اخبار ویژه ۱۴۰۱/۱۱/۲۳
اخبار ویژه
۱۴۰۱/۱۱/۲۳
روایت اندیشکده آمریکایی از وضعیت فلاکتبار اپوزیسیون ایران
اندیشکده آمریکایی واشنگتن در گزارشی، گروههای معارض انقلاب اسلامی را ناتوان از ایجاد یک گروه منسجم معرفی کرد.
این اندیشکده مینویسد: برخی تحلیلگران گفته بودند تغییر رژیم در ایران به سرعت به وقوع خواهد پیوست، اما بعد از پنج ماه معلوم شد اپوزیسیون نیازمند فرماندهی مرکزی است. پس از گذشت قریب به پنج ماه، نیروهای اپوزیسیون از به وجود آوردن رهبری و مشارکت معنادار در صحنه جنبش بازماندهاند.
گروههای اپوزیسیون جمهوری اسلامی را میتوان به شش گروه کلی تقسیم کرد: گروههای اتنیکی، ملیگرایان، سلطنتطلبان، چپگرایان، مسلمانان ترقیخواه و مجاهدین. اما حتی در داخل خود این گروهها، میزان بالایی از تنوع ایدئولوژیک وجود دارد.
اپوزیسیون همچنین از چهرههای متعددی تشکیل شده که لزوما با هیچ حزب و گروه نامبرده همسو نیستند صداهای مخالف آنقدر زیادند که از شمار خارجاند. تمامی این گروهها مدت مدیدی است که گرچه در مخالفت با رژیم یکرنگ هستند اما هم در داخل و هم با یکدیگر، دچار عدم هماهنگیاند. اختلافات این گروهها در ساماندهی وضعیت بغرنج فعلی و تطبیق راهبردها با شرایط موجود، مانعی بر سر راه همبستگی است.
گرچه گروههای اپوزیسیون در ایران همواره در درخواست برای سرنگونی رژیم همصدا بودهاند اما به نظر میرسد که در چگونگی این سقوط اختلاف نظر دارند و این اختلافنظرات در اعتراضات اخیر پررنگتر شده است.
در سازماندهی و رهبری اعتراضات اخیر در ایران، اپوزیسیون دیر وارد عمل شد و از جنبش مردمی چندین و چند گام عقب افتاد؛ این «پدیده» بر دو کاستی طولانیمدت اپوزیسیون ایران تاکید دارد: اختلافنظرات در داخل گروهها و احزاب و میان آنها، باعث ناهماهنگی در اقدامات داخل و خارج ایران است. چنین اختلافاتی هر اقدام گروههای اپوزیسیون را برای تشکیل رهبری در ایران که قادر به پیش بردن جنبش مردمی در این کشور باشد، ناکام میگذارد.
این نقص در هماهنگی معلول چند علت است: از یکسو گروههای اپوزیسیون ایران به وسیله ایدئولوژی خودشان محدود شدهاند. مثلا سازمان مجاهدین خلق خود را تنها سازمانی میداند که میتواند متولی آینده ایران باشد و در نتیجه، نیازی به اتحاد با دیگر نیروها یا حتی تلاش برای هماهنگی با آنها در اعتراضات نمیبیند. این در حالی است که این سازمان در اعتراضات اخیر ایران چیزی در چنته نداشته و شاهدی مبنی بر این که حتی یک شعار به نفع این گروه در اعتراضات اخیر سر داده شده باشد، وجود ندارد.
از سوی دیگر، شکاف و تفرقه انداختن در اپوزیسیون ایران گوشهای از راهبرد جمهوری اسلامی برای کاهش تاثیرگذاری اپوزیسیون است. اختلاف انداختن در بین این گروهها یکی از شیوههای معمول رژیم است. جمهوری اسلامی همچنین در جریان اعتراضات اخیر به روایتی متوسل شده که معترضان را «تجزیهطلب» میخواند و با همین کار برخی گروههای اپوزیسیون از جمله گروههای اتنیکی را از بقیه گروه جدا کرده و به انزوا رانده است. گرچه گروههای اپوزیسیون اتنیکی خود با هم متحدند اما هماهنگی در سطح گسترده و با سایر گروههای اپوزیسیون در حال حاضر واقعیتی کمی دور از دسترس به نظر میرسد.
