نظریه قجری اصلاحطلبان: مقاومت کردن در برابر دشمنیها هنر نیست!
روزنامه اعتماد روز دوشنبه در مطلبی با عنوان «ريشه نابسامانيهاي فزاينده كجاست؟» نوشت: «هنر آن نيست كه ما بتوانيم با خسارتهاي بسيار كه معمولا فشارش بر دوش مردم است در برابر دشمنيها مقاومت كنيم. مقاومت آخرين راهحل ايستادگي در برابر زيادهخواهيهاست. البته هستند ذينفوذاني كه وجود دشمنيهاي گوناگون را تهديد نميدانند و از آن اعراض نميكنند و گاهي اگر در موضوعي دشمني نداشته باشيم به دشمنتراشي روميآورند! اما بايد بپذيريم كه هر كشوري مواظب مناسبات جهاني نباشد خود را در انبوهي از طمعورزيها و فرصتطلبيها و رقابتها تنها و زيانبار خواهد يافت. در اين مورد ميتوان نمونههاي فراوان آورد و ثابت كرد كه ما در بسياري از زمينهها چوب سهلانگاريها و تأخر منافع ملي را ميخوريم... ما با برجام صلحآميزي برنامه هستهاي خود را به جهان ثابت كرديم و از زير فشار سنگين تحريمهاي ظالمانه خارج شديم ولي مجموعه مخالفتهاي داخلي و محكم نكردن پايههاي آن اين امكان را به رئیسجمهور عنود آمریکا داد كه از آن خارج شود و ستمي تاريخي بر ملت ايران روا بدارد. چه بسا با ادامه روند برجام و تعجيل در جذب سرمايههاي خارجي و حتي سرمايههاي آمریکايي چنين امكاني از كاخ سفيد ستانده ميشد.»
گفتنی است آمریکاییها مدتهاست عقیده دارند و این عقیده خود را پنهان هم نکردهاند که هیچ نوعی از فشار خارجی بدون وجود یک شبکه همکار در ایران که فشار را به سازش و مقاومت را به خسارت ترجمه کند.
کارکرد اصلی شبکه همکار غرب در داخل ایران یا همان طیف مدعی اصلاحات این است- و همواره همین بوده است-
که فشار خارجی را به زبان سیاست و رسانه ترجمه کرده و تلاش میکند فضایی بهوجود بیاورد که گویی بدون تن دادن به سازش و پذیرفتن درخواستهای طرف مقابل هیچ راهی برای خلاصی از فشارها وجود ندارد.
از این منظر وجود جریان غربگرا یا همان مدعیان اصلاحطلبی در داخل کشور که دائما تلاش میکند منافع ملی را منطبق با خواستههای غرب و هزینه مقاومت مقابل درخواستهای آن را بسیار بزرگتر از آنچه در واقع هست جلوه دهد، مکمل پروژه تحریم است.
کوچکنمایی توان کشور برای مقاومت مقابل فشارها و متقابلا بزرگنمایی توان طرف مقابل برای تشدید فشارها، ستونهای اصلی خیمه فکریای است که جریان غربگرا در داخل از آن تغذیه میکند. دقیقا به همین دلیل هم هست که این جریان به همه چیز به عنوان ابزاری برای مذاکره و بده بستان نگاه میکند و در این بدهبستان نیز به هیچ خط قرمز حقیقتا معناداری پایبند نیست. در واقع اگر بخواهیم از تعبیر دقیقتری استفاده کنیم، باید گفت ماهیت واقعی جریان غربگرا در ایران همان چیزی است که «سعید حجاریان» زمانی آن را وندالیسم یا «شکستطلبی» خوانده بود. شکستطلبی فرجام غربگرایی در ایران است؛ به این معنا که آخرین نسخهای که غربگرایان برای هر منازعهای تجویز میکنند این است که بهتر است شکست خورده بودن مقابل غرب را پیشاپیش بپذیریم و رنج و زحمت مقاومت را اساسا به جان نخریم.
