تایمز اسرائیل: ایران بزرگترین برنده جنگ پهپادی است
یک روزنامه صهیونیستی تاکید کرد: اسرائیل با نگاهی محتاط به جولان پهپادهای ایران مینگرد و میترسد هدف بعدیِ این پهپادها باشد.
روزنامه تایمز اسرائیل نوشت: گزارشها حاکی از این است که اسرائیل اقدام روسیه در پرتاب پهپادهای انتحاری ساخت ایران به اوکراین را با دقت زیر نظر دارد و نگران آن است که مشابه این تسلیحات در جنگهای آتی، به سمت اسرائيل شلیک شود. نهادهای امنیتی اسرائیل بر این باورند که این پهپادهای انتحاری از سوی حزبالله و دیگر حامیان ایران، به شمالی اسرائيل پرتاب خواهد شد. رادیو اسرائيل، شبکه رادیو تلویزیون «کان» در این باره گفت نهاد امنیتی اسرائيل بر این باور است که پهپادهای مشابهی توسط حزبالله لبنان و دیگر دستنشاندههای ایران علیه اسرائیل بهکار گرفته خواهد شد. نگرانی از توانایی ایران در تولید پهپاد باعث شده که دفاع هوایی خود در شمالی را با سامانههای گنبد آهنین، و کمان دیوید، و موشکهای خدنگ تقویت کند.
تا همین اواخر، اسرائیل و ایالات متحده، تنها دو کشوری بودند که از طریق حمله این پهپادها علیه نیروهای اسرائيل و آمریکا در خاورمیانه، تجربه عملیاتی مقابله با پهپادهای ایرانی را داشتند.
علیرغم هشدار واشنگتن به ایران علیه صدور این تسلیحات، در ماه سپتامبر روسیه شروع به استفاده از پهپاد شاهد ۱۳۶ ساخت ایران کرد که ظاهرا صدها واحد آن را از تهران تحویل گرفته است.
ولودیمیر زلنسکی رئیسجمهوری اوکراین از اسرائیل خواهان سیستمهای دفاع هوایی شده و در مصاحبه ماه سپتامبر با سی.ان.ان. کشور یهود را جزو پنج کشوری یاد کرده که دارای فناوری لازم برای کمک به اوکراین علیه حملههای هوایی است. اما اسرائیل که میکوشد از روابط حساس خود با مسکو محافظت کند، از ارائه تسلیحات مهم دفاعی یا تهاجمی به کییف امتناع کرده است.
تایمز اسرائیل همچنین در تحلیل دیگری مینویسد: پهپاد ایرانی در دست روسیه نشان میدهد جنگ اوکراین تاکنون یک فاتح داشته است؛ ایران. جنگ اوکراین به حصول اهداف سیاست خارجی و امنیت ملی یک کشور مشخص کمک میکند که نه روسیه است و نه اوکراین. این کشور، ایران است. این نقشآفرینی ایران، اعتبارش را بالا میبرد، تبلیغی برای صنایع تسلیحاتی کشور است و نفوذش در سوریه را تقویت میکند و اینها همه به هدف اصلی که بیاعتبار کردن ایالات متحده و قدرتهای غربی است، کمک میکند.
روسیه از پهپادهای ایران برای تخریب مقر کمپانی ملی انرژی اوکراین استفاده کرد. از نظر یک کارشناس نظامی که در استراتژی امنیت ملی ایران تخصص دارد، این مورد هیچ ربطی به اوکراین ندارد و فقط به استراتژی درازمدت ایران در مقابل ایالات متحده مربوط است.
اکنون که جنگ اوکراین شش ماه را رد کرده و همچنان به فرسایش نیروی انسانی روسیه، انبارهای نظامی، روابط اقتصادی و دیپلماتیک ادامه میدهد، رهبر روسیه به ریسمان حیاتی ایران چنگ انداخت. اقدام پوتین، به نوبه خود، به پیشبرد منافع ملی ایران، کمک میکند.
از انقلاب اسلامی ۱۹۷۹ به اینسو، رهبران ایران بر این باور بودهاند که ایالات متحده دائم مشغول توطئه برای سرنگونی دولت ایران است. آنها رهبران واشنگتن را بزرگترین تهدید، و بزرگترین مانع پیشبرد منافع ملی ایران، که همانا دستیابی به خودکفایی اقتصادی، مشروعیت بینالمللی، و امنیت، قدرت، و نفوذ منطقهای است، به شمار میآورند.
