6411 - روزی نامه های غرب گدای ... ۱۴۰۴/۰۱/۲۰
روزی نامه های غرب گدای ...
۱۴۰۴/۰۱/۲۰
رویکرد حکیمانه ایران و انگارهسازی خائنانه علیه آن
محافلی که نسبت به مذاکره با دولت ترامپ ابراز شیدایی میکنند، درباره دستاوردهای موهوم ایجاد انتظار میکنند، و طرف مقابل را طرفدار تنشزدایی و توافق محترمانه جا میزنند؛ نقش خسارتباری در تضعیف قدرت مذاکراتی ایران ایفا میکنند.
یک فعال رسانهای (دارای سابقه فعالیت در دولتهای مدعی اعتدال و اصلاحات)، توئیت زده و در رسانههای زنجیرهای بارها باز نشر شده، مبنی بر اینکه: «دولت ایران نزدیک به هزار میلیارد دلار پروژه تعریف کرده و سرمایهگذاری آمریکاییها در این پروژه بلامانع اعلام شده است»(!)
نفر دوم که گرداننده یک سایت حقالعمل کار است، نوشته: «دلاری که با یک پالس مثبت مذاکره از ۱۰۶ به ۹۸ هزار رسید، اگر به توافق منجر شود، تا کجا عقب خواهد نشست؟ چرا تمایلی به ثبات اقتصاد، پایان تحریم و تخاصم ندارند؟»
و سومی در روزنامه زنجیرهای هم میهن ادعا کرده است: «هدف اصلی دولت دونالد ترامپ از مذاکره، رفع خصومت نیم قرنه بین تهران و واشنگتن و همکاری متقابل بین دو کشور است. روشن است که دستیابی به این هدف به شرطی ممکن است که مقامهای جمهوری اسلامی نیز خواهان آن باشند. اما در صورت اصرار جمهوری اسلامی بر مخالفت با عادیسازی و بهبود روابط دو طرف، سطح دومِ هدف آمریکا از مذاکره، خنثیسازی تمام ابزارهای تکنولوژیک و تسلیحاتی است».
انگارهسازی و توقعآفرینی غیر واقعی در حالی است که سخنگوی وزارت خارجه آمریکا گفت: «گفتوگوهای شنبه با ایران، مذاکره نیست؛ نشست و تماس است برای مشخص کردن این که چه چیزی در گفتوگوها ممکن است».
نمایش ذوقزدگی و تحمیق مخاطبان، تکرار بازی رسانهای زردی است که ۸ سال قبل ادعا کرد به واسطه توافق با آمریکا همه تحریمها به شکل غیر قابل بازگشت لغو میشود، قیمت دلار به ۵۰۰ یا ۱۰۰۰ تومان سقوط میکند، ۱۵۰ میلیارد دلار پول بلوکه شده برمیگردد، و ۲۰۰ میلیارد دلار سرمایهگذاری خارجی به کشور میآید!
اما در میدان واقعیت، شمار تحریمها بیش از دو برابر شد (که پایه گذار آن، دولت دغلباز اوباما با تحریمهای ویزا و آیسا و سیسادا بود)، نرخ ارز تا ۹ برابر در دولت برجام افزایش یافت، تقریباً هیچ خبری از سرمایهگذاری خارجی یا بازگشت کذایی پولهای بلوکه نشد، رشد اقتصادی سقوط کرد و رکورد تورم شکست.
البته در آغاز مذاکرات برجام هنوز دست آمریکا رو نشده بود و سه دولت اوباما و ترامپ و بایدن، واقعیت عهدنشناسی و بیصفتی رژیم آمریکا را به نمایش گذاشتند.
به اعتبار همین سرگذشت عبرتآموز و خسارتبار برجام است که جمهوری اسلامی ایران، اعلام کرده اعتمادی به طرف مقابل ندارد و مذاکرات مستقیم را به نشان دادن حسن نیت، اقدامات ملموس آمریکا و لغو برخی تحریمها مشروط کرده است.
