
بازدید هفته: 50,790
بازدید ماه: 248,565
بازدید کل: 25,858,929
افراد آنلاین: 8
اوقات شرعی

اوقات شرعی به وقت زنجان

اذان صبح:
طلوع خورشید:
اذان ظهر:
غروب خورشید:
اذان مغرب:
تقویم و تاریخ
جمعه ، ۲۹ فروردین ۱٤۰٤
Friday , 18 April 2025
الجمعة ، ۲۰ شوّال ۱٤٤۶
فروردین 1404
جپچسدیش
1
8765432
1514131211109
22212019181716
29282726252423
3130
آخرین اخبار
۶۱۵ - خــاطــرات ســـرو قــامــتـان ( ادای احترام به شهدای دانشگاه امام صادق(ع)) ۱۴۰۳/۰۵/۰۹
 خــاطــرات ســـرو قــامــتـان  ( ادای احترام به شهدای دانشگاه امام صادق(ع)):
شاگردان پیشتازِ مکتب امام صادق(ع) - بخش دوم
۱۴۰۳/۰۵/۰۹
‫دانشگاه امام صادق (ع) - دانشنامه‌ی اسلامی‬‎
کامران پورعباس
دانشگاه امام صادق(علیه‌السلام) به سرپرستیِ عالم مجاهد و پارسا و یار امام خمینی و امام خامنه‌ای، مرحوم آیت‌الله مهدوی کنی همواره کوشیده است تا در خط مقدم پیشبرد اهداف نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران و رهبری، ثابت قدم و پا بر جا بماند؛ از این رو یکی از اصلی‌ترین ویژگی‌های این دانشگاه را باید در جذب و پرورش دانشجویان انقلابی و پایبند به آرمان‌های امام و رهبری دانست.
حضور پررنگ و سرافرازانه دانشجویان و اساتید دانشگاه در جبهه‌های نبرد حق علیه باطل در صحنه دفاع مقدس را باید شاهدی بر این مدعا دانست. سی و هشت ‌پرستوی عاشق از دانشگاه در جنگ تحمیلی بال پرواز گشودند تا در شرایطی که دانشگاه در طی آن سال‌ها کمتر از ششصد دانشجو داشت، نزدیک به ۷ درصد از دانشجویان خود را در این مسیر تقدیم کند. دانشجویان دیگری از این دانشگاه نیز بعد از جنگ تحمیلی شربت شهادت نوشیدند. علاوه‌بر اینها مزار شش شهید گمنام در دانشگاه امام صادق(ع) قرار دارد.
زندگینامه کامل و مفصل تمامی شهدا در پایگاه اطلاع‌رسانی دانشگاه موجود است. 
در گزارش قبلی با عنوان «شاگردان ممتاز مکتب امام صادق(ع)» که در 16 اردیبهشت 1403 منتشر گردید، اسامی تمامی شهدای دانشگاه را ذکر و گزیده‌ای از زندگینامه چند تن از این شهدای گرامی را بازگو کردیم. در این گزارش یادی می‌کنیم از چند شهید دیگر دانشگاه امام صادق(ع) و همچنین ادای احترام می‌کنیم به شش شهید گمنامی که در دانشگاه امام صادق(ع) آرمیده‌اند. 
شهدای گمنامِ مدفون در دانشگاه امام صادق(ع)
 ۱۹ دی ۱۳۸۰ مقارن با سالگرد شهادت امام صادق(ع)، دانشگاه امام صادق(ع) متبرک به حضور ۶ شهید گمنام دفاع مقدس گردید. تشییع باشکوهی از مسجدالرسول(ص) میدان شهید تهرانی مقدم(کاج) آغاز شد و پیکر مطهر شهدا پس از اقامه نماز توسط آیت‌الله مهدوی کنی در جوار مسجد دانشگاه امام صادق(ع) به خاک سپرده شد. چون امام صادق(ع)، امام ششم هستند، شش شهید گمنام در روز شهادت امام ششم در دانشگاه امام صادق(ع) دفن گردیدند. به این ترتیب دانشگاه امام صادق(ع) به عنوان اولین دانشگاه در تدفین شهدا پیشگام شد. این اقدام با دستور و پیگیری‌های آیت‌الله مهدوی کنی انجام شد.
حجت‌الاسلام و المسلمین میرلوحی مدیرکل سابقِ روابط عمومی و بین‌المللی دانشگاه امام صادق(ع) در مورد عظمت شخصیت و اهمیت این اقدامات شهداییِ آیت‌الله مهدوی کنی خاطرنشان کرده است: «حضرت آیت‌الله مهدوی کنی(قدس سره) که در همه عرصه‌ها پیشتاز بودند، از قبل انقلاب و تربیت نسل جوان با معارف اهل‌البیت(علیهم‌السلام) و امام صادق(علیه‌السلام) پیشتاز بودند. 
