.
دیروزنامههای غرب گدای زنجیرهای
۱۴۰۲/۰۳/۲۰
اظهارات عوامفریبانه خاتمی علیه حجاب اسلامی
خاتمی از موضع یک روحانی بیسواد و مغرض مدعی شد چون خداوند در قرآن گفته «لا اکراه فیالدین»، بنابراین الزام حجاب معنا ندارد!!
او در سالگرد فوت یکی از اصلاحطلبان و در دیدار جمعی از زنان منسوب به این طیف، عفاف و ستر را با حجاب یکی ندانست و تاکید کرد: ما از جامعه عفیف حمایت میکنیم، اما به آن معنا نیست که عفت را با حجاب یکی بدانیم و آن را به زور به جامعه تحمیل کنیم.
وی گفت: وقتی خداوند میگوید «لا اکراه فیالدین»، یعنی در دین خدا که اصل است، زور و اجبار وجود ندارد پس چرا باید در فرع آن زور و تحکم باشد؟
وی در ادامه به تعبیری در فقه سنتی اشاره و بیان کرد: زمان و مکان دو عنصر تعیینکننده در احکام اسلامی است؛ فرض کنید در یک دورهای خون هیچ فایده و کاربردی نداشت؛ بنابراین هیچ ارزش خاصی برای دیگران نداشت اما وقتی معلوم شد خون مایه حیات است ارزش پیدا کرد و موضوعات پیرامون آن و احکام و قوانین در مورد آن متناسب شد.
خاتمی این منطق را در موضوع زنان هم حاکم دانست و افزود: در یک دورهای حتی در مترقیترین نگاه به زن گفته میشد که «مرد از دامن زن به معراج میرود»، اما الان این نگاه وجود دارد که چرا زنان خودشان نباید به معراج بروند و چرا باید فقط به عنوان وسیلهای برای رشد مردان در نظر گرفته شوند و چرا این رشد، در وجوه معنوی، در قالب تصویری مردانه صورتبندی میشود و زنان در این نگاه کجا هستند؟
خاتمی ادامه داد: در گذشته، چون نگاه به بدن زنان بود و نگاه تزئینی به زن میشد، او را مانند «درّی که باید در صدف باشد» توصیف میکردند اما سؤال این است واقعا خاصیت این درّ چیست؟ آیا به جز یک زینت خاصیت دیگری دارد؟ و اصلا چرا زن باید درّ باشد؟ این تغییر نگاه آن چیزی است که به آن نیاز داریم.
اظهارات عوام فریبانه خاتمی در حالی است که هر فرد مبتدی نسبت به اسلام میداند، «لا اکراه فی الدین» در حوزه اندیشه و انتخاب دین است و نه در حوزه احکام حاکم بر جامعه اسلامی. این مهم، صرفا مربوط به جامعه اسلامی هم نیست بلکه در تمام کشورها حاکم است. به عنوان مثال، فارغ از این که افراد در کشورهای لیبرالیستی و کمونیستی یا لائیک و سکولار، چه قضاوتی نسبت به این مکاتب دارند - میپذیرند یا نمیپذیرند- ملزم به اطاعت از قوانین و الزامات بر آمده از این تلقیهای حاکم بر آن کشورها هستند.
بر اساس مغالطه خاتمی، باید همه احکام الزامآور اسلام و قرآن در حوزههای مختلف اقتصادی و اجتماعی و سیاسی و فرهنگی تعطیل شود، چون خداوند فرموده «لا اکراه فی الدین»! معنای این مغالطه نعوذ بالله، تشکیک در حکمت پروردگار و سیره پیامبر و اهل بیت علیهمالسلام است و حال آن که خداوند اختیار را شرط مسئولیت و تکلیفپذیری انسان دانسته، نه این که پیامبر و ائمه و مومنان به دین را از اجرای احکام و اوامر خود معاف کرده باشد.