این موضع درست (مبتنی بر مطالبه حقوق پایمال شده در توافق برجام) قطعاً قدرت مذاکره از موضع برتر را برای کشورمان فراهم میکند. اما دقیقاً در همین زمان، جریان سیاسی- رسانهای بدسابقه تلاش میکند ضمن حقزدایی از طرف ایرانی، تصویری معتدل و ذیحق از ترامپ بسازد؛ در روزگاری که متحدان غربی آمریکا میگویند ترامپ، دنبال دیکته است، نه مذاکره و توافق.
چرا باید کسانی از ترامپ، تصویر فردی طرفدار مذاکره و تعامل بسازند و حال آن که با وجود راضی شدن زلنسکی به واگذاری نیمی از معادن اوکراین، ترامپ و معاونش، او را مورد توهین و تحقیر قرار دادند؟!
ترامپ همان کسی است که اخیراً گفت: «ما تعرفه سنگینی بر اروپا وضع کردیم. حالا میخواهند مذاکره کنند، اما تا وقتی سالانه مبلغ زیادی به ما پرداخت نکنند، مذاکرهای در کار نخواهد بود»!
فارین پالیسی: نابخردی ترامپ در حال نابود کردن آمریکاست
سردبیر نشریه معتبر فارین پالیسی هشدار داد دونالد ترامپ با در پیش گرفتن چند سیاست در حال نابودی آمریکاست.
استفان والت در تحلیلی ضمن طرح این سؤال که ترامپ چگونه میتواند آمریکا را نابود کند؟، «راهنمای پنج مرحلهای برای نابودی را اینگونه شرح داده است: اگر خواننده همیشگی این ستون هستید، میدانید که من اغلب از آنچه ایالات متحده در صحنه جهانی انجام میدهد، انتقاد میکنم. من فکر میکردم که ریاستجمهوری جورج دبلیو بوش یک افتضاح در سیاست خارجی بود؛ ۸ سال ریاست باراک اوباما ناامیدکننده بود؛ اولین دوره ریاست دونالد ترامپ یک افتضاح بزرگ بود و چهار سال دوران جو بایدن هم با کاستیهای استراتژیک و اخلاقی مخرب لکهدار شد. متأسفانه، کمتر از سه ماه طول کشید تا ترامپ و منصوبانش بهدلیل ناتوانی در سیاست خارجی از همه آنها پیشی بگیرند. شاید بتوان گفت که او از این «راهنمای پنجمرحلهای برای ویران کردن سیاست خارجی ایالاتمتحده» پیروی میکند.
مرحله ۱: تعداد زیادی متملق و وفادار منصوب کنید. مرحله ۲: مبارزه را با هر تعداد دولتی که ممکن است انتخاب کنید. یک قدرت بزرگ هوشمند، مشت گرهکردهاش را در دستکش مخملی میپیچد تا مخالفتهای غیر ضروری را برانگیزد. ترامپ در عوض چه میکند؟ در کمتر از سه ماه، دولت ترامپ بارها به متحدان اروپایی ما توهین کرده؛ تهدید به تصرف قلمرو متعلق به یکی از آنها (دانمارک) کرده و دعواهای بیمورد با کلمبیا، مکزیک، کانادا و چندین کشور دیگر داشته است. ترامپ و معاونش، آشکارا ولودیمیر زلنسکی را مورد آزار و اذیت قرار دادند و مانند رؤسای مافیا، به تلاش برای وادار کردن اوکراین به امضای حقوق مواد معدنی در ازای ادامه کمک ایالات متحده ادامه میدهند. و سپس هفته گذشته، ترامپ مجموعهای از تعرفههای عجیب و غریب را بر فهرست طولانی از متحدان و مخالفان اعمال کرد. رأی «وال استریت» درباره تصمیم جاهلانه ترامپ آنی بود- بزرگترین سقوط دو روزه در بازار سهام در تاریخ ایالاتمتحده- درحالیکه پیشبینیها از رکود، روند افزایشی دارد. این یک زخم خودساخته بود که میلیونها آمریکایی را فقیرتر خواهد کرد، حتی اگر صاحب یک سهم از سهام نباشند. پیامدهای ژئوپلیتیک نیز قابلتوجه خواهد بود. برخی از دولتها در حال حاضر به دنبال تلافیجویی هستند - که این هم خطر رکود جهانی را بیشتر میکند- اما حتی کشورهایی که پاسخ نمیدهند، سعی میکنند اتکای خود به بازار آمریکا را کاهش دهند. جنگ تجاری با متحدان آسیاییمان در تضاد با تمایل اعلام شده دولت برای رقابت با چین است.