نگرانی رهبران ایران بیپایه نیست؛ تاریخچه طولانی مداخله ایالات متحده در امور ایران، تخاطم آشکار و مدام دو کشور و دههها تمرکز نظامی ایالات متحده در همسایگی ایران موجب نگرانی مقامات تهران است.
ایالات متحده در بسیاری از کشورهای خاورمیانه، با یا بیدعوت، نیروی نظامی دارد. ایران برای پیشبرد منافع ملی خود میکوشد نیروی نظامی ایالات متحده را از منطقه بیرون براند و از نفوذ سیاسی این کشور را در منطقه بکاهد.
مسئله اول رأیدهندگان آمریکایی اقتصاد است نه دموکراسی در حال تهدید
اکثر رأیدهندگان آمریکایی میگویند دموکراسی در این کشور در معرض تهدید است اما ضمن ابزار بیتفاوتی نسبت به این موضوع، شرایط دشوار اقتصادی را اولویت و مسئله اول خود میدانند.
براساس نظرسنجی روزنامه نیویورکتایمز بیش از یکسوم رای دهندگان مستقل و گروهی کوچکتر اما قابل توجه از دموکراتها، گفتهاند که آماده حمایت از نامزدهایی هستند که مشروعیت انتخابات2020 را رد کرده بودند؛ چراکه برای نگرانیهای اقتصادیشان فوریت بیشتری قائل هستند تا ترسی که از سرنوشت نظام سیاسی کشور دارند. این نظرسنجی نشان میدهد که تردیدها درباره انتخابات2020 همچنان در آینده نیز ادامه دارد؛ بهطوری که 28 درصد از کل رأیدهندگان، از جمله 41 درصد از جمهوریخواهان، گفتهاند اعتقاد کمی به صحت انتخابات میاندورهای امسال دارند.
از منظر والاستریت ژورنال، این نظرسنجی نشان میدهد که رأیدهندگان ایمان خود را به دموکراسی از طریق لنزی به شدت حزبی فیلتر میکنند. اکثریت رأیدهندگان در هر دو حزب، حزب مخالف را تهدید بزرگ برای دموکراسی میدانند. اکثر جمهوریخواهان گفتهاند که جو بایدن، رسانههای جریان اصلی، دولت فدرال، رأیگیری از طریق پست را خطرات اصلی میدانند. اکثر دموکراتها نیز از ترامپ نام بردهاند و سهم زیادی از رأیدهندگان این حزب معتقدند دیوان عالی و کالج انتخاباتی، تهدیدهایی برای دموکراسی هستند.
همچنین 71 درصد از رأیدهندگان این نظرسنجی گفتهاند که دموکراسی در خطر است؛ اما تنها 7 درصد آن را مهمترین مشکل پیش روی کشور دانستهاند. این دیدگاههای ظاهراً متضاد، که رأیدهندگان میتوانند عمیقاً نسبت به یکدیگر و نهادهای پایه دموکراسی در آمریکا بدگمان باشند؛ درحالی که برای رسیدگی به آنها فوریت کمی دارند، ممکن است تا حدی منعکسکننده ناامیدی و بدبینی دیرینه نسبت به دولت باشد.
به گزارش والاستریت ژورنال بهطور کلی، ناامیدی بیشتر رأیدهندگان از یک سیستم سیاسی که بسیاری آن را بهصورت خطرناکی چندپاره و فاسد میدانند، آنها را نسبت به اینکه کشور میتواند دور هم جمع شود و مشکلات را حل کند، بدبین کرده است، جدای از اینکه کدام حزب در ماه نوامبر پیروز شود.
یافتههای نظرسنجی این ایده را تقویت میکند که انتخابات میاندورهای امسال برای بسیاری از آمریکاییها با افزایش تورم و دیگر مشکلات اقتصادی تعریف میشود که سبب میشود تهدیدهایی برای نهادهای دموکراتیک کشور در پس ذهن رأیدهندگان پنهان شود. 71 درصد از جمهوریخواهان گفتهاند که بهراحتی به ترامپ رأی خواهند داد؛ 37 درصد از رأیدهندگان مستقل و 12 درصد از دموکراتها نیز همین نظر را داشتهاند. حتی در میان رأیدهندگانی که فکر میکنند جو بایدن بهطور مشروع پیروز شد، 19 درصد به راحتی به نامزدی که معتقد بود انتخابات دزدیده شده است، رأی دادند.