ثانیا خاتمی در این آشفتهگویی توضیح نمیدهد که چگونه میتوان حجاب نداشت (که نقطه مقابل آن، برهنگی است و نمیتوان حجاب را به روسری محدود دانست) و ضمنا عفت و عفاف را حفظ کرد؟!
ثالثا عبارت بلند «مرد از دامن زن به معراج میرود»، تعبیر حضرت امام خمینی(ره) است که خاتمی آن را با تنقیص و کنایه بیان میکند. عجیب این که خاتمی اصرار دارد منطق غرب برای برهنه کردن زن و استفاده کالایی و ابزاری از او را «معراج زن» جا بزند!
رابعا، تعبیر صدف برای درّ، به معنای صیانت از آن است و نه به مفهوم نگاه صرفا زینتی به موضوع زن و حجاب. خداوند در قرآن کریم، لباس و پوشش را که حجاب هم ذیل آن تعرف میشود، هم به عنوان زینت و هم به عنوان پوشاندن زشتیهای انسان بیان میکند.
گرگیجه آمریکا و انگلیس از عمق راهبردی پهپادهای ایران
رویکرد محافل غربی به گسترش قدرت پهپادی ایران، از سردرگمی و درماندگی مطلق در این محافل حکایت میکند.
در حالی که آمریکا و اروپا بر سختگیری تحریمی علیه ایران اصرار دارند، برخی نمایدگان پارلمان انگلیس مدعی شدند ۱۱ دانشگاه این کشور با ایران در ساخت پهپاد همکاری کردهاند.
روزنامه تلگراف در گزارشی به نقل از نمایندگان مجلس عوام ادعا کرد ۱۱ دانشگاه این کشور با جمهوری اسلامی در ساخت جتهای جنگی و پهپادهای انتحاری همکاری کردهاند.
در این گزارش نام دانشگاههای معتبری همچون کمبریج، امپریالکالج، گلاسکو و نورثامبریا آمده، اما گفته شده بالاترین سهم و سطح همکاری متعلق به دانشگاه کرنفیلد بوده است. دانشگاه کرنفیلد که در علوم مهندسی و فناوری هوافضا تخصص دارد، درحالی به این همکاری متهم شده که با نیروی هوایی بریتانیا نیز همکاری تنگاتنگی دارد.
طبق این ادعا، در این پروژه که توسط جمهوری اسلامی تامین مالی شده است، کارشناسان انگلیس روی بهبود موتورهای پهپاد از طریق افزایش ارتفاع، سرعت و برد تحقیق میکردند. به نوشته روزنامه تلگراف، یکی از این ۱۱ دانشگاه نیز با محققان ایرانی روی آزمایش کنترلهای جدید برای موتورهای جت به منظور «افزایش مانورپذیری و زمان پاسخ» آنها در کاربردهای نظامی همکاری کرده است.
به گزارش تلگراف، این اتهام در حالی مطرح شده که انگلیس، صادرات فناوری نظامی و فناوری دو منظوره به ایران را از سالها پیش ممنوع کرده بود.
نمایندگان پارلمان بریتانیا خواستار تحقیقاتی فوری در مورد چگونگی انجام این همکاری شدهاند. آلیسیا کرنز، رئیسکمیسیون روابط خارجی پارلمان بریتانیا از عنوان «همکاری وحشتناک» استفاده و ابراز نگرانی کرده است.
دیوید لامی، وزیر خارجه «دولت در سایه» (جناح اپوزیسیون پارلمان) نیز این موضوع را «کاملا نگرانکننده» خوانده و از دولت خواسته تا تحقیقاتش را بهسرعت آغاز کند.
