روزی ، نامه های غرب گدا
۱۴۰۲/۰۶/۰۷
استارت انتخاباتی تیم روحانی و روایت وارونه کارنامه اقتصادی
حسن روحانی رئیسجمهور سابق گفت که با تاخیر در احیای برجام، 100 میلیارد دلار درآمد نفتی از دست رفت.
وی در نشستی با حضور وزیران و معاونان خود در دولت قبل اظهار داشت: مردم باید حس کنند حضور یا عدم حضور پای صندوقهای رای، در سرنوشت آنان تاثیر دارد... در چهار سال گذشته، هم در انتخابات مجلس و هم در انتخابات ریاستجمهوری، با سختگیری در فرآیند انتخابات و محدود شدن گزینههای انتخاب مردم، به جای آنکه مشارکت مردم روند صعودی داشته باشد، شاهد کاهش مشارکت بودهایم که برای مصلحت نظام و کشور خطرناک است.
روحانی برخی گزارشها را دروغ و فریبهای آماری خواند و گفت: دستاوردهای بزرگی در دو سال اول دولت یازدهم حتی با وجود تحریمها و کاهش شدید قیمت نفت، در سایه امید مردم و نشاط جامعه محقق شد. در طی دو سال پس از انتخابات ۹۲، تورم نقطه به نقطه از ۴۳ درصد در مرداد ۹۲ به 14 درصد در تیر ۹۴ رسید. تورم سالانه از ۳۹ درصد در مرداد ۹۲ به 15 درصد در تیر ۹۴ رسید. کافی است این دستاوردها با ارقام مشابه در دو سال اخیر مقایسه شود تا اثر تعیینکننده مشارکت و امید مردم و نشاط اجتماعی را مشاهده نمود.
وی افزود: شاهد بودهایم که چگونه با حضور و حمایت مردم، هم رشد در اقتصاد حاصل شد، هم عزت در روابط خارجی و امنیت در فضای داخلی بهوجود آمد. هر زمان که مردم امیدوار شدهاند که رأی آنها مؤثر است، در انتخابات شرکت گسترده داشتهاند. برای زنده کردن این امید، اقدام عملی لازم است. مردم هنوز اقدام اطمینانبخشی ندیدهاند که شرایط را متفاوت از گذشته نشان دهد و امیدوارم در ماههای آینده شاهد آن باشیم.
روحانی با ابراز تاسف از اینکه در 2 سال و نیم گذشته از فرصت احیاء برجام و رفع تحریمها استفاده نشد، گفت: امروز بهتر میشود دید شرایطی که اکثریت قاطع دنیا از جمله اروپاییها در دفاع از ایران، به دنبال احیاء برجام بودند چقدر با شرایط امروز متفاوت بود و آنها که نگذاشتند در اسفند ۱۳۹۹ یا فروردین ۱۴۰۰ که همه شرایط برای احیاء برجام آماده بود و محورهای توافق و امتیازات اضافی به دست آمده در گزارش وزارت خارجه به مجلس مستند شده، چه خسارتی به کشور وارد کردند که کوچکترین رقم آن، محروم شدن از درآمد صادرات نفت است که در دو سال و نیم سال گذشته، بیش از ۱۰۰ میلیارد دلار از کف ملت ایران رفته است. همچنین بدون هیچ التماس و امتیاز اضافی نه فقط ۶ میلیارد دلار که تمام پولهای بلوکه شده ایران آزاد میشد و بیش از ۸۰ میلیارد دلار اعتبار بانکهای شرق و غرب که در سالهای ۹۵ و ۹۶ آماده گشایش بود، دوباره در کشور سرمایهگذاری میشد.
درباره نشست روحانی با برخی دولتمردان سابق و همچنین اظهارات وی چند نکته شایان توجه است.
نخست این که نشست مذکور، فعالیت زودهنگام ستاد انتخاباتی دولت سابق هفت ماه مانده به انتخابات ارزیابی میشود. به برخی اخبار منتشر شده از سوی محافل حامی دولت سابق عنایت کنید:
- روزنامه هممیهن: برخی چهرههای درجه اول دولت و مجلس قبل (روحانی، جهانگیری و لاریجانی)، نیروهای خود را تشویق به نامنویسی در انتخابات کردهاند.