فلاکت فراگیر اقتصادی و سیاسی انگلیس را به زمین زده است
فلاکت بحران اقتصادی و بیثباتی سیاسی، انگلستان را زمینگیر کرده است.
روزنامه اصلاحطلب آفتاب یزد، این تحلیل را از قول علی بیگدلی استاد دانشگاه منتشر کرد. بیگدلی درباره تحولات انگلیس و تغییر در دولت ظرف 5 ماه گفته است: اعتبار تاریخی انگلیس توسط لیز تراس تاراج شد.
در تاریخ انگلستان، اینچنین بههم ریختگی و استیصالی بیسابقه است باید این مسئله تا مدتها لندننشینان را از عرصه تصمیمگیریهای مهم بینالمللی برکنار دارد.
مدتها قبل این احتمال که نومحافظهکاران از برخوردی که با جانسون داشتند پشیمان شوند را مطرح کردم و این روزها شاهد هستیم که علناً این موضوع مطرح میشود و این یعنی انگلستان در تمامی مباحث سیاسی، زمینگیر شده است.
این وضعیتی که انگلیسیها در آن دست و پا میزنند نتیجه روشن خروج از اتحادیه اروپا و مشکلاتی است که پیشتر بدانها اشاره کرده بودیم،از بیکاری تا سقوط درآمدهای عمومی دولت.
نظم در روابط بینالملل از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است و ما این روزها شاهد و ناظر برهمخوردن نظم بینالملل هستیم موضوعی که قطعاً سلسلهای از رخدادها را به دنبال خواهد داشت.
کنار رفتن یا برکناری لیز تراس سرعت نومحافظهکاری در دنیا را که روی خط شتاب بود را کم میکند اما این لزوماً اتفاق بدی نیست. تضعیف انگلستان مترادف با قدرت گرفتن آلمان و فرانسه و به تبع آن اتحادیه اروپایی است؛ موضوعی که آمریکاییها از آن استقبال نمیکنند زیرا برای آمریکا یک اتحادیه اروپایی قوی مترادف با کابوس است.
درگیریهای جسته و گریخته چین و آمریکا بر سر مسئله تایوان، اختلافات ریاض و واشنگتن بر سر مسئله اوپک پلاس،بحران همچنان ادامهدار اوکراین، مسائلی همچون عراق، یمن، سوریه و لبنان و نیز اختلافاتی که اینک لیز تراس در انگلستان را به سمت درب خروجی خانه شماره 10 در خیابان دوانینگ هدایت میکند حکایت از آن دارد که از بین رفتن هژمونیها و بههم ریختگی در نظم مستولی بوده بر روابط بینالملل و چندان نیز نتایج قابل قبولی در پی نداشته است.
استقبال همراه با ذوق زدگی و بدرقه همراه با تملق «لیز تراس»!
خبرگزاری وابسته به غربگرایان مدعی اعتدال و اصلاحات، بحران اقتصادی لجام گسیخته و بیثباتی سیاسی بیسابقه در انگلیس را توجیه کرده و استعفای دومین دولت ظرف پنج ماه را «نشانه شهامت» توصیف کرد.
خبر آنلاین مینویسد:خانم تراس که با شور و حرارتی زیاد از سوی حزب محافظهکار انگلیس برای سمت نخستوزیری انتخاب شده و با همان حرارت، مجموعهای از برنامههای اقتصادی را طرح کرد، به ناگهان اعلام کرد که از این سمت کنار میرود. یورونیوز استعفای او را ناشی از برداشتن مجموعهای از گامهای اشتباه؛ بهویژه اجرای یک برنامه اقتصادی که منجر به سقوط ارزش پوند در این کشور و آشفتگی دولتش شده بود دانست.