مرحله۳: قدرت ناسیونالیسم را نادیده بگیرید. ترامپ دوست دارد خود را یک ناسیونالیست سرسخت نشان دهد (اگرچه به نظر میرسد بیشتر به ثروتمند شدن شخصی علاقه دارد تا کمک به کشور بهطور کلی)، اما او متوجه نیست که کشورهای دیگر نیز احساسات ملی قوی دارند. وقتی ترامپ همچنان رهبران کشورهای دیگر را بیاعتبار میکند، تهدید به تصرف قلمرو آنها میکند یا حتی درباره الحاق آنها صحبت میکند، خشم ناسیونالیستی زیادی ایجاد میکند و سیاستمداران در این کشورها به سرعت متوجه میشوند که ایستادگی در برابر او باعث محبوبیت بیشترشان در داخل میشود. بنابراین، تلاشهای ناشیانه ترامپ برای قلدری در برابر کانادا و تحقیر این کشور، خشم کاناداییها را برانگیخته و موجب احیای حزب لیبرال شده است.
مرحله۴: هنجارها را نقض کنید، توافقات را کنار بگذارید و غیرقابل پیشبینی باشید. رهبران خردمند کشورهای قدرتمند میدانند که هنجارها، قوانین و نهادها میتوانند ابزار مفیدی برای مدیریت روابط با یکدیگر و کنترل دولتهای ضعیفتر باشند. قدرتهای بزرگ در مواقع لزوم قوانین را بازنویسی میکنند یا از آنها سرپیچی میکنند، اما انجام این کار بهصورت مکرر یا بیش از حد هوسبازانه، دیگران را مجبور میکند به دنبال شرکای قابل اعتمادتری بگردند. ترامپ و یارانش هیچکدام از اینها را نمیفهمند. آنها متوجه نیستند که نهادهایی که روابط بین دولتها را شکل میدهند عمدتاً با در نظر گرفتن منافع ایالاتمتحده طراحی شدهاند و این ترتیبات معمولاً توانایی واشنگتن را برای مدیریت دیگران افزایش میدهد. پاره کردن قوانین یا خروج از سازمانهای بینالمللی کلیدی، بازنویسی قوانین را برای سایر کشورها آسانتر میکند. علاوهبر این، غیرقابلپیشبینی بودن برای کسبوکار بد است.
مرحله ۵: پایههای قدرت آمریکا را تضعیف کنید. در دنیای مدرن، قدرت اقتصادی، توانایی نظامی و رفاه مردم قبل از هر چیز به دانش بستگی دارد. ترامپ در عوض چه میکند؟ او علاوه بر انتصاب بیسوادان در پستهای کلیدی دولتی «دست باز»ی را برای موسساتی اعلام کرده که از زمان جنگ جهانی دوم به ایجاد دانش و پیشرفت علمی در ایالات متحده کمک کردهاند.
