خبر ، اسلام ستیزان ضد بشر و جنایتکار و ....
۱۴۰۳/۰۲/۰۸
اعتراضات ضد صهیونیستی در دانشگاههای آمریکا غربگرایان را عزادار کرد
در حالی که برخی نشریات مدعی اصلاحطلبی، گزارشهای مربوط به اوجگیری اعتراضات ضد صهیونیستی در 200 دانشگاه آمریکا و برخی پایتختهای اروپایی را از صفحات اول خود حذف کردهاند، برخی دیگر میکوشند به تحریف و مصادره به مطلوب ماجرا بپردازند.
دیروز در حالی که روزنامه غربگرای شرق، تصاویر و گزارشهای اعتراضات به جنایات رژیم صهیونیستی را از صفحه اول خود حذف کرده بود، روزنامه سازندگی ارگان حزب کارگزاران، اعتراضات مذکور را به چپها نسبت داد و سعی کرد انگ کمونیستی به آن بزند؛ انگار که داشتن وجدان درد نسبت به جنایت و نسلکشی هفتماهه صهیونیستها متوقف به چپ و راست بودن انسانهاست!! یادآور میشود کمونیست یا ضدیهود بودن، برچسبهایی که پلیس و نیروهای امنیتی در آمریکا و اروپا برای سرکوب جنبشهای اعتراضی به ویژه اعتراضات ضد صهیونیستی میزنند و از این جهت، دنبالهروی روزنامه سازندگی عجیب و قابلتامل است.
روزنامه سازندگی در گزارشی با عنوان «خیزش دانشجویان چپ» مینویسد: «آنچه درخصوص اعتراض دانشجویان در دانشگاههای آمریکا و فرانسه باید موردنظر قرار بگیرد، این است که برخی از کارشناسان معتقدند که این اقدام را به نوعی باید رگههایی از چپگرایی در ایالاتمتحده دانست که حالا در حال همهگیر شدن است. به عنوان مثال، مینوچه نعمت شفیق که اقتصاددان مصریالاصل و مقام بلندپایه سابق بانک جهانی، صندوق بینالمللی پول و بانک انگلستان و رئیس سابق دانشکده اقتصاد لندن بهشمار میرود و حالا ریاست دانشگاه کلمبیا را به عهده دارد از دو سو تحت فشار است. برخی از دانشجویان، اساتید و قانونگذاران چپگرا از اینکه شفیق به پلیس نیویورک اجازه داد تا اعتراضات دانشجویان طرفدار فلسطین را متوقف کند، خشمگین هستند و علیه او دست به اعتراض زدهاند و برخی دیگر هم خواهان کنارهگیری وی هستند. در سوی دیگر این ماجرا هم سرمایهداران یهودی هستند که از نیویورک تا کالیفرنیا و حتی در اروپا حضور دارند و طی دهههای مختلف با نفوذی که داشتند، توانستند بورسهای تحصیلی را از مجرای پژوهشکدهها و دانشگاههای مطرح دنیا به بسیاری از ساکنان خاورمیانه و آفریقا اعطا کنند که حالا همین اشخاص در حال موضعگیری علیه ریاست دانشگاهها و مقامات سیاسی آمریکا هستند».
در همین حال روزنامه هممیهن سعی کرد اعتراضات جامعه دانشگاهی آمریکا را با برخی دستکاریهای خارجی در دانشگاههای ایران در سالهای گذشته مقایسه کند و ضمن این که بزرگی اعتراضات اساتید و دانشگاهیان در 200 دانشگاه آمریکا علیه نسلکشی در غزه را پنهان میکند، نوعی این همانی میان تحرکات ناکام گروهکهای برانداز در ایران و اعتراضات خودجوش دانشجویی در آمریکا و اروپا برقرار کند.
