اخبار ویژه ۱۴۰۲/۰۱/۱۹
اخبار ویژه
۱۴۰۲/۰۱/۱۹
اعتراض آفتاب یزد به قهرمانسازی از قربانی خودکشی
روزنامه آفتاب یزد با انتقاد از کجکارکردی برخی محافل همسو نوشت: نباید از قربانی خودکشی، قهرمان ساخت.
این روزنامه با اشاره به درگذشت کیومرث پوراحمد نوشت: میتواند علل گوناگون و پیچیدهای داشته باشد. ناامیدی، اختلالات روانی، اختلالات فیزیکی، شکست عشقی، اعتیاد به الکل، سوءمصرف مواد یا دارو و... میتوانند به خودکشی ربط داشته باشد و ثابت شده که این عوامل فرد را بیشتر در معرض خودکشی قرار میدهد.بعد انتشار این خبر، ادعاهایی در مورد نوشتهای در محل فوت کیومرث پوراحمد در فضای مجازی مطرح شد. فلاح میری دادستان مرکز استان گیلان در رابطه با این نوشته اظهار کرد: «نوشتهای که همراه مرحوم پوراحمد کشف شده، نوشتهای کاملا شخصی، خصوصی و خانوادگی است.» به گفته دادستان مرکز گیلان، عدم انتشار تصاویر دلنوشتههای خانوادگی و خصوصی پوراحمد در بخشی از وصیت نامه وی مورد تأکید قرار گرفته و مرحوم پوراحمد در انتهای این نامه تأکید کرده به غیر از خانوادهاش کسی از محتوای نامه باخبر نشود و با توجه به اینکه خانواده مرحوم از محتوای نامه مطلع هستند در صورت صلاحدید محتوای آن را منتشر خواهند کرد. رسانهها در برخورد با اخبار خودکشی باید به صورت بسیار حرفهای عمل کنند زیرا هر نوع انعکاس اشتباه این نوع از اخبار میتواند ایجادکننده آسیبهای گستردهای در جامعه باشد و عدهای را به این عمل تشویق نماید. در هر صورت خودکشی عملی قبیحانه است و نام بردن از عباراتی مانند «مرگ خودخواسته» و خوب جلوه دادن این پدیده کار بسیار نادرستی است که متاسفانه توسط برخی از رسانهها انجام شده است. در همین راستا نیز چندی پیش مدیرکل مطبوعات و خبرگزاریهای داخلی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به تیتر تعدادی از روزنامهها درباره خودکشی کیومرث پوراحمد واکنش نشان داد.
ایمان شمسایی نوشت: خبر درگذشت مرحوم پوراحمد تلخ و شوکآور است. قضاوت نیز با امثال بنده نیست. خداوند از درون و شرایط افراد آگاهتر است و وظیفه ماست که برای درگذشتگانمان طلب آرامش و آمرزش کنیم.اما ستایش خودکشی از سوی تعدادی رسانه و عناصر رسانهای جای بسی شگفتی دارد! متعجبم از روزنامهنگار مشهوری که این مرگ را «شجاعانه» میخواند و روزنامههایی که در تیتر و روتیتر خود این عمل را یک «انتخاب خودخواسته» تفسیر میکنند. همانقدر که قضاوت ناآگاهانه منفی و کوبنده خطاست؛ تکریم و تحسین چنین عملی اشتباه مضاعف است. همکاران رسانهای! لطفا فرهنگسازی غلط نکنید.»
از سوی دیگر در فضای مجازی نیز برخی از کاربران این عمل را عملی قهرمانانه توصیف کردهاند که این مورد نیز برای جامعه بسیار میتواند خطرناک باشد. بهتر است رسانهها اخلاق حرفهای را رعایت کنند و برای جذب مخاطب هر خبری را با هر روشی پوشش ندهند.
در اطلاعیه انجمن علمی روانپزشکان ایران در مورد بازتابهای درگذشت مرحوم کیومرث پوراحمد آمده است:
مرگ نابهنگام کارگردان مطرح سینما کیومرث پوراحمد که برای چند نسل خاطرههای شیرین و ماندگاری رقم زده، باعث ایجاد حیرت و اندوهی بزرگ میان گروهی از مردم شد. ما عمیقا این فقدان را به خانواده و دوستان پوراحمد، جامعه سینمایی و مردم علاقهمند به آثار او تسلیت میگوییم...
