اخبار ویژه ۱۴۰۲/۰۴/۰۴
اخبار ویژه
۱۴۰۲/۰۴/۰۴
عقبنشینی واگنر و شکست غرب مدعیان اصلاحات را سنگ روی یخ کرد
شامگاه جمعه که گروه نظامی واگنر با حمایت ناتو و برای ترمیم و تلافی هزیمت در جنگ اوکراین، شورش علیه پوتین را آغاز کرد تا شنبهشب که «یوگنی پریگوژین» فرمانده این گروه اعلام عقبنشینی کرد و بلندگوی شکست غرب شد، حدود 24 ساعت طول کشید که موضع و فضایی برای شناخت ماهیت مدعیان اصلاحات و جریان غربگرا شد و بار دیگر بیسوادی آنان از روابط و عرصه بینالملل و وابستگی شدید این طیف به غرب را نمایان کرد.
خشم گرادهندگان تحریم از روسیه
طیف تندرو مدعی اصلاحطلبی که در فتنه 88 از غرب خواست ملت ایران را به طرز فلجکننده تحریم کند، از روسیه که در دور زدن تحریم به ایران کمک کرده خشمگین است و به دنبال آغاز تنش واگنر در روسیه، در رسانهها و کانالهای خود از جمله شرق، آرمان و اعتماد با شور و ذوق فراوان لحظه به لحظه اخبار مربوط به آن را پمپاژ کرد تا به خیال خود از پوتین انتقام بگیرد.
فعالین ورشکسته ضد انقلاب خارج از ایران هم گفتند کار نظام اسلامی تمام است! و توصیههایی هم به جمهوری اسلامی داشتند! و حال آنکه آنها هستند که از شاهکارهای اطلاعاتی ایران در وحشتاند و افتادن در پنجههای توانمند سربازان و پاسداران گمنام امام عصر(عج) و بازگشت به ایران برای مجازات و اضمحلال را انتظار میکشند.
مدعیان اصلاحطلبی در این واقعه هم با رسانههای معاند و ضد انقلاب بیرونی همپوشانی داشتند. همانطور که به عنوان شبکه نیابتی دشمن در داخل با تبرئه و توجیه سیاستهای ضدایرانی آمریکا و اروپا، مأیوسسازی، روایتسازی وارونه، تخطئه مواضع نظام در برابر زورگویی غرب، تشکیک در مبانی اسلام، انتشار اخبار دروغ و سانسور اخبار مثبت، کوچکنمایی نقاط پیشرفت و بزرگنمایی نقاط ضعف و القای بنبست، خوراک و مهمات رسانههای معاند را تأمین میکنند. چندی پیش اندیشکده آمریکایی کاتو در گزارشی مفصل تقویت این جریان در داخل ایران را شدیدا به دولت آمریکا توصیه کرده بود.
همچنین باید یادآور شد که دهها خبرنگار و مدیر رسانههای زنجیرهای مدعی اصلاحات از کشور فرار کرده و به بردگی رسانههای ضدانقلاب مانند VOA، BBC، رادیو فردا، ایران اینترنشنال و... درآمدهاند.
مدیر تلویزیون راشاتودی: کودتای واگنر توسط آمریکا، انگلیس و اسرائیل سازماندهی شده است
رئیستلویزیون دولتی روسیه گفته است: «شکی نیست که شورش اخیر گروه مزدور واگنر علیه کرملین توسط سرویسهای مخفی آمریکا، بریتانیا سازماندهی شده بود.»
توهم فتح اتوبانی
به دنبال اقدام واگنر علیه روسیه، کانالهای غربگرا نوشتند «کار روسیه و پوتین تمام است» و «نیروهای واگنر، شامل ۴ کاروان نظامی و ۱۵۰ تا ۴۰۰ خودروی زرهی، با سرعت حداکثری در اتوبان به سمت مسکو در حرکتند». اینها البته کپیکاری از محصولات اتاق جنگ ناتو است و گرنه واگنریها آنقدر تجربه دارند که توهم نزنند و خیال نکنند با ۲۵ هزار نفر میتوانند حتی به صدها کیلومتری مسکو نزدیک شوند. فاصله روستوف (محل استقرار واگنر) تا مسکو ۱۱۰۰ کیلومتر است.
در دنیا فقط یک گروه مزدوران را پیدا میکنید که توهم فتح اتوبانی را داشته باشد و آن سازمان منافقین است! رجوی در نشست توجیهی فرماندهان، هدف فروغ جایدان را «تصرف۴۸ ساعته تهران»عنوان کرده و گفته بود: «فقط یک ابرقدرت میتواند کشوری را ظرف این مدت تسخیر کند». نقشههای جامانده، مسیر حرکت را «چهار زبر- کرمانشاه- همدان- سهراهی بوئینزهرا- کرج و میدان آزادی» نشان میداد! آنها مرداد ۱۳۶۷، بالغ بر ۱۵ هزار تروریست را به تلهای خود ساخته فرستادند که موجب هلاکت ۲۰۰۰ نفر از نیروها و فرماندهان، و مجروحیت و اسارت دستکم هزار نفر دیگر شد. در برخی گزارشها، آمار تلفات تا چهار هزار نفر هم ذکر شده است. در این میان، عباس عبدی، متهم پرونده «نظرسنجیسازی» به نفع رژیم آمریکا در دوره اصلاحات نوشت: «درباره واگنر و جزئیات اتفاقات روسیه چیزی نمیدانم. ولی این حوادث بیانگر ناپایداری ساختاری نهاد حکومت و سیاست در روسیه است؛ که داشتن انواع موشکهای اتمی هم جبران این ضعف مهم را نمیکند. همچنان که این ابزارهای نظامی مانع فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی هم نشد.»