اقدامات و برنامههای اقتصادی لیز تراس در همین مدت کوتاه انتقادات مخالفان و حتی هم حزبیهای او را برانگیخته بود و منجر به استعفای دو تن از اعضای ارشد کابینهاش شده بود. برنامهها و اقدامات اقتصادی خانم تراس در همین مدت کوتاه، انگلیس را دچار بزرگترین بحران اقتصادی خود از زمان اجرای برگزیت کرد و محبوبیت سیاسی او و حتی حزب محافظهکار را نیز بهطور بیسابقهای کاهش داد؛ بهطوری که براساس نظرسنجیهای موسسه YouGov محبوبیت او به «منفی ۷۰» رسید. فقدان تجربه کافی، توانایی فرد، همراه نبودن همه حزب و نداشتن فهم جامع و کامل از عرصه سیاسی داخلی و بینالملل و همزمان دست زدن به اقدامات تحریکآمیز اقتصادی را از جمله عوامل اصلی استعفای لیز تراس دانستهاند. براساس آنچه تحلیل گران درباره تراس مطرح کردهاند، فضای سیاسی داخلی بریتانیا پس از فوت ملکه الیزابت که یکی از مقتدرترین چهرههای انگلیس محسوب میشد، به گونهای نبود که شخصی چون تراس که توانایی اداره حزب را نیز نداشت بتواند این کشور را که هم اکنون با شرایط پیچیدهای درخصوص اقتصاد، سیاست خارجی، جنگ روسیه ـ اوکراین، مناسبات فرا آتلانتیکی و موضوعات مرتبط با ایرلند، اسکاتلند و ولز دست و پنجه نرم میکند اداره کند. در همین حال مشکلات برجای مانده از برگزیت، رکود اقتصادی ناشی از همه گیری کرونا، سر ریز بحران انرژی و بحران جنگ اوکراین که اروپا را فراگرفته است نیز منشأ اثر بود. در همین حال فعالیتهای انتقادی حزب کارگر را نیز نمیتوان دست کم گرفت. این حزب در مدت زمان حضور لیز تراس به خوبی توانست از نقطه ضعفهای حزب محافظهکار برای افزایش محبوبیت خود در انگلستان استفاده کند.
خبرآنلاین اما در ادامه با استناد به «یک منتقد انگلیسی در حساب توئیتری» که هیچ نام و نشانی از او نیاورده، مینویسد: برخی شهامت تراس را در پذیرش ناکارآمدی و ناتوانی خود در اداره و پیشبرد امور ستودند. یک منتقد انگلیسی در حساب توئیتری خود با تشکر از استعفای لیزتراس نوشت: وقتی کارآمد نیستی و نمیتوانی مشکلات را حل کنی فقط برو تا بگویند حداقل شهامت داشت.
خبرآنلاین بدون اشاره به دولتمردان دولت روحانی که در عین بیکفایتی، تا روز آخر بر سر پستهای خود مانده یا از وزارتی به وزارت دیگر جا به جا شدند، نوشت: درسی که میتوان از استعفای تراس آموخت؛ برخی کارشناسان [؟!] معتقدند استعفای نخستوزیر انگلیس بسیار درس آموز است. خانم تراس و حزب محافظهکار به خوبی میدانستند که در پی این استعفا مضحکه خاص و عام خواهند شد اما برای هدفی بزرگتر که منافع بریتانیا است از استهزا شدن نترسیدند. خانم تراس نیز میتوانست استعفا ندهد و همچنان مدتی کار را ادامه دهد اما نهایتا اوضاع بدتر میشد و بهتر این بود کسی که توانایی، تخصص، قدرت و کارآیی لازم برای اداره امور کشور را ندارد با شجاعت استعفا داده و کنار برود...