عبارت دقیقتر این است که بگوییم این جریان در واقع عقیده دارد باید از ترس مرگ خودکشی کرد و توصیه میکند قبل از آنکه دیگران ما را شکست دهند بهتر آن است که ما خودمان، خودمان را شکست دهیم و آنچه را طرف مقابل میخواهد به آن واگذار کنیم.
بر این اساس وجود جریان غربگرا در ایران بزرگترین خطر امنیت ملی برای کشور و بزرگترین تهدید برای منافع ملی ایران است. این جریان اصلیترین عامل تحریک دشمن به تشدید فشار علیه ایران و پایان پیدا نکردن مسیر دوگانه تحریم - سازش است. این جریان عامل طمع غرب به ایران است و این طمع میتواند روز بهروز قویتر و خطرناکتر شود و به پروژههای پرریسکتری بینجامد. در پایان میتوان گفت در تمام ادواری که سرزمین بزرگ ایران با توطئههای دشمنان در حال کوچکتر شدن بود (از قبیل دوران قاجاریه و پهلوی) یحتمل در درون دربار از همین دست استدلالهای اصلاحطلبان مطرح بوده است.
مرگ روزانه 700نفر در دولت اصلاحطلبان پشت بهانه FATF
روزنامه شرق در یادداشتی آورده بود: «ضمن تبریک به وزیر جدید راهوشهرسازی، اخیرا جناب آقای بذرپاش و مدیران اجرائی در اظهارات خود به مناسبت روز جهانی حملونقل در نمایشگاه حملونقل از برنامه نوسازی صنعت هواپیمایی ایران گفتهاند که با نبود برجام و FATF و وجود تحریمهای 40ساله صنعت هوایی، قابل تأمل است.»
در بخش دیگری از این نوشتار آمده: «اگر صنعت هوایی ایران بخواهد نوسازی شود و جایگاه خود را در صنعت هوایی جهان بازیابی کند، نیاز به خرید دستکم 375 هواپیمای نو یا دستدوم با طول عمر زیر پنج سال با ظرفیت متوسط 120 صندلی دارد... این حرکتی بود که وزیر راهوشهرسازی وقت آقای روحانی بعد از امضای برجام شروع کرد و صحبت از سفارش و تأمین300 هواپیما میشد که مورد تمسخر اصولگراها در آن زمان قرار گرفت؛ چراکه آن را در اولویت فعالیتها ندانسته و حرکتی لوکس فرض کردند.»
در این باره لازم به ذکر است که در زمان شیوع کرونا در سالهای آخر دولت قبل در حالیکه آمار فوتیها به روزانه 700نفر هم رسیده بود اما دولت اصلاحطلبان (دولت تدبیر و امید) عدم واکسیناسیون مردم را به FATF مرتبط کرده و میگفتند چون کشورمان FATF را امضا نکرده امکان خرید واکسن و انتقال آن به کشور نیست.
بلافاصله پس از آنکه سید ابراهیم رئیسی به ریاست جمهوری رسید نخستین برنامه خود را واکسیناسیون گسترده و سریع مردم عنوان کرد و با لطف خداوند این امر مهم برای همه مردم ایران به صورت رایگان انجام شد آن هم به این صورت که چندین واکسن کرونا (اعم از ایرانی و خارجی) در مراکز موجود بود و هر شخص از میان واکسنهای موجود میتوانست انتخاب کند. این اتفاق مهم که آمار مرگ و میر کرونایی را از روزانه 700نفر در دولت اصلاحطلبان حتی تا صفر هم در دولت رئیسی رساند بدون FATF صورت گرفت و اصلاحطلبان نیز هیچ توضیحی ندادند که چطور آنچه را آنها میگفتند نمیشود دولت رئیسی به سرعت توانست.
در مورد نکته دیگری که در یادداشت مذکور آمده یعنی قرارداد 300هواپیما در دولت روحانی و آنچه تمسخر اصولگرایان عنوان شده باید گفت: اولا اصولگرایان سادهلوحی مفرط اصلاحطلبان را ندارند و لذا بعید میدانستند غربیها پای حرف و قولشان بمانند که همین هم شد و هنوز مدتی از قراردادهای دولت قبل با شرکتهای فرانسوی نگذشته بود که آنها به تبع آمریکا زدند زیر میز و رفتند!
