روزنامههای غرب گدای زنجیرهای : ۱۴۰۱/۰۶/۱۴
روزنامههای غرب گدای زنجیرهای :
۱۴۰۱/۰۶/۱۴
برای وادار کردن ایران به دادن امتیاز در مذاکرات شورش خیابانی لازم است!
روزنامه اعتماد روز گذشته در مطلبی با عنوان «رنج برجام از فقدان اراده» به صورت ضمنی به طرف غربی گرا داده برای وادار کردن ایران به امتیاز دادن در مذاکرات راهی جز فعال کردن هستههای شورش و اغتشاش در کشور باقی نمانده است.
این روزنامه طیف مدعی اصلاحات یا همان شبکه همکار غرب در داخل کشور در این یادداشت وقیحانه نوشته است: « برخلاف دوره پيشين مذاكرات در دولتهاي روحاني و اوباما كه دوطرف ارادهاي قاطع و روشن براي رسيدن به نتيجه داشتند و از خود انعطاف نشان ميدادند در دور جديد اين اراده به چشم نميخورد و گويا كوچكترين مسائل هم ميتواند كل مذاكرات را متوقف يا ماهها به تعويق بيندازد. آمریکا بهاندازه اسراييل و خصوصا اروپا نگران پيشرفتهاي هستهاي ايران نيست و ايران هم به هر حال به نوعي با تحريمها كنار آمده است و روزگار ميگذراند. ظاهرا دو طرف آمادگي ناگفتهاي دارند كه هفتهها و ماهها رايزني كنند و حتي تلاشهاي بيصبرانه اروپا را عقيم بگذارند. هركدام انتظار دارند كه مجموع حوادث مرتبط و غير مرتبط اثر خود را بگذارد و جنگ ديپلماتيك را مغلوبه كند. زمستان سرد اروپا بدون گاز روسيه، ايران را اميدوار به امتياز گرفتن بيشتر ميكند و اوضاع وخيم اقتصادي ايران طمع آمریکا را برميانگيزاند كه مردم به تنگ آيند و تحولي رخ دهد! اين محاسبات درست باشند يا غلط تاكنون اثرساز بودهاند و چهبسا اگر حادثه بزرگي رخ ندهد زورآزمايي موجود همچنان ادامه پيدا كند و نتيجهاي در برنداشته باشد يا به باخت كامل يكي از طرفين منجر شود...»
گفتنی است تحمیل تحریمهای بیسابقه، آش شوری بود که اصلاحات در 88 با عادت به قانونشکنی و اعمال توتالیتاریسم حزبی خود و شورش علیه مشارکت 85 درصدی مردم به خورد کشور داد.
سپس دولت روحانی با کمک همین طیف سیاسی و با شعار مذاکره و رفع تحریمها و ایجاد درآمد سرشار برای مردم رای آنها را گرفت اما ۸ سال بعد بهرغم امضای برجام، علاوهبر نابود کردن معیشت مردم، افزایش چند صد درصدی قیمت مسکن، دلار، خودرو، کالاهای اساسی، کاهش چند ده درصدی ارزش پول ملی و... کشور را با ۸۰۰ تحریم جدید دیگر تحویل داد و رفت.
حالا و در شرایطی که مردم با مقاومت خود سیاست فشار حداکثری آمریکا را به شکست کشانده و ایستادگی در برابر تحریمها در حال ثمر دادن است، بار دیگر به تقلا افتاده تا با ارسال پالس ضعف و تشویق به اعمال فشار به طرف غربی، اعتباردهی به تحریمها و بزک دوباره مذاکره، تیغ کند شده دشمن را تیز و دولت سیزدهم را هم به سیاهچال مماشات و باجدهی به غرب هل دهد.
مذاکره، بده بستان است نه محل امتیازگیری حداکثری!