- محمدرضا خباز، (معاون تقنینی در معاونت پارلمانی دولت روحانی): پنج حزب اصلاحطلب به اعضای خود پیشنهاد دادند در انتخابات نامزد شوند.
- پیرموذن عضو فراکسیون امید در مجلس دهم: برخی اصلاحطلبان ثبتنام کردهاند اما نمیخواهند علنی کنند. در جلساتی که با جهانگیری، مرعشی، و لاریجانی داشتیم قرار بود آقای جهانگیری تا حصول نتیجه نهایی پیگیر باشد.
- میرزایی عضو فراکسیون امید در مجلس دهم: روحانی و چهرههایی از این دست، سالیان متمادی در مناصب حضور داشتهاند و حضور آنها جذابیت چندانی در انتخابات ندارد. لاریجانی، جهانگیری، و عارف، به افراد نزدیک خود پیشنهاد کردهاند که ثبتنام کنند.
نکته دوم، نقش منفی عملکرد دولت روحانی در کاهش مشارکت مردم در دو انتخابات 1398 و 1400 مجلس و ریاست جمهوری است، اما آقای روحانی چون بهرهای از روحیه مسئولیتپذیری و عذرخواهی صادقانه نبرده، در این زمینه نیز فرافکنی میکند. سند روشن این که رئیسبانک مرکزی آقای روحانی در انتخابات 1400 نامزد بود و رادیکالترین مواضع جمعبندی شده در محافل مدعی اعتدال و اصلاحات را هم در تبلیغات عنوان کرد اما سرانجام نتوانست بیش از 4/2 میلیون رای را کسب کند که از سقوط شدید پایگاه اجتماعی دولت روحانی حکایت میکرد در همان مقطع طبق نظرسنجیهای دولتی، محبوبیت آقای روحانی به زیر 6 درصد رسیده بود. جهانگیری هم در نظرسنجیهای انتخاباتی، وضعیتی چندان بهتر از همتی نداشت، اما به لطف رد صلاحیت توانست مظلومنمایی کند.
موضوع سوم، کارنامه اقتصادی است که آقای روحانی به جای اظهار نظر درباره آنچه در پایان هشت سال تحویل داد، دو سال اول را یادآوری میکند؛ دورهای که فضاسازی تبلیغاتی پرحجم، در کنار واگذاری امتیازات بسیار محدود و مقطعی از سوی آمریکا (در مقابل انبوه امتیازات گرفته شده و غیر قابل بازگشت) نقش موثری در شرطیسازی اقتصاد ایران برای زدن ضربات اقتصادی عمیق از سوی دشمن ایفا کرد. تعطیلی تولید و ظرفیتهای داخلی در اغلب حوزهها، وابستهسازی و شرطیسازی اقتصاد به خارج از کشور، واگذاری استقلال ملی و ناچار شدن از زمزمه برجام 2 و 3 (واگذاری امتیازات جدید) برای حفظ شیرینی آدامسی برجام، کاهش شدید درآمدهای کشور پس از سرخوشی دو ساله و رسیدن دولت به وضعیت صادرات نفتی 300 هزار بشکه، خالی کردن خزانه ارزی و ریالی، کسری 480 هزار میلیارد تومانی، بدهکاری 1500 هزار میلیارد تومانی، و رکورد تورمی 60 درصدی از میراثهای تلخ مدیریت آقای روحانی است.
چهارم؛ در موضوع برجام هم فارغ از این که رقم دقیق درباره خسارتهای ایران حاصل از کلاهبرداری و عهدشکنی آمریکا و غرب چقدر است، روشن است که مسئولیت اصلی آن خسارتها متوجه شخص آقای روحانی است چرا که با وجود هشدار موکد صاحبنظران، او بیشترین فشار را برای سر همبندی توافق و اجرای هرچه سریعتر آن (واگذاری همه امتیازات حتی قبل از فرا رسیدن روز رسمی برجام یعنی 27 دی 1394) داشت.
