روزی نامه های غرب گدای ...
مرعشی: اصلاحطلبان در انتخابات قبلی به دروغ گفتند نامزد ندارند
دبیرکل حزب کارگزاران میگوید: لیست اصلاحطلبان در انتخابات مجلس یازدهم (سال 1398) در تهران قویتر از مجلس دهم بود اما تصمیم گرفته شد به دروغ به مردم بگوییم که کاندیدا نداریم.
اشاره حسین مرعشی به ارائه سه فهرست یا سرلیستی مجید انصاری بود که بهخاطر برخورد مردم از عملکرد مدعیان اعتدال و اصلاحات، نفر اول فهرستهای مذکور نتوانست بیش از 68هزار رأی کسب کند. مرعشی در عین حال گفته که 90درصد کرسیها در استان کرمان رقابتی است.
او که در نشست انتخاباتی اصلاحطلبان کرمان سخنرانی میکرد، گفت: صحنه سیاسی بینالمللی داخلی و منطقهای بهگونهای شکل گرفته که ایران نیازمند انتخاباتی است که بتواند کشور را در مقابل خطرات کاملا جدی بیمه کند. این که مقام معظم رهبری در دو ماه اخیر تقریبا هر هفته در بحث انتخابات نکاتی را گوشزد کردند نشانه توجه ایشان به مسئله امنیت ملی ایران است.
مرعشی افزود: در حال حاضر انتخاباتی پیشرو داریم که با چند واقعیت تلخ مواجهیم اول اینکه نظام حاکم بر ایران و دستگاههای حاکمیتی بهرغم آنکه به خوبی متوجه اهمیت حضور مردم در صحنه سیاسی هستند، لوازم این کار را نپذیرفتند و عجیب است که مسئولان و نهادهای حاکمیتی با وجود اینکه هم خودشان به خوبی درک میکنند و هم سخنان رهبری صریح است که این انتخابات به امنیت ملی ما گره خورده اما حاضر نشدند در اکثر حوزههای انتخابیه فرصت رقابت ایجاد کنند تا انتخابات پرشور برگزار شود.
دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی ایران گفت: مردم آنقدر از بیکفایتیها از گرانیها و تورمها و فشارهای سنگین خسته هستند که گاهی اوقات تصمیماتشان علیه خودشان است. این را ما باید درست به مردم توضیح دهیم. حق با مردم ایران است. مردم ما ۶ سال است که تورم بالای ۴۵درصد را تحمل میکنند؛ کمر مردم شکسته. الان سرپرستان خانوارها از خانواده خود خجالت میکشند؛ مردم حق دارند عصبانی شوند. اما مردم عصبانی نباید تصمیمی بگیرند که به ضررشان تمام شود.
وی به سیاسیون اشاره کرد و یادآور شد: بعضی از سیاسیون هم فکر میکنند اگر مشارکت در انتخابات زیر ۲۰درصد برسد، مسئولان نظام و حاکمیت جمهوری اسلامی عقبنشینی میکنند و فضا را باز خواهند کرد این یک تهدید است.
مرعشی عنوان کرد: من خیلی خوشحالم که در استان کرمان با فرمانی که در این انتخابات حرکت کردیم برخلاف اکثر استانها با فضای متفاوتی روبهرو هستیم. خوشبختانه از ۱۰ کرسی استان کرمان ۹ کرسی رقابتی داریم؛ همه کاندیداهایی که هدف گرفته بودیم که در صحنه باشند تاییدصلاحیت شدند که این سندی است که با همین شرایط هنوز میشود با یک فرمان عاقلانهای حرکت کرد که میدان به نفع مردم کرمان باز بماند.
وی تصریح کرد: اگر بزرگان همت کنند و تلاش کنند مردم کرمان را بکشانیم پای صندوقهای رای و مشارکت مردم کرمان بالای ۵۰درصد برسد به شما اطمینان میدهم بسیاری از استانها در آینده به کرمان اقتدا خواهند کرد.
