گزارشها و اخبار سیاسی از ایران و جهان
۱۴۰۲/۰۵/۲۳
بهزاد نبوی: برخی اصلاحطلبان دچار مرض «چپروی بچهگانه» شدهاند
رئیسمستعفی جبهه اصلاحات میگوید برخی مجموعههای اصلاحطلب، دچار مرض بچهگانه چپ روی شدهاند.
او که در اثر فشار برخی تندروها در جبهه اصلاحات و همچنین انتقاد از همسویی برخی اصلاحطلبان با عناصر برانداز و اغتشاشگران استعفا کرد، به مجله آگاهی نو گفته است: تصور میکنم برخی افراد در بدنه اصلاحطلبان طی یک سال گذشته، به این نتیجه رسیدهاند که کار دارد تمام میشود پس بگذارید ما برای حرکتهای بعدی خودمان را آماده کنیم و جا باز کنیم در حرکت بعدی. استنباط من این بود. حالا نمیدانم چقدر درست است و چقدر غلط. ولی احساس میکنم که نگران بودند که سرشان بیکلاه بماند.
وی با انتقاد از مرض تندروی بچهگانه افزود: من تفکر چپ روانه را قبول ندارم. خیلی از کارهایی که انجام میشود چپ روی است؛ چون وقتی کاری بکنیم که عاقبت آن را ندانیم چه میشود، همینطور دیمی حرکت کنیم، اسمش میشود چپ روی...خدا بیامرزد مرحوم شعاعیان را که با هم مبارزه مسلحانه میکردیم، در نقد چپروی در آن زمان میگفت «اینها چپ نیستند، لوچاند یعنی چشمهایشان تابهتا میبیند و نمیشود اسم اینها را چپ گذاشت». واقعا ما الان هم دچار مرض بچهگانه چپروی هستیم. یعنی کسانی که لوچاند...در مجموعه خودمان هم میبینیم، نه اینکه فکر کنید منظورم نیروهای بیرون از مجموعه است، به آنهایی که کف خیابان بودند کاری ندارم. در مجموعههای خودمان هم لوچ داریم.
نبوی گفت: چند روزنامه اصلاحطلب منتشر میشود که میتوانند مواضع اصلاحطلبان را منعکس کنند؛ وجود فضای مجازی سبب میشود که حتی اگر شما روزنامه هم نداشته باشید، بتوانید با یکدیگر و جامعه ارتباط بگیرید؛ بنابراین در شرایطی که شما میتوانید گروه رسانه و سایت داشته باشید و در فضاهایی چون کلابهاوس جلسات مجازی گسترده برگزار کنید هنوز نمیتوانید بگویید که فضا تا آن حد بسته است که نمیشود هیچ کاری کرد و باید یا به خیابان ریخت یا سیاست صبر و انتظار پیش گرفت.
وی درباره انتخاب آذر منصوری به عنوان رئیسجدید جبهه اصلاحات اظهار داشت: در جبهه اصلاحات یک زن که فعالیت سیاسی گستردهای هم از گذشته داشته رئیسشده است که مبارک است ولی بعضی از دوستان تصورشان این است که با شعار جوانگرایی یا استفاده از خانمها، جوانهای کف خیابان به سمت ما خواهند آمد که من چنین تصوری ندارم.
وی با اشاره به ایده چپهای جریان اصلاحات برای عبور از اصلاحات صندوق محور و رفتن به سمت اصلاحات جامعه محور پرسید: من در ظرف یکی دو سال اخیر حرکت موثری در جهت اصلاحات جامعهمحور ندیدم سؤال از افرادی که در جبهه اصلاحات شعار جامعهمحوری داده و میدهند این است که این جامعهمحوری چیست؟
یادآور میشود بنابر گزارشی که روزنامه آرمان خرداد ماه منتشر کرد، «نبوی آبان سال گذشته اعلام کرد قطعا نمیتوانیم با معترضان کف خیابان که شعارهای براندازانه میدهند، همسو شویم. بحث محافظهکاری نیست؛ ما شعارهای آنان را قبول نداریم. ما میخواهیم در چارچوب نظام، اصلاح کنیم. نمیخواهیم دینامیت زیر ساختمان بگذاریم. این اظهارات، انتقاداتی را در پی داشت».