خودِ تأسیس دانشگاه امام صادق(علیه‌السلام) یکی از نمونه‌های پیشتازی ایشان بود. در این موضوع هم ایشان پیشقدم شدند و این مثل توپ صدا کرد. تمام دستگاه‌های دولتی و سازمانی [در دوران اصلاحات] مخالف با دفن شهدا در فضای دانشگاه بودند و این دانشگاه امام صادق(علیه‌السلام) بود که به امر و توصیه حضرت آقا، این کار را کرد. آیت‌الله مهدوی کنی(قدس سره) همیشه در لبیک به توصیه‌های امام و رهبری پیشگام بودند و حضورشان در تشییع و اقامه نماز بر پیکر شهدای گمنام گواه این ماجراست.»
یک روز بعد از تدفین شهدای گمنام و در اولین صبح جمعه بعد از تدفین، مقام معظم رهبری بر مزار این شهدا حضور یافتند.
دانشگاه امام صادق(ع)، بنیانگذار خاکسپاری شهدای گمنام در دانشگاه‌ها 
حجت‌الاسلام میرلوحی در مورد آثار و برکات عظیمِ تدفین شهدای گمنام در دانشگاه امام صادق(ع) ابراز داشته است:«با توجه به شرایطی که گفتم، ما منتظر بودیم که شنبه روزنامه‌ها چه تیترهایی علیه این کار خواهند داشت[با توجه به فضای دوران اصلاحات] و چه می‌کنند و سر و صدای شبکه‌های داخلی چطور خواهد بود. یک دفعه در همان صبح جمعه بعد از تدفین شهدا، در برف و سرما شدید ۲۰ دی ماه خبر شدیم که مقام معظم رهبری در برگشت از کوهپیمایی روز جمعه بدون هیچ اطلاع قبلی یک دفعه وارد دانشگاه شدند و اولین زائر این ۶ شهید گمنام دانشگاه امام صادق، رهبر عزیز انقلاب و اصحاب و انصارشان بودند.
در حقیقت این حادثه که این شهدا بیایند و حضرت آیت‌الله مهدوی کنی با حضور جمعی از علما و اساتید و هزاران دانشجو و مردم مؤمن و خانواده شهدا نماز بخوانند و اولین زائر صبح جمعه و اذان صبح هم که مقام معظم رهبری زیر برف ایستادند و با چه تعظیم و تکریمی باعث شد که با فاصله اندکی پردیس خواهران ما هم تقاضا کردند و آنها هم در ایام شهادت حضرت رضا این جریان برای‌شان اتفاق افتاد و ۶ شهید هم آنجا بردیم.
بعد همین فتح بابی شد و براعت استهلالی شد برای دفن شهدا در دانشگاه‌ها. شروع پر برکتی شد به دست آیت‌الله مهدوی کنی و زیارت رهبری صداها مخالف را خاموش کرد و آرام آرام در بقیه دانشگاه‌ها هم هر چند ماه یک‌بار بالاخره این بچه‌های حزب‌اللهی موفق می‌شدند مجوز بگیرند و بوی عطر شهادت و ایثار و فداکاری در راه خدا و به عشق حسین  ابن علی و یا زهرا جان دادن و دفاع از حق و حقیقت در دانشگاه‌ها نمادش که مزار شهداست، برپا کنند.»
شهید غضنفر رکن‌آبادی؛ دیپلمات انقلابی
یکی از چهره‌های انقلابی و پشتیبان محور مقاومت که تا پیش از شهادتش، کمتر نامی از وی در میان عموم به میان آمده بود، شهید دکتر غضنفر رکن‌آبادی است؛ دیپلمات ارشد حوزه عربی و آفریقایی وزارت امور خارجه و سفیر سابق کشورمان در لبنان که طولانی‌ترین دوران مأموریت برون‌مرزی‌اش را در دو کشور سوریه و لبنان، آن هم در یکی از حساس‌ترین برهه‌های تحولات ضد صهیونیستی سپری کرد. 