مرعشی یادآور شد: به خاطر دارم یکسال و نیم پیش وقتی هنوز داشت بحث انتخابات در استان کرمان شروع میشد با دوستان حزب تاک به گفتوگو نشستیم و گفتیم سه تا خط قرمز را مراعات کنیم؛ اول کسی که میخواهد به مجلس شورای اسلامی برود نمیتواند نسبت به کلیت نظام و رهبری موضع داشته باشد و در جهت مخالف حرکت کند. خط قرمز دوم ما این است که نسبت به فساد مالی حساسیم. ما مجلس سالم میخواهیم و سومین موضوع فساد اخلاقی است. عرصه سیاست، عرصه پاکدامنی، پاکدستی و سلامت نفس است. ما با این ۳ خط قرمز حرکت میکنیم و امروز استان کرمان اولین استانی است که ۹۰درصد کرسیهایش رقابتی شده است. ما در ۱۰ دوره مجلس همیشه یک کف داشتیم در استان کرمان که سه کرسی از ۱۰ کرسی بود و یک سقف داشتیم که ۷ کرسی از ۱۰ کرسی؛
در دوره پیش ما برای اولینبار در مجلس به یک کرسی تن دادیم و دلیلش این بود که منفعل بودیم؛ همانطور که در سطح کشور منفعل بودیم.
مرعشی گفت: نقدهایی بر مجلس دهم وارد بود ولی نقد اصلی به اصلاحطلبان برای نیامدن انتخابات مجلس یازدهم و نیامدن در انتخابات ۱۴۰۰ بود. این نقد در تاریخ متوجه اصلاحطلبان است و کسی نمیتواند از آن فرار کند.
در انتخابات مجلس یازدهم لیستی که برای تهران آماده شد از لیستی که برای مجلس دهم آماده شده بود قویتر بود اما تصمیم گرفته شد که به دروغ به مردم بگوییم که کاندیدا نداریم.
دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی ایران تصریح کرد: جریان چپ در هیچ دورهای از مجلس کمتر از ۵۰ تا کرسی نداشتند در مجلس یازدهم ما رسیدیم به کمتر از ۵ کرسی؛ ما اشتباه کردیم فرصت انتخابات را از دست دادیم.
وی گفت: اگر در این انتخابات کسی یا کسانی با خودخواهی و با توافق نکردن فرصت را بسوزانند من روز بعد از انتخابات آنها را افشا میکنم.
روایت روزنامه اعتماد از انسداد مزمن در جبهه اصلاحات
مدیرمسئول روزنامه اعتماد میگوید: جبهه اصلاحات دچار انسداد شده و چاره عبور از آن، پذیرش تعدد گفتمانی در این مجموعه است. حضرتی شرط این کار را «پذیرش ریاست خاتمی از سوی اصلاحطلبان، تداوم بحثهای عالمانه و جلوگیری از تخریب یکدیگر، و ائتلاف در مقاطع ضروری» عنوان کرد.
درپی شدت گرفتن اختلافات در جبهه اصلاحات و عبور 110 نفر از فعالان اصلاحطلب از بیانیه این جبهه که با ارائه فهرست انتخاباتی مخالفت میکرد، الیاس حضرتی در روزنامه اعتماد نوشت: «طی روزهای اخیر بیانیهای از طرف 110نفر از فرهیختگان، متفکران و اندیشمندان کشور منتشر شد که بازتابهای بسیار وسیعی در فضای عمومی، رسانهها و شبکههای اجتماعی پیدا کرد. ضمن اینکه بحثهایی را نیز در درون گروههای اصلاحطلب ایجاد کرد. در این میان برخی افراد و جریانات با فحاشی و ادبیات رکیک بهزعم خود تلاش کردند مسئله را به حاشیه برانند و موضوع را لوث کنند. این طیف اغلب ذیل گروههای فیک، سلطنتطلب و برانداز تعریف میشوند. گروهی هم از سر دلسوزی این نوع تحرکات را در حکم انشقاق و انشعاب در درون جریان اصلاحطلبی تفسیر کردند.
اصلاحطلبی طیف وسیعی از جامعه ایرانی را دربر میگیرد. اینگونه نیست که یک فرد، یک حزب یا جریان خاصی در آن مدخلیت تام و تمام داشته باشد و سایرین را از ورود به آن منع کند. اصلاحات در واقع یک طیف فکری است که در درون آن از گذشته تا به امروز گفتمانهای گوناگونی شکل گرفته و برای گسترش گفتمان اصلاحات تلاش کردهاند. لذا اختلافنظرهای اخیر، برای من موضوع حاد و غیرمترقبهای نبوده و نیست. از قدیم هم در اردوگاه اصلاحطلبی در بزنگاههای گوناگون اختلافنظرهای وسیعی وجود داشت. در مسیر تاریخ شاید تنها برههای که در آن، وحدتنظر قاطعی میان گروههای اصلاحطلب وجود داشت و همه طیفها به اتفاق به یک سمت و جهت حرکت میکردند، سال 76 و انتخاباتی بود که منجر به ریاستجمهوری سیدمحمد خاتمی و ظهور حماسه 2 خرداد 76 شد. پس از این دوران همواره تفاوتها و تکثر دیدگاههایی میان طیفهای مختلف اصلاحطلب وجود داشت.