از قربانی خودکشی نباید قهرمان ساخت. خودکشی را نباید دراماتیزه کرد. به اصحاب رسانه این را توصیه میکنیم که دوستان و خانواده در زمانه اوج رویارویی با مرگی اینگونه، در شوک و ناباوری هستند و بهتر است از خبررسانی بپرهیزند یا طرف گفتوگوهای رسانهها قرار نگیرند. باید بازماندگان را کمک و حمایت روانی نمود و اجازه داد به سوگواری بپردازند.
قدرت موشکی انصارالله کابوس جدید برای اسرائیل
کابوس صهیونیستها از قدرت انصارالله یمن به کابوس جدیدی برای صهیونیستها تبدیل شده است. در چند سال اخیر، قدرت نظامی انصارالله یمن تحت رصد و بررسی رژیم صهیونیستی قرار گرفته است و صهیونیستها با دقت تسلیحات مورد استفاده رزمندگان انصارالله یمن را آنالیز و بررسی میکنند. برآورد صهیونیستها این است که انصارالله یمن، یکی از تهدیدات کاملا جدی برای رژیم صهیونیستی در آینده نه چندان دور است.
وب سایت عبری زبان nziv در گزارشی نوشت: اگرچه نیروهای حوثی در یمن بیش از ۱۰ سال است که در معرض جنگ داخلی بوده و مورد حمله ائتلاف متجاوز به رهبری رژیم سعودی قرار گرفتهاند، اما توانستهاند به یک قدرت منطقهای موثر و تأثیرگذار تبدیل شوند و اکنون از قابلیتهای نظامی بسیار بالایی برخوردارند. به ویژه در زمینه موشکهای دوربرد یا در زمینه پهپادها، پایگاه خبری المیادین حزبالله مینویسد که در ضربه زدن به دشمنان یمن مانند عربستان سعودی و دیگر کشورهای حوزه خلیجفارس بسیار موثر بوده است.
بر اساس گزارش مراکز تحقیقاتی غربی، گروه انصارالله یمن از نظر تعداد پهپادها پس از حزبالله لبنان در میان نیروهای نیابتی ایران در منطقه در رتبه دوم قرار دارد. اولین پهپادهایی که در سال ۲۰۱۷ رونمایی شدند «رقیب، راصد و هدهد ۱» بودند که همگی پهپادهای کوچک و سبک بودند که در انجام مأموریتهای شناسایی تخصص داشتند. یک سال بعد یمن پهپاد قاصف ۱ که اولین پهپاد تهاجمی یمنیها برای پاسخ به تجاوزات بود را رونمایی کرد و سپس پهپاد دیگری از همین نوع به نام «قاصف ۲» معرفی شد.
در تابستان چهار سال قبل مدل جدیدی از پهپاد به نام صماد رونمایی شد که شامل سه نوع صماد ۱ برای عملیات شناسایی، صماد ۲ برای عملیات رزمی میان برد و صماد ۳ برای عملیات تهاجمی با سطح کیفیت بالا بود. علاوهبر این، یک پهپاد «صماد ۴» وجود دارد که میتواند مسافت ۲۰۰۰ کیلومتر را پرواز کند و موشکهای هوا به زمین را حمل میکند که قادر به حمله به سایتهای مستحکم زمینی است.
با توجه به آنچه گفته شد، این سؤال مطرح میشود که آیا پهپاد حوثیها که به دستور ایران عملیاتی میشوند، تهدید محسوب میشوند؟ و آیا آنها پهپادهایی دارند که بتوانند به خاک اسرائیل (فلسطین اشغالی) برسند و اهدافی را در اسرائیل مورد حمله قرار دهد؟
سیاهبازی روزنامه غربگرا پس از موفقیت دیپلماتیک ایران
ارگان مطبوعاتی حزب کارگزاران ذیل تیتر «گذر از آرمانگرایی» نوشت: امیدواریم از تجربه برقراری رابطه با عربستان برای گفتوگو و ارتباط با کشورهای غربی نیز الگوبرداری شود.
