بانیان آشوب در جنایت از داعش سبقت گرفته بودند
با وجود ارتکاب انواع جنایتها از سوی اغتشاشگران و حمایت رسانههای معاند از آنها، حال همین طیف با علم به رسواییای که به بار آوردهاند، پیامدهای مأموریت خود را انکار میکنند.
روزنامه جوان در این زمینه مینویسد: 24ساعته حمله به مردم مذهبی و نیروی امنیتی یاد میدهند، با افتخار فیلم سوزاندن مسجد و قرآن منتشر میکنند، بیبیسی با ریگی گفتوگو کرد، اینترنشنال با الاحوازیه، رجوی کنار آنهاست و تشویق تروریستها هم کار عبدالحمید، پرچم تروریستها هم در تجمعشان؛ با همه اینها حمله به شاهچراغ شد کار نظام؟ خون شهدای حمله تروریستی به حرم شاهچراغ هنوز روی سنگفرشهای حرم بود که براندازان با لیدری خبرنگاران و مجریان و عوامل تلویزیون سعودی اینترنشنال و سایر همفکران در رسانههای فارسیزبان ضد ایرانی، این موج را آغاز کردند که حمله تروریستی شاهچراغ «کار خودشونه»!
این در حالی بود که تروریستهای داعش رسماً مسئولیت حادثه را برعهده گرفتند، بیانیه دادند، در رسانه رسمیشان هم به آن پرداختند و رسانههای بینالمللی هم آن را بازتاب دادند.
طی 40 روز گذشته، تیم سایبری و رسانهای براندازان در رسانههای رسمی و صفحات مجازی خود، هم به تشویق معترضان برای اعمال خشونت علیه مخالفان خود اقدام کردهاند، هم رسما آموزش حمله و ترور دادهاند، هم با ذوق و حس پیروزی اخبار مربوط به هر نوع خشونتی را که براندازان در کف خیابانهای ایران مرتکب میشدند، پوشش دادهاند.
سه روز قبل از حادثه تروریستی شاهچراغ، مراد ویسی، دبیر خبر تلویزیونی سعودی «ایران اینترنشنال» در کلابهاوس خبر میدهد که به زودی در حادثهای در ایران، تعداد قابل توجهی کشته میشوند و اقدامی را که هنوز رخ نداده بود، منتسب به حاکمیت کرد.
سه هفته قبل از حادثه و در میانه آشوب در خیابانها، مهدی حاجتی، عضو سابق شورای شهر شیراز که بهدلیل حمایت از بهائیان محاکمه و محکوم و سپس از ایران فرار کرد، طی توئیتی نوشت: «امروز بهترین زمان برای خرابکاری شرافتمندانه است. آنها گیج و فرسودهاند. #مهسا-امینی.»
مهدی حاجتی که از لیست اصلاحطلبان به شورای شهر پنجم شیراز راه یافته بود، اردیبهشتماه سال جاری در راستای حمایت از اعتراض و آشوب در ایران، مردم تهران را از طریق توئیتی، دعوت به ناامن کردن شهر کرد.
یک خواننده معروف رپ به نام «هیچکس» نیز یک روز قبل از حادثه تروریستی در حرم شاهچراغ خطاب به معترضان نوشته بود: «اگه میرین بیرون، مزدور میترکونین، اسلحهشون فراموش نشه... بعدا استفاده میشه... اگر هم خواستین فیلم و عکس بگیرین از تجهیزات ضبطشده، حتما حواستون باشه پسزمینه ساده باشه... مثلا یه دیوار بدون هیچ نشونهای... تجهیزاتو روی فرش و اینا نذارین موقع تصویربرداری...
دستور به اعمال خشونت آنقدر به روال عادی براندازان تبدیل شده است که حتی صفحات اینستاگرامی بلاگر خانمی که تا دیروز صرفا نحوه آرایش کردن را آموزش میداد و تبلیغات لوازم آرایشی داشت، تبدیل به محل آموزش چگونگی استفاده از اسلحه، ساخت کوکتل مولوتف و نحوه حمله به نیروهای حافظ امنیت شده است.