اتهامزنی بیشرمانه سرمایههای اسرائیل به ایران اسلامی
الهه کولایی، فعال مدعی اصلاحات نیز در گفتوگو با روزنامه هممیهن وابسته به کرباسچی مدعی است: «با توجه به بهرهمندی گسترده روسیه از سیاستهای ضدغربی ایران، که هرچند با نوسان ولی همواره در چهار دهه اخیر ادامه داشته، رویدادهای جاری میتواند زنگ خطر را برای تصمیمگیرندگان کشور بهصدا درآورد، تا به الزامهای برآمده از ژئوپلیتیک ایران تن دهند. میتوان امید داشت که موازنهگرایی در سیاست خارجی ایران جایگاه خود را بازیابد: به جای اتکا بر شرق، تلاش برای گسترش روابط با «غرب» و «شرق» مورد توجه قرار گیرد. یعنی به جای تبدیل شدن به «کارتبازی روسیه»، از تعارض منافع شرق و غرب، برای بهبود جایگاه منطقهای و بینالمللی خود استفاده کنیم.»
این قبیل اظهارات در حالی است که نتانیاهو، متظاهران به اصلاحطلبی را در فتنه 88 اصلیترین سرمایه اسرائیل در ایران نامید و شیمون پرز نیز اعلام کرد اصلاحطلبان به نمایندگی از اسرائیل با جمهوری اسلامی میجنگند. طیف تندرو مدعیان اصلاحات در ایران به بردگی آمریکا و مزدوری رژیم صهیونیستی مشغول هستند و منافع این رژیمهای خوانخوار را در ایران دنبال میکنند. از این رو، کاسهلیسهای آمریکا و اسرائیل باید به جای عقدهگشایی علیه نظام اسلامی، واقعبین باشند و به سبب پادویی دشمن و ضربات سنگین به مصالح ملی محاکمه شوند.
همچنین، حمید ابوطالبی، معاون سیاسی دفتر روحانی در زمان ریاست جمهوری که توسط آمریکا تحریم ویزایی گردید و تروریست خوانده شد، از فروپاشی دیوار برلین یاد کرد! و نوشت: «تحولات اخیر و سرنوشت روسیه، «هرچه باشد و هر طرف شکست بخورد»، تاثیرات شگرفی بر روندهای جاری سیاست در خود روسیه، منطقه و جهان گذاشته، و حتی کشورهای روسمحور هم به بازبینی سیاستهای کلانشان خواهند پرداخت. شاید آنچه که یکبار به فروپاشی دیوار برلین انجامید دوباره در حال وقوع باشد.» (!)
بیسوادی در سیاست خارجی از برجام تا واگنر
در دولت برجام نیز همین تحلیلهای از سر بیسوادی و بغض منافقان متظاهر به اصلاحطلبی نسبت به نظام اسلامی بود که فاجعه آفرید. این طیف با تضمین اعلام کردنِ امضای کری و باهوش و مودب خواندن اوباما، ضعیفنمایی از ایران و اعتماد و امیدواری به دشمن، تحمیل سیاست تعلیق و انتظار به کشور و شرطیسازی اقتصاد، زیر توافقی بدون تضمین، با امتیازات نقد ایران و وعدههای نسیه دشمن، فاقد خسارت در صورت نقض عهد دشمن و بدون جایگاه معتبر حقوقی برای شکایت در صورت بدعهدی طرف مقابل را امضا کرد که بیسوادترین آدمها هم اینگونه معامله نمیکنند. سپس کارشکنی و نقض پیمان توسط دشمن را توجیه و آمریکا و اروپا را گستاختر کرد. نتیجه آن شد که اروپا و آمریکا به راحتی تعهداتشان را زیر پا میگذاشتند و با تضمینی که روحانی به موگرینی مبنی بر پایبندی ایران به برجام حتی در صورت خروج آمریکا از توافق هستهای داد، آمریکا زیر توافق زد. تحریمها دو برابر شد و با سوءتدبیرهای عمدی رکوردهای تورمی جابهجا گردید.
طیف تندرو مدعی اصلاحات اینجا هم آنقدر غرق در کینههای خود از ایران اسلامی و روسیه بودند که خیال کردند یک گروه پیمانکار نظامی با ۲۵ هزار نیرو میتواند کار روسیه را تمام کند و به سراغ ایران بیاید! سالیانی تدبیر کشور در دست این طیف خائن و وطنفروش بوده است. اکنون موفقیتهای دولت انقلابی و پاکسازی لانه تروریستهای خونآشام سازمان منافقین در آلبانی را که پس از آن میزان بازدید از کانالهای مدعیان اصلاحات و کامنتهای ضدایرانی به شدت کاهش یافت، سانسور میکند اما شورش واگنر علیه پوتین را پوشش ثانیهای میدهد. در برابر ضربه به دشمن ملت سرشان را زیر برف میکنند اما اقدام علیه روسیه را لحظه به لحظه خبررسانی میکنند. اقدامی که در ابتدای راه شکست خورد و مدعیان اصلاحات سنگ روی یخ شدند.
رئیسجمهور صربستان و سردبیر راشاتودی فاش کردند
نقش سازمانهای اطلاعاتی غرب و رژیم صهیونیستی در شورش واگنر
جمعه شب بود که بمبی خبری در جهان همه را غافلگیر کرد. صحبت از شورش گروه شبه نظامی «واگنر» علیه دولت روسیه بود. زمانبندی این شورش توجه بسیاری از کارشناسان را به خود جلب کرد چرا که دقیقاً زمانی اتفاق افتاد که اوکراینیها در ضد حمله خود به شدت شکست خورده و تلفات سنگینی داده بودند. به همین دلیل گمانهزنیها حاکی از آن بود که گروه واگنر که شرکتی خصوصی و «پروژهبگیر» است به بازوی نیابتی ناتو بر ضد روسیه تبدیل شده است تا ورق را به نفع اوکراین برگرداند. رسانههای روسی هم میگویند که آمریکا، انگلیس و رژیم صهیونیستی پشت ماجرا بودهاند. الکساندر ووچیچ رئیسجمهور صربستان دیروز یکشنبه اعلام کرد که کشورش هرگز از کودتا در روسیه یا هیچ کشور دیگری حمایت نکرده است: «جمهوری صربستان هرگز از کودتا در هیچ کشوری حمایت نمیکند، یعنی کودتا با ابزار نظامی، با ابزار مسلحانه با استفاده از ارتش... ما در ترکیه و روسیه از آن حمایت نکردیم؛ در آمریکا و در هر کشور دیگری از آن حمایت نکردیم... نمیخواهم بگویم چه کسی از بیرون
دخالت داشته است؛ اما حتی نباید تردیدی وجود داشته باشد... همیشه سرویسهای خارجی در موارد بیشماری دخیل بودهاند.»