تجلی بارز این نوع تفاوتها را میتوان در اختلافات اعضای شورای دور اول و سپس در انتخابات شوراهای دور دوم مشاهده کرد. با عبور از این دوران، در انتخابات ریاستجمهوری نهم در سال 84 نیز این تفاوتها و تکثر دیدگاهها بحرانیتر شد. 3 جریان اصلی به موازات هم در انتخابات 84 حضور پیدا کرده و برای پیروزی تلاش کردند. تنها نقطه اشتراک هر 3 جریان مخالفت با محمود احمدینژاد بود. البته این تکثر جزو اشتباهات استراتژیک جریان اصلاحات بود، اما واقعیتی بود که سر برآورد و خود را نمایان کرد. این روند در سال 88 هم ادامه داشت. این روند در داخل مجلس ششم هم تکرار شد. با این توضیحات لازم است، بحثی ذیل عنوان «ضرورت پذیرش تعدد گفتمانی در اردوگاه اصلاحطلبان» شکل بگیرد و درخصوص آن بحث و تبادلنظر شود».
دعوت به پذیرش تعدد گفتمانی در جبهه اصلاحات در حالی است که اصلاحطلبی خودش گفتمان است و منطقاً نمیتواند تعدد گفتمانی در حد تناقض را بپذیرد اما تن دادن برخی پدرخواندههای آن به این تناقضات جدی، موجب دودستگی و بعضاً بروز رفتارهای ضد اصلاحطلبی از سوی این طیف شده است. تناقض در این سطح که مدعیان، واقعاً بنا دارند رفتار اصلاحطلبانه ذیل نظام جمهوری اسلامی و قانون اساسی داشته باشند یا با گروههای برانداز و وابسته به بیگانگان همکاری میکنند؟ یا مثلاً این سؤال اساسی که به عنوان مدعی اصلاحطلبی، در انتخابات شرکت میکنند یا به جریان مزدور تحریم انتخابات سواری میدهند؟! برخی پدرخواندههای این طیف همچنین در گذشته با ادعای دروغین تقلب که توسط خاتمی در محافل خصوصی بارها رد شده، به آشوبافکنی سیا و موساد و امآیسیکس علیه جمهوریت و اسلامیت در سال 1388 پیوستند.
این دودستگی عمیق در جبهه اصلاحات، موجب عبور برخی فعالان اصلاحطلب از پدرخواندههای رادیکال شده و ضمناً به انحلال دو تشکل قبلی اصلاحطلبان (ناسا/ شعسا) و بنبست فعلی جبهه اصلاحات شده است. پیشنهادهای مدیر روزنامه اعتماد برای رفع انسداد از طریق پذیرش ریاست خاتمی و ائتلاف در مقاطع ضروری در حالی است که جبهه اصلاحات با بحران ساختاری هویت مواجه است و خاتمی به عنوان فردی بحرانزده و منفعل در قبال جریان برانداز، اگر کمترین اراده و اختیاری از خود داشت، ظرف دو دهه گذشته به کاستن از اختلافات میپرداخت نه این که خود وی بازیچه جریان تحریم و براندازی شود.
شورش علیه انتخابات با دروغ تقلب کجایش اصلاحطلبی بود؟!
سید محمد خاتمی میگوید: اصلاحطلب واقعی با انتخابات، با حاکمیت و به خصوص با مردم قهر نخواهد کرد. اگر هم قهری هست نه از سوی اصلاح طلبان که از سوی قدرت حاکم است.