هممیهن در سرمقاله خود مینویسد: «جنبش دانشجویی در هر جامعهای، نشانهای از وجود یک درد درماننشده و مزمن در نهادهای متعارف آن است. مثل تب که علامت عفونت است. هرگاه ساختار قدرت مانع از تغییرات ضروری میشود، کمکم شکافهای اجتماعی را افزایش داده و نوعی ناترازی را در جامعه و سیاست ایجاد میکند و چون نهادهای رسمی وضعیت را پذیرفتهاند یا ذینفع هستند، در نتیجه قادر به حل این وضعیت ناپایدار نیستند... متأسفانه این روزها محافل اقتدارگرای داخل کشور بهجای آنکه از این موارد درس بگیرند و اجازه ندهند که اعتراضات جامعه و دانشجویان عمیقتر شود، به شکل غلطی نتیجه میگیرند که: «پس ما خوبیم!». مواجهه نادرست غربیها با دانشجویان و استادان و هنرمندان و نویسندگان خود واجد سویههای درسآموزی هم هست. آنان درپی پنهانکاری نیستند، گزارشها و تصاویر آن اعتراضات و اقدامات پلیس مستقیم مخابره و منتشر میشود و طبعاً اگر دادگاهی هم باشد، علنی و با مقررات کامل دادرسی است. اگر اعتراضات دانشجویی موجود در ایالاتمتحده ادامه یابد، بهطور طبیعی بیش از آنکه با سرکوب نهائی و کامل روبهرو شود، با درسآموزی و موفقیت نسبی مواجه خواهد شد. جامعه سالم و متعارف جامعهای نیست که هیچ اعتراض و یا خشونتی در آن نباشد. جامعه سالم راههایی برای رسیدن به تفاهم و عبور مسالمتآمیز از اختلافات را دارد. این کار با ارجاع داوری نهائی به مردم و نیز وجود نهادهای مستقل چون نیروی مسلح و دستگاه قضائی مستقلشدنی خواهد بود و پس از هر اعتراض و حتی درگیری و بازداشتهایی، جامعه به وضعیت تعادلی و البته در یک پله بالاتر از گذشته قرار خواهد گرفت».
این اظهارات و مقایسه در حالی است که همین حالا دانشجویان و اساتید معترض به نسلکشی اسرائیل (قتلعام بیش از 40هزار نفر و آواره کردن دومیلیون نفر) در آمریکا سرکوب و مضروب میشوند یا در معرض اخراج از تحصیل و اشتغال قرار میگیرند؛ و حال آنکه نه از خارج توسط سرویسهای جاسوسی و گروهکهای تروریست و تجزیهطلب حمایت میشوند، نه اقدام به ضرب و شتم و فحاشی و تخریب اماکن و آتشافروزی و... میکنند، نه به پلیس و نیروهای امنیتی حمله میکنند و آنها را مضروب میکنند و یا به قتل میرسانند، نه خودروی پلیس و آمبولانس را آتش میزنند. رفتارهای زنندهای که در اغتشاشات سالهای 1378، 1388، 1398 و 1401 از سوی آشوبگران و اشرار آدمکش و برخی عناصر نفوذی گروهکها در دانشگاه در کشورمان دیده شد و مورد حمایت کامل آمریکا و رژیم کودککش اسرائیل قرار گرفت.
اجمالاً این که اعتراضات ضد صهیونیستی اخیر در دانشگاهها و خیابانهای اروپایی و آمریکایی- که اتفاقا با سرکوب شدید پلیس و اختناق گسترده در مدیریت دانشگاهها همراه بوده، محافل همسوی غربگرا را به تلاطم انداخته و نمیدانند با بیحیثیت شدن مدعیان حقوق بشر و لیبرال دموکراسی در دنیا کنار بیایند یا قیام اعتراضی مردم و نخبگان در غرب علیه این نظم ظالمانه و ضد انسانی؟!
اسرائیل درمانده است ایران قواعد بازی را تغییر داد
پژوهشگر ارشد اندیشکده هادسن میگوید: واقعیت آن است که حمله ایران، یک شکست آشکار برای آمریکا بود.
مایکل دوران ضمن انتقاد از رویکرد بایدن در قبال تنش اخیر در رابطه میان ایران و اسرائیل مینویسد: ایرانیها حدود ۳۵۰ پهپاد، موشک کروز و موشک بالستیک به سمت اسرائیلیها پرتاب کردند. دولت بایدن مدعی است که رهگیری موشکها و پهپادها و ساقط کردن برخی از آنها یک موفقیت استراتژیک بود. من فکر میکنم هر چیزی بود جز موفقیت استراتژیک. واقعیت آن است که حمله ایران، یک شکست آشکار برای آمریکا بود؛ یک شکست در بازدارندگی. بایدن از زمان روی کار آمدن خود تلاش کرده تا روابط با ایران را بهبود بخشد و تنشها را در منطقه از طریق تماس با تهران و اجازه دادن به ایران برای فروش نفت به چین کاهش دهد.
ایرانیها نشان دادند حمله شنبهشبشان صرفا یک چشاندن طعم بود. آنان ظرفیت آن را دارند که اگر بخواهند احتمالا خیلی بیشتر سرعت عملیاتی را برای یک یا دو هفته حفظ کنند. آنان حتی میتوانند این سرعت را در برابر اسرائیل حفظ کنند. اسرائیل رهگیرهای کافی برای ساقط کردن همه موشکها نخواهد داشت. اسرائیل همچنین پول کافی برای پرداخت هزینه دفاعی در برابر کارزار حملات پایدار احتمالی ایران را نخواهد داشت. ایران در حال انجام یک بازی سیاسی - نظامی است.
