«تأسف از واقعه جانسوز هفده خرداد (1354) مدرسه فیضیه و دارالشفاء- که واقعه قتلعام 15 خرداد 42 را زنده کرد- و یورش بیرحمانه و مسلحانه عمال استعمار بر مدارس دینی که جز با علم و فقه اسلام و دفاع از قرآن کریم و احکام سازنده اسلام سر و کاری ندارند و شكستن سر و دستها و در و پنجرهها و كوبیدن تا سرحد مرگ و پرتاب كردن جوانان بیپناه از پشتبامها (به جرم اظهار عقیده برخلاف حزب شاهی و به جرم سوگواری برای مقتولین 15 خرداد) كه به حسب نقل بعضی مطبوعات خارجی، عدد مقتولین به 45 نفر و عدد مجروحین بسیار است كه در بیمارستانها پذیرفته نشدهاند و بیش از 300 نفر در زندانها به سر میبرند كه سرنوشت آنها معلوم نیست. این است وضع کشور مترقی! این است معیار دموکراسی شاه! این است حال مملکت آزادمردان و آزادزنان!...»
این جملات بخشی از پیام حضرت امام خمینی بود که در پی مراسم طلاب انقلابی حوزه علمیه قم برای گرامیداشت سالگرد قیام خونین 15 خرداد 1342 در مدرسه فیضیه قم و سرکوب و به خاک و خون کشیدن طلاب آن، انتشار یافت. مراسمی که منجر به محاصره 3 روزه و هجوم مسلحانه به این کانون مبارزات نهضت امام توسط مزدوران ساواک و گارد شاهنشاهی گردید.
پیام حضرت امام و خصوصاً کنایه ایشان به دموکراسی شاه و عبارت «مملکت آزادمردان و آزادزنان»، اشاره به برپایی حزب موسوم به رستاخیز از سوی شاه به نظر میرسید که سه ماه پیش از آن اعلام شده بود. شاه بنا به دستور اربابان آمریکایی خود، در اوج ادعاهای دموکراسی و حقوق بشر غربیها، به سیستم تکحزبی روی آورد و حتی همان چند حزبک فرمایشی خود را که در سیطره عوامل فراماسونری و درباری بود، تعطیل و همه را در یک حزب سوپرفرمایشی به نام «رستاخیز» خلاصه نمود.
شاه افسارگسیخته بود و در اوج تبختر و سرشار از نخوت حمایت آمریکا و اسرائیل و افتخار نوکری و ژاندارمی آنها در منطقه که در ازای فروش کشور و غارت نفت و سایر منابع مادی و معنوی آن میسر شده بود، عربده میکشید که همه بایستی به عضویت حزب رستاخیز درآیند و اگر نمیخواهند از مملکت بیرون بروند!
اما حضرت امام خمینی در پیامی شرکت در حزب فرمایشی رستاخیز را حرام اعلام کرده و مقابله با خدعههای جدید شاه و استعمار را واجب دانستند. امام در آن پیام فرمودند:
«... بر خطبای محترم و محصلین و طبقه جوان دانشگاهی و طبقات کارگر و زارع و تجار و اصناف است که با مبارزات پیگیر و همهجانبه و مقاومت منفی خود، اساس این حزب را ویران کنند و مطمئن باشند که رژیم در حال فرو ریختن است و پیروزی با آنهاست...»
مراسم بزرگداشت شهدای 15 خرداد
طبق معمول هر سال طلاب و روحانیون حوزه علمیه قم بنا داشتند، برای بزرگداشت قیام تاریخی 15 خرداد 1342 و شهدای گرانقدرش و همچنین تجلیل از رهبر در تبعید نهضت، مراسمی برپا کنند. پیام امام علیه حزب رسوای رستاخیز شاه موجب شد که طلاب در برگزاری مراسم سالگرد قیام 15 خرداد، مصممتر گردیده و بر آن باشند که مراسمی متفاوت با هر سال برگزار نمایند.