سخنگوی دانشگاه کرنفیلد گفت: «ما سیاستها و فرآیندهای امنیتی خود را بهطور مستمر بررسی میکنیم تا اطمینان حاصل کنیم، فعالیتهای تحقیقاتیمان کاملا با دستورالعملها و تعهدات قانونی مطابقت دارد. به دولت اطمینان خاطر میدهیم که دانشگاه کرنفیلد رویکردی جدی برای حفظ امنیت در همکاریهای بینالمللی دارد.» سخنگوی دانشگاه گلاسکو نیز گفته که تمام تحقیقات در این دانشگاه مطابق با بالاترین استانداردهای آکادمیک انجام شده و میشود.
همزمان با ادعای نمایندگان مجلس عوام انگلیس، دو سناتور آمریکایی طرحی را پیشنهاد کردهاند که اداره هوانوردی فدرال آمریکا را از خرید یا استفاده از پهپادهای ساخت ایران منع میکند.
به گزارش صدای آمریکا، سناتور جمهوریخواه مارشا بلکبرن و سناتور دموکرات مارک وارنر، رئیسکمیته اطلاعات سنای آمریکا قصد دارند با این طرح اداره هوانوردی را از ارائه بودجه فدرال به شرکتهای تولید پهپاد از ایران، چین، روسیه، کرهشمالی و کوبا منع کنند.
سناتور بلکبرن میگوید: اداره هوانوردی آمریکا در حال حاضر بیش از ۱۲ پهپاد ساخت چین را در اختیار دارد. پول مالیاتدهندگان [آمریکایی] هرگز نباید صرف خرید پهپادهای تولید شده در مناطقی شود که با آمریکا دشمن هستند. این طرح کشور را امنتر کرده و تولید داخلی پهپاد را ترویج میکند»
در همین حال، جان کربی هماهنگکنندۀ امنیت ملی کاخ سفید مدعی شد: روسیه در حال آماده شدن برای تأسیس کارخانه تولید پهپاد در خاک خود با کمک ایران است. روسیه قبلا صدها پهپاد انتحاری و همچنین تجهیزات تولید پهپاد را از ایران دریافت کرده است.
خود گویی و خود خندی به روش بانیان خسارت برجام
در حالی که بانیان خسارت برجام از رویارو شدن با پرسشهای مردم و صاحبنظران در رسانه ملی طفره میروند، روزنامه وابسته به مدعیان اعتدال و اصلاحات نوشت: فضا را برای مناظره ظریف و صالحی با منتقدان فراهم کنید.
روزنامه جمهوری اسلامی مینویسد: «محمدجواد ظریف، نامی که دگرباره به فراوانی از زبانها برمیخیزد و بر کاغذها مینشیند. او به ظرافت، به خبر اول حوزه سیاست تبدیل میشود. هم از نوع بینالمللی و چند برابر در سیاستِ داخلی.
کلاب هاوس، سهشنبه شب او را به اول خط آورد هرچند طی روزهای گذشته با توئیتهایش درباره زوایای «ترکمنچای»، در حوزه سیاست یک سینی چای قند پهلو گذاشت. در کلاب هاوس هم در گسترهای وسیعتر حرفهایی زد که میتوان جواب خیلی از منتقدان و مخالفانش شمرد. از برجام، از اصطلاحات حقوقی و فنی، از «فرق لیفت و ساسپنشن» و فرآیند مصوبات و درمیان گذاشتن آن با مقامات عالی. او به فصل هفت هم مفصل پرداخت. احوال مداحان را هم پرسید و به انگلیسیدانی آنان طعنه زد.
چوبهایی که لای چرخ میگذاشتند را هم یک به یک، تعریف کرد از جلیلی تا احمدینژاد تا گاندوسازیهای مخالفان و خیلی حرفهای دیگر. او به آنچه به شکل فراوان و یکطرفه علیه او در رسانههای جریانات خاص مطرح شده بود پاسخ گفت و هنر پاسخگویی خود را هم به رخ کشید. به کنشهای بینالمللی دولت فعلی هم اشارتهایی داشت.