شهید رکن‌آبادی از رویش‌های دیپلماتیک انقلاب اسلامی محسوب می‌شود که از یک‌سو با بهره‌گیری از دانش آکادمیک علوم سیاسی و روابط بین‌الملل در بالاترین سطوح دانشگاهی و تسلط کامل به دو زبان کاربردی این حوزه (عربی و انگلیسی) و از سوی دیگر با الهام‌گیری از آموزه‌های دینی و آرمان‌های انقلاب اسلامی و نیز رفتار بسیجی، نقش ماندگاری در حوزه دیپلماسی منطقه‌ای جمهوری اسلامی ایفا کرد. دانش، درایت و هوشمندی‌اش از یک طرف و اخلاص و دغدغه‌مندی‌اش از طرف دیگر، باعث شد تا میان فضای متعارف دیپلماتیک با همه تعارفات معمول و غیرمعمولش و رفتار و تفکر انقلابی و بسیجی، هماهنگی ایجاد کند و به دور از کلیشه‌های غیرضروری، ‌نمایی از یک «دیپلمات انقلابی» را ارائه دهد.
شهید رکن‌آبادی یکم فروردین 1345 در شهر مقدس قم دیده به جهان گشود. در نوجوانی در صحنه‌های تظاهرات ضدطاغوت فعالانه‌ ظاهر شد. از حدود ۱۵ سالگی نماز شب می‌خواند. بیشتر ساعت‌های روز را در دوره جوانی در بسیج می‌گذراند. برای اولین بار در ۱۵ سالگی عازم جبهه‌های جنگ تحمیلی و در کل 22 ماه در دفاع مقدس حضور داشت.
دوره کارشناسی ارشد خود را در رشته علوم سیاسی و معارف اسلامی در دانشگاه امام صادق(ع) گذراند. سپس به تحصیل در دوره دکترای همان رشته در دانشگاه جامعه اللبنانیه در کشور لبنان پرداخت. 
مهرماه ۱۳۶۴ فرصتی شد تا با نهضت‌های اسلامی به‌صورت عمیق‌تر آشنا شود و با اهتمام فراوان در كنفرانس‌های قدس كه در تهران برگزار می‌شد، شركت می‌کرد. تسلط به دو زبان انگلیسی و عربی و اشتیاقش به جهاد، به سرعت وی را در صف حامیان جدی مقاومت فلسطین و لبنان قرار داد. ارتباط با شهید سید عباس موسوی دبیركل سابق حزب‌الله لبنان، سید حسن نصرالله و شیخ سعید شعبان از همان اوان جوانی برایش میسر شد. در این مسیر نیز پیشنهاد همكاری در وزارت امور خارجه به وی داده شد و شهید گرانقدر از همان اوایل ورود به این وزارتخانه همواره به عنوان عنصری كلیدی ادای تكلیف کرد. 
از سال 1369 تا 1372 به عنوان کارشناس سیاسی اداره خاورمیانه، از 1372 تا 1377 دبیر اول سفارت جمهوری اسلامی ایران در بیروت، از 1377 تا 1381 معاون اول خاورمیانه، از سال 1381 تا 1386 به عنوان کاردار سفارت ایران در دمشق، از 1386 تا 1389 رئيس اداره خاورميانه، عربي و شمال آفريقا و رئيس کمیته سیاسی کميسيون حمايت از فلسطين در نهاد ریاست جمهوری اسلامی ایران، از سال 1389 تا 1393 سفير جمهوري اسلامي ايران در لبنان و از سال 1393 تا 1394 به عنوان دبير اتاق فکر و دستیار ارشد معاونت عربي آفريقايي وزارت امور خارجه خدمت کرد. عضو گروه علمی بعثه مقام معظم رهبری نیز بود.
در طول مدت سفارت خود در لبنان بارها مورد سوء قصد عوامل تروريستي و تکفيري قرار گرفت و اوج اين سوءقصدها در آبان‌ماه ۱۳۹۲ بود که از بمب‌گذاری سفارت ایران در بیروت به صورت معجزه‌آسایی نجات یافت. 
در جریان جنگ ۳۳ روزه، در حالي که کاردار سفارت جمهوري اسلامي ايران در دمشق بود، سوار بر موتور به انتقال بسته‌های مورد نیاز به مردم لبنان می‌پرداخت که این اقدام وی به حدی برجسته بود که سیدحسن نصرالله دست خطی در تقدیر و تشکر نوشت و به وی هدیه کرد.
شهید ركن‌آبادی از چهره‌های شناخته شده در محور مقاومت بود. نمایندگان جنبش حماس و جهاد اسلامی در تهران همواره از دوستان صمیمی‌اش بودند. از این رو در حوزه مقاومت اسلامی مانند عضوی از مقاومت تلاش می‌کرد. 