پوتین شورش را مهار کرد
این مقام بلندپایه صربستانی افزود: «ولادیمیر پوتین رئیسجمهور روسیه شخصاً شورش را متوقف کرد؛ زیرا هیچکس دیگری نمیتوانست این کار را انجام دهد. همزمان سردبیر شبکه تلویزیونی«آرتی» نیز اظهار کرد: شکی در این نیست که شورش گروه واگنر علیه کرملین توسط سرویسهای اطلاعاتی آمریکا و انگلیس و شاید یکطرف در خاورمیانه سازماندهی شده بود. سایت صهیونیستی «i42NEWS» درباره اظهارات سیمونیان نوشته است که مقصود وی از عبارت «یک طرف دیگر در خاورمیانه»، اسرائیل است.
نقش لوکاشنکو در شکست شورش
اما شنبه شب و بعد از 24 ساعت التهاب در فضای سیاسی و امنیتی روسیه و همچنین ذوقزدگی رسانهها و مقامات غربی و غربزده در ایران، سرویس مطبوعاتی رئیسجمهور بلاروس گزارش داد، «پریگوژین» رئیس واگنر پیشنهاد «لوکاشنکو» برای توقف جنبش واگنر در روسیه و برداشتن گامهای بیشتر برای تنشزدایی را پذیرفته است. به گفته سرویس مطبوعاتی لوکاشنکو در حال حاضر پیشنویس گزینه قابل قبولی برای حل و فصل وضعیت گروه «واگنر» با ضمانتهای امنیتی برای مبارزان آن وجود دارد و گفتوگوی لوکاشنکو با پریگوژین با هماهنگی ولادیمیر پوتین انجام شده است. رسانهها گزارش دادهاند یکی از نکات توافق با واگنر، انجام برخی تغییرات در وزارت دفاع روسیه بوده است که این خبر از سوی وزارت دفاع روسیه تکذیب شد. پس از این توافق نیز رئیس گروه واگنر در پیامی صوتی که در کانال تلگرامی خود منتشر کرده، به نیروهای خود دستور داد با هدف جلوگیری از خونریزی، به پایگاههای خود بازگردند. وزارت دفاع روسیه بلافاصله پس از اعلام توافق با نیروهای «واگنر»، تصویری از سربازان روسی با عنوان «انسجام و اتحاد» منتشر کرد. به گزارش ایسنا، به نقل از «آرتی»، «این تصویر اولین چیزی بود که این وزارتخانه پس از توافق منتشر کرد تا دلیلی بر این امر باشد که وحدت و انسجام نیروهای روسی قویتر از هر نزاع و اختلاف نظری است که دشمنان روسیه رویای خزیدن در صفوف آن را در سر میپرورانند.» به دنبال انتشار خبر توافق همچنین خبر رسید که نیروهای «واگنر» در حال جمعآوری چمدانها و تجهیزات خود هستند تا برای خروج از شهر روستوف آماده شوند.
در راه بلاروس
بعد از انتشار خبر توافق با گروه واگنر و بازگشت نظامیان آن به پادگانها «سخنگوی کرملین» نیز از مختومه شدن پرونده جنایی «یوگنی پریگوژین» فرمانده واگنر خبر داد و گفت که او با ضمانت ولادیمیر پوتین، به بلاروس میرود. به گزارش ایسنا، به نقل از خبرگزاری اسپوتنیک، «دیمیتری پسکوف»، سخنگوی کرملین به خبرنگاران گفت: پرونده جنایی علیه پریگوژین مختومه خواهد شد و او به بلاروس میرود. اگر بپرسید که چه تضمینی وجود دارد که پریگوژین بتواند روسیه را به مقصد بلاروس ترک کند، باید بگویم که این حرف رئیسجمهوری روسیه است. این سخنگو افزود که اعضای گروه واگنر که در رویدادهای امروز(شنبه) دست داشتند، با توجه به خدمات برجسته خود در طول عملیات نظامی روسیه در اوکراین، تحت پیگرد قانونی قرار نخواهند گرفت. در عین حال، پسکوف گفت که نمیداند پریگوژین پس از عزیمت به بلاروس چهکار خواهد کرد. سخنگوی کرملین همچنین گفت: احتمالاً از من خواهید پرسید که چرا به طور خاص رئیسجمهوری لوکاشنکو میانجیگری کرد. واقعیت این است که الکساندرگریگوریویچ (لوکاشنکو) شخصاً برای مدت طولانی با پریگوژین حدود ۲۰ سال آشنا بوده و این پیشنهاد شخصی او بود که با رئیسجمهور پوتین درباره آن توافق شد. «پسکوف» همچنین شایعات درباره تغییر وزیر دفاع را که گفته میشد یکی از مفاد توافق با رئیس واگنر بوده را تلویحاً رد و تأکید کرد که هر نوع تغییرات پرسنلی در وزارت دفاع، مطابق با قانون اساسی فدراسیون روسیه، در انحصار ولادیمیر پوتین، فرماندهکل نیروهای مسلح روسیه است.
