دیروز ، نامههای غرب گدای ، زنجیرهای
۱۴۰۱/۱۱/۰۲
سرخوردگی مدعیان اصلاحات از شکست پروژه اغتشاشات
روزنامه اعتماد روز گذشته در مطلبی به قلم یکی از فعالین سیاسی زن اصلاحطلب با عنوان «اين مناقشه را پاياني نيست مگر» نوشت: «پس از مرگ غمانگيز او [مهسا امینی] كه همچنان ابهامات و سؤالات بسياري پيرامون چگونگي جان باختن او بدون پاسخ مانده، جنبشي اعتراضي به شعار محوري « زن، زندگي، آزادي» شكل گرفت كه هرچند پس از چهار ماه قدري فروكش كرده است، اما به گفته بسياري از كارشناسان به دليل انباشتي از نارضايتيها شكاف روزافزون حاكميت- ملت زمينه شعلهور شدن مجدد آن وجود دارد.»
گفتنی است طیف مدعی اصلاحات که در اغتشاشات اخیر تقلای بسیاری برای دمیدن بر آتش فتنه داشت با عدم همراهی مردم و شکست پروژه آشوب در کشور به شدت دچار سرخوردگی شده است. با گذشت 4 ماه تنها چیزی که فتنهگران داخلی و خارجی در افکار عمومی از خود به تصویر کشیدهاند، تباهی و تقلای محکوم به شکست دیکتاتورهای کوچکی است که در قامت اراذل اجارهای و وحشیگریهای خیابانی ظاهر شده بودند.
این جریان همسو با عناصر ضد انقلاب خارجی به خیال خام خود گمان میکردند با تحریک افکار عمومی و تهییج احساسات و ترانهسازیهای کذایی و بهرهبرداریهای جناحی و سیاسی از مفهوم «اعتراض» میتوانند «عقل» و «عقلانیت» عمومی را به اسارت گرفته و با شگردهای رسانهای و روانی از «امنیت» این مرز و بوم اعتبارزدایی کرده و ایران را ویران کنند!
به رغم تلاشهای همهجانبه دشمن و به کارگیری تمام توان خود برای به آشوب کشاندن کشور، عدم همراهی مردم با آشوبگران توطئه اخیر را نیز به یک شکست فضاحتبار دیگر برای طراحان آن و دنبالهروهای داخلی آنان بدل کرد، از این رو چنین واکنشهایی از سوی عناصر این طیف طبیعی است.
در شرایطی که طی چند ماه گذشته دولتهای غربی جهت فشارها بر جمهوری اسلامی را از جنجال بر سر مولفههای قدرت ایران همچون صنعت هستهای، توان موشکی و اقتدار منطقهای به موضوع زنان کشانده و حتی با فشار به دیگر دولتها، توانسته بودند ایران را از کمیسیون مقام زن سازمان ملل کنار بگذارند، دولت سیزدهم با ابتکار عملی جالب توجه اقدام به برگزاری اولین کنگره بینالمللی بانوان تاثیرگذار در تهران با حضور 70 نفر از مقامات زن و نمایندگانی از بیش از 90 کشور جهان کرد که برگزاری چنین کنگرهای در این ابعاد وسیع و با حضور همسران رؤسای جمهور و مقامات ارشد زن دهها کشور، تلاشی موفق در جهت شکست سیاهنمایی رسانهها و سیاستمداران غربی علیه ایران اسلامی در حوزه زنان بود. هدف اصلی از برگزاری این کنگره، معرفی الگوی سوم از زن فارغ از نگاه متحجرانه و نگاه ابزاری و کالایی به زن در جهان بود؛ الگویی که نشان دهد زن میتواند هم در عرصه اجتماع فعال باشد و از عهده نقشهای اجتماعی خویش به بهترین وجه برآید و هم نقش خود را به عنوان محور و کانون حفظ خانواده ایفا کند.