خالد قدومی نماینده جنبش حماس در تهران در جملات بلندی، وی را این‌گونه معرفی نموده است: شهید دكتر غضنفر ركن‌آبادی دوستدار فلسطین و مقاومت بودند و به همین دلیل سفارت جمهوری اسلامی ایران در بیروت را به خانه امنی برای فلسطینیان و رهبران مقاومت تبدیل كرده بود. ایشان نزد فعالان و رهبران مقاومت فلسطین و به ویژه حماس شخصیت و چهره‌ای شناخته شده و محبوب بودند. شهید ركن‌آبادی شخصیتی فعال و خدوم و طرفدار وحدت اسلامی و شجاع و مدافع سرسخت آرمان فلسطین بودند و مبارزان فلسطینی و گروه‌های مقاومت هیچ‌گاه جانفشانی‌ها و خدمات ایشان را به مقاومت از یاد نخواهند برد.
سید حسن نصرالله در مراسم خداحافظی با شهید رکن‌آبادی در شورای حزب‌الله گفته بود كه طی ۳۰ سال گذشته كه ما با ركن‌آبادی آشنایی داریم، او همواره حامی حزب‌الله بوده است و ما او را عضو حزب‌الله می‌دانیم.
خانم زهرا رکن‌آبادی فرزند شهید در مورد عمق رابطه پدر و سید حسن نصرالله خاطرنشان کرده است:
«سید حسن جایگاه ویژه‌ای برای پدر من قائل بودند و علاقۀ عمیقی بین آنها برقرار بود. سفرا وقتی می‌خواهند یک کشور را ترک کنند و برگردند وطن‌شان برای‌شان مراسم تودیع می‌گیرند (مراسم خداحافظی). تا جایی که من می‌دانم، سید حسن این مراسم را برای هیچ سفیری جز پدرم نگرفته بودند و پرچم حرم امیرالمؤمنین را که ۱۰ سال روی قبر امام بود، به پدرم هدیه دادند. سید حسن وقتی می‌خواستند هدیه را بدهند، گفته بودند باید ارزشمندترین چیزی که دارم را به شما بدهم و از این هدیه ارزشمندتر نداشتم.»
21 شهریور 1396 در مراسم گرامیداشت «سفیران مقاومت»، شهیدان غضنفر رکن‌آبادی و محمدرحیم آقایی‌پور از شهدای فاجعه منا، پیام سیدحسن نصرالله دبیرکل حزب‌الله لبنان توسط فرزند شهید رکن‌آبادی قرائت شد.
در این پیام آمده است: «آنچه که من از شهید رکن‌آبادی می‌دانم این است که ایشان مردی مؤمن، صالح، عالم، فرهیخته، آگاه، وفادار، صاحب بصیرت عمیق و فهم گسترده و دقیق درباره تحولات، چالش‌ها، تهدیدها و فرصت‌هایی بود که در لبنان و منطقه با آن مواجه بودیم.
شهید رکن‌آبادی مردی مخلص، عامل، تلاشگر و مجاهد بود که شبانه‌روز خستگی‌ناپذیر تلاش می‌کرد. او مردی شجاع بود و از مرگ و کشته شدن نمی‌هراسید. در سال‌های آخر خدمتش خطر کشته شدن در هر لحظه و هر مکانی او را تعقیب می‌کرد. او دردها و آرزوهای ما را در اعماق وجودش داشت. او مردم لبنان را دوست داشت و مردم لبنان نیز او را دوست داشتند، به همین علت هیچ شهر و روستایی در لبنان نبود که شهید رکن‌آبادی با وجود خطرهای بسیار از آن بازدید نکرده و با اهل آن دیار دیدار نکرده باشد. به زبان عربی با مردم لبنان سخن می‌گفت و مردم لبنان لهجه و سیره کلامی او را دوست داشتند.
شهید رکن‌آبادی در جایگاه خود به عنوان سفیر جمهوری اسلامی ایران در بیروت، آنچه را که می‌توانست به بهترین نحوه انجام داد. او بهترین نماینده نظام جمهوری اسلامی و ثابت قدم در کنار جهاد و مقاومت  بود و در این راه آمادگی داشت که  حتی خون و جان خود را تقدیم کند.
شهید رکن آبادی عاشق شهادت بود....
ولایتمداری شهید ركن آبادی نیز در حد اعلا بود و همیشه نه فقط در مقام گفتار، بلكه در عمل متجلی می‌شد. همواره خود را سرباز جان بركف ولایت می‌دانست و همواره به بسیجی بودن خود افتخار می‌كرد و تمام سخنانش در مجالس مختلف منطبق با سخنان مقام معظم رهبری بود. همیشه از اطرافیان خود می‌خواست كه پیرو خالص ولایت و در همه حال حامی رهبر باشند به طوری كه این موضوع در اولین بند وصیتنامه شهید ركن‌آبادی در كنار آرزوی ایشان برای شهادت درج شده است و از تمامی بستگان درخواست كرده است كه از مسیر التزام عملی به ولایت فقیه خارج نشوند. 