آمریکا خبر داشت
جدای از اینکه شبکه خبری راشاتودی روسیه به صراحت آمریکا، انگلیس و اسرائیل را متهمین اصلی و پشت پرده این شورش معرفی کرده است گمانهزنیهای رسانهای در آمریکا نیز حاکی است که دولت و دستگاههای اطلاعاتی این کشور از شورش گروه واگنر خبر داشتهاند. این مسئله را دیروز چند رسانه برجسته آمریکایی به نقل از مقامات اطلاعاتی این کشور تأیید کردند.روزنامه آمریکایی «نیویورک تایمز» به نقل از منابعی گزارش داده چند روز قبل از شورش مسلحانه گروه «واگنر» در روسیه به دستور «یوگنی پریگوژین» رئیسآن، آژانسهای اطلاعاتی آمریکا شدیداً به این ظن رسیده بودند که وی در حال برنامهریزی برای یک اقدام بزرگ علیه دولت روسیه است. به گفته منابع ناشناسی که با این روزنامه گفتوگو کردند دولت جو بایدن و فرماندهان نظامی آمریکا چهارشنبه در جریان آمادگیهای گروه واگنر قرار گرفتند و با دریافت جزئیات بیشتر، یک نشست دیگر با حضور گروه کوچکی از رهبران کنگره آمریکا در روز پنجشنبه برگزار شد. به گزارش فارس به نقل از نیویورک تایمز قبل از آغاز شورش، مقامهای واشنگتن برای آگاه کردن پوتین از تهدید قریبالوقوع علیه روسیه عجله نکردند زیرا به ادعای نیویورک تایمز، میترسیدند مسکو آنها را به سازماندهی کودتا متهم کند. به نوشته نیویورک تایمز، علاوهبر این، در بحبوحه جنگ در اوکراین و رویارویی روسیه و غرب، آمریکا علاقهای به کمک به پوتین ندارد. با این حال طبق این گزارش، آمریکاییها نگران درگیری احتمالی بین پریگوژین و مسکو بودند زیرا میترسیدند فرو رفتن روسیه در هرجومرج باعث ایجاد خطرات هستهای قابل توجه شود پیشتر، روزنامه آمریکایی «وال استریت ژورنال» به نقل از منابع آگاه گزارش داد واشنگتن قصد دارد وضع تحریمهای جدیدش علیه گروه واگنر را به دلیل شورش یوگنی پریگوژین علیه کرملین به تاخیر بیندازد. یکی از منابع مورد استناد این روزنامه آمریکایی اعلام کرد دلیل آمریکا برای اتخاذ این تصمیم «این نگرانی است که تحریمها در نهایت به ولادیمیر پوتین رئیسجمهور روسیه کمک کند.» سیانان هم گزارش نیویورک تایمز را تکرار و ادعا کرد مقامهای آمریکایی معتقد بودند «پریگوژین» برنامههایی برای به چالش کشیدن ارتش روسیه دارد اما نمیدانستند هدف نهایی او چیست. به گفته منابع این شبکه آمریکایی، مقامهای این کشور درباره آمادگی رئیس واگنر از جمله تلاشهای او برای جمعآوری تسلیحات و مهمات از قبل مطلع بودند. با این حال، منبع مورد استناد این گزارش گفت همه این اتفاقات خیلی سریع افتاد و فهم میزان جدیت تهدیدهای پریگوژین علیه ارتش روسیه دشوار بود. روزنامه آمریکایی «واشنگتن پست» هم گزارش داده جاسوسان آمریکا اواسط ماه میلادی جاری دریافتند پریگوژین در حال برنامهریزی برای عملیات مسلحانه در روسیه است. طبق این ادعا، این اطلاعات نگرانیهایی ایجاد کرد مبنی بر اینکه آیا ولادیمیر پوتین در قدرت میماند و هر گونه بیثباتی میتواند چه معنایی درخصوص کنترل زرادخانه هستهای روسیه داشته باشد.
پوتین هم باخبر بود!
اما روزنامه واشنگتن پست در ادعایی دیگر به نقل از منابع آگاه خود نوشته است که سازمانهای اطلاعاتی آمریکا بر این باورند که رئیسجمهوری روسیه دستکم ۲۴ ساعت پیش از اقدام نظامی واگنر آگاه شده بود اما معلوم نیست که چرا اقدامی برای جلوگیری از آن انجام نداد.
بهزاد نبوی زیر بار ریاست دوباره جبهه اصلاحات نرفت
بهزاد نبوی ادامه ریاست جبهه اصلاحات را نپذیرفت و این مسئولیت از سر اجبار به آذر منصوری دبیرکل حزب اتحاد ملت سپرده شد.
خبرآنلاین در این زمینه نوشت: «آذر منصوری» دبیرکل حزب اتحاد ملت ایران اسلامی با رای اکثریت اعضای جبهه اصلاحات به عنوان رئیسدورهای این تشکل سیاسی انتخاب شد.
احمد شریف دبیرکل حزب همبستگی دانشآموختگان گفت: اعضای جبهه اصلاحات ایران در جلسه عصر دیروز «آذر منصوری» را به عنوان رئیسانتخاب کردند. بهزاد نبوی که ششم اسفند ۱۳۹۹ از سوی مجمع عمومی نهاد اجماعساز اصلاحطلبان برای حضور در انتخابات سیزدهمین دوره ریاستجمهوری در ۲۸خرداد ۱۴۰۰ به عنوان رئیس جبهه اصلاحات ایران انتخاب شده بود، پس از شکست جریان اصلاحات در انتخابات، اسفند ۱۴۰۱ از این سمت کناره گرفت.
او اخیرا به خبرنگار ایرنا گفته بود که همچنان عضو جبهه اصلاحات ایران هستم و «عدم آمادگی خود» را برای ریاست دوره جدید این سازوکار اجماعی که بهزودی آغاز میشود، اعلام کرده است. به تازگی کمالالدین پیرموذن نماینده ادوار مجلس با معرفی ۱۵ عضو حقیقی جدید جبهه اصلاحات، در گفتوگو با رسانهها مدعی شده بود که بهزاد نبوی، فخرالسادات محتشمیپور، محسن امینزاده، محمدرضا جلاییپور، عماد بهاور، بدرالسادات مفیدی، سیدحسن رسولی، معروف صمدی، اسماعیل گرامیمقدم، فاطمه سعیدی، محسنهاشمی، غلامرضا ظریفیان، محمد مقدم، آذر منصوری و محسن آرمین اعضای حقیقی جدید جبهه اصلاحات را تشکیل خواهند داد.
