به وب سایت مجمع هم اندیشی توسعه استان زنجان خوش آمدید
 
منوی اصلی
آب و هوا
وضعیت آب و هوای زنجان
آمار بازدیدها
بازدید امروز: 6,112
بازدید دیروز: 19,824
بازدید هفته: 30,590
بازدید ماه: 30,590
بازدید کل: 25,017,729
افراد آنلاین: 68
اوقات شرعی

اوقات شرعی به وقت زنجان

اذان صبح:
طلوع خورشید:
اذان ظهر:
غروب خورشید:
اذان مغرب:
تقویم و تاریخ
دوشنبه ، ۰۳ دی ۱٤۰۳
Monday , 23 December 2024
الاثنين ، ۲۱ جمادى الآخر ۱٤٤۶
دی 1403
جپچسدیش
7654321
141312111098
21201918171615
28272625242322
3029
آخرین اخبار
روزی نامه های غرب گدای ... ۱۴۰۲/۱۰/۲۷
روزی نامه های غرب گدای ... 

 ۱۴۰۲/۱۰/۲۷

خبری که روزنامه‌های زنجیره‌ای سانسور کردند - مشرق نیوز

رمضان‌زاده: اکثریت جامعه اقبالی به اصلاح‌طلبان ندارند
 
«اکثریت جامعه اقبالی به اصلاح‌طلبان نشان نخواهند داد. چون اصلاح‌طلبان دو، سه دوره خودشان را نشان دادند و نتوانستند به وعده‌هایی که می‌دهند عمل کنند».
این تحلیل را عبدالله رمضان‌زاده سخنگوی دولت خاتمی عنوان کرد که  به همراه علیرضا علوی تبار در در گفت‌وگوی مشترک روزنامه شرق شرکت کرده بود. خبرنگار شرق از او می‌پرسد: «از نظر شما به‌عنوان قائم‌مقام دبیر کل جبهه مشارکت و سخنگوی دولت دوم آقای خاتمی، چرا امروز سخن ‌گفتن از حزب در جامعه ایران طنینی ندارد؟». رمضان‌زاده در پاسخ گفته است: به‌طور کلی شکل‌گیری احزاب در ایران مشکل دارد، نه سخن گفتن از حزب. شرایط روان‌شناسی اجتماعی جامعه ایرانی و شرایط سیاسی موجود، هر دو موانعی را ایجاد کرده‌اند که نمی‌شود به‌راحتی در مورد شکل‌گیری احزاب صحبت کرد. اگر به تاریخ شکل‌گیری برخی از احزاب سیاسی در ایران نگاه کنیم، معمولاً از پایین نجوشیده‌اند و به همین دلیل با ضربه‌هایی از هم پاشیده‌اند. این در دوره‌های مختلف اتفاق افتاده است. مشکل در زمینه‌سازی شکل‌گیری احزاب است. اگر حزب را پدیده‌ای مدرن و متعلق به جامعه مدرن بدانیم، می‌توانیم بگوییم حزب جایی است که منافع گروه‌های خاص در آن شکل می‌گیرد و آن گروه‌های خاص برای تأمین منافع خودشان به قدرت رو می‌آورند و می‌خواهند قدرت را به دست بیاورند و این باعث تنش بین حزب و قدرت می‌شود.
مشکل دیگر هم به وضعیت فرهنگی و جامعه‌شناختی جامعه ایران و مسئله عدم اعتماد مربوط است. حزب از میان دسته‌ای از گروه‌های مردم که به هم اعتماد دارند شکل می‌گیرد. ما در جامعه ایرانی با این مشکل روبه‌رو هستیم که اعتماد در حد پایینی قرار دارد.
وی افزود: در دهه هفتاد نیروهای سیاسی جدید وارد جامعه شدند. تعدادی احزاب جدید شکل می‌گیرند که نمونه‌های اصلی‌اش کارگزاران و مشارکت بودند که از بالا شکل گرفته‌اند. بنابراین امکان اینکه احزاب به بلوغ برسند وجود نداشته است و زمان لازم را نداشتند که خودشان را نشان دهند.