روزنامه ابتکار در مطلبی نوشت: «از مخالفان و دشمنان خارجی توافق هستهای که بگذریم، برجام در داخل کشور و میان برخی جناحهای سیاسی و همچنین برخی گروههای کارشناسی نیز مخالفانی جدی دارد. هرچند که نمیتوان این مخالفتها را همسو و همراستا با دشمنان خارجی ایران تلقی کرد، اما بخش اعظمی از این مخالفتها یا جنبه جناحی و سیاسی داشته که قاعدتاً با روی کار آمدن دولت سیزدهم باید رنگ باخته باشد و یا اینکه از منظر کارشناسی بر لزوم امتیازگیری حداکثری در مذاکرات تاکید دارد. البته در این میان هستند اشخاص و گروههایی که در میانه این دو گروه قرار داشته و به طور کلی هرگونه گشایشی در روابط با غرب را با دیده تردید مینگرند. چرا که در این رابطه تحریمها برای برخی منافع اقتصادی و جناحی فراوانی داشته و از طرف دیگر برای برخی نیز توجیهکننده ظاهری استکبارستیزی آنهاست. به همین دلیل باید توجه داشت که میدان مذاکره آن هم با قدرتهای بینالمللی جایی نیست که انتظار حداکثر امتیازگیری و حداقل امتیازدهی را داشت. مذاکره به مفهوم بده و بستانی است که در آن منافع عمومی و ملی کشور تعیینکننده اصلی نتیجه یا شکست آن است و در این میان منافع جناحی و اقتصادی محلی از اعراب ندارد.»
مدعیان اصلاحات، منتقدان برجام روحانی را سرزنش میکنند که به دنبال « امتیازگیری حداکثری در مذاکرات» نباشیم. آنها میگویند مذاکره بده بستان است و نمیشود به دنبال امتیازگیری حداکثری بود. سؤال اساسی که مطرح میشود این است که دولت روحانی چه چیزی داد و چه چیزی گرفت؟ البته پاسخ آن روشن است؛ خود ظریف، عراقچی و سیف اعتراف کردند که برجام چیزی جز سندی «توخالی»، «توافقی روی هوا»، «نزدیک به صفر» و «تقریبا هیچ» نبود!
اشک تمساح نابودکنندگان تولید برای تولیدگران
روزنامه شرق در سرمقاله شماره دیروز خود نوشت: «خاطره مشترک چند نسل از فعالان اقتصادی ایران، رنجهایی را تبیین میکند که تولیدکنندگان و صاحبان سرمایههای مولد یا به تعبیری کارآفرینان ملی متحمل شدهاند.»
این روزنامه در ادامه نوشت: «در کنار آنها که بنشینی گاهی خاطرات دردآوری را میشنوی که میان یک تولیدکننده جوان با یک تولیدکننده سالمند به طور مشترک دست به دست میشوند. همه آنها زیاندیده فقداناندیشه صنعتی و بالانشینی اقتصاد پولی هستند. تولیدکننده بیشک جایش روی چشم توسعه است؛ اما سالها میشود که آنها غبار ناکارآمدیهای اجرائی و زیرکیهای بدنه پولی کشور را در گلوی خود تجربه میکنند. اگر فردا دوباره به زنجیره جهانی وصل شدیم، آیا راهکاری برای غلبه بر مشکلات تولیدکنندگان وجود دارد؟ آیا میشود تولیدکننده داخلی را از آرزوی غلبه بر مشکلات بوروکراسی فشل عبور داد و به سرمنزل آرامش رساند؟»
مشکلات هر گروه و هر طیفی برای مدعیان اصلاحطلبی تا وقتی مهم است که بتوانند از آن مشکلات به نفع منافع حزبی و جناحی خود بهره گیرند. برای نمونه این جماعت بارها از مشکلات مردم خوزستان سوءاستفاده کردند تا خود را نگران مردم شریف این استان نشان دهند با این حال وقتی پروژه آبرسانی غدیر در چند روز قبل افتتاح شد که مشکل چندین ساله آب را برطرف کرد و خوشحالی مردم را در پی داشت از سوی رسانههای این جریان سانسور شد، به عبارتی آنها این خبر را در درجهای از بیاهمیتی یافتند که ترجیح دادند منتشر نشود.