اذعان درست اندیشکده آمریکایی بر بیپایگاه بودن سازمان تروریستی منافقین در ایران، در حالی است که این گروهک، تازه جزو تشکیلاتیترین و پرخرجترین گروه در میان گروهکهای ضدانقلاب بهشمار میرود و دیگر گروهکها نیز حال و روز بهتری ندارند!
انگار نه انگار که ۸ سال از دهه ۹۰ را دولت روحانی سر کار بوده!
در حالی که در ۸ سال از ۱۰ ساله دهه نود، دولت اشرافی غربگرا بر سر کار بود، روزنامه وابسته به این طیف، دولت قبل از آن را مسئول ناکامیهای این دهه معرفی کرد!
روزنامه هممیهن وابسته به غلامحسین کرباسچی مینویسد: «شاید منطقیترین پاسخ به این پرسش که «چگونه میتوان از شکستهای دهه ۹۰ عبور کرد؟»، این باشد که راه و رویهای را که منجر به آن شکست شد، باید پایان داد. طبعا، این راه و رویه سالها پیش از دهه ۹۰ اتخاذ شده بود و نتایج و پیامدهای آن، در کارنامه این دهه ظهور و بروز یافت. در واقع، توفانی که در این دهه شکل گرفت و خرمنهای محصول را بر باد داد، پیش از این در قالب بادهایی کاشته شده بود. نقطه آغاز کاشت آن بادها را میتوان در سال ۱۳۸۴ سراغ گرفت. سالی که روند توسعهای شکل گرفته پس از جنگ، متوقف شد و فراتر از آن، توسعه به مثابه انحرافی از انقلاب معرفی شد. در نتیجه این رویکرد بود که طیف گستردهای از نیروهای موثر در روند توسعهای پساجنگ، مشمول حذف و پیاده شدن از قطار تلقی شدند و به اشکال مختلف، کنار رفتند. این روند پاکسازی و خالصسازی در حوزه سیاست داخلی، با تغییر سیاستی آشکار در حوزه سیاست خارجی نیز همراه بود. ناهمراهی آمریکا با توافقهای هستهای میان ایران و اروپا که در ابتدای دهه ۸۰ شکل گرفته بود، با اتخاذ سیاست خارجی تهاجمی از سوی ایران همراه شد. نپذیرفتن پروتکل الحاقی، ازسرگیری غنیسازی و فراتر از آن، شکل دادن کارناوالی تبلیغاتی حول مباحث سیاست خارجی (از هولوکاست تا نابود کردن اسرائیل و حتی نفی اهمیت قطعنامههای سازمان ملل)، بستری را فراهم کرد که میتوان آن را مکمل فشارهای نئوکانهای آمریکایی دولت بوش و متحدان عبری و عربی آن دانست.
از این منظر، روند شکلگرفته در سالهای ۱۳۸۴ تا ۱۳۸۸، الگوی مدیریت کلان کشور طی سالهای ۱۳۶۸ تا ۱۳۸۴ را دچار تغییر و تحول اساسی و مبنایی کرد. آنچه باعث شد چهرهای همچون میرحسین موسوی پس از سالها سکوت و حاشیهنشینی، به میانه میدان سیاست بازگردد (چنان که خود میگفت)، احساس خطر از شکل گیری همین روند انحرافی در اداره کشور بود. روندی که در آن، «سیاست داخلی حذف محور» و «سیاست خارجی تنشآفرین» همچون دو لبه قیچی عمل میکردند و با ضربات پیاپی خود، روند توسعه کشور را بریدند و از میان بردند. از این منظر، رخدادهای ۱۳۸۸ فراتر از محتوای کشاکشهای آن، برآمده از تعارض و تضاد میان دو الگوی کلان اداره کشور بود.