نتیجه؟ برنامههای تحقیقات علمی تعطیل میشوند و برنامههای دکتری قطع میشوند، به این معنی که این کشور در آینده محققان واجد شرایط کمتری در زمینههای کلیدی خواهد داشت. دانشمندان خارجی به دنبال همکاران دیگری خواهند بود و توانایی آمریکا برای جذب بهترین ذهنها برای تحصیل و کار در اینجا به خطر خواهد افتاد. بهطور خلاصه، ترامپ بیشتر آنچه را که ما درباره چگونگی تصمیمگیری میدانیم و بسیاری از آنچه را که درباره سیاست جهانی میدانیم، نقض میکند. و خانمها و آقایان، اینگونه است که سیاست خارجی یک کشور ویران میشود.»
جلیلی چرا خار چشم امثال کرباسچی است؟
دبیرکل سابق کارگزاران با انکار همه واقعیت تاریخی پیرامون فاجعه برجام گفت: مذاکره با آمریکا باید به نتیجه برسد، نه اینکه مثل دوران جلیلی هیچ اتفاقی نیفتد.
خبرنگار خبرآنلاین به کرباسچی گفته است: «به محض اعلام مذاکرات، فضاسازی علیه مذاکرات هم آغاز شده. مثلاً یکی از نمایندههای مجلس هشدار داده که آمریکاییها به تعهدات خود پایبند نبودند. به عنوان مقدمه تحلیل خود را بفرمایید.
کرباسچی در پاسخ میگوید: خوب باید مواظب باشند، اینکه حرف بدی نیست. اما باید دید با چه مقصودی میگویند. اگر واقعاً دنبال این هستند که گرفتاری برای مملکت درست شود و مذاکره نشود و همینگونه این وضعیت بحرانی «اقتصادی» و «روانی» مردم ادامه پیدا کند، خلاف است؛ اما اگر منظور واقعاً این باشد که تیم مذاکرهکننده دقت داشته باشند در تنظیم مطالب و در صحبتها حرف بدی نیست.
او در ادامه میافزاید: شاید نگاه آنها به همین تیمی است که قبلاً زمان آقای جلیلی و زمان آقای رئیسی بود و مدام میرفتند و برمیگشتند و هیچ اتفاقی نمیافتاد؛ فقط میرفتند آنجا و وقت جلسه بعدی را تعیین میکردند. نباید اینگونه باشد، مذاکره باید طوری باشد که به نتیجه برسد.
مدیر مسئول روزنامه هم میهن همچنین در پاسخ این سؤال که به نظر شما نظام چقدر در پیشبرد این مذاکرات اراده دارد؟، گفت: اگر اراده نداشت که به اینجا منتهی نمیشد که جواب نامه را بدهند. نمیدانم مستقیم یا غیرمستقیم بودن مذاکرات چقدر در ماهیت آن تاثیرگذار باشد، اما به هرحال با اصل مذاکره موافقت شده است. همین تبادل نظر، مذاکره و بیرون آمدن از فازهای امنیتی و نظامی تاثیرگذار است. همین امروز یک آرامش و به اصطلاح یک اعتمادی در بازار سرمایه و مبادلات ارز و طلا ایجاد شد که نشان میدهد بسیاری از مشکلات ناشی از جو روانی جامعه است. حالا درست است که اینها یقه آقای همتی بیچاره را گرفتند، او هم مقداری در دفاع از خود کوتاه آمد و آقای پزشکیان هم مقداری عنایت لازم را نداشت، اما معلوم است که با دو تا جمله که آن سمت دنیا گفته میشود و یک توئیت در ایران، ناگهان ۱۰-۱۵ درصد دلار و طلا پایین میآیند و بازار سرمایه یک جانی میگیرد.
کرباسچی افزود: این نشان میدهد که بسیاری از معضلات اقتصادی و گرفتاریهای ما روانی است. در واقع، بخش عمدهای از این مسائل مربوط به همین تشنجی است که یک عده دوست دارند دائماً همین شعارها را در مجلس و جاهای دیگر بدهند. اما از نظر مردم که میخواهند به آیندهشان اعتماد و زندگی آرامی داشته باشند این وضعیت مطلوب نیست.