به واقع گفتنی فراوان داشت و خواندنی نیز هم. فکر میکنم که مخالفان او هم حرف داشته باشند درباره «نوگفته»های او. البته رسانه فراوان دارند از دیداری و شنیداری و مکتوب تا منبر و محراب و تریبونهای گوناگون و حتی تا فضای مجازی نیروهای فراوان با عناوین گوناگون.
نویسنده میافزاید: «زمان آن رسیده است که همه چیز را در یک مناظره
رو در رو ببینیم. در یک مناظره زنده، چشم در چشم و کلمه در برابر کلمه. این حق مسلم ماست که بدانیم چه براین کشور رفته است. بدانیم چه کسی راست میگوید و ناراستگویی برخیها چه هزینههایی برای مردم و کشور ایجاد کرده است. دکتر محمدجواد ظریف به عنوان نفر اول دیپلماسی و دکتر علیاکبر صالحی به عنوان نفر اول فنی مذاکرات برجام، یکسوی میز باشند و جریان مقابل هم مردان خود را به میدان بفرستد. بسیارشان خود را مرد میدان میدانند. پس این گوی و این میدان.»
رو در رو بگوئید و بشنوید نه در تریبونهای یکطرفه. ما مردم هم به دنبال برد این و باخت آن نیستیم. میخواهیم همه چیز روشن شود تا حق و حقیقت آشکار شود. مناظره نه مسابقه بوکس است که به سر و کله هم بکوبند و نه مسابقه فوتبال که هواداران، برنده و بازنده، صندلی بشکنند و خود را سرور دیگری بدانند. مناظره، ساحت مقدسی است که ائمه هدی(ع) به پرچمداری آن نام بردارند. با اخلاق رضوی به سمت مناظره برویم برای روشن شدن حقیقت».
در همین حال، امیرحسین ثابتی مجری برنامه تلویزیونی «جهانآرا»، خبر داده که دو روز تلاش همکاران وی برای دعوت ظریف به گفتوگو و طرح پرسشها و ابهامات بینتیجه مانده است.
او روز پنجشنبه خبر داد: برای برنامه شنبه شب جهانآرا داریم تلاش میکنیم تا مناظرهای با حضور دکتر ظریف و یکی از منتقدان برجام برگزار کنیم اما با هرکدام از شمارههای ایشان که تماس گرفتیم موفق به برقراری ارتباط نشدیم.
وی همچنین دیروز نوشت: تماسها، پیامکها، ایمیل و سایر پیامهای همکارانم خطاب به دکتر ظریف برای دعوت از ایشان به برنامه جهانآرا (چه به صورت مناظره و چه به صورت تکنفره) تا این لحظه بدون پاسخ مانده است. صداوسیما هزاران برابر کلاب هاوس مخاطب دارد، چرا ایشان در یک برنامه زنده چالشی حاضر نمیشود؟
این در حالی است که اخیرا روزنامه هممیهن بااشاره به گرد و خاک یکطرفه ظریف در شبکه کلاب هاوس، مدعی شده بود روش رفتاری منتقدان دولت روحانی و ظریف، تکگویی و «خود گویی و خود خندی» است.
موفقیتهای دیپلماتیک کشور راز عصبانیت ظریف و روحانی
مواضع پراکنده، تقلیلگرایانه و متناقض ظریف نشاندهنده عصبانیت او از دستاوردهای سیاست خارجی کشور بدون توافق با آمریکاست.
روزنامه وطن امروز با طرح این پرسش که ظریف از چه چیزی عصبانی است؟ نوشت: ظریف بار دیگر برای دفاع از کارنامه ناموفق دیپلماسی خود، زبان گشود. او در اینستاگرام، یکباره در نقش یک واقعگرا ظاهر شد و به تجویز نسخه توجه به واقعیات و امکانات و پرهیز از آرزومندی پرداخت. ظریف در ادامه در کلابهاوس ظاهر شد. وی پس از خلق دوگانه «دیپلماسی- میدان» در بهار 1400، به دوگانهسازی «آرزومندی- واقعنگری» روی آورد.