همچنین روزنامه زنجیرهای همدلی، آبان سال گذشته در مطلبی با عنوان «عبور ازخاکریز چریک پیر» نوشت: «بهزاد نبوی در مصاحبه با هممیهن، رسما با اعتراضات مخالفت کرده و گفته ما اصلاحطلبان قطعا نمیتوانیم با معترضان کف خیابان که شعارهای براندازانه میدهند، همسو شویم. ما شعارهای آنان را قبول نداریم و میخواهیم در چارچوب نظام، اصلاح کنیم. نمیخواهیم دینامیت زیر ساختمان نظام بگذاریم. این اظهارات، خیلی زود با واکنش کسانی مواجه شد که از او عبور کردهاند».
تحریف وقیحانه برای فرافکنی مسئولیت خسارت یک میلیارد دلاری
روزنامه زنجیرهای بانی خسارات برجام میگوید: «زیان یک میلیارد دلاری در ماجرای آزادسازی 6 میلیارد دلار از اموال مسدود شده ایران با وجود شعار دلارزدایی، تجربهای است که باید از آن درس گرفت».
اعتماد مینویسد: «آزادسازی ۶ میلیارد دلار طلب ایران از کره جنوبی یکی از اخبار مهمی بود که اواخر هفته گذشته در رسانهها منتشر شد. به نظر میرسد اتفاقی که از دید بسیاری به دور ماند، تاوانی بود که «دلارزدایی» و شعارهای دولت سیزدهم در راستای آن، بر سر منابع بلوکه شده ایران در سئول آورد. منابعی که حق قانونی مردم ایران است و به واسطه تحریمهای ظالمانه بلوکه شده است. اما نگاه خاص مدیریتی حاکم بر گردانندگان اقتصادی کشور طی دو سال گذشته، دیدگاه دلارزدایی را چنان در بوق و کرنا کرد که حالا شیپور از سر گشاد آن نواخته شده و یک میلیارد دلار از منابع متعلق به مردم ایران از دست رفته است!
پیمان مولوی، اقتصاددان درباره سیاست دلارزدایی و پرداخت ۶ میلیارد دلار به جای ۷ میلیارد دلار از سوی کره جنوبی به دلیل تبدیل آن به سایر ارزها گفت: دلارزدایی مغالطهای بیش نیست، اصلا مسئلهای با عنوان دلارزدایی وجود ندارد، زیرا همه کالاهایی که در ایران وجود دارد با ارزش دلاری محاسبه میشود و این موضوع تنها در ایران صدق نمیکند و در کشورهای پاکستان و ترکیه و سایر کشورها هم وجود دارد... همین یک میلیارد دلار عدد بسیار بزرگی در دنیا برای اقدامات مختلف اقتصادی است و میتوان با این رقم برای چند ده نفر دانشآموز خدمات آموزشی درجه یک تهیه یا برایشان تبلت و اینترنت فراهم کرد، اما میبینیم که امروز خیلی راحت این یک میلیارد دلار از منابع ایران کم شده است».
وقاحت روزنامه زنجیره اعتماد در حالی است که اولا موضوع دلارزدایی، به پدیدهای غال و رایج در میان بسیاری از کشورهای دنیا و حتی متحدان آمریکا نظیر عربستان و هند تبدیل شده و کافی بود روزنامه اعتماد و شبه کارشناسان آن با یک جست و جوی ساده در اینترنت و در میان نشریات غربی، انبوه گزارشهای منتشره در این باره و عواید و نتایج آن را مطالعه میکردند.
ثانیا معامله با کره جنوبی به پول کره و نه دلار، که موجب کاهش ارزش پول بلوکه شده ایران در کره شده، نه در دولت رئیسی بلکه در دولت برجام (روحانی) اتفاق افتاده و هنر دولت فعلی این بوده که پولی را که دولت قبل با برجام سالها به بلوکه سپرد و نتوانست آزاد کند، بدون برجام آزاد کند. به بیان دیگر، گرو گرفته شدن 7 میلیارد دلار ایران نه به خاطر رویکرد ضدتحریمی «دلارزدایی» در دولت رئیسی، بلکه به خاطر اسارت دولت قبل در برجام اتفاق افتاده اما کاسبان برجام، وارونه روایت میکنند.