شب 15 خرداد 1354 که مصادف با شب جمعه بود، و عده کثیری از مردم نقاط مختلف کشور به قصد زیارت حرم مطهر حضرت معصومه(سلاماللهعلیها) به شهر قم سفر کرده بودند، جمعی از طلاب و مردم در مدرسه فیضیه به سوگ نشسته و مجلس یادبودی برای شهدای 15 خرداد 42 برپا کردند.
مراسم قبل از نماز مغرب و عشا آغاز شد که عدهای از طلاب با سردادن شعارهایی به حمایت از امام خمینی و شهدای 15 خرداد 42 به تظاهرات پرداختند. آنها نماز مغرب و عشاء را به امامت آیتالله اراکی به جای آورده و بعد از نماز، حدود 400 نفر از طلاب مبارز و انقلابی در مدرسه فیضیه تجمع کرده، سپس از آنجا به سمت میدان آستانه به حرکت درآمدند و در حالی که شعارهایی را از قبیل: «خمینی، خمینی، خدا نگهدار تو/ بمیرد، بمیرد، دشمن خونخوار تو»، «درود بر خمینی»، «مرگ بر پهلوی»، «مرگ بر حکومت یزیدی»، «مرگ بر شاه» سرداده بودند، به میدان آستانه رسیدند در این شرایط ناگهان با حمله مزدوران شاه مواجه شده و به طرف مدرسه فیضیه بازگشتند.
درب مدرسه بسته شد و طلاب مبارز به بالای بام فیضیه رفته و همچنان به شعار دادن علیه رژیم شاه ادامه دادند. اما مأمورین گارد شهربانی از مسافرخانههای اطراف حرم و مدرسه فیضیه به سمت طلاب شلیک کرده، گاز اشکآور پرتاب نموده و به این شکل آنان را از بالای بام فیضیه به حیاط مدرسه راندند. یکی از طلاب با استفاده از بلندگوی دستی به وعظ و ارشاد مأموران پرداخت. اما آنها به این سخنان ارشادی، وقعی ننهادند و درگیری، هجوم و حمله و گریز نیروهای ساواک و شهربانی با طلاب مدرسه تا پاسی از نیمههای شب ادامه پیدا کرد.
طلاب بیشتری به میدان آمدند
صبح روز 15 خرداد، گروه دیگری از طلاب مدارس دیگر به حاضران در مدرسه فیضیه پیوستند و البته تعدادی از مأموران ساواک نیز درون صفوف آنها رخنه نموده و به شناسایی افراد پرداختند که به محض خروج از مدرسه دستگیر شوند. طبق گزارش رئیس ساواک قم در همان روز، 18 نفر از تظاهرکنندگان دستگیر و روانه زندان شهربانی قم گردیدند.
ساواک قم بر این باور بود که ماجرا خاتمه یافته و این موضوع را به مرکز نیز اطلاع داد اما در شب 16 خرداد تعداد طلبههایی که در صف نماز جماعت آیتالله اراکی به اقامه نماز پرداختند، به 500 نفر بالغ گردید که پس از اتمام نماز، در مقابل درب مدرسه به شعار دادن علیه رژیم شاه اقدام کردند. شعار دادن طلاب، تا صبح 16 خرداد ادامه یافت. نیروهای ساواک و گارد، اطراف حرم مطهر و مدرسه فیضیه را به محاصره درآورده بودند.
رئیس ساواک قم در همین روز طی گزارشی به اداره سوم ساواک اعلام کرد تعدادی از طلاب مبارز و شناساییشده که از مدرسه خارج شده بودند، در ساعت 5/30 صبح و تعدادی نیز ساعت 7 صبح دستگیر شده و دستگیری عوامل شناساییشده همچنان ادامه دارد.
اما طلاب مبارز، پس از اقامه نماز مغرب و عشاء به امامت آیتالله اراکی باز هم به شعار دادن پرداخته و شعارهای شب گذشته را تکرار نموده و سعی داشتند محاصره نظامی مدرسه را شکسته و راهی به بیرون پیدا نمایند که این تلاشها تا ساعت 9/30 شب ادامه داشت و در نهایت چند تن نیز دستگیر گردیدند. بقیه طلاب به داخل مدرسه بازگشته و باز هم درب مدرسه بسته شد.