ایجاد تنفر ضددینی، تئوریزه کردن خشونت و حمله علیه هر فرد معممی که در خیابان دیدند، تشویق حمله به مراکز دینی و مذهبی، ذوقزدگی رسانهای از آتش زدن مسجد و قرآن و حتی دعوت به قرآنسوزی بخشی دیگر از رویکرد براندازان در ترویج خشونت بود.
تجزیهطلبی هم روی دیگر آنها بود. گرچه از ابتدای اردوکشی خیابانی براندازان، حضور تجزیهطلبها در میان آنها مشهود بود، اما تجمع برلین و حضور پرچمهای مختلف براندازی از کومله و حزب دموکرات تا الاحوازیه و پاتترکها نشان داد تجزیه ایران یکی از اهداف اصلی براندازان است.
پیش از اینها بیبیسی فارسی با تریبون دادن به عبدالمالک ریگی، او را که قاتل دهها ایرانی بود، یک مخالف بلوچ نامیده بود یا اینترنشنال به راحتی تریبون رسانهای را پس از حمله تروریستی به رژه اهواز در اختیار سخنگوی گروهک الاحوازیه قرار داد یا اقدام به پخش مستقیم همایش منافقین در پاریس کرد.
فارینپالیسی: غرب اعتباری ندارد که از ناآرامی در ایران حمایت کند
نشریه تخصصی سیاست خارجی در آمریکا معتقد است ایران هم در حال تنوع بخشیدن به گزینههای خود همزمان با تشدید تنش در روابط با غرب و محو شدن چشمانداز احیای برجام است. ایران شراکت خود با روسیه را دو چندان میکند، برای روابط اقتصادی بیشتر با چین و تعمیق دیپلماسی با همسایگان خلیجفارس و آسیایی خود تلاش میکند.
فارینپالیسی در تحلیل خود با اشاره به این که غیر از ایران، حتی عربستان هم بهواسطه همکاری با روسیه در حال زهرچشم گرفتن از آمریکاست، مینویسد: در حالی که ریاض و تهران تقریباً در همهچیز رقیب یکدیگر هستند، اما هر دو از تلاشهای جنگی روسیه در اوکراین برای زهرچشم گرفتن از واشنگتن حمایت میکنند. اکنون، در زمان نیاز روسیه، تصور اینکه ایران درخواستهای مسکو را برای تسلیحاتی که انگیزههای مالی و نفوذ ژئوپلیتیکی در صحنه جهانی را به همراه دارد، رد کند، دشوار است. ایران همچنین فرصتی به دست آورده تا ارائه تواناییهای تسلیحاتی بومی خود را با وجود چندین دهه تحریم به نمایش بگذارد و بهعنوان هشداری برای دشمنان منطقهای خود عمل کند که میتواند با استفاده از تسلیحات ساخت خود خسارت قابل توجهی به آنها وارد کند.
برای به دست آوردن مجدد نفوذ و اهرم فشار در برابر عربستان سعودی و ایران، ایالات متحده باید این روندهای سیاستی جدید ریاض و تهران را بهعنوان علایم قطعی ظهور نظم جهانی چند قطبی بپذیرد. عربستان در حال نافرمانی آمریکا در زمینه صادرات نفت است.
ایران در حال تحویل تسلیحات، یعنی هواپیماهای بدون سرنشین و احتمالا موشک، به روسیه است. عربستان سعودی نیز در همکاری با روسیه با کاهش عرضه 2 میلیون بشکهای نفت، تلاش دارد در آستانه آغاز فصل سرد، درد بیشتری را به پایتختهای غربی وارد کند.
این در شرایطی است که ایالات متحده و اروپا خواستار افزایش تولید برای کاهش قیمتها به شیوههایی هستند که به کاهش بحران هزینههای زندگی در غرب کمک میکند.
تحریمها روسیه را مجبور کرده است که نفت خود را با ارائه تخفیف و با قیمت کمتر از بازار بفروشد. به این ترتیب، قیمت پایه بالاتر راه اصلی برای مسکو است تا همچنان از فروش منابع انرژی خود سود ببرد و تلاشهای جنگی پرهزینه و ناموفق خود را حفظ کند.
حداقل، همانطور که مقامات کاخ سفید بارها از محمد بنسلمان، ولیعهد عربستان خواستند، اوپک پلاس میتوانست یک ماه دیگر صبر کند و کاهش تولید درست قبل از انتخابات میان دورهای ایالات متحده لازم الاجرا نمیشد، اما سعودیها به درخواست دولت بایدن وقعی نگذاشتند و کار خود را کردند.