در همین زمینه وزیر امور خارجه دیروز اعلام کرد: یکی از بحثهایی که در برجام وجود دارد این است که بر مبنای متن چند ده صفحهای برجام حتی اگر برجام به صورت کامل خوب کار کند، نمیتواند به دلار دسترسی داشته باشد. وزیر نفت هم با اشاره به خبر آزادسازی ۷ میلیارد دلار از پولهای بلوکه شده میعانات گازی فروخته شده به کشور کره جنوبی، توضیح داد: این میعانات اواخر دهه ۹۰ به این کشور صادر شده بود، این در حالی است که از ابتدای آغاز دولت سیزدهم با مجموعه اقدامهای انجام شده حتی یک دلار هم از پول صادرات نفت و میعانات گازی مسدود نشده و همه پول خود را دریافت کردهایم.
همچنین مسعود براتی کارشناس تحریم میگوید: چرا یک میلیارد دلار ضرر کردیم؟ چون دولت وقت فکر کرد (در واقعیت فکری در کار نبود بلکه آرزوی روحانی بود) اروپا به وعدههایی که بعد از خروج آمریکا از برجام داد، میتواند عمل کند و قرار نیست پولی بلوکه شود. لذا میعانات به کره فروختیم و پولی دریافت نکردیم تا به این نقطه رسید. این مورد را باید مقابل عزیزانی قرار داد که وقتی بحث ارائه تخفیف در فروش نفت و میعانات با روش دور زدن تحریم مطرح میشود، خیلی سریع میگویند چرا باید تخفیف داد و ... حالا در قضیه کره عملا هم ۱۴ درصد تخفیف داده شده و هم چند سال پول با تاخیر گرفته شده است.
کانال خط انرژی هم در تحلیلی نوشت: پول بلوکه شده ایران در کرهجنوبی عمدتا ماحصل فروش میعانات گازی به این کشور است، دورهای که ترامپ هنوز از توافق خارج نشده، اما محدودیتهایی را علیه فروش نفت ایران اعمال کرده بود. در نتیجه میعانات گازی ایران ذیل چارچوب برجام فروخته میشد و پول حاصله در کرهجنوبی انباشته شد و تبدیل آن هم به ارز دیگری به دلیل شروط ایالات متحده ممکن نبود.
بعد از خروج آمریکا نیز دولت وقت ایران گمان میکرد اروپا به وعدههایی که داد، میتواند عمل کند و قرار نیست منابع نفتی ایران بلوکه شود، لذا همچنان میعانات به کره فروختیم و پولی دریافت نکردیم. در نتیجه افت ارزش یک میلیارد دلاری منابع صادرات نفت ایران در کرهجنوبی بدین معناست که بازیگری نفتی ایران ذیل ساختار «برجام» و تحت نظارت آمریکا منجر به کاهش ۱۴ درصدی ارزش درآمد نفتی کشور شده و تازه پول با تاخیر چندساله به کشور بازمیگردد.
زمان راستیآزمایی کسانی که چند برابر ظرفیت ثبتنام کردند
برخی نشریات زنجیرهای اصلاحطلب در حالی ثبتنام نامزدهای این طیف برای انتخابات را انکار میکنند که خبرهای غیررسمی از ثبتنام چندبرابری نیروهای این طیف در مقایسه به 290 کرسی مجلس حکایت میکند.