نصیحت مامورین از سوی طلاب
محاصره ادامه داشت و طلاب هم تظاهرات و شعاردهی خود را در مدرسه فیضیه و بالای بامهای آن، بهخصوص اطراف در و پنجرهای که به طرف آستانه باز میشد را ادامه دادند. یکی از طلاب از بالای بام مدرسه در حالی که بلندگویی در دست داشت، مردم را مورد خطاب قرار داد و گفت:
«ای ملت! ما فرزندان شما هستیم، ما برای دفاع از اسلام و قرآن، برای استقلال و آزادی کشورمان از یوغ استبداد آریامهری و استعمار آمریکا و اسرائیل و احقاق حقوق ستمدیدگان، مبارزه میکنیم.»
آنگاه، خطاب به مأمورین شهربانی گفت: «پاسبانها! شما برادران ما هستید، هدف ما رژیم خونخوار پهلوی است نه شما.»
رئیس ساواک قم با مشاهده این صحنه و اینکه طلاب در تظاهرات خود علیه رژیم از روز قبل مصممتر شدهاند، در شب هفدهم گزارشی با مضمون ذیل به اداره سوم ساواک ارسال نمود:«پیشبینی میشود این تظاهرات در روزهای آینده با شدت بیشتری ادامه یابد. لذا چنانچه دستوری در این مورد از طریق مرکز میباشد مراتب را اعلام تا به مورد اجرا گذارده شود.»
نیروهای ساواک به منظور شناسایی طلاب، در گلدستههای حرم و مسجد اعظم دوربینهایی با لنزهای قوی نصب نموده بودند و از طلاب عکسبرداری میکردند. رئیس ساواک قم در شب 18 خرداد 54 طی نامهای به اداره سوم ساواک، 66 قطعه عکس از صحنه تظاهرات طلاب را جهت شناسایی و تشکیل پرونده و تطبیق با افراد دستگیر شده به تهران ارسال کرد.
هجوم نهایی به مدرسه فیضیه
روز هفدهم خرداد هلیکوپترهای رژیم برای شناسایی دقیقتر طلاب و همچنین ایجاد رعب و وحشت بر فراز مدرسه فیضیه به پرواز درآمده و نیروهای «گارد شاهنشاهی» نیز با لباسهای مخصوص و مسلح به سلاح گرم و سرد در اطراف مدارس فیضیه، دارالشفاء و حرم مطهر موضع گرفتند.
حوالی ساعت 4 بعدازظهر، گارد شاهنشاهی، نیروهای ساواک و شهربانی قم، در اطراف مدارس فیضیه و دارالشفاء سنگربندی به وجود آورده و آماده یورش به مدرسه شدند تا اینکه حدود ساعت پنج، کماندوها از طریق مسافرخانههای اطراف حرم و مدرسه فیضیه، به بام فیضیه رفته و از بام به راحتی به وسط حیاط پریدند و با وسایل مختلف به جان طلاب افتادند. آنها را به سختی مورد ضرب و شتم قرار داده و به خاک و خون کشیده و حجرهها و وسایلشان را آتش زدند.
وقتی پیکرهای بیجان طلاب انقلابی را از مدرسه فیضیه و دارالشفاء بیرون میبردند، بقایای آن مدارس علمی به یک میدان جنگ نابرابر شبیه بود که گویی از هوا و زمین بمباران شده و مورد حمله موشکی قرار گرفته است.
حدود 350 نفر از طلاب را دستگیر نموده و به طرز اهانتآمیزی به شهربانی قم منتقل کرده و در محلی که حداکثر ظرفیت 100 نفر داشت، جای دادند. آنان که 3 روز در محاصره قرار داشتند، بهشدت شکنجه شدند تا شب 18 خرداد را در نهایت سختی سپری نموده و بعدازظهر 18 خرداد، تحت تدابیر شدید امنیتی، به تهران انتقال داده شوند. بیدادگاههای شاه برای طلاب انقلابی، محل افشا و رسوایی رژیم شاه شد و بیش از 100 تن از آنان به حبسهای مختلف محکوم شدند. مدرسه فیضیه نیز تعطیل شد و تا روزهای اوجگیری نهضت امام در اشغال مزدوران شاه باقی ماند.