او در در دیدار اعضای حزب اصلاحطلب «مجمع ایثارگران» گفت: من برای هر تشکّل و نهاد مدنی، با همه وجودم، احترام زیادی قائل هستم، اما شما دارای این امتیاز هستید که دارای عنوان ایثارگری میباشید و ایثار و ایثارگری از متعالیترین ارزشهای اخلاقی است. در موضوع اخلاق بحثهای گستردهای وجود دارد. از جمله مباحث دوران جدید در اخلاق، تقسیم اخلاق به اخلاق خودگرا و دیگرگراست. ایثارگری، اما یک مرحله متعالی و بالاتری است؛ و آن اینکه نه تنها باید دیگرخواه بود، بلکه برای اینکه دیگری بهتر زندگی کند بتوان از منافع خود و حتی اگر اقتضاء کند از جان خود هم گذشت. گذشت از خود، راحت، و حتی زندگی خود برای دیگران و برای یک هدف بالاتر. البته به نظر من گرچه ممکن است احیاناً صاحب گرایشهای دنیوی هم ایثارگری کند، ولی ایثارگری واقعی بهعنوان یک اصل محکم و پایدار بر پایه ایمان به خدا (که خیر اعلی) است میسّر است.
وی افزود: در عرصه کنونی نیز اصلاحطلبی این افتخار را دارد که بخش مهمی از ایثارگران، خود را اصلاحطلب و اصلاحخواه میدانند و این یک ارزش است. مشخص است که اصلاحطلبی خواستار اصلاح خود در درجه اول و اصلاح جامعه در درجه بعد است و از جمله اگر انحراف و ناراستی در سطوح بالا و در کل نظام هم بود میخواهد اصلاح شود. اصلاحطلب واقعی، با کسی قهر نیست و قهر نخواهد کرد گرچه ممکن است موضع داشته باشد و انتقاد کند و باید بکند، ولی با انتخابات، با حاکمیت و بخصوص با مردم قهر نخواهد کرد. برعکس، دلش میخواهد درکنار مردم و با مردم و به نفع مردم عمل کند. اگر هم قهری هست نه از سوی اصلاحطلبان که از سوی قدرت حاکم است که با اصلاح و اصلاحطلبی قهر کرده است؛ و در مسئله انتخابات هم باید از انتخابات دفاع کرد. چرا که انتخابات راه رسیدن به یک نظام مردمی مردم سالاری است که میتواند خیر مردم را تامین کند و مردم در آن احساس رضایت کنند؛ هم دنیای مردم را بهتر کند و هم آنها که اهل آخرت هستند احساس کنند که در این دنیا میتوانند مسیر آخرت خود را، بدون آنکه مزاحم کسی شوند و بدون اینکه کسی مزاحم آنها شود طی کنند. پس از نظر ما انتخابات بسیار مهم است و اگر انتقادی هم هست، به این میباشد که انتخابات در جای خود نیست و باید به جای اصلی خود برگردد».
این اظهارات از سوی کسی صادر شده که بعد از چهارده سال، شجاعت ندارد اعترافش در محافل خصوصی مبنی بر دروغ بودن تقلب در انتخابات سال 1388 را علنی بازگو کند و از مردم و نظام به خاطر راهاندازی آن فتنه هشت ماهه (و تحریمهای اقتصادی که به حمایت از آن فتنه سیاسی به اجرا درآمد) عذرخواهی کند. او حتی شجاعت تکذیب هم ندارد، چرا که چند بار اذعان کرده است.
خاتمی حاضر نشد بیحرمتی فتنهگران به ساحت سیدالشهدا در عاشورای سال 88 را محکوم کند، چون از سر خودخواهی و انفعال تصور میکرد این موضعگیری موجب ریزش حامیانش میشود! و به عبارت دیگر، خودش و حزب و جناحش را مهمتر و محترمتر از سیدالشهدا میدانست و میخواست به هر قیمت، عناصر ضد انقلاب و گروهکی (مانند منافقین و بقایای بهائیت) را از خود راضی نگاه دارد. برخی هم معتقدند که «آتو داشتن» نزد بانیان غربی فتنه علت آن سکوت و همراهی با حرمتشکنان بوده است.
خاتمی در حالی دم از انتخابات میزند که بازیچه سرویسهای جاسوسی بیگانه برای برپایی آشوب علیه جمهوریت و اسلامیت شد.
گفتنی است افراطیون مدعی اصلاحات بارها از خاتمی به عنوان اردک لنگ (فلج)، بیکفایت، شاه سلطان حسین صفوی (بیعرضه) و... یاد کرده و با این حال از او برای فتنهانگیزیهای خود استفاده کردهاند. رفتار مذبذب خاتمی موجب دوپارگی در جبهه اصلاحات شد. همچنین در دوره ریاست جمهوری او بسترساز ترویج جریانهای ضد فرهنگی و ضداسلامی و ضداخلاقی شد تا آنجا که برخی مدعیان حمایت و همراهی او، مدعی تظاهرات علیه خدا بودند و به نیابت از یزید و یزیدیان،
امام حسین علیهالسلام را تخطئه میکردند یا به انکار و تمسخر وحی و رسالت و قرآن کریم میپرداختند.