سرنوشت رخداد ۱۳۸۸، اما چنان رقم خورد که نه تنها امکان پایان دادن به انحراف فراهم نشد (آنچه هاشمی رفسنجانی از آن به عنوان «بستن سرچشمه به بیل» یاد کرد)، بلکه رقابت سیاسی-تاریخی میان نیروها را به جدالی حیثیتی- امنیتی ارتقا داد و شکاف در جامعه سیاسی ایران را تا آستانه دوپارگی کامل پیش برد. از این منظر، اتفاقا تحولات شکل گرفته در نیمه نخست دهه ۹۰، روندی نو و در جهت کاستن از رادیکالیسم حاکم شده در نیمه دوم دهه ۸۰ بود. روندی که در آن، قیچی نزاع آفرین دهه ۸۰ که لبههای آن «حذف محوری در داخل» و «تنش آفرینی در خارج» بود، در سال ۱۳۹۲ جای خود را به قیچی دیگری میداد که همچون قیچی جراحان در پی التیام زخم بود و لبههایی از «اعتدال در داخل» و «توافق در خارج» داشت. این جراحی البته تکمیل نشد و در حد مسکّن باقی ماند؛ گرچه همان مسکّن نیز که مهمترین خروجی آن توافق هستهای بود، توانست فضایی از ثبات و آرامش اقتصادی و اجتماعی را در اواسط دهه ۹۰ شکل دهد. دستاوردی که با آرای بیشتر حسن روحانی در سال ۱۳۹۶ مهر اعتماد عمومی را نیز دریافت کرد. شاید در نمادینترین وجه، ریشه توفانی را که در دهه ۹۰ درو شد؛ بتوان در پاره کردن دو سند بازیافت. نخست، سند برنامه چهارم توسعه که برآمده از انباشت همه تجربه و دانش مدیران و نخبگان کشور تا سال ۱۳۸۴ بود و در همان ابتدای دولت احمدینژاد کنار گذاشته شد و حتی گفته میشود خمیر شد. دوم، سند توافق هستهای و اقدام مشترک میان ایران و ۱+۵ (برجام) که به دست دونالد ترامپ در بهار ۱۳۹۷ پاره شد و بستر بازگشت تحریمها و زمین زدن اقتصاد تازه بهبودیافته ایران را فراهم آورد».
درباره این تحلیل روزنامه هممیهن باید یادآوری کرد:
1- دولت به مدت 8 سال از دهه 90، در اختیار مدعیان اعتدال و اصلاحات بوده که با معطل کردن ظرفیتهای کشور و آویزان شدن از غرب، بدترین دوره رکود اقتصادی و تورم 60 درصدی را بهجای گذاشتند و این در حالی بود که آنها در ماجرای برجام و برخی توافقات مشابه با غرب، امتیازات نقد واگذار کرده اما چیزی جز خسارت برای کشور به ارمغان نیاورده بودند. اما عجیب است که نویسنده، هیچ نامی از کارکرد دولت حسن روحانی نمیبرد، انگار که همچنان احمدینژاد و دولت وی بر مسند کار بودهاند. عجیب و شگفت و تأسفبار اینکه برخی دولتمردان در تیم روحانی و رسانههای حامی وی در ماههای آخر مدیریت خود آرزو میکردند که ایکاش میتوانستند به رشد اقتصادی سال 1390 (دو سال قبل از آغاز دوره مدیریت خود) برگردند! اگر عملکرد دولت نهم و دهم فاجعهبار، نیاید امضای دولت روحانی، آرزو و مطلوب خود را عملکرد سالهای پایانی دولت قبل عنوان میکردند.