دوم اینکه نقد اصولگرایان به تصمیم دولت قبل به این خاطر بود که در حالی که نیاز مبرم کشور به ترمیم جادههای خطرساز و نیز گسترش بیشتر ناوگان ریلی وجود دارد ناگهان از در درآمدن و 300هواپیما سفارش دادن با چه منطقی سازگار است؟!
سوم اینکه خوب بود نویسنده یادداشت این نکته را متذکر میشد که از آن قراردادی که با افتخار یاد کردهاند (سفارش 300هواپیما) دولت قبل چند هواپیما نصیبش شد؟!
در پایان باید گفت که مرگ روزانه 700نفر بر اثر کرونا در دولت اصلاحطلبان (تدبیر و امید) در حالی صورت میگرفت که آنها پشت بهانهای به نام FATF پنهان شده بودند تا اینگونه حاکمیت را به قبول FATF مجبور کنند؛ آیا زمان آن فرا نرسیده که دیگر از هراس افکنی درباره چیزهایی مانند FATF دست بردارند.
تمام منابع دولت رئیسی هم برای پرداخت بدهیهای دولت قبل کافی نیست
مدعیان اصلاحات ضمن اینکه بر فجایع اقتصادی به بارآمده در دولت روحانی سرپوش میگذارند، موفقیتهای دولت مردمی را نادیده میگیرند.
روزنامه هم میهن در شماره روز پنج شنبه نوشت: «اکنون پس از گذشت حدود ۱۶ماه از حضور بدون رقیبشان بر مسند قدرت، سراب آن ادعاها بر کسی حتی خودشان و دوستانشان پوشیده نیست. یکی از نمونههای فراوان این ادعاهای عجیب و غریب، نامهای است که ۲۴نفر با عنوان اقتصاددان آن را علیه دولت پیش امضا و صادر کرده بودند. محتوای ضمنی و کلی نامه یک چیز است: اینکه مشکلات اقتصادی ایران راهحلهای ساده و روشنی دارد و شما (یعنی دولت روحانی) نمیدانید یا نمیتوانید یا نمیخواهید که انجام دهید و البته ما میدانیم و میخواهیم و میتوانیم.»
پاسخ سطرهای فوق در شماره پنج شنبه همین روزنامه طی گفتوگویی داده شده است؛ «اقتصاددانها معمولا به صورت مکانیکی با شاخص تورم برخورد میکنند و نمیدانند عمدتا ریال ما تحت سلطه دلار است و به تبع آن اقتصاد ما هم تحت تاثیر بازیهای پولهای خارجی مثل دلار و یورو قرار میگیرد و عوامل دشمن هم اتفاقا از این ابزار برای اختلال در اقتصاد ما استفاده میکنند. این مسئله گویای این حقیقت است که این شاخص تحت تاثیر فشارهای سیاسی دشمن قرار دارد. الان هم به صورت ملموس میبینیم که بانک مرکزی در یکسالونیم گذشته یکی از پایشهای مهماش ردیابی و پیگیری عوامل مخل بازار ارز بوده است و نیروهای امنیتی کشور مرتبا از دستگیری عواملی که از طریق ایجاد بازار فردایی در بازار ارز اختلال ایجاد میکنند، جلوی آنها را گرفته است. با این حال در بهبود فضای کسبوکار امکانی که تحت عنوان سامانه مجوزهای کسبوکار راهاندازی، یک کار بسیار بزرگ در نظام متحجر اداری ما بوده است. شاخص رشد اقتصادی هم نشان میدهد که در چند ماه اخیر این نرخ به 6/3 رسیده است، این در حالی است که بدهیهایی که دولت گذشته برای این دولت به میراث گذاشته است، اگر تمام منابع را در چهار سال این دولت که در بودجه تصویب میشود صرف صاف کردن بدهیهای سررسیدشده کنند، باز هم این دولت کم میآورد. با این حال فعالیتهایی که دولت انجام داده باعث رشد اقتصادی مثبت شده است. در تجارت خارجی حجم صادرات و واردات ما نشاندهنده رشد مثبت و فعال شدن بدنه اقتصادی کشور است و یا اتصال به پیمانهای منطقهای گواه این موضوع است.»
