به وب سایت مجمع هم اندیشی توسعه استان زنجان خوش آمدید
 
منوی اصلی
آب و هوا
وضعیت آب و هوای زنجان
آمار بازدیدها
بازدید امروز: 2,329
بازدید دیروز: 7,426
بازدید هفته: 51,470
بازدید ماه: 51,470
بازدید کل: 27,971,319
افراد آنلاین: 60
اوقات شرعی

اوقات شرعی به وقت زنجان

اذان صبح:
طلوع خورشید:
اذان ظهر:
غروب خورشید:
اذان مغرب:
تقویم و تاریخ
جمعه ، ۰۷ آذر ۱٤۰٤
Friday , 28 November 2025
الجمعة ، ۷ جمادى الآخر ۱٤٤۷
آذر 1404
جپچسدیش
7654321
141312111098
21201918171615
28272625242322
3029
آخرین اخبار
184 - جنگ سرد فرهنگی؛ سازمان سیا در عرصه فرهنگ و هنر - تعریف و تمجید سخنگوی کنگره از ناتوی فرهنگی ۱۴۰۴/۰۸/۲۰
جنگ سرد فرهنگی؛ سازمان سیا در عرصه فرهنگ و هنر - 183

 تعریف و تمجید سخنگوی کنگره از ناتوی فرهنگی

۱۴۰۴/۰۸/۲۰

‫کتاب جنگ سرد فرهنگی: سیا در عرصه فرهنگ و هنر [چ1] -فروشگاه اینترنتی کتاب  گیسوم‬‎