فارغ از اینکه انتشار تدریجی اسامی، دست این محافل را رو خواهد کرد، موعد انتشار اسامی نامزدهای تاییدشده نیز زمان راستیآزمایی ادعای مذکور است. چه اینکه اگر این محافل واقعا نامزدی در انتخابات ندارند، طبیعتا باید هنگام اعلام فهرست نامزدها (و عدم احراز و یا رد صلاحیت برخی داوطلبان)، بیتفاوت باشند و جیغ و داد و جنجال و هیاهو کنند. اما به تجربه ثابت شده که آنها بیش از همه قیل و قال میکنند! گفته میشود در کنار ثبتنام افراد سیاسی مشهور، جبهه اصلاحات از افراد رده دوم و سوم و خاکستری این طیف هم خواسته چندبرابر ظرفیت ثبتنام کنند تا هم برای رقابت انتخاباتی و هم مظلومنمایی درباره رد صلاحیتها سوژه داشته باشند و درواقع بهجای کار ایجابی و ارائه برنامه در انتخابات، از حربه مظلومنمایی استفاده کنند؛ چنانکه در انتخابات سال 92 درباره مرحوم هاشمی و در انتخابات سال 1400 ریاستجمهوری درباره امثال جهانگیری انجام دادند. در اولی موفق شدند و در دومی نتوانستند انگیزشی در میان حامیان سابق برای رای در انتخابات ایجاد کنند.
در زمینه عملیات روانی اصلاحطلبان، روزنامه هممیهن در تحلیلی با عنوان «اصلاحطلبان نیامدند»، نوشت: پایان پیشثبتنام انتخابات مجلس با تکذیب نامزدی چهرههای شاخص و اعلام موضع صریح خاتمی همراه بود. مهلت پیشثبتنام نامزدهای انتخابات مجلس دوازدهم در حالی دیروز به پایان رسید که مجموعه اخبار و موضعگیریهای منتشرشده در رسانهها و محافل سیاسی، نشان از استقبال نکردن اصلاحطلبان و نیز بسیاری از چهرههای شاخص دولت روحانی حکایت دارد. در میان شخصیتهای سیاسی درجه اول، شاید تنها از علی مطهری و مسعود پزشکیان (نوابرئیس مجلس دهم) و محمدباقر نوبخت و علیرضا محجوب (دبیران کل حزب اعتدال و توسعه و خانه کارگر) بتوان نام برد که نسبت به پیشثبتنام در انتخابات اقدام کردهاند. از سوی دیگر، در حالی که گفته میشد احزاب کارگزاران سازندگی، اعتدال و توسعه و خانه کارگر اعضای خود را تشویق به نامزدی کردهاند؛ اما به جز محجوب و نوبخت خبری از نامزدی چهرههای شاخص آنها نشد. خودداری اغلب اصلاحطلبان از نامزدی انتخابات در حالی بود که سیدحسین مرعشی، در برنامه «جهانآرا» در شبکه افق گفت: «در بحث انتخابات کاهش مشارکت یک فرآیند است و بالاخره مردم وقتی دست به انتخاب میزنند انتظار دارند که پاسخ مناسبی نسبت به رأیای که دادهاند، دریافت کنند؛ اما در سالهای اخیر مردم با آرایشان پاسخ مناسبی از حضورشان در انتخابات دریافت نکردند. اتفاقی که در انتخابات میافتد، بعضی از محدودیتهایی است که شورای نگهبان ایجاد میکند و ما در بعضی انتخاباتها با نیروهای رده دوم و سوم خود وارد فضای انتخابات میشویم».
روزنامه اعتماد هم در نوشتهای با عنوان «عملیات روانی علیه اصلاحات»، ثبتنام چهرههای اصلاحطلب را تکذیب کرد.
با این اوصاف چنانکه گفته شد، محافل مذکور در میان اصلاحطلبان نباید اعتنایی به رد و تایید صلاحیت نامزدها داشته باشند و حال آنکه اساسا برخی افراد فاقد صلاحیت را اساسا برای اینکه رد صلاحیت شوند و براساس آن بشود آمار ردشدگان را بالا برد و به نفع نامزدهای تایید شده مظلومنمایی کرد، مامور به نامنویسی کردهاند!