تاکید خبرآنلاین بر شهامت تراس (که با فشار گسترده اعتراضات و اعتصابات مجبور به استعفا شد) در حالی است که به هنگام انتخاب لیز تراس برای نخستوزیری انگلیس، نشریات وابسته به غربگرایان مدعی اعتدال و اصلاحات، با ذوق زدگی، تصویر بزرگ او را در صفحه اول قرار داده و تیترهایی از این دست زده بودند:
-بانوی آهنین دیگر، نخستوزیر انگلیس شد. (ستاره صبح)
-کلید خانه شماره 10 در دست یک زن، لیز تراس نخستوزیر انگلیس شد. (روزنامه همدلی)
-خاتم تراس، میراثدار مارگارت تاچر. (روزنامه مردم سالاری)
- بازگشت به تاچریسم. (دنیای اقتصاد)
- چهره زنانه بریتانیا (روزنامه شرق)
- خانم نخستوزیر (روزنامه هم میهن)
روزنامه اینترنتی همدلی در مطلبی نوشت: «ورود نیروهای نظامی به دانشگاهها چند دهه است که بهعنوان یک موضوع حساس در کشور شناخته میشود. جامعه سیاسی و دانشگاهی ایران تقریباً از دهه هفتاد تاکنون تلاش کرده که از وقوع این اتفاق بهطورجدی جلوگیری کند. هرچند که سابقه این اتفاق به سالهای قبل از انقلاب اسلامی باز میگردد. 16 آذر سال 1332 سه دانشجو دانشگاه تهران که در اعتراضات شرکت کرده بودند به دست نظامیها به شهادت رسیدند. گزارش ورود نظامیها به دانشگاه تهران و تعطیلی کلاسها در صورت جلسهای از سوی اساتید وقت دانشگاه تهران ضبط شده است. بعد از آن نیز این اتفاق بارها رخ داد. تا این که در نهایت در دهه هفتاد نمایندگان مجلس ششم برای جلوگیری از تکرار ورود نظامیها به دانشگاه قانونی تصویب کردند. اما اکنون به نظر میرسد که برخی در تلاش هستند با وجود این قانون و نگرانیها از ورود نظامیها به دانشگاه، راههای جدیدی برای دور زدن این قانون فراهم کنند. بهخصوص آن که وزیر علوم دولت سید ابراهیم رئیسی در تازهترین اظهارنظر از اختصاص دفتری به نیروهای نظامی در دانشگاهها خبر داده است.»
مدعیان اصلاحات که در تلاشند فضای دانشگاهها را امنیتی و پلیسی جلوه دهند، از هر فرصتی برای دروغپردازی و تحریک افکار عمومی سوءاستفاده میکنند تا آنجا که اصل ماجرا را به حاشیه میبرند.
زلفیگل، وزیر علوم دیروز درباره ایجاد دفتر تعامل نیروهای مسلح در دانشگاهها گفت: این مورد تازهای نیست و قبلا هم وجود داشته است. قرار است یک کارشناس اداری که استخدام ستاد کل نیروهای مسلح باشد، در دانشگاه حضور یابد و تقاضای سرباز نخبگان، امریههای پسادکتری و کسری خدمت سربازی همچنین قراردادهای استادان با صنایع دفاعی را پیگیری و تسهیل میکند که وقت و انرژی دانشجویان هدر نرود. وزیر علوم گفت: با توجه به تسهیلات جدیدی که ستاد کل نیروهای مسلح به جامعه دانشگاهیان فرهیخته اختصاص خواهد داد امریه فناوری، امریه پسادکترای، کسر خدمت مربوط به رسالههای دکتری و کارشناسی ارشد، قراردادهای پژوهشی با صنعت دفاعی و پیگیری معافیت دانشجویان برای سربازی تسهیل میشود.
مدعیان اصلاحات و روسیههراسی برای برجسته شدن ادعاهای پهپادی غرب
روزنامه مردمسالاری دیروز در گزارش تیتر یک خود با عنوان «خیانت روسها با شریک کردن ایران در جنگ اوکراین» نوشت: «برجام و قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت UN در حال تبدیلشدن به یک بحران در عرصه امنیتِ بینالملل برای ایران است؛ آنچه روسیه با سه گامِ دیپلماتیک در انحراف برجام آن را پدید آورد: 1) روسیه که سخنگوییِ مذاکرات وین را به جهت ضعف ایران به عهده گرفته بود! با پیچیده کردن مذاکرات اجازه نداد گفتوگوها به نتیجه برسد... ۲) روسیه، در عرصه امنیت بینالملل هم حمله به اوکراین را به گسترش ناتو پیوند زد؛ تا هم حمله به اوکراین مشروعیت بیابد، و هم با این روش، چین و ایران را -که از قرن گذشته همسایه ناتو بوده است- در جبهه خود قرار دهد...