روزنامه سازندگی در تیتر نخست خود مینویسد: «توافق ایران و عربستان چگونه محقق شد؟ چشمانداز روابط تهران- ریاض چگونه خواهد بود؟ آیا از تجربه تعامل ایران با عربستان میتوان در مسئله احیای برجام و رابطه با آمریکا بهره گرفت یا خیر؟
دو متغیر مهم در شکل دادن، توافق تهران ریاض و از سرگیری روابط دو کشور بعد از ۷ سال موثر بود. نخست آنکه؛ پس از ترک روابط دو کشور به دلیل آتش زدن سفارت عربستان در تهران و کشـته شـدن ایرانیان در سفر حج و متغیرهای دیگر روابط دو کشور وخیم شد و در نهایت روابط دیپلماتیک میان ایران و عربستان قطع شد، طی ۷ سال گذشته ملاحظات و چالشهـای امنیتی علیه عربستان در یمن، تاسیسات نفتی آرامکو و... رو به تزاید گذاشته بود از سویی هم چالشها و نزاعهای مستقیم و نیابتی ایران و اسرائیل بالا گرفته بود. در چنین فضایی، دولت سعودی به این نتیجه رسید که با از سرگیری روابط با ایران، مخاطرات امنیتی را کاهش دهـد و از حلقه محاصــره امنیتی و چالشهایش کاسته شود. از سویی، ایران هم از ایدههـای آرمانگرایی در تعامل با عربستان و دیگر کشورهای عربی دست برداشـت و سعی کرد، مبتنی بـریـک درک واقعبینانه در مسير حل و فصـل تنشهای با عربستان و کشورهای عرب حوزه خلیجفارس گام بردارد. چنانچه شاهد هستیم، بازتعریف روابط ایران به عربستان محدود نماند و اقدامها و تحرکهایی برای ترمیم، بهبـود و ارتقاء روابط ایران با دیگر کشورهای عربی هم آغاز شـده است از جمله با کشـور امـارات متحده عربی، بحرین و... از سـویی تصمیم به مذاکره مستقیم در سطوح مختلف که از چند سال پیش آغاز شـده بود تا صدور بیانیه سه جانبه ایران، عربستان و چین. و پس از آن در دیدار وزرای خارجه دو کشور دنبال شـده اسـت. از این رو، نقش و اهمیت مذاکره مستقیم در مناسبات جهانی و روابط بینالملل اصـلا و ابدا نمیتوان نادیده گرفت و اگر قرار بود از سرگیری روابط تهران- ریاض هم مانند مدل مذاکرههای احیاء برجام به طور غیرمستقیم دنبال شود، ای بسا نتیجهای ملموس و سریع و عینی دربر نداشت.
با توافق تهران و ریاض کسـانی از شهروندان، تحلیلگران و رســانهها به احیای برجام و ترمیم و بهبود روابط ایران و غرب به طور خاص آمریکا امیدوار شـدند؛ این امیدواری هم از واقعگرایی ایران در مواجهه با عربستان سعودی ناشی میشـود. اما مسئله احیاء برجام و تعامل با آمریکا با مسئله عربستان متفاوت است. سیاست خارجی ایران در مسئله آمریکا مبتنی بر یک درک آرمان گرایانه و ایدئولوژیک است که با آموزههای واقعگرایی سیاسی در تعارض است. ایران هزینهها و زیانهای ناشی از مشی سیاست خارجی آرمانگرایانه در ارتباط با آمریکا را به جان میخرد، حاضر نیست در این زمینه دست به تعدیل سیاستهایش بزند.»
تحلیل روزنامه غربگرای سازندگی از چند جهت غلط است. نخست اینکه ایران در مسائل مهم منطقهای از راهبرد خود کوتاه نیامده و آن را با حکمت و تدبیر و قاطعیت پیش برده است. در مقابل، نقشه آمریکا برای منطقه نقش برآب شده و ایالات متحده شکستهای بزرگی را به جان خریده است. این اتفاق غیرقابل انکار که موجب تضعیف هژمونی آمریکا و گسترش اقتدار ایران و متحدانش در منطقه شده برخی دولتها مانند عربستان را که از سوی آمریکا به عنوان گاو شیرده معرفی میشدند، به تجدیدنظر در برخی رویکردهای به بنبست رسیده مانند جنگ و اشغال یمن واداشت؛ جنگی که جز خسارت و هزینههای هنگفت مادی و حیثیتی، عایدی دیگری برای عربستان نداشت و در این میان، به هنگام حملات موشکی مقاومت یمن به مراکز اقتصادی نفتی و نظامی عربستان (آرامکو و...)، هیچ کاری از سیستم راداری و پدافندی آمریکا برنمیآمد. اردوگاه آمریکا هیچ شکست گستردهای را در سپردههای عراق، سوریه، لبنان و فلسطین متحمل نشد و هزینه بسیاری از این شکستها را هم متوجه عربستان کرد. عربستان در دور جدید میکوشد که با تنشزدایی با ایران، بخشی از آن فشارها را کاهش دهد.