پنجم؛ در موضوع جذب سرمایهگذاری خارجی بر خلاف انبوه وعدههای فریبنده مبنی بر پیشبینی جذب 200 میلیارد دلار سرمایه خارجی و خرید دویست فروند هواپیما و...، کلا زیر 4 میلیارد دلار سرمایه خارجی جذب شد و توافقات برای خرید هواپیما و نیز همکاری با شرکت توتال، هم روی کاغذ ماند و معلوم شد که این توافقات کاغذی بیشتر عملیات فریبی برای به تله انداختن طرف ایرانی برای امضای برجام و همچنین فریب افکار عمومی ایران در انتخابات مجلس و ریاست جمهوری سالهای 1394 و 1396 بوده است. ضمنا گفتنی است که در پایان دولت برجام، بیش از 15 میلیارد دلار از اموال و درآمدهای ایران در کشورهایی مانند عراق و کره جنوبی و... بلوکه شده بود که به همت دولت رئیسی بدون برجام آزاد شده یا در حال آزاد شدن است.
و نهایتا این که با وجود برجام، روند تحریمها از همان دولت اوباما تا دولت ترامپ و بایدن افزایشی بود و حال آن که روحانی مدعی لغو قطعی و بدون بازگشت همه تحریمها بود. اگر این وعده خلاف واقع فریب افکار عمومی بود، فریب بزرگتر آن است که با وجود طفره دولت بایدن از لغو تحریمها و ارائه تضمین معتبر برای عدم تکرار عبرت برجام، ادعا شود میشد دو سال قبل توافق کرد اما از داخل ایران نگذاشتند توافق شود! آیا روحانی قرار بود کشور را در باتلاقی بزرگتر از برجام وارد کند و کشور را برای دادن امتیازاتی خسارت بارتر تحت فشار قرار دهد؟
شکست تحریم خبر کوچکی است یا 5 میلیارد دلار درآمد سالانه فاز 11؟!
روزنامه غربگرای «شرق» افتتاح فاز 11 پارس جنوبی پرهیاهو بود اما به نظر کارشناسان، نتیجه درخورتوجهی نخواهد داشت.
شرق در تحلیلی با همان عنوان فوق نوشت: «ناترازی گاز ایران امسال به حدود ۳۰۰ میلیون مترمکعب در روز رسیده است. براساس برنامه ششم توسعه بنا بود تزریق گاز سبک به شبکه انتقال سراسری به یکمیلیاردو ۲۵۰ میلیون مترمکعب برسد؛ اما حداکثر تولید گاز درحالحاضر تنها حدود ۸۵۰ میلیون مترمکعب است.
حالا دولت ماههاست برای افتتاح فاز ۱۱ پارس جنوبی تبلیغات گسترده راهانداخته و این تبلیغات حتی به بیلبوردهای شهری رسیده است. ابراهیم رئیسی، رئیسجمهوری، برای افتتاح این پروژه راهی عسلویه شد؛ اما متخصصان انرژی میگویند که این تبلیغات پرهیاهو برای هیچ است؛ چراکه تمام کاری که انجام شده، این است که سکویی را از جایی باز کردهاند و به فاز ۱۱ پارس جنوبی آوردهاند تا از چاههای قدیمی و مستهلکی که دیگر صرفه اقتصادی ندارند، روزانه حداکثر ۱۵ تا ۲۰ میلیون مترمکعب گاز استخراج کنند؛ رقمی که فقط حدود یکپانزدهم کسری گاز ایران را پوشش میدهد.
روز دوشنبه، افتتاح فاز 11 میدان پارس جنوبی بعد از روزها تبلیغات، با حضور رئیسجمهور انجام گرفت. همان فازی که قرار بود زمانی توتال فرانسه و بعد هم سیانپیسی چین آن را به تولید برسانند؛ ولی با شدتگرفتن تحریمها هر دو کنار کشیدند. حالا دولت میگوید که با وجود تحریمها و فقط با تکیه بر توان داخلی فاز 11 را تکمیل و آماده تولید کرده است.
طبق گفته رسانههای حامی دولت نیمه دیماه سال ۱۴۰۰ گروه پتروپارس از ابلاغ رسمی دو قرارداد مهم برای تسریع در توسعه فاز ۱۱ خبر داده و اعلام کرده که این قراردادها مربوط به اجرای خط لوله دریایی، همچنین انتقال، اصلاح و نصب سکوی تولیدی است.
جالب اینکه این رسانهها اقدام دولت سیزدهم را «ابتکار راهگشا» توصیف کردهاند و نوشتهاند که خلأ ناشی از ساخت سکو را که معمولا سه سال به طول میانجامد، جبران کرده تا تولید از این میدان هرچه زودتر نهایی شود.