هشت سال بیزبان بودید حالا مدعی شدهاید؟
روزنامه اعتماد روز گذشته در یادداشتی با عنوان «مشاركت، زمينه ميخواهد» نوشت: «با توجه به نارضايتيهاي مردم در حوزههاي اقتصادي و معيشتي، مردم مطالبات خود را در اعتراضات به سمع و نظر دولت و نظام حكمراني رساندند اما پاسخ مناسبي از سوي سيستم دريافت نكردند امروز مردم احساس ميكنند مطالباتشان روي زمين مانده و توجهي به آنها نميشود. هرچند نظرسنجي شفافي در اين زمينه صورت نگرفته. اصلاحطلبان هم به عنوان طيفي كه همواره نسبت نزديكي با مطالبات مردم داشتهاند، احساس ميكنند فضاي لازم براي پاسخگويي به مطالبات مردم وجود ندارد.»
از ویژگیهای خاص اصلاحطلبان اصطلاحا گردننگیری و فرار از پاسخگویی است. احتمالا آقایان فراموش کردهاند یا میخواهند فراموش کنند که دولت روحانی علاوه بر نابود کردن معیشت مردم، افزایش چند صددرصدی قیمت مسکن، دلار، خودرو، کالاهای اساسی، کاهش چند ده درصدی ارزش پول ملی و... کشور را با 800 تحریم جدید دیگر تحویل داد و رفت. آنان همچنین آبان 98 و افتضاح دولت مطبوعشان در مسئله بنزین را نیز به فراموشی سپردهاند. در آن زمان مدعیان اصلاحطلبی و پاسخگویی که مدعی پاسخگویی و بیان مطالبات مردم بودند، نه در برابر افتضاحات دولت اصلاحاتی و کارگزارانی روحانی پاسخگو بودند و نه مطالبات مردم برایشان مهم بود.
رئیسی در حالی آغاز به کار کرد که در روزهای آغاز به کار دولت روحانی قیمت دلار در حدود 3000 تومان بود اما پس از 8 سال به بالای 30 هزار تومان رسید تا بزرگترین شوک ارزی تاریخ کشور را به افزایش تقریبا 10 برابری به خود اختصاص دهد. همچنین افزایش بیضابطه نقدینگی یکی دیگر از مهمترین عوامل ایجاد تورم ساختاری در اقتصاد کشور است که به کاهش قدرت خرید مردم و فقر معیشتی منجر میشود. با بررسی رشد نقدینگی در کشور در سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی روشن است که دولت حسن روحانی با رشد نقدینگی 643.4 درصدی طی سالهای 92 تا پایان سال 99، رکورددار بالاترین نرخ رشد نقدینگی بین این دولتها بوده و بدترین عملکرد را در این زمینه داشته است.
هنوز فراموش نکردیم در ماههای پایانی دولت تدبیر و امید، اقلامی همچون روغن، شکر و گوشت مرغ آنچنان نایاب شد که مردم برای گرفتن اقلام دولتی با نادیده گرفتن اوضاع شیوع بیسابقه کرونا ساعتها در صفهای طولانی و فشرده در انتظار میماندند. تا در نهایت پس از ارائه کارت ملی و شناسایی هویت امکان تهیه مرغ یخی به قیمت دولتی آن هم به میزان محدود داشته باشند. همچنین بر اساس آمارهای رسمی، «متوسط» رشد اقتصادی کشور در دهه 90 تقریبا صفر درصد بوده است که کمترین رشد اقتصادی در شصت سال اخیر محسوب میشود. از سوی دیگر کمتوجهی دولت روحانی به بخشهای درونزای اقتصاد ایران مانند بخشهای کشاورزی و مسکن، یکی از علل اصلی صفر شدن رشد اقتصادی در دهه 90 و درجا زدن اقتصاد کشورمان بود. همچنین سرمایهگذاری در دهه 90، منفی 5 درصد اعلام شد که میتوان گفت کمترین رشد سرمایهگذاری در شصت سال اخیر محسوب میشود. و اینها ویرانههای دیگر از نحوه مدیریت کشور در طول 8 سال توسط دولت روحانی بود که به رئیسی تحویل داده شد.
بهتر است اصلاحطلبان به جای فرار به جلو، و به جای سکوتی که در برابر فجایع و افتضاحات دولت اصلاحطلب و کارگزارانی کاملا داشتند اکنون پاسخگوی آن دوران سیاه باشند.
تاریخ خبر: ۱٤۰۲/۰۵/۲٤، ۰۷:۵۲:۰۵ بازدیدها: 108