در مراسم افتتاحیه این اجلاس نیز که با حضور آیتالله رئیسی رئیسجمهور برگزار شد، همسر نخستوزیر بورکینافاسو، همسر رئیسجمهور صربستان، نایبرئیس مجلس اکوادور، همسر نخستوزیر ارمنستان و نماینده پارلمان عراق در سخنانی با تقدیر از پیشگامی و ابتکار جمهوری اسلامی ایران برای برگزاری این نشست و همچنین تجلیل از تجربیات و پیشرفتهای ایران در حوزه زنان به بیان نظرات خود درخصوص مسائل مختلف بانوان از جمله راهکارهای توانمندسازی زنان و تقویت اثرگذاری آنها در عرصههای مختلف سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و بهداشت و درمان پرداختند.
اجلاس زنان تاثیرگذار و رسوایی مدعیان غربگرای حقوق زنان
ابتکار جالب توجه دولت مردمی در برگزاری کنگره بینالمللی بانوان تاثیرگذار با حضور زنانی از بیش از 90 کشور جهان در کنار دستاورد بسیار مهم شکست فضای بینالمللی علیه ایران در حوزه زنان، یک دستاورد مهم داخلی دیگر هم داشت که آن رسوایی مدعیان غربگرای حقوق زن بود.
طیف مدعی اصلاحات یا همان جریان غربگرای داخلی که تا همین چند هفته قبل که کشور به بهانه فوت یک خانم جوان و البته طراحی، هدایت و حمایت غربیها به آشوب و اغتشاش کشیده شده بود و منجر به جان باختن دهها انسان بیگناه و وارد آوردن خسارات سنگین هزاران میلیاردی به کشور شد، با ادعای حمایت از حقوق زنان به آتش اغتشاشات میدمیدند، خیلی زود پرده از نفاقشان افتاد و تشت رسواییشان از بام افتاد.
این طیف آلوده به نفاق که اتفاقا به خودتحقیری و خودحقیری پنداری بهویژه در مقابل غربیها اشتهار دارد، در واکنش به برگزاری این اجلاس در اقدامی زشت و زننده به تحقیر و تمسخر بانوان شرکتکننده در آن، صرفا به دلیل رنگ چهره یا کشور محل زندگیشان پرداختند.
روزنامه سازندگی، ارگان رسانهای حزب اصلاحطلب کارگزاران در گزارش تیتر یک خود باعنوان «دور افتخار با بورکینافاسو» نوشت: «دور افتخار با همسر نخستوزیر بورکینافاسو و همسران چند رئیسجمهور دیگر کشورها که گرهی از مشکلات ما باز نمیکند چه اهمیتی دارد که از یک سو همسر رئیسجمهور ایران و از سوی دیگر معاونت امور زنان رئیسجمهوری در صدد برگزاری همایشی با زنانی بر میآیند که صدر تا ذیل آن پرسش برانگیز است... قرار است زنانی که در این کنگره از کشورهای همانند ارمنستان، بورکینافاسو، قرقیزستان، صربستان، سریلانکا، سوریه و ترکمنستان و دیگرانی که حضور داشته داشتند چه آوردهای برای زنان ما و مشکلاتی که گرفتار آن هستند داشته باشند..»
سایت اصلاحطلب انتخاب نزدیک به دولت قبل نیز در گزارشی با عنوان «دورهمی پر خرج برای دُوَل گمنام!» با انتشار تصویری از یک بانوی سیاه پوست به تمسخر بانوان شرکتکننده در این اجلاس صرفا به خاطر رنگ و نژاد و کشور محل زندگیشان پرداخت و نوشت: «بنابر آنچه خبرگزاری دولت (ایرنا) عنوان کرده است، همسر رئیسجمهور اسبق گینه، همسر رئیسجمهور اسبق نیجر، فرستاده ویژه بانوی اول جمهوری فدرال نیجریه، بانوی اول سابق سریلانکا و همسر رئیسحزب حاکم، فرستاده ویژه رئیسجمهور سوریه، رئیسشورای مرکزی اتحادیه زنان ترکمنستان و همسران رؤسای جمهور و نخستوزیر بورکینافاسو و قرقیزستان از جمله مهمانان این کنگره بودهاند.»