سیاهنمایی مدعیان اصلاحات در آستانه انتخابات با ذرهبین انداختن بر روی نقاط منفی
روزنامه شرق در یادداشتی، در تاریخ 26 بهمن 1402 نوشت: «تغییر مثبت درخور توجهی در زندگی شهروندان و هموطنان ایرانی ملموس نیست. همچنان فرزندان ایران جویای کار، مسکن و ازدواج هستند و شرایط آن فراهم نیست و مردم با تورم و رکود اقتصادی دستوپنجه نرم میکنند و چشمانداز روشنی پیشروی آنها قرار ندارد. هر روز طبقه متوسط فقیرتر میشود و فقر بیشتر خودنمایی میکند. بحرانهای زیستمحیطی همچون آلودگی هوا و آب، بحران آب شرب و کشاورزی، کاهش وسعت جنگلها، خشکشدن تالابها و دریاچهها رو به فزونی است.»
در ادامه این مطلب آمده است: «معضلات اجتماعی از طلاق و اعتیاد تا خشونتهای محلی، از دزدی و زورگیری تا اختلاس و بزهکاری رو به افزایش است. دشمنان ایران در صحنه بینالمللی بر دوستان در دنیا میچربد و با وجود تمام تلاشهای دولت در قالب افتتاح، راهاندازی و سفرهای متعدد و مکرر استانی، در وضعیت زندگی مردم تغییری حاصل نشده است. دوم آنکه بیشتر اهداف بلندپروازانه چشمانداز ۱۴۰۴ محقق نشده و بعید است در فرصت باقیمانده محقق شود. رتبه ایران در آمارهای بانک جهانی و سایر نهادهای اقتصادی جهان در مقایسه با سایر کشورهای کوچکتر و با منابع محدودتر، رتبه مناسبی نیست.»
برخی از مدعیان اصلاحات هشت سال چشم و گوششان بسته بود و مشکلات نامبرده را نمیدیدند. از فقر و گرانی و تورم گرفته تا مشکلات آب و هوائی و آلودگی هوا و...؛ شاید هم کشور گل و بلبل بوده و به یکباره با تغییر ریاست جمهوری همه این مشکلات سرازیر شده است. شاید دریاچه ارومیه به یکباره خشک شده و مجوز حفر چاههای غیرقانونی صادر شده است. شاید هم تورم به یکباره به 60 درصد رسید!
مصادیق بالا نمونههایی بود که هیچگاه دیده نشد و مسائلی بود که اهتمام چندین ساله نیاز داشت. انتقال آب خلیجفارس و دریای عمان به فلات مرکزی برای جبران کمبود بارندگی و برآورده ساختن احتیاج صنایع و آب آشامیدنی و همچنین تکمیل انتقال آب سد کانی سیب به دریاچه ارومیه از اقداماتی بود که این دولت برای احیای این دریاچه انجام داد. این مسئله نیز به هیچ وجه پیدا نیست که سرانه بارندگی نه تنها در ایران بلکه در منطقه هم کاهش پیدا کرده است.
اهداف قابل دستیابی چشم انداز 1404 نیز از دیگر نمونههایی است که آن را در 20 سال باید محقق میکرد، و نه در چهار سال!
گفتن مشکلات و نقد امور با هدف گوشزد و بهبود عملکرد دولت کاملا درست و بدون اشکال است اما با تغییر دولت گویا مد شده است که هرکس میخواهد مسئلهای را بیان کند بگوید «قصد من تزریق ناامیدی نیست اما...» و بعد از آن همه مشکلات را پشت هم ردیف کند و اقدامات انجام شده در راستای حل آنها و اقدامات مثبت انجام شده را نگوید.
زمانی هم که افرادی همچون آقای شریعتمداری نسبت به برخی مسائل به دولت نقد میکنند، همین مدعیان اصلاحات دست به تحریف متن میزنند و میگویند ایشان گفته است که دولت هیچ دخلی در گرانیها ندارد و همه تقصیر مردم است. رعایت اصول خبرنگاری و جوانمردی در انعکاس و بیان اخبار از ابتدائیترین مسائل انسانی و کاری است.