داعیه داری حمایت از تولید از سوی این طیف هم در حالی است که دومینوی تعطیلی مراکز تولیدی در دولت مورد حمایت آنها شروع شد. سیاست گذاریهای غلط دولت قبل در کنار بیتوجهی به وضعیت تولید کنندگان آن وضعیت را رقم زد و در سالهای انتهایی دولت قبل بود که سیدابراهیم رئیسی در قامت رئیسقوه قضائیه به یاری تولیدکنندگان شتافت. وقتی یکی از نامزدهای اصلاحطلب در جریان مناظرهها به رئیسی گفت که این حوزه فعالیت دولت بوده و چرا او به عنوان رئیسعدلیه به آن ورود کرده بود گفت کهای کاش دولت وقت به وظایفش در قبال تولیدکنندگان عمل میکرد تا نیاز به ورود ما نباشد. وقتی ما بیعملی و بیتحرکی دولت را دیدیم تصمیم به ورود گرفتیم.
چرا در وضعیت خراب ارزی 18 میلیارد دلار واگذار کردید؟!
وضعیت معاون اول رئیس دولت تدبیر برخلاف وعدههای آن دولت مبنی بر بازگشت 150 میلیارد دلار از داراییهای ایران در صورت توافق با آمریکا تاکید کرد موجودی اسکناس کشور در اسفند 1396 زیر صد میلیون دلار بوده است. سال 1396 سال اوج اجرای برجام بود.
سایت جماران به نقل از کتاب «بدون دود و آتش و خون» نوشت: اسحاق جهانگیری، معاون اول دو دولت یازدهم و دوازدهم است. واژه «جنگ اقتصادی» را او خلق کرده است. در یکی از سخنرانیهایش به این ترکیب کلمات اشاره کرد و پس از او تقریباً بیشتر چهرههای دولتی برای توصیف شرایط حاکم بر اقتصاد ایران، از جنگ اقتصادی بارها استفاده کردند.
جهانگیری میگوید: آمریکا میخواست ما نفت نفروشیم. کشتی به کشتی ما را دنبال میکردند. وقتی نظام بانکی آنها علیه ما شد، تقریباً تمام مفرهای انتقال پول به ایران را بستند. در این مقطع مسئله اصلی ما جابهجایی پولهای خارج کشور میان حسابها بود. این کار را انجام دادیم. کار سختی بود. سختتر اینکه چنین کاری را بدون اینکه یک دلار از منابع کشور هدر برود انجام دادیم.
اینها را مردم باید بدانند. بعد از برجام ذخایر اسکناس کاغذی دلار در کشور به بالاترین سطح رسید. وقتی تحریم شروع شد، این اسکناسها را برای وقتی ذخیره کردیم که همه مرزها را به روی ما ببندند که با اسکناس و نقدی خرید کنیم.
«به جایی رسیدیم که ذخایر ارزی کشور به حدی بود که بتوانیم حداکثر کالاهای اساسی را تأمین کنیم. در حالی که صنایع و تولید هم برای واردات و... نیاز داشتند. در این مرحله پتروشیمیها و صنایع فلزی با آوردن ارزهای صادراتیشان به کشور کمک کردند.»
داستان ارز ۴۲۰۰ تومانی چیست؟ جهانگیری توضیح میدهد: «اینهم از آن جفاهای تاریخی است. اگر دولت در آن مقطع ورود نمیکرد، قیمت ارز جهش عجیبی پیدا میکرد. از چند هفته قبلتر ایادی برخی کشورهای منطقه در بازار ایران رخنه کرده بودند و دلار کاغذی جمع میکردند. اسفند سال ۹۶ کل ذخایر اسکناس بانک مرکزی به کمتر از ۱۰۰ میلیون دلار رسیده بود.