این در حالی است که 15 اردیبهشت سال 1399 و پیش از روی کار آمدن دولت سیزدهم، رسول فلاحنژاد، مدیر مهندسی و ساختمان شرکت نفت و گاز پارس، در گفتوگویی با تسنیم از انتقال سکوی فاز 12 به فاز 11 خبر داده بود.
هاشم اورعی، رئیساتحادیه انجمنهای علمی انرژی ایران، تبلیغات افتتاح فاز 11 پارس جنوبی را اغراقآمیز توصیف میکند میگوید: «امروز در جهان تکنولوژیای که بخواهد به روش اقتصادی و با راندمان بالا میادین گازی را توسعه دهد، در اختیار نهایتا هفت تا هشت شرکت در جهان است و طبیعتا هیچکدام از این شرکتها هم ایرانی نیستند. در نتیجه ممکن نیست فرض کنیم که ایران در این مسئله به نوعی به تکنولوژی روز دنیا مسلط شده است».
آیا راهاندازی فاز ۱۱ پارس جنوبی از نظر اقتصادی صرفه کافی دارد؟ اورعی تأکید میکند که «میادین پارس جنوبی قدیمی است و تقریبا همه فازهایش در نیمه دوم عمر خود هستند و اگر وضعیت از نظر سیاست خارجی عادی بود و تحت تحریم نبود، به احتمال زیاد ارزیابی کشورهای صاحب فناوری از وضعیت پارس جنوبی این بود که در این چاهها را ببندند و چاه جدید بزنند؛ چون هرچه عمر چاههای گازی بالا برود، هزینه نگهداشتن فشار و حفظ تولیدشان بالا میرود و در جایی از نقطه سربهسر میگذرد و دیگر اصلا اقتصادی نیست.
رضا پدیدار، رئیسسابق کمیسیون انرژی اتاق تهران هم معتقد است کاری که امروز در فاز 11 پارس جنوبی انجام شده، اتفاق چندان جدیدی نیست؛ بلکه کار کوچک و روتینی انجام شده که در مقام مقایسه با توانایی بالقوه فاز 11 طبق قراردادی که با توتال فرانسه و سپس شرکت ملی نفت چین بسته شده بود، بسیاراندک است. برآورد متخصصان این است که با این اقدام حداکثر 15 تا 20 میلیون مترمکعب به ظرفیت روزانه تولید گاز افزوده میشود که عدد درخورتوجهی نیست».
یک بار دیگر، نوشته شرق را مرور کنید! متوجه نمیشوید که بالاخره فاز 11 پارس جنوبی، بیارزش و فرسوده و به دور از صرفه است، یا این که فاز بسیار مهمی است که اگر توتال مانده بود و فعالیت میکرد، آنگاه همین فاز فرسوده خیلی هم مهم و با ارزش بود. جالب این که شرق عهد شکنی شرکت توتال را با بیمحلی نسبت به شرکت چینی یکی کرده و حال آن که قرارداد توتال هم به اعتبار واگذاری اسرار پارس جنوبی به آن شرکت بدون اخذ تضمین معتبر یا پیشبینی خسارت نقض قرارداد، مستوجب مواخذه دولت روحانی و تیم مدیریتی زنگنه است.
شرق همچنین میراث دولت غربگرا در ایجاد ناترازی در تامین گاز را هم به رخ دولت رئیسی میکشد که توانسته پروژه 20 سال معطل شده را ظرف دو سال به سرانجام برساند؛ پروژهای که تماما ایرانی و بدون برجام و توتال افتتاح شده، نشانه شکست راهبرد «تحریمهای فلجکننده» و
«فشار حداکثری» آمریکاست، روزانه ۵۶ میلیون مترمکعب گاز و یک میلیون تُن اِتان تولید میکند، و نیز، سالانه یک میلیون تُن الپیجی تولید خواهد کرد، و سالانه ۵ میلیارد دلار درآمد (معادل ده درصد کل درآمد سالانه فعلی) نصیب کشور میکند. اگر این نتایج چشمگیر نیست، پس منظور شرق از «نتیجه درخور توجه» چیست؟! نتیجه درخور، واگذاری اطلاعات سری به بیگانه، کثافتکاری خواندن ساخت پالایشگاه، ناممکن بودن راهاندازی فاز 11 پارس جنوبی بدون حضور شرکتهای خارجی، و کاهش گسترده و صادرات تولید نفت و میعانات نفتی در دولت برجام است؟!