همچنین خبرنگار اجتماعی روزنامه اصلاحطلب شرق نیز در توئیتی نوشت: « به این زنان تاثیرگذار کشورهای زیر پونز نقشه ناهار دادن؟»
طیف خود حقیر پندار و مبنای تحلیل روابط بینالملل بر اساس رنگ چشم یا چهره!
گفتنی است بر اساس نظریه روانشناسی که ریشه تحقیر را احساس حقارت میداند، طیف خود تحقیر و خود حقیر پندار مدعی اصلاحات نیز نه تنها الگوهای غیر غربی را بر نمیتابد بلکه هنوز مبنای قضاوت و تحلیل دیپلماسی عمومی و روابط بینالملل را رنگ چشم و چهره افراد یا محل قرار گرفتن کشورهایشان در نقشه میداند.
شاید بهدلیل وجود چنین جریانات حقیری است که چندی پیش جوزپ بورل مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا به خود اجازه داده بود که در اظهاراتی نژادپرستانه اروپا را باغ و مابقی جهان را جنگل توصیف کند!
نگاه زشت، نژادپرستانه و تحقیرآمیز جریان غربگرا به زنان شرکتکننده در کنگره بینالمللی زنان اثر گذار که بیانگر عیار و ماهیت اصلی تفکر این طیف سیاسی در موضوع حقوق زنان است در حالی است که چند سال پیش ماجرای حضور فدریکا موگرینی دیپلمات مو بلوند و چشم آبی غربی در مجلس اصلاحطلبان و سر و دست شکاندن نمایندگان اصلاحطلب برای سلفی گرفتن با او به یک آبروریزی تمام عیار برای این جریان تبدیل شده بود.
رفتار عجیب و تاسف بار نمایندگان لیست امید مجلس دهم در مراسم تحلیف رئیسجمهور سابق برای گرفتن عکس سلفی با مسئول وقت سیاست خارجی اتحادیه اروپا که به سلفی حقارت معروف شد، آنهم از سوی نمایندگان طیفی که مدعی آشنا بودن به دیپلماسی و زبان و ارتباطات جهانی بود اما در عمل بدیهیات اولیه رفتارهای سیاستمداری را بلد نبودند، به حدی سخیف، سطحی و حقارتآمیز بود که جدا از واکنشهای گسترده افکار عمومی، کاربران فضای مجازی و رسانههای داخلی، واکنش رسانههای خارجی را نیز در پی داشت.
رسانههای خارجی این اقدام نمایندگان اصلاحطلب مجلس را با عناوین مختلفی تحت پوشش خبری قرار دادند. گاردین و بازفید با تیترهای «مسابقه در پارلمان برای سلفی گرفتن با موگرینی» و «سر و گردن گروهی از نمایندگان برای سلفی با موگرینی بالا پایین میرفت» به این رفتار مدعیان اصلاحات واکنش نشان دادند.
عناوین مشابهی از جمله «نمایندگان مجلس ایران جذب موگرینی شدند»، «رفتار غیر حرفهای نمایندگان ایران»،«برخورد نامناسب با دیپلمات زن خارجی در ایران»، «رفتار عجیب و غریب نمایندگان ایران»، «رفتار نمایندگان ایران با یک دیپلمات ارشد» از دیگر واکنشهای رسانههای خارجی سلفی حقارت نمایندگان اصلاحطلب مجلس دهم بود.
طیف آلوده به نفاق و رسوایی حمایت از شهردار زنکُش
این طیف آلوده به نفاق همچنین بارها خود را حامی حقوق زنان جا زدهاند، اما به دفعات در آزمون حمایت از حقوق زنان مردود شدهاند.
در خرداد 98، یک زن توسط یک سیاستمدار اصلاحطلب به قتل رسید. «محمد علی نجفی» سابقه وزارت و معاونت ریاست جمهوری در دولتهایهاشمی، خاتمی و روحانی را در کارنامه خود داشت. همچنین شورای شهر پنجم تهران- که همگی اصلاحطلب بودند- در مرداد ۹۶ نجفی را به عنوان شهردار پایتخت انتخاب کردند.