اما در موضوع خباثتهای آمریکا، عجیب است که روزنامه سازندگی دم از واقعگرایی و دست کشیدن از آرمانها میزند و حال آن که کلاه بزرگی که آمریکا همین اواخر در ماجرای برجام سر دولت خوشبین به غرب گذاشت، مقابل چشم افکار عمومی است و قبل از آن نیز آمریکا با تحریم و ترور و خرابکاری و تحمیل جنگ و حمایت از گروهکهای ویرانیطلب، ماهیت شرارتآلود خود را به نمایش گذاشته و ضمناً در تمام توافقات و تعهدات قبلی هم مرتکب نقض عهد شده است. با این وجود سازندگی معلوم نمیکند مرادش از واقعگرایی در مقابل آرمانگرایی چیست؟
اما اگر مراد از آرمانگرایی، ذهنگرایی و خیالبافی است که باید گفت غربگرا با اعتماد بلاوجه به آمریکا و غرب و واگذاری امتیازات انبوه در مقابل چک برگشت خورده برجام، ثابت کردند خیالبافترین رویکرد را در سیاست خارجی دارند و واقعگرایی و درساندوزی از تجربهها نزد آمریکا هیچ جایگاهی ندارد.
دعوت به کوتاه آمدن دوباره درمقابل آمریکا در حالی است که غربگرایان هنوز متهم و بدهکار چک برگشتی برجام هستند.
گزارش اندیشکده آمریکایی از شراکت راهبردی ایران و روسیه
فشارهای آمریکا و غرب، همکاریهای اقتصادی و امنیتی میان ایران و روسیه را شدت میبخشد و غرب قادر به کاستن از این شراکت راهبردی نیست.
اندیشکده آمریکایی انستیتو خاورمیانه در درباره این ارزیابی نوشت: یک سال پس از شروع جنگ اوکراین، روابط ایران و روسیه در حال تجربه کردن همه سطوح است. درحالیکه روابط دوجانبه هنوز با تمرکز شدید بر مسائل امنیت و دفاعی شکل میگیرد، اما دو طرف در حال گشایش چندین زمینه جدید همکاری نیز هستند. حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه ایران در 29 مارس در سفر خود به مسکو اعلام کرد که هر دو طرف در حال نهایی کردن «توافقنامه همکاری راهبردی بلندمدت» هستند؛ مفهوم سیاست خارجی فدراسیون روسیه که بهتازگی منتشر شده است، سرنخهایی از جامعیت روابط آینده روسیه و ایران ارائه میدهد. این سند خواستار «توسعه همکاریهای همهجانبه و قابل اعتماد با جمهوری اسلامی ایران» است و در این سند، ایران در میان کشورهای جهان اسلام رتبه اول را به خود اختصاص داده است.
هسته اصلی این همکاری جدید، درک دو طرف از فشارهای خارجی و داخلی و احساس فوریت است. کشورهای غربی هم در مسکو و هم در تهران، به یک اندازه، خطرناکترین دولت تلقی میشوند. در این راستا، هر دو طرف نظرات مشترکی در مورد ثبات و امنیت خود دارند. آنها همچنین در مورد منبع تهدیدات احتمالی توافق دارند و نارضایتیهای مشابهی در مورد آنچه که بهعنوان اقدامات ناعادلانه غرب عنوان میکنند، دارند.