روزنامه آرمان در ادامه روند تخریب دستاوردهای پرشمار دولت رئیسی در حوزه سیاست خارجی در مطلبی نوشت: «برخی اظهارنظرها و ادعاهایی درباره دستاوردهای عضویت ایران در بریکس شنیده میشود که جز «بزرگنمایی» هیچ نام دیگری برای آنها نمیتوان در نظر گرفت...نکته دیگر در مورد بریکس که باید به آن توجه شود، آن است که بریکس فقط مجموعهای شکل گرفته از برخی کشورهاست و نه چیز دیگر. حتی یک قرارداد هم پیرامون بریکس امضا نشده است. تنها 5 قدرت اقتصادی در کنار هم قرار گرفتهاند تا بین قدرتهای اقتصادی نوظهور هماهنگی ایجاد کنند. اساس شکلگیری این گروه هم رقابت با گروه 7 است....لازم است تلاش خود را برای لغو تحریمهای بینالمللی و حل مشکل افای تی اف فراهم کنیم تا بتوان در عرصه بانکداری جهانی امکانات لازم را برای توسعه صادرات و بازگشت درآمد حاصل از آن به کشور فراهم کنیم. متاسفانه ما در ایران عادت داریم، عضویت در این سازمانها را بزرگ میکنیم و در افکار عمومی ایجاد توقع میکنیم»
این روال روزنامه آرمان در تخریب چنین دستاوردهایی که حتی به زعم و اعتراف رسانههای غربی دستاوردی بسیار بزرگ به حساب میآید در شرایطی است که حتی دیگر روزنامههای زنجیرهای نیز بر این موضوع خرده نگرفتهاند.
کسانی سخن به انتقاد از سیاست خارجی دولت رئیسی و کوچک شمردن دستاوردهای دولت سیزدهم گشودهاند که برجام را تا حد وحی منزل بالا برده، معجزه میخواندند و از دیدشان آن توافق شکست خورده و حقیرانه در نظر غربیها را تا عرش تمجید میکردند. برخی مدعیان اصلاحات که خود را تحلیلگر روابط بینالملل نامیدهاند کافی است نگاهی به نظریات و ایدههای جدید در رشته روابط بینالملل بیندازند تا متوجه شوند گذار قدرت در دوران فعلی باعث افول هژمون و ساختارهای ناشی از آن همچون افای تی اف و... میشود.
عصبانیت صهیونیستها از خرید پهپادهای ایرانی توسط اروپاییها
اکانت امنیتی صهیونیستی ترور آلارم در شبکه اجتماعی ایکس (توئیتر سابق) بااشاره به خبر خرید پهپادهای ایرانی توسط کشورهای اروپایی مدعی شد: «اطلاعات ما نقاب کشورهای خائن اتحادیه اروپا را که به طور ناشناس هواپیماهای بدون سرنشین ایرانی میخرند، برمیدارد.»
این رسانه صهیونیستی در ادامه بدون هیچ سندی مدعی شده است که کشورهای فرانسه، مجارستان و سوئد خریدار پهپادهای ایرانی هستند.
این واکنش صهیونیستها، هم نشاندهنده خشم و عصبانیت است و هم نشاندهنده وحشت و ترس.
نگرانی آمریکاییها از درز اطلاعات پرونده راب مالی توسط ایران
پایگاه خبری پولیتیکو در گزارشی در روز دوشنبه 28 اوت 6 شهریور ماه به نشت اطلاعات از آمریکا در موضوع راب مالی پرداخته است.
پولیتیکو در این یادداشت عنوان داشته است: قانونگذاران جمهوریخواه از وزارت امور خارجه میخواهند تا بررسی کند که چگونه یک رسانه ایرانی، یادداشتی به دست آورده است که به راب مالی فرستاده ویژه ایالات متحده در امور ایران اطلاع میدهد که مجوز امنیتی وی به حالت تعلیق درآمده است.
مایک مک کال، رئیسکمیته روابط خارجی مجلس نمایندگان آمریکا (تگزاس)، روز دوشنبه در بیانیهای گفت که «باید یک بررسی امنیتی از بالا به پایین انجام داد، زیرا من نگرانم که آنها نشت داشته باشند».