در ادامه این مطلب آمده است: «چند برابر شدن تجارت ما با کشورهای همسایه یکی دیگر از نشانههای بهبود اوضاع است. کاهش نرخ بیکاری در کشور باز هم نشاندهنده عملکرد مثبت دولت است. تنظیم بازار بسیاری از محصولات اساسی که در دولت گذشته برای کشور دغدغهای شده بود الان نشاندهنده بهبود وضعیت رسیدگی به تولیدکنندگان است یا بهبود عملکرد تامین اعتبار شبکه بانکی، باز هم یکی دیگر از شاخصهایی است که رو به بهبود بوده است. همچنین رسیدگی به مناطق و خانوارهای محروم و ترمیم حقوق بازنشستگان و معلمان و برخی اقشار دیگر نشان از بهبود رسیدگی به این گروهها دارد که باعث کاهش ضریب جینی خواهد شد.»
با مرگ برجام، جنگ میشود!
روزنامه آرمان ملی در مطلبی به نقل از فعال اصلاحطلب نوشت: « واقعیت این است که ما به پایان برجام رسیدهایم. کشورهای غربی و آمریکا متوجه شدهاند که برجام برای جمهوری اسلامی یک امر مختومه است و دیگر به دنبال به نتیجه رساندن آن نیست. خوشبینی و تمایل آقای امیر عبداللهیان به آینده مذاکره اتفاق جدیدی نیست و در15 سال گذشته همواره این مسائل مطرح شده است....کشورهای غربی برجام را ابزاری برای بقای اسرائیل در مقابل ایران قلمداد میکردند. جمهوری اسلامی بر این اعتقاد است که رژیم اسرائیل نامشروع است و به همین دلیل باید نابود شود. به همین دلیل رسیدن ایران به امکانات هستهای بالاتر از دید آنها به منزله تهدید بیشتر بقای اسرائیل قلمداد خواهد شد. اسرائیل نیز به دلیل شرایط بحرانی در منطقه و هم کشاندن پای کشورهای غربی به دعوای خود با ایران به دنبال ارتباط با کشورهای عربی است که در گذشته همواره طرف دعوا با اسرائیل بودهاند. از سوی دیگر اسرائیل با کمک کشورهایی مانند آذربایجان و یا حتی ترکیه و کمک برخی گروهها در منطقه مانند کردها به دنبال این است که شاید به صورت نظامی با رویکردهایی که جمهوری اسلامی در منطقه دنبال میکند مقابله کند. البته این برخوردها در شرایط کنونی نیز در کشورهایی مانند سوریه و لبنان و مناطق دیگر به شکلهای مختلف وجود دارد. با این وجود ادامه داشتن این وضعیت این احتمال را تقویت میکند که این تنشها به داخل خاک ایران و در نهایت به صورت شدیدتر به داخل خاک اسرائیل کشیده شود. این واکنشهای متقابل میتواند یک وضعیت مصیبت بار را در کل منطقه به وجود بیاورد.»
در این مطلب آمده است: «من فکر میکنم حداکثر امتیازی که ایران میتواند در این شرایط به دست بیاورد پذیرش همان متن نهایی است که آماده شده است. به همین دلیل بهتر است که با همان برجام که نتیجه مذاکرات طولانی بوده و حداکثر امتیازات را برای ایران بههمراه داشته بپذیریم.»
مدعیان اصلاحات ضمن اینکه اعلام میکنند برجام به پایان خود رسیده، اما بازهم ضمن تلاش برای مهندسی ترس در افکار عمومی، میخواهند القا کنند که ضروری است در برابر زیادهخواهیهای غرب کوتاه بیاییم و برجام مدنظر آنان را بپذیریم. این در شرایطی است که غربیها طی سه ماه و نیم گذشته رسماً اغتشاشگران و تروریستها را حمایت و در صدها مورد جمهوری اسلامی ایران را تحریم کردهاند.