دیدگاه مسکو و تهران این است که عدم همکاری ممکن است برای هر دو کشور گران تمام شود، درحالیکه در صورت همکاری با یکدیگر فرصتهای زیادی وجود خواهد داشت. تا سال 2022، شرکتهای روسی در معامله با ایران محتاط بودند، زیرا منافع گستردهای در غرب داشتند و از تحریمهای آمریکا علیه ایران بیم داشتند. با این حال، این روند در سال 2022 بهطور قابلتوجهی تغییر کرد. در ژوئیه سال 2022، زمانی که پوتین به تهران سفر کرد، شرکت ملی نفت ایران و گازپروم روسیه قراردادی به ارزش 40 میلیارد دلار برای توسعه بخشهای نفت و گاز ایران امضا کردند. به گفته منابع ایرانی، این قرارداد برای حمایت از پیشرفت پروژههای توسعه در تعدادی از میادین نفت و گاز ایران طراحی شده است. گفته میشود این فهرست شامل سرمایهگذاری 10 میلیارد دلاری در میدان گازی پارس شمالی میشود که قرار است تا سال 2026 گاز تحویل دهد.
هر دو طرف چنین محاسبه میکنند که ارزش استراتژیک همکاری بلندمدت، حائز امتیازات اقتصادی است. به همین دلیل، برای غرب سخت است که روی شکافها و اختلافات بین مسکو و تهران بهعنوان راهی برای برهم زدن این مشارکت حساب باز کند.
در کوتاهمدت، به نظر میرسد که ایالاتمتحده و اروپا نمیتوانند کاری برای متوقف کردن مسکو و تهران از توسعه بیشتر روابط انجام دهند. این ناتوانی به دلیل ماهیت همکاری آنهاست که به کاهش تهدید وجودی در میان نخبگان در هر دو کشور کمک میکند. برای قدرتهای اروپایی، فشار حداکثری و اقدامات قهری بیشتر گزینههای روی میز خواهد بود که بر ادراک جمهوری اسلامی از آسیبپذیری افزوده و به توجیه حمایت از روسیه کمک میکند. الگوی مشابهی را میتوان در طرف روسی نیز مشاهده کرد. تجاوز روسیه به اوکراین هرگونه شانس عادیسازی نزدیک در میانمدت با غرب را از میان برده است. در عوض، فشار غرب بر روسیه، منطق استراتژیک دوستی مسکو با تهران را تقویت میکند.
بهرهمندی از توافق با عربستان منوط به حل مشکلاتمان با اسرائیل است!
روزنامه سازندگی روز گذشته پیرامون توافق اخیر ایران و عربستان در مطلبی نوشت: «مسئله دیگر ثمرههای بلندمدت اقتصادی ایران و عربستان است که تحقق آن مستلزم حلوفصل چالشهای ایران با جهان غرب و آمریکا است. مسئله این است ایران چگونه میخواهد از ثمرههای بلندمدت اقتصادی ارتباط با عربستان و دیگر کشورهای عربی بهرهمند شود درحالیکه همچنان تحریمهای غرب با رهبری آمریکا برقرار است؟»
نگارنده این مطلب در ادامه با ادعای اینکه «چشمانداز تعامل ایران و عربستان تابعی از مواجهه و تعامل دو کشور با غرب است» اظهار داشته: «گمان نمیکنم چندان بتوان به چشمانداز روابط استراتژیک ایران و عربستان چشم داشت.»
اما نکته جالبتر این تحلیل، این است که نگارنده برقراری روابط با آمریکا و احیای برجام را نیز دارای چالشهایی میداند که یکی از آنها مسئله رژیم صهیونیستی است و مینویسد: «مسئله دیگر چالش ایران و اسرائیل است. اسرائیل سیاستهای توسعه هستهای ایران را تحمل نمیکند و ایران هم خود را در دانش هستهای و توسعه این سیاست هستهای محق میداند و این چالش اساسی، سایه مدام و همیشگی بر روابط ایران و آمریکاانداخته است.»
درواقع نویسنده این مطلب ابتدا کسب منفعت از توافق با عربستان را منوط به برقراری روابط با آمریکا دانسته و سپس مشکلات ایران با رژیم صهیونیستی را مانعی برای روابط حسنه ایران و آمریکا و احیای برجام قلمداد نموده است و اینگونه تلویحاً مذاکره با رژیم جعلی و نامشروع صهیونیستی را تجویز کرده است!
گفتنی است جریان غربگرا در داخل کشور در حالی توافق اخیر با عربستان را «گذر از آرمانگرایی» توصیف و از آن درس مذاکره با آمریکا و رژیم صهیونیستی میگیرند که این توافق در نتیجه پایبندی جمهوری اسلامی به آرمانهایش و افزایش دامنه نفوذ و اقتدار خود در منطقه به دست آمده است. اما غربگدایان داخلی حاضرند با خیال خام بهبود شرایط اقتصادی از گذر سازش با غرب – که هشت سال دولت روحانی با همین خیال خام سپری شد – در برابر تمامی کشورهای مستکبر و سلطهجو سر تعظیم فرود آورند و حتی با رژیم کودککش صهیونیستی نیز مصالحه نمایند!