مک کال همچنین به نگرانیها مبنی بر اینکه این روزنامه انگلیسی زبان ایرانی دوباره به اطلاعاتی دست یافته است که از قانونگذارانی که خواستار کسب اطلاعات بیشتر درباره تحقیقات در حال انجام در مورد مالی هستند، دوری کرده است، که شامل سؤالاتی در مورد اینکه آیا او باید به او اجازه رسیدگی به اطلاعات طبقهبندی شده را بدهد یا خیر،اشاره کرد. ماه گذشته، مک کال تهدید کرد که وزارت امور خارجه را برای جزئیات این پرونده احضار خواهد کرد.
مک کال گفت: «اگر این یادداشت معتبر باشد، بسیار نگرانکننده است، بهویژه که این اولین بار نیست که این رسانه ایرانی اخیراً در حالی که کنگره در تاریکی قرار دارد، اطلاعات حساس دولت ایالات متحده را در اختیار دارد. باید فاگی باتم(منظور منطقه استقرار وزارت خارجه آمریکا است) را از بالا تا پایین بازرسی کرد».
ناظران نزدیک ایران معتقدند این رسانه ایرانی در ماههای اخیر چندین مورد گزارش منتشر کرد که به نظر میرسد آن را از سایر رسانهها، از جمله رسانههای واشنگتن، در مورد پرونده مالی پیشی میگیرد.
پولیتیکو همچنین اظهار داشت: این رسانه یکشنبه گزارش داد- بر اساس آنچه که مدعی شد یادداشت 21آوریل از یک مقام ارشد امنیتی دیپلماتیک وزارت امور خارجه به مالی بود با این مضمون که مجوز فوق محرمانه مالی به دلیل «نگرانیهای امنیتی جدی» مربوط به «رفتار شخصی او»، «مدیریت اطلاعات حفاظت شده» و «استفاده از فناوری اطلاعات» به حالت تعلیق درآمده است.
پولیتیکو افزود: یک فرد آشنا با تحقیقات مالی که یادداشت اصلی را دیده است، به پولیتیکو گفت که نسخه این رسانه ایرانی به نظر با نسخه اصلی مطابقت دارد. مانند دیگرانی که برای این داستان با آنها تماس گرفته شده است، به این شخص ناشناس داده شد تا در مورد یک موضوع بسیار حساس صحبت کند.
جمهوریخواهان از دولت بایدن انتقاد کردهاند هم به دلیل اجازه موقت مالی به کار در این وزارتخانه پس از تعلیق مجوز امنیتی وی به دلیل تحقیقات و هم به دلیل اینکه آنها را برای چندین هفته در تاریکی تحقیقات قرار داده است. به گفته یک فرد آشنا با این پرونده، اف بیآی در این تحقیقات شرکت دارد.
این رسانه آمریکایی اظهار داشت: مک کال گفت: من از وزارت امور خارجه در مورد مناقشه جاری رابرت مالی درخواست شفافیت کردهام و این درخواست را پیگیری خواهم کرد، من بسیار نگران این هستم که ایران چگونه به این سند معتبر بالقوه دست یافته است و چه اطلاعات حساس یا طبقهبندی شده دیگری ممکن است داشته باشند.
سناتور بیلهاگرتی از کمیته روابط خارجی سنا، روز دوشنبه از بازرس کل وزارت امور خارجه خواست تا چگونگی دستیابی این رسانه ایرانی به این یادداشت را بررسی کند.
هاگرتی گفت: «این تکان دهنده است و تا آنجا که من میدانم، بیسابقه است که یک بازوی تبلیغاتی حکومت ایران به یادداشتی «حساس اما طبقهبندی نشده» درآوریل 2023 مربوط به تعلیق مجوز امنیتی فرستاده ویژه راب مالی دست یابد. وی همچنین در بیانیهای گفت. دفتر بازرس کل در حال بررسی دقیق شرایط مربوط به تعلیق مالی است.
پولیتیکو عنوان داشت: یکی از مقامات ارشد سابق دفتر امنیت دیپلماتیک وزارت امور خارجه گفت که قالببندی، زبان، مهر تاریخ و نامهای ذکر شده سند به نظر میرسد از سبک استاندارد وزارت خارجه پیروی میکند.
نورونا در مصاحبهای این ارزیابی را تکرار کرد. او گفت، این افشاگریها درباره مالی توسط این رسانه به احتمال زیاد نتیجه یک هک بوده است.