در طرف ایرانی هم، واضح است که درگیری به صحنه جدیدی تبدیل شده است که تهران احساس میکند میتواند روابط خود را با روسیه برای تضعیف ایالات متحده تقویت کند.
امتناع عربستان از همکاری در زمینه سیاست نفتی با آمریکا به هیچ وجه به معنای جانبداری از روسیه نیست. برخلاف ایران، عربستان سعودی در تمام قطعنامههای مهم مجمع عمومی سازمان ملل متحد درباره اوکراین علیه روسیه رای داده است، ۴۰۰ میلیون دلار به اوکراین کمک کرده و از توافقی حمایت کرد که اتباع غربی اسیر شده توسط روسیه را در حالی که در کنار اوکراین میجنگیدند، آزاد کرده است. تحرکات اخیر عربستان سعودی بیشتر در جهت عدم جانبداری از واشنگتن است که احساس میکند دیگر شریک قابل اعتمادی نیست.
در همین حال، ایران در حال تنوع بخشیدن به گزینههای خود همزمان با تشدید تنش در روابط با غرب و محو شدن چشمانداز احیای برجام است. ایران شراکت خود با روسیه را دو چندان میکند، برای روابط اقتصادی بیشتر با چین و تعمیق دیپلماسی با همسایگان خلیجفارس و آسیایی خود تلاش میکند. با ایجاد این روابط، تهران قصد دارد غرب را ناتوان از منزوی کردن خود کند، همانطور که دولت اوباما توانست از طریق تحریمها و با متحد کردن جامعه بینالمللی علیه برنامه هستهای ایران، این کار را انجام دهد.
اکنون، در زمان نیاز روسیه، تصور اینکه ایران درخواستهای مسکو را برای تسلیحاتی که انگیزههای مالی و نفوذ ژئوپلیتیکی در صحنه جهانی را به همراه دارد، رد کند، دشوار است.
برای به دست آوردن مجدد نفوذ و اهرم فشار در برابر عربستان سعودی و ایران، ایالات متحده باید این روندهای سیاستی جدید ریاض و تهران را بهعنوان علایم قطعی ظهور نظم جهانی چندقطبی بپذیرد.
طبق معمول در مورد ایران، تمرکز زیادی روی اعمال تحریمها وجود دارد. اروپا و ایالات متحده تحریمهای جدیدی را برای هدف قرار دادن افراد و نهادها به دلیل پهپادهایی که به روسیه برای استفاده در اوکراین ارائه میشود، اعمال کردهاند. اما واضح است که تحریمهای بیشتر غرب رفتار ایران را تغییر نخواهد داد.
در اینجا با توجه به اینکه باید به اعتراضات در ایران توجه شود. اما با توجه به نقشی که غرب در حمایت از صدام در طول جنگ ایران و عراق که منجر به کشته شدن هزاران نفر در ایران شد و بسیاری از جوامع را با جنگ طولانی مواجه کرد، این موضوعی بسیار حساس در مباحثات عمومی ایران است. کمک کشورهای غربی به استفاده از سلاحهای شیمیایی صدام علیه ایران همچنان جایگاه غرب را در بین اقشار وسیعی از مردم ایران خدشهدار میکند.
غم مردم؟ شما که خود را خرج اشرافیت غربگرا کردید!
کجفهمی و تحریفگری مسائل در روزنامه جمهوری اسلامی تبدیل به رویهای دائمی شده است.
این روزنامه در سرمقاله خود نوشت: «این روزها کشور ما در شرایط حساسی قرار دارد که بیش از هر زمان دیگر به زبان به عنوان وسیله مهم مفاهمه احساس نیاز میشود. در چنین شرایطی باید از زبان برای ابراز محبت، برای رفع ابهامات و برای عذرخواهی و دلجوئی استفاده شود. این کار را باید مسئولین انجام دهند که قطعاً در عملکردهایشان دچار قصور و تقصیر و خطا شدهاند و نمیتوانند خود را مصون از خطا بدانند.