پیش از این، روزنامه آرمان ملی هم نوشته بود: بهزاد نبوی گفته است برای ریاست جبهه آمادگی ندارد. او هشتم اسفندماه سال گذشته از ریاست جبهه اصلاحات کنارهگیری کرد. بهزاد نبوی آبان سال گذشته اعلام کرد: «قطعا نمیتوانیم با معترضان کف خیابان که شعارهای براندازانه میدهند، همسو شویم. بحث محافظهکاری نیست؛ ما شعارهای آنان را قبول نداریم. ما میخواهیم در چارچوب نظام، نظام را اصلاح کنیم. نمیخواهیم دینامیت زیر ساختمان نظام بگذاریم بلکه میخواهیم همین بنا را اصلاح و ایراداتش را برطرف کنیم که البته میدانیم کار بسیار مشکل و پرهزینهای است». این سخنان انتقاداتی را درپی داشت.
روزنامه هممیهن نیز، وضعیت جبهه اصلاحات را بههمریخته توصیف کرده است. روزنامه هممیهن در گزارش خود نوشت: «جبهه اصلاحات که از ماه پایانی سال ۱۳۹۹ و پیش از انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۴۰۰ با حضور ۳۱ حزب به صورت رسمی اعلام موجودیت کرده بود، در حالی وارد سومین سال فعالیت خود شده که در اسفند سال گذشته، بهزاد نبوی که در دو سال اول ریاست این جبهه را بر عهده داشت، برای دومینبار از مقام ریاست جبهه اصلاحات استعفا کرد. پس از اینکه بهزاد نبوی از ریاست جبهه استعفا کرد، عملا فعالیتی از سوی نهاد بالادستی اصلاحطلبان صورت نگرفته است.
یادآور میشود جبهه اصلاحات در چند سال اخیر با وجود حضور خود بهزاد نبوی و چهرههای مشابه وی به بنبست خورد، تا جایی که امثال عارف و موسویلاری از ریاست و نایبرئیسی «شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان» (شعسا) پس از انتخابات مجلس سال 1398 استعفا دادند و شعسا از هم پاشید. در دوره انتخابات بعدی نیز گروهی موسوم به ناسا (نهاد اجماعساز اصلاحطلبان) به ریاست نبوی تشکیل شد که آن هم به بنبست خورد و گرفتار دودستگی شد. در انتخابات مجلس سال 1398، اصلاحطلبان سه لیست انتخاباتی ارائه کردند و در انتخابات ریاست جمهوری دو نامزد (همتی، مهرعلیزاده) در گود داشتند اما هر دو در انتخابات به خاطر سرخوردگی و نارضایتی و انزجار شدید مردم نسبت به دولت ائتلافی مدعیان اعتدال و اصلاحات، شکست خوردند. در انتخابات ریاست جمهوری، از دسترفتگی گسترده پایگاه اجتماعی متوجه شد تا «ناسا» به
دو طیف 15 و 16 حزبی تقسیم شود و طیف اکثریت به همراه خاتمی و کروبی و دیگران، از همتی حمایت کنند. اما نامزد مد نظر آنها نتوانست بیش از 4/2 میلیون رأی به دست آورد. این روند موجب اعتراضهای بعدی به بهزاد نبوی و استعفای او شد، چنانکه قبل از آن به عارف شده و به استعفا انجامیده بود.
ننگ انباشته FATF و سینهچاکی روزنامه زنجیرهای
روزنامه زنجیرهای آفتاب یزد بر خلاف واقعیتهای تجارت خارجی کشور نوشت بدون FATF مانع هر نوع گشایش خارجی میشود.
این روزنامه در سرمقالهای آشفته مینویسد: «همزمان که شاهد روزهای سخت پوتین هستیم و رسانهها درگیر اخبار شورش داخلی روسیه هستند، خبری منتشر شده که به نظر میرسد نباید از کنار آن به سادگی گذشت. افایتیاف، اعلام کرد که ایران در فهرست کشورهای سیاه باقی خواهد ماند.
برای اهل نظر و تفکر، این خبر بسیار مهم میتواند باشد. البته بنده نمیدانم در هیئت دولت نیز این خبر چه جایگاهی دارد ولی آنچه که از این خبر میتواند دستگیرمان شود این است که خبر مذکور میتواند مانع هر گشایشی در سیاست خارجی دولت سیزدهم باشد. یعنی هرچقدر هم که دیپلماتهای این دولت در دیپلماسی کوشا و موثر باشند و به قول خودشان بتوانند صبحانه، ناهار و شام را در سه پایتخت مجزا در منطقه میل کنند اما این موضوع باعث نخواهد شد شاهد گشایشی در اقتصاد کشور باشیم.
به قول یکی از فعالان بازار، انتهای باقی ماندن ایران در لیست سیاه افایتیاف و تحرکات سیاست خارجی آن است که مجبور هستیم با قاطر، پولهای کشور را جا به جا کنیم بنابراین بانکی و نهادی حاضر نیست وارد معامله با ما شود.
هر چند با نگاهی گذرا به وضعیت قیمتها چه در سوپرمارکتها و چه در بازارهای مختلف از جمله مسکن و ارز شاهد هستیم که آنچنان اتفاق مثبتی رخ نداده است. اگر کاهش قیمتی موردی مثلا در حوزه مسکن میبینید ناشی از رکود حاکم بر بازارهاست».