فرانسیس استونر ساندرس
ترجمه حسین باکند

 مثل همیشه، کنگره آزادی فرهنگی در برنامه جدید خود دو مجله پارتیزان ریویو و نیو لیدر را نیز گنجاند. همکاری با کنگره، در قالب انتشارات مشترک، قراردادهای رسمی توزیع و تبادل دانش، مزایای مادی بیشتری برای هر دو مجله به همراه آورد. 
فعالیت پررنگ کنگره در این سال‌ها، آن را به ویژگی جذابی از زندگی فرهنگی غرب تبدیل کرد. از سکوهای کنفرانس‌ها و سمینارهای آن و در سراسر صفحات مجلات علمی‌اش، روشنفکران، هنرمندان، نویسندگان، شاعران و مورخان مخاطبانی برای دیدگاه‌های خود پیدا می‌کردند که هیچ سازمان دیگری- به جز کمینفرم (Cominform)- نمی‌توانست ارائه دهد. 
دفتر پاریس، مرکزی پرجنب‌وجوش بود که بازدیدکنندگانی از سراسر جهان را به خود جذب می‌کرد حتی در سال ۱۹۶۲ که یک بمب در راهرو منفجر شد (اتفاقی که توسط یکی از اعضا به عنوان «افتخاری بزرگ و درخشان و اتفاقی که مدت‌ها ‌انتظارش را می‌کشیدیم و رخدادی شایسته، تاریخی و به یاد ماندنی در تاریخچه کنگره» مورد ستایش قرار گرفت). برای نسل دوم و سوم نویسندگان مشتاقی که می‌خواستند مانند همینگوی باشند، کنگره اکنون مخزنی از تمام آن افسانه‌های رمانتیک پاریس ادبی بود و نویسندگان بسیاری به سوی آن هجوم آوردند. 
نمایش پرسروصدای کنگره توجه‌های ناخواسته‌ای را نیز به سوی خود جلب کرد. در سال ۱۹۶۲، کنگره موضوع یک پارودی1 هوشمندانه توسط کنث تاینان و تیم بی‌بی‌سی او در برنامه «That Was the Week That Was» قرار گرفت. آغاز آن داستان این‌گونه بود: 
«و اکنون، یک خبر فوری از جنگ سرد در فرهنگ. این نمودار بلوک فرهنگی شوروی است. هر نقطه روی نقشه نشان‌دهنده یک مرکز فرهنگی راهبردی است- پایگاه‌های تئاتر، مراکز تولید فیلم، گروه‌های رقص که موشک‌های باله‌ای (رقص باله) بین‌قاره‌ای تولید می‌کنند. 
انتشاراتی که نسخه‌های عظیمی از آثار کلاسیک را برای میلیون‌ها خواننده تحت سلطه خود منتشر می‌کنند. هر طور که به قضیه نگاه کنید، یک ساخت‌وساز فرهنگی عظیم در جریان است. اما ما در غرب چه می‌کنیم؟ آیا ما ظرفیت وارد کردن ضربه‌ متقابل مؤثر در صورت وقوع جنگ فرهنگی تمام‌عیار را داریم؟ بله، ما یک کنگره آزادی فرهنگی خوب و قدیمی داریم که «با حمایت مالی آمریکا، تعدادی پایگاه پیشرفته در اروپا و جاهای دیگر تأسیس کرده تا به عنوان سرنیزه‌های تلافی فرهنگی عمل کنند. این پایگاه‌ها به شکل مجلات تجسم یافته و نام‌های رمزی دارند؛ مانند (اینکانتر) Encounter، که مخفف ‹استراتژی اینکانتر فورس (Encounterforce Strategy) است.» 
سپس، فردی به عنوان «سخنگوی کنگره» معرفی شد که از مجموعه‌ای مجلات تعریف و تمجید نمود و گفت آنها «نوعی ناتوی فرهنگی» هستند، هدف آن‌ها «[محدودسازی فرهنگی] بود یا همان‌طور که برخی پسرها دوست دارند بگویند، هدف این مجلات کشیدن حلقه‌ای دور لباس‌های برند زنانه بود. 
در واقع، من نمی‌خواهم بگویم که ما هدفی داشته‌ایم. بلکه بهتر است بگویم که ما یک مأموریت تاریخی داشتیم برای ایجاد آگاهی در مخاطبان جهانی... اما هر اتفاقی بیفتد، ما در کنگره احساس می‌کنیم وظیفه داریم پایگاه‌های خود را در حالت آماده‌باش ۲۴ساعته و هشدار قرمز نگه داریم، همیشه مراقب باشیم که طرف مقابل چه می‌کند، به‌جای این که وقت ارزشمندمان را برای بررسی رفتار خودمان تلف کنیم.» 
این طنز تند با دقت و با تحقیق طراحی شده بود. در این داستان، در حالی که «سخنگوی کنگره» بی‌فرهنگی وزیر فرهنگ شوروی را محکوم می‌کرد، تاینان (Taynan) بدون هیچ اشاره‌ای طعنه‌آلود، او را مجبور کرد نام حامیان روشنفکر کنگره را فاش کند: صندوق منطقه میامی، سینسیناتی، بنیاد هوبلیتزل، تگزاس و کمیته سوئیسی کمک به میهن‌پرستان مجارستانی. 
چنین اشاره‌هایی به تأمین‌کنندگان مالی کنگره، اگرچه مهره اصلی را لو نداد، ‌خواب را از چشم جوسلسون ربود و ترس او را تأیید کرد که نقطه ضعف (پاشنه آشیل) واقعی کنگره، سازمان سیا بود. تنش‌ها بین جوسلسون و رؤسای سازمانی او از زمان فروپاشی کمیته آمریکایی در اوایل سال ۱۹۵۷ افزایش می‌یافت. 
جوسلسون، که از نظر شخصیتی قادر نبود نقش میمون را برای ارگ‌نواز دیگری بازی کند2، اکنون بیش از پیش با کورد مه‌یر (Cord Meyer) در تضاد قرار داشت که او هم دلش نمی‌خواست کنترل خود بر اوضاع را از دست بدهد. 
مه‌یر هرگز رفتار کافکایی مک‌کارتیست‌ها در سال ۱۹۵۳ را فراموش نکرد. علاوه‌بر این، رشته‌ای از حوادث ناگوار در زندگی شخصی، او را بیش از پیش افسرده و سرسخت کرده بود. داستان کوتاه مه‌یر با عنوان «امواج تاریکی،» که در سال ۱۹۴۶ چاپ شد، درباره تجربه او از جنگ و جراحت نزدیک به مرگش در سواحل گوام و همچنین توصیفی از حرکت او به سوی آینده‌ای غم‌انگیز در زندگی بود. در سال ۱۹۵۶، پسر نه ساله او، مایکل، توسط یک ماشین پرسرعت کشته شد. کمتر از یک سال پس از آن، کورد از همسرش، مری پینچوت مه‌یر، جدا شد. 
مه‌یر که روز‌به‌روز لجوج‌تر و غیرمنطقی‌تر می‌شد، به مدافع بی‌امان و بی‌رحم ایده‌های خود تبدیل شد، که به نظر می‌رسید دلیلش بی‌اعتمادی کژپندارانه (پارانوئید) به هر کسی بود که با او موافق نبود. لحن او در بهترین حالت بحث‌برانگیز و در بدترین حالت نمایشی و حتی جنگ‌طلبانه به نظر می‌رسید. 
تام بریدن می‌گفت «کورد به عنوان یک آرمان‌گرای تازه‌نفس وارد سازمان شد و به عنوان ابزار دست آنگلتون که حالا دیگر چروکیده و پلاسیده شده بود، از آن خارج شد. آنگلتون استاد هنرهای سیاه بود. او همه چیز را در شهر تحت نظر داشت، از جمله من. آنگلتون به هرچه فکر می‌کرد، کورد هم به همان چیز فکر می‌کرد.»
پانوشت‌ها:
1- Parody: نوعی تقلید تمسخرآمیز، هزل.
2- در گذشته ارگ‌نوازان خیابانی، میمونی هم داشتند که همراه با آهنگ برای تماشاچیان شکلک در می‌آورد تا نوازنده بتواند پول بیشتری جمع کند.