قتل یک زن توسط یک سیاستمدار اصلاحطلب، افکار عمومی را به شدت جریحه دار کرد، اما نکته قابل تأمل اینجاست که زنان اصلاحطلب نه تنها به هیچ عنوان این اقدام را محکوم نکرده و علیه آن موضع نگرفتند، بلکه چهرههای سیاسی و رسانهای این طیف مقتوله را مهدور الدم نامیده و به دفاع از قاتل پرداختند.
پس از اقدام جنایتکارانه نجفی، اصلاحطلبان با زیرپا گذاشتن همه دعاوی گذشته خود در زمینه ضدیت با خشونت، دفاع از حقوق زنان و احترام به قانون و دادگاه و پرهیز از اقدامات خودسرانه، یا با بیاخلاقی سکوت کردند و یا مدعی شدند که نجفی کار خوبی کرده که همسرش را به تشخیص خودش به قتل رسانده است.
در واقع نگاه ابزاری اصلاحطلبان به موضوع زنان، رفتاری جنسیتزده است زمانی با پیشنهاد شرمآور عقیمسازی زنان کارتن خواب، افکار عمومی را آزار میدهد، روز دیگر با تطهیر و قهرمانسازی از قاتل یک زن و روز دیگر با تحقیر و تمسخر زنان کشورهای دیگر صرفا به خاطر رنگ و نژاد و موقعیت قرار گرفتن کشورشان بر روی نقشه رنگ میبازد.
همین طیف غربگرای مدعی حقوق زن اما الگوهای غیرغربی را برنمیتابند، زنان مو بلوند و چشم آبی غربی را تحسین میکنند درحالیکه زنان محجبهای که فعالیتها و افتخارات اجتماعی به مراتب بالاتر دارند را طرد و سانسور میکنند.
وحشت جاسوسان بعدی از اعدام راز آشفتگی و عصبانیت دولت انگلیس
علت واکنش شدید و کمسابقه دولت انگلیس به اعدام علیرضا اکبری، آسیب دیدن سرمایهگذاری تاریخی انگلیس روی جاسوسان خود میباشد؛ مبنی بر اینکه از آنها در هر شرایطی حمایت میکند و مانع مجازاتشان در صورت شناساییشدن میشود.
«موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی» در تحلیلی نوشت: واکنش شدید مسئولین رسمی دولت انگلستان در حد نخستوزیر و وزیر امور خارجه به اعدام جاسوسی به نام علیرضا اکبری شاید در نگاه اول برای خیلیها عجیب باشد. بیبیسی فارسی هم که ارگان زیرمجموعه وزارت امورخارجه این کشور است در مطالب متعددی سعی کرد اصل جاسوس بودن و روند برخورد با او را مشکوک و مبهم جلوه دهد.
چرا دولت انگلیس در برابر برخورد جمهوری اسلامی با یک جاسوس خود، اینچنین شدید واکنش نشان میدهد؟ واقعیت این است که «وفاداری به جاسوسان» یکی از موضوعاتی است که دولت انگلیس سالهای سال است روی آن خیلی سرمایهگذاری و تبلیغ کرده و در مواقع لازم آن را عملا نشان داده است. اقداماتی مثل پشتیبانی و حفظ حفاظت از جاسوس در طول دوران همکاری و حمایتهای مهم و حیاتی از او و حتی خانوادهاش بعد از لو رفتن، درب باغ سبزی است که میتواند خیلیها را به همکاری با سرویس اطلاعاتی انگلیس ترغیب کند.