2- برخلاف تصویرسازی تحریفآمیز نویسنده هممیهن، مردم از عملکرد مدعیان اعتدال و اصلاحات که به مدت 16 سال دولت را در دست داشتند، به ستوه آمده بودند. سال 1384 به هیچیک از نامزدهای این طیف رای ندادند و در سال 1388 نیز بهواسطه رضایت نسبی از عملکرد دولت مستقر، حاضر نشدند به موسوی و کروبی رای بدهند. اما با این وجود جریان اشرافیت غربگرا، مرتکب خیانت جدیدی شد و هماهنگ با پروژه ویرانگر سرویسهای جاسوسی غربی، دروغ تقلب را دستمایه شورش علیه جمهوریت و اسلامیت قرار داد. این ضدتوسعهترین کاری بود که یک جریان سیاسی میتواند بهخاطر قدرتطلبی و نفوذزدگی مرتکب آن شود.
3- برخی محافل غربگرا در اثر شکست در آشوب سیاسی، از آمریکا خواستند «تحریمهای فلجکننده» را علیه نظام و دولت مستقر اعمال کند، که این یکی از علل فشارهای اقتصادی به کشور در طول دهه گذشته است. اما جریان متهم به آشوب و زدوبند با دشمن (و دعوتکننده به تحریم) در اینجا نیز در روایت ماجرا، ادعا میکند دولت وقت، کشور را به کام تحریمها کشاند. جالب اینکه همین طیف پس از 8 سال حضور در دولت، تعداد تحریمها را نهتنها با برجام کم نکرد بلکه 800 تحریم را به 1700 تحریم رساند، و حال آنکه بخش عمده از برنامه هستهای را هم واگذار کرده بود.
4- دولت روحانی حتی به برنامههای توسعهای هم که خود بانی تدوین آنها بود عمل نکرد چنانکه در گزارشهای مختلف مجلس و نهادهای دیگر، بر این تخلف از برنامه تصریح شده است.
5- فرافکنی روزنامه هممیهن در انتساب مشکلات دهه 90 به دولت ماقبل دولت روحانی، و انکار نقش اصلی دولت روحانی، به یک معنا اعتراف، احساس سرشکستگی درباره عملکرد دولت مدعی اعتدال و اصلاحات است وگرنه بعد از 8 سال، بهجای محکوم کردن دولت ماقبل خود، کارنامهای موفق از عملکرد خود ارائه میکردند؛ نه اینکه به نحوی تحلیل کنند که انگار اصلاً دولت روحانی 8 سال بر سر کار نبوده است.
نگاهی به دیروزنامههای زنجیرهای
اذعان روزنامه اصلاحطلب به حضور کم نظیر و حماسی مردم در راهپیمایی 22 بهمن
روزنامه اعتماد روز گذشته در مطلبی به قلم مدیر مسئول این روزنامه در واکنش به حضور حماسی و کم نظیر مردم در راهپیمایی 22 بهمن نوشت: «حضور مردم به نسبت سالهای قبل بسیار چشمگیر بود. اگر بگویم، مردم حداقل یک و نیم برابر سال قبل و سالهای قبلتر حضور داشتند به هیچوجه غلو نکردهام... مسئله قابل توجه بعدی، حضور چشمگیر جوانان در راهپیمایی 22 بهمن 1401 است. در واقع بخش کثیری از جمعیت حاضر در راهپیمایی را جوانان تشکیل داده بودند... مسئله مهم بعدی، حضور قابل توجه زنان در سنین مختلف و با دیدگاهها و ایدههای فکری مختلف در راهپیمایی بود. اغلب این بانوان محترم یا چادری بودند یا اینکه با پوشش مانتو و روسری (حجاب کامل) در راهپیمایی حاضر بودند. در کنار این دسته از بانوان، افراد کم حجاب یا حجاب ضعیف نیز حضور داشتند، ضمن اینکه شخصا یک الی دو مورد هم از بانوان بدون روسری هم مشاهده کردم... یکی از نکات برجسته راهپیمایی 22بهمن 1401 این بود که مردم بانشاط و انگیزه بالا در راهپیمایی حضور داشتند. به نظر میرسد، حوادث اخیر و تحرکات و اقدامات گروههای اپوزیسیون در خارج از کشورانگیزه ویژهای به ایرانیان برای حضور در این راهپیمایی بخشیده بود.»