علوی‌تبار (سردبیر روزنامه توقیف شده صبح امروز متعلق به حجاریان) هم در پاسخ به این پرسش که «آیا جناح‌های اصلاح‌طلب، حزب هستند و کارکردهای حزبی دارند، یا ما با یک دوگانه‌ای از جناح و حزب روبه‌رو هستیم؟»، اظهار کرد: به لحاظ رسمی این‌ها یک جبهه هستند و حزب نیستند. اگر از نوع سازماندهی، تشکل‌های سیاسی را رتبه‌بندی کنیم، پایین‌ترین سطح محفل است. گروهی از افراد که شباهت‌هایی به هم دارند و گاهی دور هم جمع می‌شوند. محفل که منسجم‌تر شود به انجمن و بعد گروه و بعد سازمان تبدیل می‌شود و بعد که رابطه و تکیه‌گاه اجتماعی پیدا می‌کند و با بدنه ارتباط برقرار می‌کند، به حزب بدل می‌شود. «جبهه»، مجموعه‌ای از احزاب، سازمان‌ها و شخصیت‌ها است که ضمن حفظ استقلال تشکیلاتی‌شان، پیرامون یک راهبرد و رهبری مشترک به توافق می‌رسند. این‌ها به طور رسمی جبهه هستند. درواقع احزاب را باید اجزای جبهه بدانیم و به یک معنا حزب نیستند. در اینجا باید دو مورد را دنبال کنیم، یکی اینکه چقدر رهبری مشترک دارند و چقدر حول یک راهبرد و استراتژی سیاسی مشترک به توافق رسیده‌اند. ازاین‌رو به یک معنا جناح‌های اصلاح‌طلب امروز حزب نیستند، ولی بعضی از کارکردهای حزبی را انجام می‌دهند.
همچنین رمضان‌زاده در باره این سوال که «تصوری عمومی وجود دارد که مردم خیلی در قید و بند اصلاح‌طلب‌ها نیستند و منتظر نیستند که ببینند اصلاح‌طلبان چه می‌گویند تا وارد فضای سیاست شوند. آیا شما این تصور را قبول دارید؟»، گفت: یک بحث نظری هست و یک بحث عملی. شاید خیلی از مردم با دیدگاه‌های اصلاح‌طلبان موافق هستند، اما از ناتوانی و ناکارآمدی‌شان در تحقق اهداف شاکی هستند. به نظر من، اکثریت جامعه اقبالی به اصلاح‌طلبان نشان نخواهند داد. چون اصلاح‌طلبان دو، سه دوره خودشان را نشان دادند و نتوانستند به وعده‌هایی که می‌دهند عمل کنند. بنابراین طبیعی است که مردم هم انتظارات دیگری داشته باشند.
در ادامه علوی‌تبار می‌گوید: ما به یک دوره عادی‌سازی نیاز داریم. اگر ما دوره‌ای از عادی‌سازی وضعیت را داشته باشیم، بعد از آن می‌شود از اصلاحات صحبت کرد. اول باید وضعیت کمی از حالت بحرانی خارج شود و برخی از عدم توازن‌ها ترمیم شود. به نظرم این را یک نیروی میانه می‌تواند انجام دهد. اصلاح‌طلبان الان از نظر حکومت خیلی مطرود هستند و به آنها اجازه داده نمی‌شود، ولی ممکن است یک نیروی میانه بین اصلاح‌طلب‌ها و اصولگراهای عملگرایی که اعتدالی شده‌اند، بتوانند مدتی اوضاع را عادی کنند و بعد از عادی‌سازی می‌شود در مورد اصلاحش صحبت کرد. تا آن موقع خیلی دشوار است.


سردسته ابتذال‌گرایی سیاسی خود حجاریان بود، آقای لیلاز!