مرحوم آیتالله خالصیزاده از علمای مبارز عراق و ایران بود که از او خاطراتی دستنویس برجای مانده است. او در بخشی از این خاطرات، متن نامه یکی از صاحبمنصبان فوج رضاخان به خود را آورده که به شرح ماجرای انتخاب رضاخان توسط انگلیس میپردازد. در بخشی از این نامه خاطرهای نقل شده که به همین موضوع اشاره دارد: «درباره زندانی شدن خزعل در تهران، از کنسول انگلیس پرسیدم: «مگر وی دوستدار انگلیس نبوده و مگر آن همه جانفشانی در فرمانبری از انگلیس نکرده است؟» گفت: «بلی چنین بوده اما فرق میان دوستداران ما و دوستداران روسها آن است که دوستداران روسها به دار آویخته میشوند آنطور که سردار معزز بجنوردی و پنج برادرش و مرتبطان وی در خراسان همگی حلق آویز شدند. اما دوستداران ما با کمال عزت و احترام زندگی میکنند مانند شیخ خزعل و پسرانش در تهران که هیچکس زهره ندارد به آنان نگاه چپ کند.»
یکی از مهمترین نتایج مجازات علیرضا اکبری با سختترین مجازات یعنی «اعدام»، آسیبدیدن همین سرمایهگذاری تاریخی انگلیس است. «احساس ناامنی از اکنون و آینده»، دقیقا نقطه مقابل آن درب باغ سبز است و میتواند جاسوسان را در ادامه همکاریشان با دولت انگلیس مردد و حتی تبدیل به همکاری دوجانبه برای نهادهای اطلاعاتی ایران کند.
وقتی کسی در حد علیرضا اکبری که تابعیت دولت انگلستان را داشته، از نظر مالی حمایتهای فراوانی شده، همسرش هم ساکن انگلستان است و دولت انگلستان هم در این سالها تلاش زیادی برای حفاظت او کرده، دستگیر و نهایتا اعدام شده است، افرادی که الان مشغول همکاری با سرویس اطلاعاتی انگلستان هستند و آن سابقه مسئولیتی او را ندارند هم، با خود فکر میکنند که چنین سرنوشتی (اعدام؛ و نه حبس و نهایتا مبادله) در انتظار ما هم میتواند باشد. «لو رفتن» بدترین اتفاقی است که میتواند برای یک جاسوس بیفتد، پس از آن نوبت دستگیری و مجازات است. اعدام اکبری جایی تاثیرش را نشان میدهد که جاسوسانی مثل او ببینند دیگر قرار نیست، محکوم به حبس شده و پس از چندسال دولتی که برایش جاسوسی کردهاند، معامله و تبادلی کند و آزادشان کند و بروند انگلستان زندگی کنند. بهخصوص اگر مثل اکبری مشغول جاسوسی از حیطههای مهم و استراتژیک جمهوری اسلامی باشند.
بیرونقی کمسابقه داووس؛ پاسخ الجزیره به اعتماد
«بیرونقی نشست امسال داووس (مجمع جهانی اقتصاد)، نمادی از وزش بادهای تغییر برای جهانی شدن است».
وبسایت شبکه الجزیره در تحلیل نشست امسال داووس و بیرونقی آن نوشت: این پرسش بزرگ در اجلاسی داووس مطرح میشود که آیا جهانی شدن مرده است؟ از پاندمی کووید-۱۹ گرفته تا رقابت میان ایالات متحده و چین، برگزیت (خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا) و جنگ در اوکراین مجموعهای از عواملی هستند که این فرض دیرینه را به چالش میکشند که تجارت و سرمایهگذاری باید آزادانه در سراسر مرزها حرکت کنند. در جایی که زمانی هزینه انجام کسب و کار باعث تصمیمگیریهای مرتبط با سرمایهگذاری میشد، اکنون شرکتها باید عوامل ژئوپولیتیکی و امنیت ملی را که بهطور فزایندهای سیاستگذاری دولتها را هدایت کرده و به آن شکل میدهند در نظر بگیرند.