این نوشته در حالی منتشر میشود که کشورمان در دولت سابق به مدت چند سال، 37 بند از 41 بند اکشن پل FATF را به اجرا گذاشت اما نتیجه روند مذکور، تشدید فشارهای تحریمی بود. جالب این که در اوج اجرای این تعهدات به علاوه تعهدات برجامی، سفارت کره جنوبی در تهران ناچار شد حقوق کارمندان خود را با هواپیما و چمدان به تهران منتقل کند.
در عین حال وقتی در مجلس و نهادهای دیگر از آقای ظریف سؤال شده بود که «آیا تضمین میدهد با پذیرش تعهدات بیشتر، تحریمها لغو میشود؟»، پاسخ داده بود نه من و نه آقای روحانی نمیتوانیم چنین تعهدی بدهیم. درست هم میگفت؛ چنان که
وعدههای برجامی یکی پس از دیگری خلاف واقع از آب در آمده بود.
گفتنی است موضوع FATF مبارزه با پولشویی و جرائم سازمانیافته و تامین مالی تروریسم است اما پاریس میزبان FATF، همزمان میزبان یکی از جنایتکارترین گروههای تروریستی دنیا (سازمان منافقین) است و دیگر پایتختهای اروپایی هم از تروریستهایی مانند کومله و تندر و الاحوازیه و... میزبانی میکنند. ضمنا آمریکا و اروپا طبق گزارش رسانههای غربی، میزبان 76 درصد پولشوییهای بزرگ در دنیا هستند.
ضمنا نویسنده روزنامه زنجیرهای که سردبیر قبلیاش به آمریکا پناهنده شده- گویا خبر ندارد که ایران بدون برجام FATF توانسته صادرات نفت خود را به نسبت
دو سال آخر دولت روحانی حدود سه برابر کند و ضمنا حجم صادرات کشور را به بالای 55 میلیارد دلار برساند.
این نکته هم شایان ذکر است که بخشی از اطلاعات واگذار شده به FATF توسط ایران، در اختیار خزانهداری ایران برای تحریمهای شدیدتر و انسداد مجاری دور زدن تحریمها استفاده شد و ننگی تاریخی در زمینه همکاری با آن کارگروه وابسته به آمریکا به شمار میرود. از این جهت شک برانگیز است که چرا یک روزنامه داخلی همچنان سنگ FATF را به سینه میزند؟!
آرمان: آمریکا بدون برجام امتیازات گستردهتری میدهد
روزنامه اصلاحطلب آرمان میگوید: امتیازاتی که آمریکا به ایران میدهد، هر روز گستردهتر میشود.
این روزنامه درباره چشمانداز مذاکرات اخیر، از قول علی بیگدلی نوشت: در شرایط کنونی سیاست خارجی ایران روزهای شلوغ و پرترافیکی را سپری میکند به همین دلیل نیز گمانهزنیهای زیادی در این زمینه به وجود آمده است. از یکطرف مذاکره آقای باقری و مورا در دوحه و از سوی دیگر سفر امیرعبداللهیان به کشورهای عربی حاشیه خلیجفارس باعث شده چشمانداز پیشروی سیاست خارجی آبستن تغییر و تحول باشد. این موضوع نشان میدهد که فعالیتهای ایران برای حل مشکلات بیشتر شده است.
از سوی دیگر آمریکاییها نیز به دلیل اینکه در آستانه برگزاری انتخابات هستند و به دنبال این هستند که در منطقه خاورمیانه بحران جدیدی شکل نگیرد تلاش کردهاند امتیازات جدیدی به ایران بدهند. نکته مهمی که در این زمینه وجود دارد این است که هر روز حوزه امتیازاتی که آمریکا به ایران میدهد، گسترش بیشتری پیدا میکند. این گستردگی بهخصوص در حوزه نفت وجود داشت که با امتیازاتی که آمریکا به ایران داده میزان فروش نفت ایران به یکمیلیون و هفتصدهزار بشکه در روز رسیده که در شش و یا هفت سال گذشته بیسابقه بوده است کمیته روابط خارجی کنگره آمریکا قطعنامهای صادر کرده و دولت آمریکا را موظف کرده تحریمهای ایران را افزایش بدهد. البته این قطعنامه در آینده باید به کمیته روابط خارجی مجلس سنا برود که به احتمال زیاد تصویب نخواهد شد. این قطعنامه اعتبار حقوقی زیادی ندارد و بایدن میتواند آن را لغو کند. نکته قابل توجه در این زمینه این است که فضای داخلی کنگره آمریکا همواره نسبت به بایدن بدبین بوده و از سوی دیگر نظر مساعدی نسبت به ایران نداشته است.
بیگدلی در پاسخ این سؤال که آیا ادامه این روند به لغو بیشتر تحریمهای ذیل برجام منجر خواهد شد؟ گفت: آمریکا از ابتدا نیز به دنبال لغو تحریمهای ذیل برجام بود. با این وجود به دلیل اینکه خواسته ایران لغو تمام تحریمهای برجامی و غیره بود در نهایت با مشکل مواجه شدند و به نتیجه نرسیدند.
هرچند مقامات آمریکایی به صراحت درباره تمایل برای ادامه مذاکرات سخن نمیگویند و در برخی مواقع نیز عنوان میکنند برجام از دستور کار آمریکا خارج شده اما در عمل چنین نیست و آمریکا تمایل دارد مذاکرات به نتیجه برسد و دو کشور به توافق برسند.
بیگدلی درباره این سؤال که «آیا روندی که ایران و کشورهای غربی و آمریکا در پیش گرفتهاند به توافق دائم و احیای برجام منجر خواهد شد و یا دو کشور در نهایت به یک توافق موقت دست پیدا خواهند کرد؟»، اظهار داشت: واقعیت این است که در شرایط فعلی امکان رسیدن به توافق دائم بین ایران و آمریکا از بین رفته است. به همین دلیل نیز آمریکا با احیای توافق سال2015 موافقت نکردند. دلیل این موضوع این است که توافق سال2015 با اصراری که آقای ظریف میکرد و در نهایت مورد پذیرش جان کری وزیر خارجه وقت آمریکا نیز قرار گرفت تنها درباره موضوع هستهای ایران بود. این در حالی است که در شرایط کنونی آمریکا تنها به دنبال حل موضوع هستهای ایران نیست و بلکه به دنبال این است که همه مسائلی که ایران با کشورهای منطقه و غرب دارد را در دستور کار مذاکرات قرار بدهد.