جهانگیری به سناریوهایی اشاره میکند که در همان شب تعیین قیمت دلار (اردیبهشت 97) تعیین شده بود: «همه میگفتند وضعیت ارز خراب است. رئیسکل بانک مرکزی میگفت، باید ارز توزیع کنیم. دو سناریو وجود داشت. اول اینکه همین وضعیت را ادامه دهیم. اتفاق عجیبی هم نبود چراکه در طول دوره چهل سال گذشته، فقط هفت سال قیمت ارز آزاد بود. در دوره آقای هاشمی چندین نرخ ارز وجود داشت. در دولت اول آقای خاتمی ارز چندنرخی بود، بعد تکنرخی شد. در دولت احمدینژاد هم ارز باز هم چندنرخی بود. سناریوی دوم همین اتفاقی بود که اجرا شد. یعنی تعیین قیمت واحد. قرار بود که قیمت ارز به عدد بالاتری برود ولی آقای رئیسجمهور مخالف بودند و در نهایت ۴ هزار تومان را پذیرفتند. باز هم بحثها ادامه پیدا کرد و قیمت ۴ هزار و ۲۰۰ تومان اعلام شد. مسئله این است که عدد فیکس نبود و قرار بود که براساس شرایط تغییر کند. بعد گروهبندی کالایی شد و تخصیص ارز صورت گرفت. سه ماه بعد در جلسه سران سه قوه که سیاستهای جدید ارزی بحث شد همان موقع آقای لاریجانی که رئیس مجلس بودند، پیشنهاد داشتند که قیمت ۴ هزار و ۲۰۰ تومان ثبات بماند و سران
موافقت کردند.»
جهانگیری به این مسئله مهم اشاره نکرده که اگر دولت گرفتار مضیقههای ارزی بود چگونه به خود اجازه داد ظرف چند ماه، بالغ بر 18 میلیارد دلار ارز دولتی را واگذار و خزانه را باز هم خالیتر کند؟!
بایدن برخلاف وعدههایش اراده جدی برای توافق ندارد
یک مانع اساسی در مسیر دستیابی به توافق با ایران برای احیای برجام، فقدان اراده جدی در دولت بایدن است. بایدن برخلاف شعارهای دوران تبلیغات انتخاباتی و رویِ کارزار فشار حداکثری دولت ترامپ متمرکز شد و سعی کرد به نحوی زیرکانه میوه این فشارها را در راستای منافع خود و حزب متبوعش بچیند.
سایت «فرارو»، از سایتهای غربگرای حامی برجام، در بررسی موانع به ثمر رسیدن مذاکرات نوشت: احیای برجام در روزها و ماههای اخیر، عملا به یک روند پیچیده با محوریت مذاکرات فرسایشی تبدیل شده است. برجام روی کاغذ توافقی واحد است که چندین حوزه موضوعیِ توافق شده را در دل خود دارد و در مدت اخیر بارها دیپلماتها (بهویژه دیپلماتهای کشورمان) تاکید داشتهاند که «تا در مورد همه چیز توافقی حاصل نشود، توافق نهایی که همان احیای برجام است نیز حاصل نخواهد شد».