دوگانهسازی، گویی تنها تخصص تیم روحانی- ظریف است، چراکه خشت اول این بنا را حسن روحانی سال ۹۲ با ساخت دوگانه «امنیت- معیشت» و جمله معروف «هم چرخ سانتریفیوژها بچرخد و هم چرخ کارخانهها» بنیان گذاشت.
ظریف در حالی که در گفتوگوی تاریخ شفاهی با مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری میگوید رئالیسم (واقعگرایی) و مفروضات آن در روابط بینالملل را قبول ندارد، امروز مقامات کشور را با ادعای دوری از واقعیات شماتت کرده و آرزومندی آنها را علت اصلی عقبماندگی توسعه کشور میداند.
نگارش متن پرایراد برجام و تفسیر ظریف از آن، جز از نگاه ایدهآلیستی آقای دیپلمات نشأت نمیگیرد. از همه مهمتر پیشبینی قاطع ظریف مبنی بر اینکه ترامپ نمیتواند از برجام خارج شود، بیش از هر نکتهای، بیانگر ادراک ایدهآلیستی ظریف از سیاست بینالملل بوده است.
برای اثبات آرزومندی ظریف که او را محق ژست واقعگرایی نمیکند، مثالهای تاریخی دیگری نیز وجود دارد. وی در آخرین روزهای وزارتش اینگونه با حسرت به خوشخیالی و آرزوهای حاکم بر دیپلماسی در دولت اعتدال اعتراف میکند: «اگر درباره ضرورت کار متوازن با شرق و غرب به یک اجماع ملی رسیده بودیم و از یک سو با خوشخیالی، دوستان دوران سختی را در سراب طمع سرازیر شدن شرکتهای غربی از خود نرنجانده بودیم و از سوی دیگر از همه امکانات برجام برای ایجاد منافع اساسی اقتصادی برای همه کنشگران- به شمول شعبات خارجی شرکتهای آمریکایی- بهره برده بودیم، هم دوستانمان سرخورده نمیشدند و در دوران سختی رهایمان نمیکردند و هم ترامپ برای فشار حداکثری با مانع جدی سرمایهداران جهانی- از جمله در داخل آمریکا- مواجه میشد.»
ظریف که بارها در طول ریاست خود بر پرونده مذاکراتی، وعدههای محکمی در لغو تحریمها میداد، حالا میگوید برجام از همان اول هم قرار نبوده تحریمها را بردارد و با هدف شکست پروژه «امنیتیسازی» ایالات متحده و صهیونیستها پیش رفته است!
ظریف چرا عصبانی است؟ حرکات انتحاری ظریف به این خاطر است که راهبرد سیاست خارجی دولت سیزدهم، برخلاف تصور ظریف و همفکرانش در حال ثمردهی است و سیاست اصلی و مرکزی دیپلماسی روحانی و ظریف که وابستگی همه مولفهها به آمریکا و اروپا بود، به یک راهبرد رسوا تبدیل شده است. روابط منطقهای ایران با رقبا و همسایگان ایران و اختلافات با آنها که آقای ظریف روزی برای حل آن پیش پای اعراب زانو هم زد، به ائتلافها و روابط اقتصادی ذیل راهبرد همسایهگرایی تبدیل شده است. همچنین دیپلماسی میدان در تثبیت محور مقاومت پیروز شده و منطقه، از مصر تا عربستان برتری منطقهای ایران را پذیرفته است.
در ابعاد نظم جهانی، چینیها که روحانی و ظریف آنها را پشت در معطل کرده و تا سالها در پکن سفیر تعیین نمیکردند، امروز تبدیل به اهرم ثباتساز در منطقه و جایگزین آمریکا شدهاند و در این بین مناسبات ایران با چین و روسیه شکل راهبردیتری به خود گرفته است.