حال ببینیم ماجرای شهادتِ این بسیجی مخلص و دیپلمات انقلابی چگونه بود.
تقريباً يک سال و نيم بود که از مأموریت کشور لبنان به ایران بازگشته بود که به دعوت بعثه مقام معظم رهبري به عنوان عضو گروه علمي در کاروان بعثه مشغول به خدمت شد. شهريور 1394 برای حج به عربستان سعودي رفت. در روز عرفه پيام مقام معظم رهبري را در سرزمين عرفات به نحوي کوبنده در میان حاجیان قرائت کرد. پیام را خیلی قوی و پر قدرت خواند و آن بخش‌هایی که درباره استکبار بود را فریاد می‌کشید. دوم مهرماه مقارن با عيد قربان به همراه ساير حجاج عازم مناسک رمي جمرات شد. در مسير رمي جمرات در اثر ازدحام ايجاد شده، فاجعه منا رخ داد که طی آن چند هزار نفر از حاجیان از کشورهای مختلف به شهادت رسیدند که از میان آنها حدود پانصد حاجی شهید از ایران بودند. 
شهید رکن آبادی بعد از فاجعه منا، حدوداً دو ماه مفقودالاثر شد. سعودي‌ها در رسانه‌هاي رسمي خود اعلام مي‌کردند که شخصي با چنين مشخصاتي وارد کشورشان نشده است و اين در حالي بود که وی بيانيه برائت از مشرکان را در حضور صدها هزار نفر در سرزمين عرفات قرائت کرده بود و ميليون‌ها نفر نيز از طريق تلويزيون شاهد اجراي اين برنامه بودند و فیلم حضور وی موجود بود. سعودی‌ها تا مدت‌ها مصرانه از سرنوشت وی اعلام بي‌خبري کردند تا این که سرانجام با پیگیری‌های مکرر جمهوری اسلامی ایران، سعودی‌ها در اواخر آبان ماه 1394 با ارائه تصويري از پيکر شهيد رکن‌آبادي از شهادتش پرده برداشتند. پيکر شهيد ششم آذر تشییع و به خاک سپرده شد. 
در گواهي فوت صادر شده از سوي عربستان، علت درگذشت ايست قلبي و توقف تنفس درج شده است. بررسي‌هاي پزشکي قانوني کشورمان نشان داد قلب، مغز و ساير احشاي پيکر از کالبد وي برداشته شده و راه براي مشخص کردن علت واقعی شهادت بسته شده است. 
شهید حاج قاسم سليماني درباره شهید رکن‌آبادی خاطرنشان کرده است: «رکن‌آبادي کسي بود که به ديپلماسي معناي تازه‌اي بخشيد و شهادت در منا، پس از مناجات عرفات و در سرزمين وحي براي او يک پايان افتخارآميز بود چرا که وي با جهاد در راه خدا به ديپلماسي رنگ و بوي ديگري بخشيده بود.»
همسر گرامی شهید رکن‌آبادی در مورد نقش شهید در محور مقاومت ابراز داشته است: بیشترین دغدغه شهید رکن‌آبادی محور مقاومت یعنی فلسطین، سوریه، عراق و لبنان همچنین مبارزه با رژیم صهیونیستی بود. ایشان 23 سال از حیات خود را در اداره امور عربی و آفریقایی وزارت امور خارجه گذراندند و تعلق خاطر خاصی به مقاومت داشتند.
همسر شهید رکن‌آبادی از دیدگاه رهبری در مورد عظمت شخصیتِ شهید رکن‌آبادی می‌گوید: در مدت مفقودی همسرم دیداری با حضرت آقا داشتیم.... حضرت آقا فرمودند: آقای رکن‌آبادی دلشان بزرگ بود به اندازه یک اقیانوس؛ اگر همه مانند ایشان بودند و این‌گونه کار می‌کردند، وضعیت خیلی بهتر بود. این جمله آرامش‌بخش‌ترین و خاطره‌انگیزترین سخن حضرت آقا بود که از ایشان شنیده بودم.
شهید رحیم آقایی‌پور؛ سفیر انقلابی
شهید محمد رحیم آقایی‌پور در سال ۱۳۴۳ در روستای بیجاربست هسر از توابع شهرستان لاهیجان دیده به جهان گشود. از کودکی نماز می‌خواند و به پسر نمازخوان روستا معروف بود. تا پایان دوره دبیرستان در لاهیجان درس خواند و سپس به حوزه علمیه قم رفت و یک سال و نیم در آنجا ماند. آن گاه وارد دانشگاه امام صادق(ع) شد و تا پایان مقطع کارشناسی ارشد در رشته معارف و علوم سیاسی تحصیل کرد. 