اخیرا خبرگزاری بلومبرگ در گزارشی به نقل از منابع آگاه غربی، بهطور خاص بر این مسئله تاکید کرده که تهران و واشینگتن همچنان در برخی مسائل اختلاف نظر دارند و در این فضا، سناریویی که بیش از حصول توافقی قریبالوقوع محتمل به نظر میرسد، بازگشت به روند مذاکرات و ازسرگیری آن با هدف رفع اختلافات باقی مانده است. در این چهارچوب، اینطور به نظر میرسد که اساسا احیای برجام و دستیابی به یک توافق در این زمینه، با چند مانع و سدِ اساسی رو به رو است که توجه به آنها کاملا ضروری است. یکی از نکات محوری که عملا در نوعِ خود به یک مانع اساسی در مسیر دستیابی به یک تبدیل شده، عدم عزم راسخ و اراده جدی دولت بایدن در این زمینه است. بایدن برخلاف شعارهای خود در دوران تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری سال 2020 آمریکا که تاکید داشت بلافاصله پس از حضور در کاخ سفید، بازگشتِ آمریکا به توافق برجام را اعلام میکند، عملا رویهای متفاوت را در پیش گرفت و رویِ کارزار فشار حداکثری دولت ترامپ متمرکز شد و سعی کرد به نحوی زیرکانه میوه این فشارها را در راستای منافع خود و حزب متبوعش بچیند.
با این حال، این راهبرد نهتنها برای وی و دولتش دستاوردی نداشت بلکه حتی گزاره پیشروی ایران در بحث توسعه توانمندیهای اتمیاش را چندین پله به جلو برد. با این حال حتی در شرایط کنونی نیز، بایدن و تیم امنیت ملی و سیاست خارجی دولت وی، هیچ نفعی را برای خود در زمینه احیای برجام متصور نیستند. در واقع آنها نمیخواهند در شرایطی که میزان محبوبیتشان نزد افکار عمومی آمریکا بهدلیل عملکرد ضعیفشان از زمان حضور در قدرت، کاهش قابل توجهی داشته و اکنون نیز در آستانه انتخابات حساس میاندورهای کنگره آمریکا هستند، به توافقی با ایران دست یابند که این توافق عملا به اهرمی جهت تشدید حملات سیاسی جمهوریخواهان علیه آنها و به اصطلاح تصور وادادگیشان در برابر ایران تبدیل شود.
از طرفی این دولت موضعی روشن مبنی بر پایان دادن به مذاکرات اتمی با ایران را نیز در دستورکار ندارد زیرا اگر بنا باشد بایدن چنین کند، این مسئله عملا نه تنها ایران را در موضعی فعال از حیث توسعه بیشترِ قدرت اتمیاش قرار خواهد داد بلکه به جلوهای عینی از خلف وعده صریح بایدن در دوران تبلیغات انتخاباتیاش با محوریت ابتکارش جهت احیای برجام تبدیل خواهد شد.
از این رو، معادله برجام و دستیابی به یک توافق با تهران در این زمینه، عملا به یک معادله مبهم و چند مجهولی در دولت بایدن تبدیل شده که بنابر واقعیتهای سیاسی و میدانی، دموکراتها و شخص رئیسجمهور آمریکا فعلا گزینه مطلوب خود را در این میبینند که آن را در وضعیت کنونیاش حفظ کنند.
از سوی دیگر، کنگره آمریکا حتی در مورد نسخه اولیه توافق برجام نیز مواضع سرسختانهای را اتخاذ کرد. در این چهارچوب در آن دوران، این نهاد قانونگذاری آمریکایی، کارشکنیهای زیادی را در مسیر انعقاد یک توافق اتمی با ایران انجام داد.
در شرایط کنونی، وضعیت به مراتب سختتر از گذشته است. حتی همین حالا، افراد و جناحهایی در داخل حزب دموکرات آمریکا (حزب متبوع دولت بایدن)، با دستیابی به یک توافق با ایران، همصدا با جمهوریخواهان، مخالف هستند. در این چهارچوب باید در نظر داشت که انتخابات میاندورهای کنگره آمریکا نیز بهزودی و در ماه نوامبر سال جاری میلادی برگزار خواهد شد و هیچ تضمینی نیست که دموکراتها با توجه به عملکرد ضعیف خود بتوانند بار دیگر کنترل مجالس سنا و نمایندگان را به دست گیرند.