برخلاف این انتظار کاملاً بجا، بسیار دیده و شنیده میشود که مسئولان در ردههای مختلف و در جایگاههای گوناگون، از اجرائی گرفته تا تقنینی و سیاسی و فرهنگی، سخنانی میگویند که نه تنها کمکی به مفاهمه نمیکنند بلکه همچون بنزینی که بر آتش ریخته شود بر شعلههای موجود میافزایند.
آنکس که در شرایط بسیار حساس امروز جامعه، میگوید: «مطالبات اغتشاشگران از روی شکمهای سیر آنهاست» یا آنکس که معترضان را عدهای هرزه که دنبال هوسرانی خود هستند معرفی میکند و یا آنکس که خواستار چنان برخوردی با آنها میشود که دیگر هوس تکرار نکنند، متأسفانه به جای اینکه از زبان و قلم خود برای حل مشکل استفاده کنند، آنها را با شمشیر و نیزه اشتباه گرفتهاند و مخاصمه را جایگزین مفاهمه کردهاند.
در درجه اول به کسی که سخن از شکمهای سیر میگوید باید گفت اینطور نیست که هر معترضی اغتشاشگر باشد. معترضان واقعاً به دلیل اینکه نمیتوانند شکمهای خود را سیر کنند به صحنه اعتراض میآیند. چرا حساب آنها را از حساب اغتشاشگران جدا نمیکنید و همه را با یک چوب میرانید؟ البته اعتراضات را به سطح شکم تنزل دادن نیز اهانت به معترضان است.
آیا اینکه مسئولان اجرائی بگویند چون توانستیم مشکلات را حل کنیم، دشمن اغتشاش به راه انداخته، حرف صحیحی است؟! مردم ایران، از قانعترین و محجوبترین مردم جهان هستند. شما اگر مشکلات آنها را حل کنید،خودشان در برابر هر دشمنی و هر اغتشاشگری میایستند. دشمن از نارضایتیها استفاده میکند و اهداف خود را پی میگیرد. به سخن مردم گوش بدهید، مطالبات برحقشان را بپذیرید و انجام دهید و زبانهای سرخ و قلمهای پرخاشگر که به بهانه حمایت از شما بنزین بر روی آتش میریزند را مهار کنید، قطعاً این آتش خاموش خواهد شد».
نویسنده این متن خوب است به چند سوال روشن پاسخ دهد:
1- مفاهمه و گفتوگو، حتما روش پسندیدهای است. اما با چه کسانی؟ با جنایتکارها؟ کسانی که با ارعاب و خشونت و تهدید میخواستند دانشجویان و اساتید یا کسبه و بازاریان را مجبور به تعطیلی اجباری کلاسهای درس و مغازهها و کسبوکارها کنند؟ با اوباش و دانشجونمایی که در سلفهای غذاخوری را شکستند و دنبال اختلاط بودند؟ آنها که چادر از سر بانوان رهگذر کشیدند و بیحرمتی کردند یا به اموال و خودروهای مردم خسارت زدند؟
2- آیا حتی یک مورد- تاکید، میشود یک مورد- مطالبه، اعتراض اقتصادی و معیشتی در اغتشاشات پراکنده 40 روز گذشته شنیده شد؟! یا تمام دلمشغولی اغتشاشگران فحاشی و حرمتشکنی و حمله به مساجد و پلیس و... از یک طرف، و ترویج بیبندوباری و برهنگی از طرف دیگر بود؟!
3- مردم حتما با مشکلات اقتصادی دست به گریبان هستند. اما همانگونه که گفته شد، تنها چیزی که مورد اعتنای اشرار آشوبگر نبود، همین مشکلات معیشتی و اقتصادی مردم بود.
4- قاطبه مردم با اوباش اغتشاشگر که حرمت هیچچیزی را نگه نداشتند و وحشیگری تمام را به نمایش گذاشتند، فاصلهگذاری کردند و حاضر نشدند با این جماعت وطنفروش و جنایتکار، کمترین همراهیای نشان بدهند. به همین دلیل هم هرچه از آغاز اغتشاشات جلوتر آمدیم، عقبه اندک اجتماعی این جماعت هم رو به افول گذاشت و به همین دلیل، آشوبگران خشونت و اهانت و حرمتشکنی را تشدید کردند تا به چشم بیایند.