روند تضعیف هژمونی آمریکا که آقای ظریف از آن به عنوان قلدر محله (Bully) یاد میکرد، در جهان شتاب بیشتری گرفته است. همچنین دیپلماسی کریدوری ایران در حال شکلگیری است که میتواند ایران را تبدیل به هاب ترانزیتی کند.
در این شرایط ایران علاوهبر غنیسازی سطح بالای اورانیوم و تعطیل کردن تعهدات برجامی، تعامل با آژانس بینالمللی انرژی اتمی را هم حفظ کرده است. از سویی اخیرا دیپلماسی حقوق بشری با تبادل زندانی با اروپا جواب داده است و منابع خبری از تلاشهای بیوقفه آمریکا برای حفظ کانالهای تبادل پیام با تهران به منظور تبادل چند زندانی آمریکایی خبر میدهند و اخبار زیادی درباره ارزهای بلوکه ایران که در آستانه آزادسازی است، در رسانهها مطرح شده است.
همه این موفقیتهای دیپلماتیک در فضای زندگی بدون توافق با آمریکا رقم خورده است که روحانی و ظریف مدعی بودند بدون توافق یا پذیرش FATF حتی واکسن کرونا هم پیدا نخواهیم کرد. شاید این دستاوردهای بزرگ دیپلماسی کشور است که محمدجواد ظریف را آشفتهخاطر و خشمگین کرده است.
فراخوان جریان غربگرا برای تحریف واقعیتها!
روزنامه سازندگی روز پنجشنبه با اشاره به سخنان اخیر محمدجواد ظریف در سرمقاله خود نوشت: «رویهای که آقای ظریف آغاز کرده نباید ابتر بماند و باید توسط دیگر سیاستمداران بهخصوص مسئولان دولت آقای روانی پیگیری شود. این رویه باید آغازی بر روند نقل واقعیتهایی باشد که تاکنون بنا به مصالح گفته نشده است.»
نگارنده در ادامه مطلب خود، تشکیل اپوزیسیون داخلی در نظام را توصیه میکند و مینویسد: «دوران شکستن سکوت سر رسیده و عقلای کشور باید در نقش اپوزیسیونی در داخل که با هدف اصلاح نظام و حمایت از مردم گام بر میدارد ظاهر شوند و زبانشان به گفتن واقعیتها باز شود.»
واضح است که اظهارات وزیر سابق امور خارجه، جریان غربگرا را بسیار ذوقزده کرده و خوراک لازم برای حاشیهسازی، تشویش افکار عمومی و تحریف واقعیتها را در اختیار آنان گذاشته است و به همین دلیل آنان بسیار مشتاقاند تا امثال چنین سخنانی را از زبان سایر مقامات دولت مورد حمایتشان بشنوند و در بلندگوهایشان بازتاب دهند.
در حقیقت، جریانی که با «دیپلماسی التماسی» و گره زدن آب خوردن مردم به برجام، همواره درصدد «تحریف» واقعیتها و دادن «آدرس غلط» بود حال که شاهد باز شدن گرهها و هموار شدن مسیر پیشرفت برای کشور بدون برجام و fatf و لبخند زدن به دشمن است، موقعیت خود را بیش از هر زمانی در خطر دیده و با «فرار رو به جلو»، به راهبرد همیشگی «تحریف» روی آورده است.
نویسنده مطلب فوقالذکر به «بیان واقعیتها» اشاره کرده و آن را لازم دانسته است. آری، بیان واقعیتها و شنیدن آنها لازم است، اما از هر دو طرف! بنابراین اگر جریان غربگرا بخواهد موج جدیدی از حاشیهسازی و تحریف حقایق را آغاز کند، جریان تبیین نیز دست به کار خواهد شد و ابعاد گوناگون ناکارآمدی و حتی خیانت غربگرایان را بیان خواهد کرد.