۳) در گام سوم، روسیه با موضوع پهپادها، اختلاف ایران و غرب را به شورای امنیت UN کشید؛ موضوع اوکراین را به قطعنامه ۲۲۳۱ متصل کرد؛ و آنچه که ایران مانند گذشته میتوانست بهعنوان یک مسئله مذاکراتی به نتیجه برساند را به امنیت بینالملل پیوند زد؛....» مردمسالاری نوشت: «پس از این تحولاتِ دیپلماتیک، روسیه اکنون بهدرستی میگوید که در تکنولوژی پهپادها و سایر ابعاد تکنولوژی نظامی از ایران بسیار پیشرفتهتر بوده و نیازی به ایران ندارد؛ و به همین دلیل با کمیته تحقیق شورای امنیت مخالفت میکند... ادعایی که چنانکه موضوعی مستقل بود درست به نظر میرسید ولی اکنون این ایران و نقض قطعنامه ۲۲۳۱ است که موضوع اصلی شورا شده، و نه قدرتِ ساخت و یا استفاده از پهپادها؛ و این روسیه است که میکوشد تا با عنوان حمایت خود از ایران، اجازه ندهد حمله با پهپادها به مردم عادی اوکراین مورد تحقیق قرار گیرد. چیزی که درنهایت به جهت نقض ۲۲۳۱، و توسط مکانیسم ماشه، صرفاً ایران را به فصل هفتم منشور بازمیگرداند. و البته برای خروج دوباره از آن، ایران را بیشتر به روسیه محتاج مینماید! آیا پیش از آنکه بازهم دیر شود و خسارتهای کشور عمیقتر، نباید در «دیپلماسی سردرگم ایران» تجدیدنظر اساسی صورت گیرد؟»
مدعیان اصلاحات در حالی به روسیههراسی روی آوردهاند که از یکسو جمهوری اسلامی ایران همکاریهای بلندمدت با روسیه را آغاز کرده و از سوی دیگر غربیها در تلاش هستند با ادعاهای جعلی و واهی پهپادی، ایران را در جنگ روسیه با اوکراین شریک کنند. حالآنکه مقامات دیپلماسی ما بارها تأکید کردهاند ایران هیچگونه پهپادی به روسیه نداده است.
تلاش مدعیان اصلاحات برای بحرانی جلوه دادن جامعه چاره کار، آشتی ملی و رفع حصر است!
روزنامه ابتکار در یادداشتی به قلم مدیرمسئول نوشت: «سرِ بحران از کف خیابان به عریانترین شکل بیرون زد و لذا دیگر قابلانکار نیست. به همین سبب همه از بحران سخن میگویند. کسی نیست که موقعیت را عادی و غیربحرانی توصیف کند. همه از نارضایتی فراگیر حرف میزنند اما در مقدار بحران و عمق نارضایتیها اختلافنظر وجود دارد.»
در ادامه این مطلب آمده است: «ازنظر نگارنده حجم عمیق بحران کنونی فراتر از همه بحرانهای پس از انقلاب است. هرچند به علت فقدان افق برای معترضین و البته قاعده اجتماعی هواداران نظام امید به سقوط و براندازی سرابی بیش نیست اما مهار بحران با رویههای کنونی نیز ممکن نیست. یعنی جمهوری اسلامی با این رویه، یک نظام بحرانی باقی میماند. «نظام بحرانی» یک نظمِ سرمایهسوز است. هیچ دستاورد بزرگی جز اینکه سقوط نمیکند نمیتواند داشته باشد. مانند بنایی که بهقدری دچار خیز و اضافه سربار است که ساکنان آن احساس امنیت نمیکنند هرچند فرونمیریزد. لذا به گمانم حکومت نیازمند تغییر زمین بازی است. این زمین بازی فقط نظام را حفظ میکند اما توسعه به بار نمیآورد. اگر در جهت اعتماد ازدسترفته گامهای بنیادین برندارد، اگر با تصمیمات سخت رویههای موجود را تغییر ندهد از باتلاق نظم بحرانی خارج نمیشود. اگر حکومت فروکش کردن اعتراضات خیابانی را مساوی حل مسئله به حساب آورد دچار همان خطای راهبردی بر اساس محاسبات غلط شده است. یکی از مختصات تغییرزمین بازی اعلان آشتی ملی و رفع محدودیت از شخصیتهای تاثیرگذار و برگرداندن آنها به مدار جمهوری اسلامی است....»
مدعیان اصلاحات در حالی سعی میکنند ضمن حمایت از اغتشاشگران وضعیت جامعه را بحرانی و راه عبور از بحران را آشتی ملی و رفع حصر سران فتنه تجویز کنند که دشمنان نظام خودشان صریحاً به شکست تمامعیار پروژه ایجاد آشوب در ایران اعتراف کردهاند.