5- مشکلات اقتصادی امروز، محصول فاجعه مدیریتی دولتی غربگرا و اشرافی است که اتفاقا مدیران روزنامه جمهوری اسلامی (با عدم امانتداری نسبت به عنوان و سابقه این روزنامه)، حیثیت خود و روزنامه را خرجشان کردند. مشکلاتی مانند تورم و رکود اقتصادی و بیکاری، دستپخت مدیریت نجومیبگیر و غربگرایی است که 8 سال کشور را معطل توافقی یکطرفه با آمریکا کرده بود و به جای عمل به مسئولیتهای بر زمین مانده، به سیاسیکاری و ترویج دوقطبیهای فریبنده و باز کردن مسیر نفوذ دشمن در فضای رسانهای اهتمام داشت.
با وجود همه این مشکلات و خیانتها، این هم از شرافت و درایت قاطبه مردم است که دست دشمن و عناصر وطنفروش را خواندند و با بیمحلی به نقشه پیچیده دشمن، بانیان آشوب را ناکام گذاشتند.
وقاحت بانیان وضع موجود طلبکاری به جای پاسخگویی!
روزنامه اعتماد روز گذشته متنی از اسحاق جهانگیری معاون اول دولت تدبیر و امید را به عنوان تیتر یک خود بازنشر داده که وی در این متن مدعی شده است: « اگر قدرت مردم را عملا نبينيم، صداي آنان به ويژه زنان و جوانان را به موقع نشنويم و قدرت انتخاب مردم را محدود كنيم، آنان قدرت خود را به نحو ديگري اعمال ميكنند كه در اين صورت ممكن است همه ضرر كنند. كشور امروز در شرايط دشواري است. مردم مهمترين سرمايه ايران هستند و انسجام و وحدت ملي اصليترين مولفه قدرت و بازدارندگي ملي ايران بوده و هست. با اجراي دقيق و كامل قانون اساسي راه را براي گفتوگوي ملي باز كنيم. در اين بين دولت و مجلس در عين يكدستي، بدانند بايد با تدبير و عقلانيت و انعطاف هرچه بيشتر به مسائل كنوني كشور و درخواستهاي مردم بپردازند. در اين شرايط، بار مسئوليت آنها از همه سنگينتر است. هر كه بامش بيش برفش بيشتر.»
در این باره گفتنی است اگر وقاحت تصویر داشت قطعا و حتما شبیه طیف مدعی اصلاحات و مسئولان دولت بر آمده از این طیف در دوره 8 سال گذشته بود که با بیتدبیری، بیکفایتی و نالایقی خود خسارات جبران ناپذیری به اقتصاد کشور و معیشت مردم وارد آوردند و موجبات ناامیدی و سرخوردگی اقشار مختلف مردم بهویژه نسل جوان را فراهم کردند و در نهایت بیهیچ دستاورد یا اقدام مثبتی برای مردم، کشور را با کوهی از مشکلات و معضلات لاینحل تحویل دادند و به ریش ملت خندیدند و رفتند.
این درحالی است که همین دولتمردان بیکفایت و نالایق قبلی به جای پاسخگویی نسبت به فجایع دوران مدیریتی خود یا خدمترسانی و گرهگشایی از مشکلات مردم، به هنگام وقوع اغتشاشات و موجسواری دشمن، وقیحانه از پدیده موهومی به نام حمایت از حق اعتراض دم میزدند!
در حالی که مردم عادی که در مقام اعتراض جای خود دارند اما روحانی و مدیرانش صاحبنظران منتقد را بارها با انواعی از ناسزاها و اهانتها نواخت که در تاریخ دولتهای پس از انقلاب بیسابقه است. توهینهایی که حتی موجب شرمندگی برخی دولتیان در محافل رسانهای و دانشگاهی و سیاسی و کارشناسی شد.
اغتشاشگران؛ آتش زدن آمبولانسها و حکایت دجالها
روزنامه شرق در سرمقاله خود نوشت: «یکی از عوارض ادامه اعتراضات در ایران و نوع مواجهه با آن تخریب محیط بینالمللی برای سیاست خارجی بوده است. خودداری از هرگونه شناسایی ابعاد این اعتراضات و ادامه نادیدهگرفتن بخشهایی از جامعه که تاکنون دیده نشدهاند، سیاست خارجی را بیشازپیش با مشکل مواجه کرده و در صورت ادامه این وضع ممکن است آن را آسیبپذیرتر کند.»