در این میان نباید فراموش کرد که چشمانداز احتمالی حضور یک رئیسجمهور جمهوریخواه در کاخ سفید در سال 2024 نیز بر پیچیدگی معادله دستیابی به یک توافق اتمی با ایران میافزاید و اساسا اگر این سناریو محقق شود، باید گفت که حتی اگر همین امروز نیز توافقی با تهران حاصل شود، چندان روی عمرِ آن و مانا بودنش نمیتوان حساب کرد.
این مسئله مخصوصا با توجه به اخبار چند روز اخیر که حاکی از این هستند که دولت بایدن حاضر به ارائه تضمینهای کافی به ایران مبنی بر عدم نقض برجام توسط دولتهای آمریکا نشده و اساسا نمیخواهد بپذیرد که روند خروج احتمالی آنها از توافق در آینده پرهزینه شود، ابعاد جدیتری را به خود میگیرد.
از سوی دیگر، نمیتوان متصور بود که ایران و آمریکا با حجمی انباشته از چالشها و خصومتها نسبت به یکدیگر، بتوانند صرفا در قالب یک مسئله خاص به توافقی پایدار دست یابند. حتی اگر چنین مسئلهای همچون سال 2015 محقق شود، صرفا نمودی از نوعی تحملِ تاکتیکی طرف مقابل است و یک چنین توافقی پایههای لرزانی دارد.در این فضا، عملا طرفین اصلی برجام یعنی ایران و آمریکا، با چالشهای عدیدهای در مسیر دستیابی به یک توافق قرار میگیرند. مسئلهای که نمود عینی آن را در دوران ترامپ نیز
شاهد بودیم.
اقتصاد آلمان بزرگترین بازنده جنگ انرژی
اقتصاد آلمان بزرگترین بازنده جنگ اوکراین و جنگ انرژی خواهد بود. مجازات آلمان از سوی روسیه نشان داد که فرضیه درگیر کردن اقتصاد رقیبان با اقتصاد خود، تهدید را مهار نمیکند.
روزنامه آفتاب یزد در این باره در تحلیلی مینویسد: آلمان بزرگترین جمعیت اروپا، بزرگترین اقتصاد، بزرگترین مصرفکننده گاز، بزرگترین واردکننده گاز روسیه است و 9 مرز زمینی دارد؛ بنابراین، هر آنچه در آلمان اتفاق میافتد به بقیه اروپا سرایت میکند.
با چنین اوصافی به ساکنان برلین گفته شده است که احتمالا در زمستان هزینه گرمایش خانههای آنها دوبرابر خواهد شد.
آلمان در سالهای اخیر برای کاستن از مصرف سوختهای فسیلی و افزایش سهم سوختهای پاک، از مصرف زغالسنگ کاسته است. برلین همچنین قصد دارد تا سال 2030 مصرف این حامل انرژی را به صفر برساند و در پایان سال جاری نیروگاههای هستهای خود را تعطیل خواهد کرد. تغییر شرایط سبب شده است تا رهبران آلمان تصمیمهای جدید اتخاذ کنند. اما واقعیت نگرانکننده این است که حتی اگر ذخایر گازی آلمان صددرصد پر شود، برای عبور آلمان از زمستان امسال کافی نیست. طبق تخمین دولت آلمان، اگر مصرف تغییر نکند، گاز ذخیرهشده برای دو تا سه ماه مصرف انرژی کشور کافی است.
بزرگترین اقتصاد اروپا با کنارهگیری از تولید زغالسنگ در ،۲۰۱۸ بیش از پیش به واردات گاز و نفت بهخصوص از روسیه وابسته شد و حالا که غرب درصدد تنبیه کرملین بهدلیل تهاجم نظامی به اوکراین است، «ریسک ژئوپلیتیک انرژی آلمان» بالا رفته است و این کشور تا سالها باید به دلیل کمبود انرژی ارزان با این ریسک دستوپنجه نرم کند.