گفتنی است اذعان مدیر مسئول این روزنامه اصلاحطلب به حضور حماسی و کم نظیر مردم در مراسم سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی از آن جهت قابل تامل است که رسانههای طیف مدعی اصلاحات همواره اینگونه اجتماعات باشکوه مردم را سانسور میکردند و از سوی دیگر در جریان اغتشاشات اخیر درقالب شبکه همکار غرب در داخل ایران، نقش بازوی رسانهای اغتشاشات را بر عهده داشتند و با استفاده از تعبیر «جنبش» برای آشوبها و تلاش برای اعتبار دهی، تایید و تعمیم آن به کل ملت ایران خیانت بزرگی علیه کشور و نظام مرتکب شدند.
اما این حضور با شکوه و دشمن شکن نشان داد توهمات ذهنی شخصیتها و رسانههای جریان اصلاحات مبنی بر فاصله بین مردم با حاکمیت، افسردگی مردم، عدم تعلق خاطر جوانان به ارزشها و ادعاهایی بیپایه است.
بیانیه موسوی عبور از نظام بود اما بیانیه خاتمی نه!
روزنامه ابتکار در سرمقاله خود به قلم محمدعلی وکیلی مدیرمسئول و عضو فراکسیون امید مجلس دهم نوشت: «بیانیههای موسوی و خاتمی موجی از واکنشها را به همراه داشت. بیانیههایی بیسابقه با مفادی نو و مواضعی تازه. درخصوص بیانیه مهندس موسوی تقریباً همگان متفقند که در این بیانیه از جمهوری اسلامی عبور شده است. او آیندهای بدون نظام فعلی را ترسیم میکند و معتقد است برگردیم به نقطه صفر انقلاب و از نو مجلس موسسان، قانون اساسی و نظامی نو تشکیل گردد. این آشکارا عبور از جمهوری اسلامی است. اما در مورد بیانیه خاتمی اختلاف نظر و خوانشهای متناقضی وجود دارد.
در ادامه مطلب آمده است: «مخالفان سنتی ایشان از جمله اصحاب کیهان هر دو بیانیه را دو روی یک سکه قلمداد میکنند و مدعی عبور خاتمی از نظام هستند. معتقدند خاتمی چیزی را به صورت نرم و در لفافه میگوید که میرحسین به صورت سخت و شفاف گفت. براندازان اما چنین اعتقادی ندارند. به تعبیری بیانیه خاتمی جان آنان را گرم نکرد. من نیز معتقدم بیانیه خاتمی براندازانه نبود. [بیانیه خاتمی]... همچنان با براندازی مرز دارد و در دایره اصلاحطلبی (هرچند با تعریف و هیئتی جدید) سیاستورزی میکند»
برخی مدعیان اصلاحات همچنان میخواهند خاتمی را که یکی از سران فتنه 88 بوده، تطهیر کرده و بیانیه ساختارشکنانه او را در دایره نظام تعریف کنند. شاید دلیل حمایتهای حزبی و جناحی آنها از خاتمی، کورسویی از امید است که عناصر رادیکال اصلاحات برای احیای تحرکات خیابانی در آینده و استفاده ابزاری و البته تکراری از خاتمی میبینند. این در حالی است که هر دو بیانیه اخیر سران فتنه (خاتمی و موسوی) وجوه اشتراکی از قبیل متهم کردن نظام به سرکوب، نفی جمهوریت نظام، القای ناکارآمدی و موفق نبودن جمهوری اسلامی در تحقق وعدهها، برجستهسازی گزاره براندازی، زیر سؤال بردن انتخابات و حمله به رهبری و حاکمیت اسلامی و... موج میزد. بیانیه و یاوهگوییهایی که نهفقط افکار عمومی بلکه بخشهایی از اصلاحطلبان هم به آن وقعی نگذاشتند.
تاریخ خبر: ۱٤۰۱/۱۱/۲٤، ۲۰:۲۷:۱۰ بازدیدها: 73