نسبت اصلاح‌طلبان با سلبریتی‌ها وارد مرحله پرمزاحی شده است. جریانی که روزی با بادکردن سلبریتی‌ها و وزن بخشیدن به هنرپیشه‌ها در فضای سیاسی به دنبال هیجانی کردن فضای انتخاباتی می‌گشت، امروز به دنبال مقصر برای مبتذل شدن سیاست و بزرگ کردن سلبریتی‌ها می‌گردد و خود را قربانی این فضا می‌خواند!
وطن امروز با اشاره به اظهارات عضو مرکزیت حزب کارگزاران نوشت: سعید لیلاز به تازگی در جریان یک گفت‌وگو با بیان اینکه امروز جمهوری اسلامی روزنامه‌نگاران و سلبریتی‌ها را با خود ندارد، گفت: نظام خودش این انتخاب را کرده و سطح منازعه را از عبدی و حجاریان به سطح سلبریتی‌ها رسانده، چون می‌دانست توانایی مقابله با عبدی و حجاریان را ندارد!
اما فارغ از این ادعا که کسی توانایی مقابله با چهره‌های منقضی‌شده اصلاحات را دارد یا خیر، این سؤال مطرح می‌شود که چه کسی سلبریتی‌ها را در فضای سیاسی کشور بزرگ کرد. پی گرفتن این سؤال از قضا همگان را به همان اردوگاهی می‌کشاند که امروز صدای مخالفت با سلبریتی‌ها از آن بلند شده است. انتخابات ریاست‌جمهوری سال 76 نخستین میدان سیاسی بود که در آن هنرمندان و سلبریتی‌ها حضوری در حاشیه رقابت‌ها و در طرفداری از محمد خاتمی یافتند. دهه80 به خصوص انتخابات ریاست‌جمهوری دهم بود که یک‌باره سلبریتی‌ها به بخش ثابت میتینگ‌های سیاسی اصلاح‌طلبان راه یافتند. برنامه مشهور 2 خرداد در سالن آزادی با حضور هنرمندانی همچون حمید فرخ‌نژاد (که اکنون کنار بدنام‌ترین چهره‌های ضدانقلاب و سلطنت‌طلب ایستاده است) نقطه تثبیت جایگاه سلبریتی‌ها در حیات سیاسی اصلاح‌طلبان بود. شروع دهه90 و همزمانی‌اش با بزرگ شدن جایگاه شبکه‌های اجتماعی، سلبریتی‌ها را به مهم‌ترین سرمایه سیاسی اصلاح‌طلبان تبدیل کرد که در 3 انتخابات سال‌های 92، 94 و 96 عملا بازیگردان سناریوی اصلاح‌طلبان شدند تا جایی که دیگر این جبهه کمتر روی روشنفکران و روزنامه‌نگاران و... سرمایه‌گذاری می‌کرد و هنرپیشه‌ها جای چنین گروه‌هایی را نیز برای آنها پر کردند.
سعید لیلاز در حالی دوگانه موهوم سلبریتی- حجاریان را مطرح می‌کند و می‌گوید جمهوری اسلامی برای فرار از حجاریان، سلبریتی‌ها را بزرگ کرد که شخص حجاریان، خود تئوریسین اعطای تریبون به سلبریتی‌ها بود و حیات اصلاح‌طلبان را به بازیگری شهرت‌پیشه‌ها در سیاست گره زد. حجاریان خرداد 97 در گفت‌وگو با روزنامه اعتماد گفت: اصلاح‌طلبان باید سیاست‌های خود را از دهان غیر مطرح کنند. به این معنا که سیاست‌هایشان را نخست با گروه‌های مرجع جدید شامل هنرمندان، مشاهیر و... در میان بگذارند و پس از دریافت بازخوردها و اعمال تغییرات احتمالی، سیاست‌ها توسط همان گروه‌های مرجع جدید در جامعه منعکس شود.
به همین خاطر اگر بنا باشد متهمی برای بزرگ کردن جایگاه سلبریتی‌ها در نزاع سیاسی پیدا شود نخستین متهم‌ها را باید در بین همقطاران لیلاز، عبدی و حجاریان یافت.



 

 


 

 

تاریخ خبر: ۱٤۰۲/۱۰/۲۸، ۰۶:۵۲:۳۵       بازدیدها: 70