دادههای تجاری آلمان در ماه می2022، نخستین کسری تجاری این کشور در بیش از 30 سال گذشته را نشان داد و این بدان معناست که آلمان بیش از صادرات خود، واردات داشته است. انرژی ارزان روسی به مدت دههها موتور محرک بزرگترین اقتصاد آلمان بوده است و حالا رویکرد تخاصمی آلمان نسبت به روسیه و تحریم این کشور، مسکو را وارد جنگ گازی با آلمان کرده است که شاید روسیه نتواند برنده آن باشد؛ اما بیتردید اقتصاد، صنایع و مردم آلمان بازنده اصلی آن خواهند بود. درحالیکه بیشتر تمرکز بر تاثیر بحران انرژی بر خانوارهاست، صنعت آلمان بهطور بالقوه میتواند بزرگترین قربانی بحران انرژی باشد.
اما جنگ اوکراین وابستگی آلمان به سوختهای ارزانقیمت روسیه را برملا کرد. روسیه این وابستگی را با دقت و بهتدریج ایجاد کرده بود. آلمانها نهتنها در برابر باجخواهی انرژی کرملین آسیبپذیرند؛ بلکه هزینههای مالی جنگ آقای پوتین را تامین میکنند. این وضعیت اسفناک محصول یکی دیگر از غفلتهای آلمان؛ یعنیعدم تمایل به زیر سؤال بردن فرضیههای پُرطمطراقی است که از تاریخچه درخشان اخیر آن ناشی میشوند. اندیشههای آرامشبخش ازجمله این باور که تجارت با روسیه جنگطلبی (Belligerence) آن را مهار میکند به آلمان امکان داد تا مدتهای طولانی به درخواستهای متحدانش برای سرمایهگذاری مستحکمتر در امور دفاعی خود و اروپا بیتوجهی کند.
برای اولین بار در بیش از سه دهه، آلمان کسری تجاری ماهانه خود را ثبت کرده است و بزرگترین اقتصاد اروپا به دلیل قطع زنجیره تامین و قیمتهای بیسابقه انرژی در پیامد جنگ اوکراین با دشواریهای فزایندهای مواجه شده است.
قطع کامل صادرات گاز روسیه میتواند وضعیت اقتصاد آلمان را به مراتب وخیمتر کند.
غیرتی شدن بیهنگام پس از لاپوشانی 7 برابر شدن قیمتها
درج تیترهای غیرواقعی، مبالغهآمیز و غلط برای دامن زدن به تورم انتظاری آن هم برخلاف روند کاهش سرعت افزایش تورم، به رویه ثابت رسانههای زنجیرهای تبدیل شده است.
چند ماه پیش، در تیتری که فضاسازی بود تا خبر، روزنامه اعتماد پیشبینی کرد در اثر ارز 4200 تومانی، تورم 3رقمی شود. اما سه ماه بعد، آمار رسمی حاکی از این است که نرخ تورم 40/5 درصد است.
اکنون در ادامه همان روند القایی برای تشدید تورم، روزنامه زنجیرهای آسمان تیتر زده: «زنگ خطر گرانی چند برابری». مفهوم این تیتر، تورم چندصد درصدی است. و ظاهرا نویسندگان وقت نداشتهاند که گرانی چندبرابری، ویژگی منحصربهفرد دولت مدعی تدبیر است. در این دولت بود که قیمت مسکن و ارز و طلا و خودرو و... و همچنین موضوعاتی نظیر حجم نقدینگی و... افزایشهای 700 تا 1000 درصدی را ظرف 8 سال تجربه کرد. و البته در آن دوره نشریات زنجیرهای به جای هشدار، سرگرم مالهکشی و توجیه و گل و بلبل نشان دادن اوضاع بودند.
تاریخ خبر: ۱٤۰۱/۰۶/۱۵، ۱۷:٤۱:۱۷ بازدیدها: 119