مردم به روحانی اعتماد نداشتند نه رئیسی!
روزنامه شرق در سرمقاله خود نوشت: «فارغ از بحثهای کارشناسان سیاسی و اقتصادی که قادرند بر تفاوتهای بین دولتها تأکید کنند، در نگاه مردم تفاوتی جدی بین رؤسای جمهور همه ادوار وجود ندارد و این از بداقبالی دولت سیزدهم است که این شیوه دولتداری و سیاستورزی به گرانیگاه خود رسیده است، گرانیگاهی که دولت در حال ازدستدادن معنای خود است.»
شرق افزود: «حتی انتقادهای رئیسدولت سیزدهم از دولتهای قبلی و تبلیغ خدمات دولت کنونی کوچکترین اثری در بازگرداندن اعتبار دولت ندارد و بهجرئت میتوان گفت ارتباط وثیقی بین دولت و ملت وجود ندارد. هرکدام ساز خود را کوک میکنند و بیاعتنا به هم ساز خود را مینوازند؛ دو ارکستر مجزا از هم که صرفاً به دلیل اقتصادی و آینده مبهم سیاسی از یکدیگر اطاعت میکنند، اطاعتی شکننده و وابسته به شرایط.»
در ادامه این مطلب آمده است: «آیا ما داریم بهسوی دولت بدون ملت و ملت بدون دولت گام برمیداریم؟ وضعیت موجود بیش از آنکه به عملکرد ابراهیم رئیسی بازگردد، از شیوه انتخاب او نشئت میگیرد؛ انتخابی در غیاب کثیر مردم. اینک این نکته وضوح بیشتری یافته است که غیاب مردم تا چه میزان هولناک خواهد بود و هولناکتر از آن حضور خودخوانده مردم در خیابان است. البته نکته مهم این است که پیش از انتخاب دولت سیزدهم این شیوه بازتولید قدرت به پایان خود رسیده بود و شاید هر شخص دیگری نیز جای ابراهیم رئیسی مینشست، معلوم نبود وضعیت موجود متفاوت میشد یا نه! بههرتقدیر در وضعیت کنونی مردم نسبت خود را با دولت از دست دادهاند و در فقدان این نسبت در جستوجوی دیگری هستند.»
تلاش اصلاحطلبان برای القای «دولت حداقلی»!
روزنامه ابتکار هم در مطلبی به قلم مدیرمسئول و عضو فراکسیون امید مجلس دهم نوشت: «اکنون معلوم شد با یکدستسازی نهتنها کارآمدی به کف نیامد بلکه دقیقاً حذف چندصدایی به بیتفاوتی اکثریت ملت و خروج بخش نخبه جامعه از چرخه مدیریت جامعه و در نتیجه افت کارآمدی انجامید.»
در این مطلب آمده است: «در آستانه انتخابات گذشته جملهای گفتم که حاشیه زیادی به پا کرد. پیشبینی کردم که در آن انتخابات اگر کسی رد صلاحیت هم نمیشد نتیجه انتخابات تغییر چندانی نمیکرد و توصیه میکردم که اینگونه شود و زمینه انتخابات مشارکتی فراهم شود. همچنان معتقدم اگر انتخابات ۱۴۰۰ رقابتیتر برگزار میشد و آقای رئیسی نیز پیروز میشد دولتی کارآمدتر از اکنون میداشت. دولت برآمده از انتخابات حداقلی اساساً اعتمادبهنفس حل بحرانهای بزرگ را ندارد. بههرروی تجربه انتخابات حداقلی هیچگاه به کارآمدی کمک نکرده. مردم همیشه از مشارکت بالا خاطره خوبی داشتند. به گمانم جمهوریستیزان به همین علت سعی کردند ساختارها را طوری به هم بریزند و کشور را به جایی بکشانند که این انگاره درهم بشکند. یعنی مردم را از صندوق رأی ناامید کنند. با کم اختیار کردنِ مناصبِ انتخابی و کند کردن تیغ نمایندگان مردم، ملت را از جمهوریت این نظام ناامید کنند. حتی پارهای از نخبگان و روشنفکران نیز با چنین تحلیلی به این نتیجه رسیده بودند که با حاکمیت یکدست، موانعِ برساخته برطرف میشود و حاکمیت میتواند تصمیمات بزرگ بگیرد. اما انگار در عمل چنین نمیشود.»