درباره سخنان کرباسچی گفتنی است که اولاً در کمیسیون بررسی برجام، ظریف ادعا کرده بود تحریمها با برجام لغو میشود و آقای جلیلی با ارائه اسناد و شواهد دقیق کارشناسی ثایت کرده بود که تحریمها لغو نمیشود. گذر زمان ثابت کرد کدام طرف درست میگوید و چه کسی در توهم به سر میبرد. در حالی که آقایی روحانی ادعا کرده بود در روز اجرای توافق همه تحریمهای مالی و بانکی و اقتصادی لغو (و نه تعلیق) میشود و ظریف مدعی بود آمریکا نمیتواند توافق را زیر پا بگذارد و از توافق خارج شود، آمریکا به سادگی آب خوردن، توافق را پس از گرفتن همه امتیازات نقد زیر پا گذاشت و 850 تحریم در مرور زمان به 2 هزار تحریم رسید. این روند اسباب سرشکستگی بیسوادهای مغرضی مانند کرباسچی که امروز هم به جای شرمندگی و عذرخواهی از مردم، با دکتر جلیلی درشتی میکنند!
ثانیاً آقای کرباسچی مثل خیلی از هم طیفان مثلاً زرنگ خود، داستان را از میانه و اواخر آن تعریف میکند و به مشکلات اقتصادی که به مردم فشار میآورد استناد میکند و لغو تحریمها را چاره کار میداند. اما عمداً خود را به فراموشی میزند که دولت مورد حمایت او به نام لغو همه تحریمها و آوردن صدها میلیارد دلار پول بلوکه شده و سرمایه خارجی و بینیاز کردن مردم از پول یارانه، رکورد چند دههای تورم را شکست، رشد اقتصادی را منفی کرد، خزانه را خالی نمود و صدها هزار میلیارد تومان تعهد مالی و بدهی باقی گذاشت.
او نمیگوید مدعیان کاربلدی سیاست بینالملل و توافق فتحالفتوح(!) توافق فاجعهباری را امضا کردند که به تعبیر آقای صالحی « نه یک معاهده است، نه یک توافقنامه، بلکه تفاهم است»!!
بر اساس این فاجعه حقوقی که میتوان جنازه آن را به عنوان یک عبرت و توافق بسیار بد در آکادمیهای حقوق و روابط بینالملل تشریح کرد، طرف ایرانی متعهد به تکالیفی کاملاً الزامآور شد تا جایی که حتی جنازه آن (به عنوان قربانی طرف غربی و مقابل تعهد) میتواند به واسطه تعبیه مکانیسم ماشه، برای ایران دردسرساز باشد! اما برای طرف غربی هیچ الزام و تعهدی ایجاد نکند. بلکه شورای امنیت نیز که قطعنامهاش بنا بوده تضمین توافق باشد، نمیتواند نقش حمایتی از ایران ایفا کند، اما ضمناً با ماشه مذکور میتواند به نفع طرف غربی نقضکننده توافق عمل کند تا تحریمها یکجا و خودکار برگردد! امثال کرباسچی اگر سواد یا صداقت و حیا داشتند، امروز به جای لغزخوانی باید به خاطر قبول چنان توافقی و شرطی کردن اقتصاد به شیطنتهای غرب، از مردم عذرخواهی میکردند و دیگر به سمت اظهارنظر درباره این قبیل مسائل کارشناسی نمیرفتند. اما خب! تمام هنر این حضرات پر ادعا و بیمایه و آلوده به نفوذ این است که فیگور کاربلدی و دانشمندی بگیرند و ادای آدمهای دارای اعتماد به نفس را دربیاورند.
ثالثاً در دوران مدیریت جدید همین طیف، استارت افزایش قیمت ارز با حذف سامانه نیمایی زده شد.