درباره اظهارات آقای بیگدلی چند نکته سزاوار یادآوری است. اولا امتیازاتی که آمریکا در دور جدید مذاکرات ناچار است بدهد، بدون بازگشت ایران محدودیتهای گسترده برجامی (مانند نابودی یا تعطیلی 95 درصد برنامه هستهای و سقف غنیسازی 3/5 درصدی) است و ایران غنیسازی 60 درصد را حفظ میکند.
ثانیا ایران در دوره جدید، امکانات و ظرفیتهای گسترده دیپلماسی خود را معطل مذاکره با آمریکا و تروئیکای اروپایی نکرده، و فرصتها و منابع اقتصادی حاصل از این دیپلماسی پرشتاب، غرب را به جای اتلاف وقت قبلی، ناچار به مذاکره جدی و از موضع پایین کرده است.
ثالثا آقای بیگدلی، با رندی، عبور ایران از حصار تحریمها و صادرات نفت با وجود فشارهای تحریمی آمریکا را به رضایت و موافق آمریکا نسبت داده که دروغ بزرگی است و دلیلی ندارد آمریکا قبل از توافق با ایران چنین امتیازی بدهد. سند روشن درباره دروغ بودن این ادعا آن است که آقای بیگدلی میگوید برجام فقط برای برداشتن تحریمهای هستهای بوده و در واقع تحریمهای بزرگتر و فراتر از آن از جمله درباره نفت سر جای خود باقی است. آمریکاییها حتی چند بار بر سر راه نفتکشهای حامل نفت ایران ایجاد مزاحمت کردند و آخرین بار هم نفت نفتکش حامل صادرات ایران را توقیف و تخلیه کردند. در واقع دیپلماسی گسترده ایران در کنار قدرتنمایی میدانی در تلافی راهزنیهای دریایی آمریکا و انگلیس، آنها را مجبور کرد در مقابل صادرات نفت ایران تسلیم شوند. اکنون صادرات ایران در ماه میلادی گذشته طبق گزارش رویترز نزدیک دو میلیون بشکه و متوسط آن در چند ماه اخیر، بالای 1/7 میلیون بشکه بوده است.
رابعا آنچه آمریکا باید در مذاکرات بپردازد و متعهد شود، امتیاز نیست بلکه حقوق تضییع شده ایران در کلاهبرداری برجامی است. آمریکا سر فرصت باید خسارتهای هنگفت برجامی را که در ازای سه سال تعهد کامل ایران به برجام ایجاد شده، جبران کند.
بدهی گاز به ترکمنستان را دادید یا محکومیتش را شما جور کردید؟!
در حالی که بدهی گازی به ترکمنستان در همین هفتههای اخیر تسویه شده، روزنامه هممیهن مدعی شد، این بدهی در دولت روحانی تسویه شده است!!
در واکنش به این ادعای روزنامه هممیهن، شرکت گاز ضمن ارائه توضیحاتی تاکید کرد: دولت سیزدهم در شرایطی مسئولیت اجرایی کشور را برعهده گرفت که در بخش انرژی بالاخص ناترازی گاز، با مشکلات عدیدهای بهدلیل بیعملی و یا کندی دولت قبل در اجرای طرحهای ذخیرهسازی و توسعهای گاز روبهرو بود و مهمتر از آن در بحث دیپلماسی انرژی؛ دولت قبل با اهمالکاری و اتخاذ رویکرد غلط در نحوه تعامل و همکاری با کشورهای همسایه، چالش جدی را در روابط همسایگی ایران با ترکمنستان پدید آورد. این رویه غلط همچنین سبب شد تا بدهی گازی عراق به ایران هم برای چندین سال پرداخت نشود.
آن روزنامه ادعا کرده بود که در داوری بینالمللی، رأی به نفع ایران صادر شده بود، متأسفانه به نظر مي رسد کارشناس روزنامه بدون کوچکترین اطلاعی از رویدادهای روز کشور، فقط به فکر تخریب اقدامات و دستاوردهای وزارت نفت طی دولت سیزدهم بوده است، یادآور میگردد در داوری مذکور، این طرف ایرانی بود که محکوم به پرداخت 1/6 میلیارد دلار به ترکمنستان شد.
درخصوص اخذ مطالبات از کشور عراق ذکر این نکته ضروری است که طرف عراقی طی دولت گذشته، بارها به بهانه عدم تشکیل دولت و... از پرداخت بدهی به ایران سر باز میزد، اما با تلاش هوشمندانه و طی مذاکرات مفصل و مستمر وزارت نفت و شرکت ملی گاز ایران طی 20 ماه و با استفاده از ابزارهای مختلف، دولت عراق را به سمت دریافت مجوز انتقال پول سوق داد که این امر منجر به پرداخت بدهی در سه مرحله از نیمه دوم سال۱۴۰۰ تا نیمه اول سال ۱۴۰۲ شد، لذا هرگونه ادعا مبنی بر تسویه حساب این بدهی در دولت گذشته نیز خلاف واقع میباشد.
موضوع بعدی درباره نحوه پرداخت بدهی ترکمنستان است که از طریق بخشی از منابع ارزی آزادشده مربوط به بدهی عراق پرداخت شد. حال سؤال اینجاست آیا میتوان این موضوع را که این منابع در دولت سیزدهم و با رایزنی و تلاش بسیار زیاد آزاد شده و مصروف بخشی از نیازهای کشور شده، کتمان کرد! و آیا برآیند این موضوع در تراز ارزی کشور به معنایی جز وصول مطالبات میباشد.