مدعیان اصلاحات در تلاشاند با طرح «دولت بدون ملت و ملت بدون دولت» و ادعاهایی مبنی بر اینکه «دولت در حال ازدستدادن معنای خود است!» و انتخاب رئیسی «در غیاب کثیر مردم» اتفاق افتاد، زمینههای سیاسی و تبلیغی برای انتخابات فرارو را تمهید کنند. این ادعا که رئیسی در غیاب مردم انتخاب شد در حالی است که اتفاقاً انتخابات 28 خرداد، نشان داد که موضوعات و مسائلی مانند اپیدمی کرونا، نارضایتی و ناامیدی عمومی و عمیق برآمده از 8 سال ناکارآمدی و بیتدبیری دولتهای روحانی، شکل نگرفتن دوگانهها و دوقطبیهای انتخاباتی (طبق روال دورههای قبل)، تلاش تمامعیار شبکههای ماهوارهای و رسانههای اپوزیسیون و معاند، گرانیهای دستوری 6 ماه مانده به انتخابات، تلاش محکوم به شکست کمپین تحریمیها از اصلاحطلبان رادیکال تا برخی جریانات انحرافی، ضعف و یا شیطنتهای مجریان برگزاری انتخابات و... باعث نشد تا مردم ایران اعتماد خود به دولت رئیسی را با حضور در پای صندوقهای رأی نشان ندهند. اتفاقاً دولتهای موردحمایت اصلاحطلبان که به دولت وعدهها مشهور شده بود، اعتماد عمومی را از دست داد نه دولت رئیسی که حضورش در استانهای کشور با استقبال عمومی گستردهای مواجه میشود.
سعودیها ظریف و روحانی را تحویل نمیگرفتند
روزنامه دنیای اقتصاد در مطلبی به تعاملات اخیر ایران و عربستان پرداخت و نوشت: «تحولات موسوم به بهار عربی ۲۰۱۱ و توافق هستهای ۲۰۱۵ دو تحول عمده دیگری بود که به تغییر مؤلفههای موازنه در روابط ایران و عربستان انجامید. حسن روحانی در کتاب خود با عنوان امنیت ملی و دیپلماسی هستهای به نکتهای اشاره میکند که ناشی از همین دیدگاه و فهم عربستان است. او مینویسد: در ملاقات با سعودالفیصل وقتی به بحث توافق امنیتی دستهجمعی در منطقه رسیدیم، بهسختی مقاومت کرد. گفتم با شما میخواهیم دوجانبه و سپس بهصورت جمعی اقدام کنیم. او گفت من با این طرح موافق نیستم، این مسئله از ابتدا باید بهصورت جمعی آغاز شود و افزود شما باید از ابتدا با ۶ کشور وارد مذاکره شوید... در پایان هم مجدداً تأکید کرد که این موضوع ابتدا باید در شورا مورد بحث واقع شود و در صورت تصویب، این کار شروع شود. این رویکرد مجدداً در شهریور ۱۳۹۳ و در جریان دیدار ظریف و سعود الفیصل در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل مورد بحث قرار گرفت و به گفته وزیر خارجه سابق ایران، سعود الفیصل در این دیدار گفت که مسائل جهان عرب به شما ربطی ندارد. بنابراین از زاویه چنین دیدگاهی است که میتوان انتظار داشت با بروز مجدد یک تحول عمده در صحنه ژئوپلیتیک منطقه، مجدداً توافقات ایران و عربستان دستخوش تنش شود. مگر آنکه دو کشور با تجربه تحولات پرتنش یک دهه گذشته و با عبور از اختلال ادراکی حذف دیگری و تضمین بستر اعتمادسازی نسبت به توافقات دوجانبه پایبند بوده و به مرور با کنترل متغیرهای مداخلهگر، زمینه را برای نوعی تفاهم منطقهای فراهم کنند.»
تاریخ خبر: ۱٤۰۲/۰۱/۲۰، ۱۳:۳۵:٤۲ بازدیدها: 90