به نظر میرسد که حضور نسبتا کمرنگ رهبران در نشست امسال مجمع جهانی اقتصاد که یکی از پرمخاطبترین گردهماییهای سالانه رهبران کلیدی در عرصه سیاست و تجارت محسوب میشود خود نمادی از وزش بادهای در حال تغییر میباشد. «اولاف شولتز» صدراعظم آلمان تنها رهبر گروه جی-۷ است که در نشست سال جاری حضور دارد. این در حالی است که در سال ۲۰۱۸ میلادی شش نفر از هفت رهبر اقتصادهای پیشرفته از جمله «دونالد ترامپ» رئیسجمهور وقت ایالات متحده در آن نشست شرکت کردند.
رهبران کلیدی جنوب جهانی مانند «شی جین پینگ» رئیسجمهور چین و «نارندرا مودی» رئیسجمهور هند که به ترتیب در سالهای ۲۰۱۷ و ۲۰۱۸ میلادی در آن نشست شرکت کردند نیز بهطور قابل توجهی غایبان امسال هستند. هر دوی آنان در این نشست از طریق ویدئو کنفرانس سخنرانی کردند.
«اورسولا فون در لاین» رئیس کمیسیون اروپا که در نشست امسال شرکت کرد از گردهمایی برای اعلام برنامههایی به منظور قانون صنعت سبز به منظور رقابت با قانون کاهش تورم ایالاتمتحده استفاده کرد که باعث ایجاد خشم در میان دولتهای اروپاییای شد که منابع مالی را برای ساخت خودروهای برقی در آمریکای شمالی تخصیص دادهاند.
«نایجل فرگوسن» مورخ ایده یک روند بزرگ جهانی شدن را سراب توصیف کرد و اشاره کرد که اپلیکیشنهای چینی مانند «تیکتاک» و فرهنگ پاپ کره جنوبی کماکان در سراسر جهان محبوب هستند حتی اگر تراشهها و سختافزارها بهطور فزایندهای تحت کنترلهای حمایتگرایانه از صنایع داخلی در حال افزایش باشند.
گزارش الجزیره درباره غیبت مقامات مهم اغلب کشورها از نشست داووس در حالی است که روزنامه غربگرای اعتماد، اخیرا در تیتری غلطانداز نوشت: «در بدترین شرایط اقتصادی کشور؛ جای ما در اجلاس داووس خالی»! این روزنامه نوشته بود: مجمع جهانی اقتصاد (WEF) در شرایطی آغاز به کار کرد که بهرغم حضور چشمگیر و قابل توجه رقبای منطقهای، جمهوری اسلامی ایران بهدلایل نامشخص در نشست امسال حضور ندارد و در مقابل، چهرههایی که بهعنوان «مخالف حکومت ایران» از آنها نام برده میشود تلاش کردهاند تا نقشی پررنگ در این نشست ایفا کنند.
اصرار عجیب پزشکیان بر تبرئه دشمن و سرزنش خودی
مسعود پزشکیان نماینده مجلس در اظهاراتی خلاف واقعیات گفت: باید با دنیا «مدارا» کنیم. نمیشود به همه فحش داد / آنها هم میگویند مرگ بر خودتان.
پزشکیان که سابقه وزارت در دولت خاتمی را دارد، در گفتوگو با خبرگزاری ایلنا و در پاسخ به این سؤال که «آیا دولت با تغییر افراد میتواند در عملکرد خود تحول ایجاد کند؟ و اساسا این دولت توان حل مشکلات کنونی را دارد؟»، گفت: با این روش فعلی خیر، ما دو مشکل اساسی داریم اولین مشکل وحدت و انسجام داخلی است. تفرقه از دید قرآن و در بیان خدا یعنی در پرتگاه آتش بودن. ما در پرتگاهیم، باید وحدت و انسجام داخلی ایجاد کنیم، وحدت و انسجام داخلی مال یک گروه، یک دسته و یک جناح نیست متعلق به کل مردم کشور است.