اوایل دهه ۷۰ در وزارت امور خارجه مشغول به خدمت گردید و اولین مأموریتش از سال ۱۳۷۳ تا ۱۳۷۶ در طرابلس بود و به عنوان کارشناس سیاسی شروع به کار کرد. به دلیل خدمات شایسته‌اش، مأموریت وی به مدت دو سال دیگر به عنوان رایزن دوم سفارت جمهوری اسلامی ایران تمدید شد. از سال ۱۳۸۱ تا ۱۳۸۴ در فرانسه، از سال ۱۳۸۶ تا اواسط ۱۳۸۸ در اداره دوم غرب اروپا و از سال ۱۳۸۹ تا ۱۳۹۰ در اسلوونی به عنوان سفیر به انجام وظیفه پرداخت.
با وجود دوری از فضای ایران، حال و هوای مذهبی را فراموش نکرد. در اتاقی مخصوص نماز می‌خواند و بر ادای نوافل تأکید داشت. جلسات قرائت دعای کمیل هفتگی برپا می‌کرد و در ایام محرم و فاطمیه از نمایندگی‌های سایر شهرها مهمان دعوت می‌کرد. در مراسم دهه محرم اسلوونی، با این که تعداد کمی ایرانی بود، سخنران و مداح می‌آورد و در تهیه غذای نذری شخصاً کمک می‌کرد. رفاه و آسایش خویش را مدیون خون شهدا می‌دانست و برای حفظ آرمان‌های‌شان می‌کوشید. گاهی هزینه قبض آب و برق دفتر نمایندگی را پرداخت می‌کرد و می‌گفت: جمهوری اسلامی این قدر برای ما خرج کرده که حالا بخواهیم جبران کنیم.
در آخرین سال مأموریتش در اسلوونی نشانه‌های افزایش علاقه مردم به اسلام و شیعه، پیدا بود. 
یکی از فرزندان شهید در مورد خدمات اسلامی و انقلابیِ پدر در اسلوونی می‌گوید:
«پدر در اسلوونی تلاش می‌کردند نگاه منفی که دشمن نسبت به جمهوری اسلامی بین اروپایی‌ها ایجاد کرده بودند را با رفتار دوستانه‌ای که نسبت به آنها داشتند، تصحیح کنند.... یکی از کارهایی که پدر در اسلوونی انجام دادند این بود که همت گذاشتند و به کمک چند نفر از استادان دانشگاه، کتاب «شیعه در اسلام» علامه طباطبائی را به زبان اسلوونیایی ترجمه کردند. این کتاب منبع بسیار خوبی برای معرفی صحیح اسلام و شیعه به اروپایی‌ها است.
خودشان هم سعی می‌کردند نماینده فرهنگی، مذهبی و معنوی خوبی برای ایران باشند. در مناسبت‌های مختلف مثل ایام کریسمس پدر برای همسایه‌ها هدیه می‌فرستادند. آنها هم خیلی نگاه‌شان عوض می‌شد چون در مورد ایرانی‌ها این‌طور فکر نمی‌کردند.»
سال 1394، چند هفته قبل از این که به سفر حج برود، خواب خوبی دیده بود و شور و شعف خاصی وی را فرا گرفته بود. خواب دیده بود مقام معظم رهبری جایی ایستاده‌اند و چند نفر نزد ایشان می‌روند و دستشان را می‌بوسند. 
وی که نمی‌خواهد مزاحم رهبر شود، جلو نمی‌رود. چند لحظه بعد آقا نزد وی می‌رود و در حالی که کنارش قدم می‌زند، با مهربانی به وی وعده حج می‌دهد.
صبح روزی که قرار بود به سفر برود، برای فرزندانش نامه نوشت و وصیت کرد.
سرانجام حاج محمد رحیم آقایی‌پور به حج رفت و یکی از شهدای فاجعه منا در سال 1394 گردید. 
خانم حبیبه آقایی‌پور دختر شهید در مورد امتیاز و عظمت شهادتِ شهدای منا خاطرنشان کرده است:
«همه شهدا یک‌سری ویژگی مشترک دارند مثل ارتباط معنوی خودشان با خدا، اخلاص و به ویژه ولایتمداری که در پدر خودم نیز دیدم؛ اما تفاوت شهدای منا با شهدای دیگر این است که شهدای میدان جهاد خود به قصد شهادت با سلاح به مقابله با دشمن رفتند، اما شهدای فاجعه منا به قصد زیارت و بدون اسلحه با لباس احرام در سرزمین امن الهی مظلومانه به شهادت رسیدند. در حقیقت شهادت بود که به استقبال آنان آمد و طوری زندگی کردند که در بهترین جا شهادت به زندگی آنان خاتمه داد.»