یادآور میگردد که به ثمر رسیدن این تعامل بینالمللی با وجود تحریمهای اعمالشده بر صنعت نفت و گاز کشور، جز از راه ابتکار و دیپلماسی فعال میسر نبود و این امر، عیان شدن قدرت دیپلماسی انرژی و فعال وزارت نفت در دولت سیزدهم است. ضمن اینکه شرکت ملی گاز ایران به عموم مردم، کارشناسان، صاحبنظران و اصحاب رسانه این اطمینان را میدهد که با تمام توان و با استفاده از تمامی امکانات از حقوق حقه کشور در مجامع بینالمللی دفاع کرده و با لحاظ قرار دادن دو اصل صیانت از منافع ملی و خدمت به مردم پشتیبان حقوق مردم شریف ایران خواهد بود.
برای رسیدن به رشد اقتصادی قبل از دولت روحانی به 12 سال زمان نیاز داریم
روزنامه اعتماد روز گذشته در گزارش اقتصادی خود به بررسی کاهش تورم در خردادماه بر اساس گزارش مرکز آمار پرداخت و در بخشی از این گزارش به نقل از یک اقتصاددان با اشاره به تحقق رشد 4 درصدی اقتصادی در دولت سیزدهم نوشت: «براي استمرار رشد اقتصادي 5 درصدي در اقتصاد ايران (كه نهايتا 12 سال آينده به اندازه سال 1390 خواهد شد) نيازمند سالانه 20 ميليارد دلار سرمايهگذاري در اقتصاد ايران هستيم كه 10 ميليارد دلار آن بايد در بخش زيرساختها سرمايهگذاري شود.»
گفتنی است، دولت سیزدهم در حالی سکان هدایت قوه مجریه را در دست گرفت که کشور در حوزههای مختلف با مشکلات جدی مواجه بود. مشکلاتی که در حوزههای اساسی کشور را تا به امروز با چالش جدی مواجه کرده و مردم را نیز به رنج و محنت انداخته است.
دولتی که با شعار مذاکره و رفع تحریم و درآمد سرشار آنچنانی رای مردم را گرفت و اما 8 سال بعد علاوهبر نابود کردن معیشت مردم، افزایش چند صددرصدی قیمت مسکن، دلار، خودرو، کالاهای اساسی، کاهش چند ده درصدی ارزش پول ملی و... کشور را با 800 تحریم جدید دیگر تحویل داد و رفت.
اگرچه این خسارتها در دو سال قابل جبران نبوده اما دولت رئیسی با کنار گذاشتن این مسیر پرخسارت، واقعگرایی، اتکا به توان داخلی، محدود نکردن تعاملات خارجی با چند کشور معدود، توسعه سیاست همسایگی و ارتباطگیری با کشورها مستقل، حضور پررنگ و موثر در پیمانها و سازمانهای منطقهای و بینالمللی و اتصال زیرساختهای کشور به مسیرهای تجاری دنیا و... بدون برجام و مذاکره با آمریکا، دستاوردهای چشمگیری از جمله رشد اقتصادی 4 درصدی، افزایش 14 درصدی تجارت خارجی با همسایگان، شکستن رکورد 7 ساله فروش نفت و افزایش صادرات نفت ایران به 2 میلیون بشکه در روز و... را رقم زده است.
کمی تاریخ بخوانید، بعد تحلیل سیاسی کنید!
روزنامه حزب سازندگی روز گذشته به نقل از یک کارشناس سیاسی نوشت: «غربستیزی از اول هم نباید جزو ذات ایدئولوژی انقلاب ایران میشد. حالا چون آمریکاییها محمدرضاشاه پهلوی را زیر چتر حمایتی قرار دادند ما باید همیشه با آنها دشمنی داشته باشیم؟ وقتی انقلاب پیروز شد حداکثر 10 سال بعد باید یواشیواش مباحث اقتصادی را اولویت میدانستیم و منافع ملی را ارزش میدانستیم.»
این اظهارات در حالی صورت میگیرد که هرکس اندکی با تاریخ معاصر ایران آشنایی اندکی داشته باشد، به خوبی میداند که دشمنی آمریکا با ملت انقلابی ایران محدود به حمایت از رژیم پهلوی نبوده است. جنایتهای دولت آمریکا علیه جمهوری اسلامی طومار بلندبالایی است که به عنوان مثال میتوان به طراحی کودتای نوژه برای شکست انقلاب نوپای اسلامی ایران، تجاوز نظامی به صحرای طبس در اردیبهشت 59، تحریک صدام برای حمله به ایران و حمایتهای گسترده اطلاعاتی و نظامی از ارتش بعث، دخالت مستقیم در جنگ تحمیلی با حمله ناوهای آمریکایی به سکوهای نفتی ایران، سرنگونی هواپیمای مسافربری ایرانی و کشتن دهها زن و کودک بیگناه، تحریمهای گسترده اقتصادی حتی در زمینه دارو و کالاهای اساسی، تصویب سالانه بودجههای میلیون دلاری برای تضعیف حاکمیت ایران، حمایت از گروهکهای مسلح و تروریست مخالف جمهوری اسلامی، مسدود کردن داراییهای جمهوری اسلامی در خارج و حمایت از اغتشاشات و اقدامات خشونتطلبانه در داخل کشور در سالهای 88، 96، 98 و 1401اشاره کرد.
بنابراین کسانی که سادهلوحانه علت دشمنی ملت ایران با جنایتکارترین دولت تاریخ بشر را محدود به حمایت از رژیم مستبد پهلوی میکنند، بهتر است ابتدا کمی صفحات کتابهای تاریخ معاصر را ورق بزنند، سپس اقدام به تحلیل سیاسی کنند.
تاریخ خبر: ۱٤۰۲/۰٤/۰٤، ۱۳:٤۸:٤۳ بازدیدها: 95