نکته دوم این است که باید با دنیا مدارا کنیم، نمیشود به همه فحش داد. بازهم در قرآن دستور که «وَلَا تَسُبُّوا الَّذِینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللهِ فَیَسُبُّوا اللهَ عَدْوًا بِغَیْرِ عِلْمٍ» یعنی به آنهایی که غیر خدا را صدا میکنند، فحش ندهید. ما صبح و عصر و شام داریم فحش میدهیم مرگ بر فلانی، مرگ بر فلانی و مرگ بر فلانی خب آنها هم میگویند مرگ بر خودتان. دو مشکل عمده داریم و چاره کار هر دو هم در قرآن آمده است و باید به آن عمل کنیم. اما همان ابتدای سؤال گفتم که با روش کنونی و تا وقتی که به این راه میرویم با عوض شدن افراد و اینها کار درست نمیشود.
اظهارات آقای پزشکیان درست در زمان تشدید عداوتهای اروپا و آمریکا علیه ملت ایران است. اولا باید از ایشان سؤال کرد که چه کسانی با کدام انگیزهها همواره در میان ملت ایران دودستگی درست کرده و درست مطابق نقشه دشمنان، به ایجاد دوقطبی و شکاف در داخل پرداختهاند؟ چه کسانی دشمنان تاریخی ملت ایران را که از جنگ تحمیلی و کودتا و حمایت از گروهکهای تروریست و تجزیهطلب تا تحریمهای ضدانسانی و توهین به مقدسات ملت ایران را در کارنامه خود تا به امروز داشتهاند، دوست و شریک و طرف قابل تعامل جازده و میزنند و دشمنیهای آنها را میپوشانند؟ ثانیا واقعا چه کسی در کشور ما هست که با «دنیا» سر جنگ دارد یا به همه دنیا فحش میدهد؟ ملت ایران جز اعلام انزجار و بیزاری از سیاستهای خصمانه آمریکا و رژیم صهیونیستی و یکی دولت اروپایی، برای کدام دولتمردان کشور دیگری طلب مرگ کرده است؟ آیا ملت ایران است که به مقدسات غربیها دشنام میدهد، یا این دولتهای مستکبر غربی هستند که از سلمان رشدی تا شارلی ابدو را برای توهین به مقدسات ملت ایران به کار میگیرند؟
ثالثا از امثال آقای پزشکیان انتظار میرود که علیه خباثتهای طرف غربی در «تشدید تحریمها، حمایت از نشریات هتاک مثل شارلی ابدو و تروریست خطاب کردن سپاه پاسداران (سازمان اصلی جمعکننده بساط تروریسم در منطقه)» موضع بگیرد، نه این که طرف خودی را به صرف کینه و حسادت داشتن نسبت به دولت رئیسی سرزنش نماید.
و نهایتا اینکه آقای پزشکیان پاسخ دهد که چرا قرآن کریم در عین متانت کامل در گفتار، درباره برخی معارضان و منافقان و دشمنانستیزه جو از تعابیری مانند «حُمُرٌ مُسْتَنْفِرَهًٌْ...، قاتلهم الله، هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَ لَکِنْ لایَشْعُرُونَ، صُمّ بُکْمٌ عُمْىٌ،... هم السّفهاء ولکن لا یعلمون، خُشبٌ مُسنّدهًْ، شَجرهًْ مَلعونهًْ، قُتِلَ الْخَرّاصُونَ، تَبَّتْ یَدا أَبِی لَهَب وَ تَبَّ...، فَقُتِلَ کَیْفَ قَدَّرَ ثُمَّ قُتِلَ کَیْفَ قَدَّرَ (مرگ بر او باد چگونه نقشه کشید، باز هم مرگ بر او، چگونه نقشه شیطانی خود را آماده کرد)» استفاده میکند؟
یا مثلا تعابیر صریح امیر مومنان(ع) خطاب به اشعث: «مَا يُدْرِيكَ مَا عَلَيَّ مِمَّا لِي، عَلَيْكَ لَعْنَهًُْ اللهِ وَ لَعْنَهًُْ اللَّاعِنِينَ، حَائِكٌ ابْنُ حَائِكٍ، مُنَافِقٌ ابْنُ كَافِر...».