شهید مالک رحمتی؛ استاندار انقلابی 
دکتر مالک رحمتی متولد سال 1361 در مراغه و اهل مراغه بود. بچه جنوب شهر مراغه. پدرش آقا اسکندر کاسب است. کاسب یکی از بازارهای محلی. مغازه‌ای قدیمی دارد که ظهر به ظهر دیزی می‌فروشد. از آن مؤمن‌های قدیمی که هنوز شب‌ها نماز شب می‌خواند.
دکتر مالک رحمتی سال 1379 وارد دانشگاه امام صادق(ع) شد. وی فوق لیسانس حقوق خصوصی از دانشگاه امام صادق(ع) و دکتری حقوق خصوصی از دانشگاه تربیت معلم تهران (خوارزمی) داشت.
شاید کمتر این نکته مطرح شده است که شهید مالک رحمتی خادم الرضا(ع) است. وی از اواخر دهه ۹۰ به سعادت خادمی امام رضا(ع) در معاونت بهره‌وری و مسئول مولدسازی دارایی‌های راکد آستان قدس رضوی نایل گردید و بعدها هم به قائم‌مقامی آستان قدس رضوی رسید. وی از اردیبهشت 1400 تا دی 1402 قائم‌مقام آستان قدس رضوی بود.
شهید مالک رحمتی مدتی هم رئیس سازمان خصوصی‌سازی بوده است. خاطره‌ای زیبا و امام رضایی از این دوران نقل شده است:
«بر اساس خاطره‌ای به نقل از کارمند روابط عمومی سازمان خصوصی‌سازی، شهید مالک رحمتی اوایل دوران مدیریت خود در این سازمان، دستور جلسۀ دیدار صمیمانه با کارکنان را می‌دهد تا هر کسی اعتراض صنفی یا کاری دارد، در این جلسه بیان کند. در همین راستا شهید رحمتی پس از استماع صحبت کارکنان، به تک‌تک اعتراضات پاسخ داده و قول همکاری در ارتقای سطح رفاهی کارکنان را می‌دهد.
وی در پایان، خاطره‌ای تأثیرگذار از دوران تصدی مسئولیت قائم‌مقامی آستان قدس نقل می‌کند که فرد عارفی در ملاقات با شهید رحمتی به وی گفت که هنگام زیارت امام رضا(ع) از حضرت چه می‌خواهی؟ شهید رحمتی پاسخ داد که حوائج مادی و معنوی و عاقبت به‌خیری. اما آن عارف به مالک رحمتی پیشنهاد کرد که این‌بار وقتی به بارگاه امام(ع) رسیدی، به جای درخواست حوائج از ایشان، درخواست حضرت را نسبت به وظیفۀ خود بخواه که رسالت تو در حیات خویش چیست و نسبت به اعتقاداتت چه مسئولیتی داری؟
شهید مالک رحمتی این خاطره را در حیات خویش تاثیرگذار دانسته و تأکید کرد که گاهی به جای درخواست عافیت و رفاه، باید شناخت کاملی از رسالت و وظایف شخصی و اجتماعی خویش داشته باشیم.
بدیهی است که همین کرامات رضوی، شهید مالک رحمتی را لایق خدمت خالصانه و شهادت مفتخرانه‌ای کرد که آرزوی همه دوستداران اوست.»
پس از درگذشت مرحوم زین‌العابدین رضوی خرم استاندار وقت آذربایجان شرقی در ۳۰ دی ۱۴۰۲، اعضای هیئت دولت سیزدهم با انتخاب مالک رحمتی برای سمت استانداری آذربایجان‌شرقی موافقت کردند و وی به‌عنوان جوان‌ترین استاندار آذربایجان شرقی در دوران بعد از پیروزی انقلاب اسلامی منصوب شد. دوران استانداری دکتر رحمتی حدود چهار ماه بود. 
شهید دکتر مالک رحمتی از یاران و همراهان سید شهیدان خدمت حجت‌الاسلام والمسلمین سیّد ابراهیم رئیسی رئیس‌جمهور اسلامی ایران در سانحه سقوط بالگرد در منطقه ورزقان آذربایجان شرقی در واپسین روزهای اردیبهشت 1403 بود.
رهبر فرزانه انقلاب اسلامی از شهید مالک رحمتی با عنوان «استاندار انقلابی و متدین آذربایجان شرقی» یاد کرده‌اند. 