در ادامه این نوشتار میخوانیم: «مسئله این است که توجه جامعه بینالمللی به اتفاقات در ایران تنها ناشی از آنچه در ایران میگذرد، نیست و برخی کشورها انگیزههای مضاعفی برای پرداختن به آن یافتهاند. نوع شعارها و خواستههای معترضان ایرانی تاکنون در خاورمیانه سابقه نداشته است. توجه افکار عمومی بینالمللی به تحولات ایران که احزاب، سیاستمداران و نمایندگان پارلمانها را حساس کرده، عامل مهم دیگری است. تحرک برخی ایرانیان در خارج از کشور و ایجاد محدودیتهایی برای ادامه تحرک لابیهای ضدجنگ و ضدتحریم نیز اثرگذار بوده است. بهاینترتیب، نگاه جهانی به اعتراضات در ایران از اصل موضوع فراتر رفته و به دلایلی که به اختصار ذکر شد، ابعاد گستردهتری یافته است.»
این متن در ادامه افزوده: «علاوهبر اقدامات برخی کشورها در محدودکردن روابط دوجانبه با ایران، اعمال فشار از طریق ارکان مختلف سازمان ملل نیز در دستور کار قرار گرفته است. در یکی، دو ماه اخیر دبیرکل سازمان ملل و سخنگوی او مطالبی را درمورد اعتراضات در ایران مطرح کردهاند. هفته گذشته نیز مدیرکل سازمان بهداشت جهانی در توئیتی مطالبی درباره «افزایش کشتهها و مجروحان در اعتراضات» و دسترسی همگان به درمان و «استفاده مناسب از خودروها و تأسیسات پزشکی و تسهیل کار کارکنان درمانی» مطرح کرد.»
در مورد دیدگاه طیف موسوم به اصلاحطلب در مورد اغتشاشات پیش از این گفته ایم. اینکه این جماعت حمله به پلیس با سلاح گرم و سرد، شکنجه نیروهای بسیج تا حد مرگ، حمله به مراکز نظامی و مذهبی، توهینهای بسیار زشت و زننده که حاوی رکیکترین کلمات است و... را اغتشاش نمیداند و آن را اعتراض مینامند گویای نکات بسیاری است. این به این معناست که طیف موسوم به اصلاحطلب نه اینکه نداند اینها پارامترهای اغتشاش و آشوب است بلکه این طیف همواره تلاش میکند تا به آن طرفی متمایل شود که باد میوزد... یعنی منافع زنجیره ایها اکنون با اغتشاش و آشوب گره خورده لذا باید آن را اعتراض بنامند.
نکته دیگر اینکه این متن براساس مواردی که در سطرهای بالا گفته شد اغتشاشات را اعتراض مینامند بنابراین به شناسایی اعتراض آنها پرداخته است. وگرنه با کسانی که رفتارهایی چنین وحشیانه در پیش گرفتهاند چگونه میتوان به گفتوگو پرداخت؟!
در بخش دیگری از این متن به ادعاهای مدیرکل سازمان بهداشت جهانی پرداخته که «استفاده مناسب از خودروها و تأسیسات پزشکی و تسهیل کار کارکنان درمانی» این اظهارات از جانب آن مدیرکل چندان دور از ذهن نیست چرا که اکثر این دست سازمانها آلت دست نظام سلطه هستند یا در بهترین حالت اخبار به صورت نادرست به آنها میرسد اما باعث تاسف است که اشخاصی که در ایران هستند چنین اظهاراتی را تکرار میکنند. در هفته دوم شروع اغتشاشها بود که اعلام شد تاکنون 60دستگاه آمبولانس توسط اغتشاشگران به آتش کشیده است. به عبارتی اغتشاشگران آمبولانسها را آتش میزنند، مدیرکل سازمان بهداشت جهانی از استفاده مناسب از خودروها برای تسهیل در درمان مجروحین داد سخن میراند و در نهایت رسانههایی از قبیل روزنامههای زنجیرهای به جمعبندی اقدامات دو گروه قبل میپردازند.