10 خرداد 1403، محمد کلامی معاون هماهنگی امور اقتصادی استانداری آذربایجان شرقی به تشریح عملکرد انقلابیِ دکتر رحمتی در کسوت استانداری پرداخت و گفت: عامل محبوبیت شهید رحمتی در استان و همین‌طور استانداری، خوش‌ برخورد بودن و ادب ایشان بود و افرادی که با وی کار می‌کردند، آرامش خاصی داشتند.
محمد کلامی به پیگیری و خستگی‌ناپذیر بودن شهید رحمتی اشاره کرد و افزود: دکتر رحمتی در مدت چهار ماه خدمت صادقانه‌اش در استانداری، حتی تعطیلات عید را هم سر کار بود.
وی با بیان اینکه شهید رحمتی از ساعت ۶ کار را شروع می‌کرد، اظهار کرد: ایشان گروهی را در استانداری برای پیگیری کارها مأمور کرده بود تا دستورها به مرحله اجرا گذاشته شود. کلامی ادامه داد: شهید رحمتی به واسطه انرژی جوانی و ایمانی که داشت، معمولا تا ساعت ۱:۳۰ بامداد کار می‌کرد تا جایی که شب آخر تا ساعت ۲۳:۱۵ با هم در جلسه بودیم و بعد از آن هم یک جلسه دیگر داشت. سیدکاظم یکانی معاون توسعه و منابع انسانی استانداری آذربایجان شرقی نیز گفت: مهم‌ترین نکته، رسیدگی ایشان به امورات مردم به شمار می‌رفت و خط قرمز وی برای انجام امورات، جلوگیری از سردرگمی مردم بود.
در پیام تسلیت دکتر اصغر افتخاری سرپرست دانشگاه امام صادق آمده است: 
«شهید رحمتی، فرهیخته‌ای مخلص بود که در عرصه‌های علمی، جهادی و مدیریتی همواره خوش درخشید و فخری برای جامعه علمی و عملی کشور بود.»1/3/1403
‌مشکات رحمتی، برادر شهید مالک رحمتی خاطرنشان می‌کند: ادب، مهربانی و محبت او از کودکی در میان آشنایان، او را مالک دل‌ها کرده بود و اکنون نیز مردم او را در مقام یک مسئول، مالک دل‌ها می‌دانند. مالک از کودکی عاشق امام رضا(ع) بود و در برخورد با دیگران روحیۀ ازخودگذشتگی داشت. شهید مالک رحمتی پرورش‌یافتۀ مکتب امام خمینی(ره) بود. مالک با عملش ثابت کرد که حتی در مدت اندک نیز با مدیریت جهادی می‌توان دل‌های مردم را امیدوار کرد و گره‌های بسیاری گشود.
محمد مخبر سرپرست دولت در دیدار با خانواده شهید رحمتی گفت: او مصداق بارز جوان مؤمن و انقلابی بود و توانست در مدت زمان کوتاه خدمت در استان آذربایجان شرقی دل‌های مردم و مسئولان را به خود جلب کند و خدمتی ماندگار را در ذهن مردم شریف این استان به یادگار بگذارد.
و سرانجام سخن آخر در مورد استاندار شهید انقلابی آنکه شهادت‌طلبی و اهتمام ویژه به ترویج فرهنگ ایثار و شهادت و اعتقاد به نجات بخش بودنِ این فرهنگ غنی و متعالی از ویژگی‌های اعلای دکتر مالک رحمتی بود.
سیدکاظم یکانی معاون توسعه و منابع انسانی استانداری آذربایجان شرقی خاطرنشان کرده است: شهید مالک رحمتی شب قبل حادثه از مادر یکی از شهیدان استان خواسته بود تا برای شهادتش دعا کند. شهید رحمتی در کنار گرفتاری‌های کاری و دنیوی، از حرکت در مسیر حق و شهادت برای یک لحظه هم غافل نبود.
حسن‌ختام این گزارش نیز صحبت‌های خود شهید رحمتی در مورد ایثار و شهادت است.
۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۳، دکتر مالک رحمتی در جلسه شورای سیاستگذاری بنیاد حفظ و نشر آثار و ارزش‌های دفاع مقدس استان آذربایجان شرقی با بیان اینکه همه ما مدیون شهدا هستیم، گفت: ترویج فرهنگ ایثار و شهادت را نه به عنوان کار اداری، بلکه تکلیف دینی و الهی بدانیم.
وی اضافه کرد: فرهنگ ایثار و شهادت در همه ابعاد حیات اجتماعی نجات‌بخش بوده و در هر حوزه‌ای وارد شده، آن را متحول کرده است. اگر بتوانیم این فرهنگ را به بهترین شکل ممکن نهادینه کنیم، دیگر هیچ مشکلی در هیچ بخشی از جامعه نخواهیم داشت.

Image result for ‫گل لاله‬‎