اکنون دکترین بایدن این است: ایران مجاز است با موشکهای بالستیک، موشکهای کروز و پهپاد به هر کشوری که میخواهد ضربه بزند، اما هیچ کس از جمله ایالات متحده اجازه ندارد به ایران ضربه بزند! حتی زمانی که ایران از طریق نیروهای نیابتی به نیروهای آمریکایی ضربه بزند ایالات متحده به ایران کاری ندارد. اسرائیل مدتهاست که درگیر یک جنگ سایه بودهاند، اما حمله اخیر ایران موضوعی کاملا متفاوت بود. حمله ایران به اسرائیل با هدف عادیسازی این اقدام انجام شد. بایدن از طریق تُرکها به ایران پیام داد که آمریکا قصد ورود به درگیری را ندارد. پس از حمله بایدن تنها از اسرائیل خواستار خویشتنداری شد و به طور علنی اعلام کرد که ایالات متحده در هیچ اقدام تهاجمی علیه ایران شرکت نخواهد کرد. این جمله یک اشتباه بزرگ از سوی بایدن بود. حتی اگر او قصد وارد شدن در درگیری را نداشت با بیان علنی این موضوع تنها باعث شد ایران اطمینان کسب کند که اقدامی از سوی آمریکا صورت نخواهد گرفت.
ایران قواعد بازی را تغییر داد و با عواقب و مجازاتی مواجه نشد. هرچه بایدن بیشتر بر اسرائیل فشار بیاورد ایرانیها را بیشتر تشویق میکند تا از شکاف بین واشنگتن و تلآویو استفاده کنند. بایدن در آستانه انتخابات میخواهد نفت ایران در بازار باقی بماند تا افزایش قیمت جهانی صورت نگیرد. بایدن همچنین به دنبال اجتناب از تشدید تنش با ایران از ترس آن است که ممکن است ایران برای دستیابی به سلاح هستهای عجله کند. مقامات ایران متقاعد شدهاند که اکنون زمان بازنگری در کل نظم بینالمللی در خاورمیانه و ایجاد شکاف بین ایالات متحده و اسرائیل فرا رسیده است.
بلومبرگ :نگرانی فزاینده اسرائیل از گسترش همکاریهای نظامی ایران و روسیه
تارنمای شبکه اقتصادی بلومبرگ با اشاره به دیدار «سرگئی شویگو» وزیر دفاع روسیه با «محمدرضا آشتیانی» همتای ایرانی خود در آستانه، پایتخت قزاقستان، به نقل از این مقام روس نوشت: مسکو آماده گسترش همکاریهای نظامی «سودمند دوجانبه» با تهران است.
به نوشته بلومبرگ، نشانههای خرید تسلیحات از روسیه به وسیله ایران، نگرانیهایی را در اسرائیل در مورد پیامدهای گسترش روابط دفاعی مسکو و تهران ایجادکرده است.
شایهار- زوی (Shay Har-Zvi)
از مقامهای پیشین وزارت امور راهبردی اسرائیل و از اعضای ارشد دانشگاه رایشمن تلآویو، گفت: روسیه «دشمن اسرائیل است و از محوری که علیه ما میجنگد، حمایت میکند.» وی افزود که نقش مسکو با تشدید درگیری اسرائیل با ایران و گروههای شبه نظامی متحد آن اهمیت بیشتری مییابد.
بلومبرگ به نقل از سرلشگر آموس گیلاد، از مقامهای ارشد پیشین وزارت جنگ اسرائیل، نوشت: روسیه و ایران بیش از پیش به یکدیگر نزدیک شدهاند. روسها اکنون میتوانند برخی از فناوریهای بسیار مهم را که توانمندیهای ایران را به نحو چشمگیری ارتقا میدهد، در اختیار آنان قرار دهند.
در ادامه گزارش بلومبرگ با یادآوری روابط نزدیک اسرائیل و روسیه در دهههای اخیر آمده که روابط صمیمانه بنیامین نتانیاهو و ولادیمیر پوتین و همکاریهای امنیتی طولانیمدت مسکو و تلآویو در شکلگیری آن نقش داشت. با این حال، این دو از زمان حمله روسیه به اوکراین و با توجه به روابط نزدیک اسرائیل و آمریکا که بیطرف ماندن تلآویو را غیرممکن کرده با افزایش اختلافات روبهرو شده و روسیه و ایران نیز به هم نزدیکتر شدهاند.
به گزارش ایرنا، بلومبرگ با ادعای آنکه مشارکت کرملین با ایران بخشی از فشار گستردهتر روسیه برای مقابله با آمریکا و متحدانش در خاورمیانه است، نوشت: روسیه همچنین به دنبال افزایش حضور نظامی خود در منطقه از جمله تاسیس یک پایگاه دریایی در لیبی است.
فارین افرز: محور طغیان چگونه نظم آمریکایی را به چالش میکشد؟
ارگان رسانهای وابسته به شورای روابط خارجی آمریکا، در شماره جدید خود در مقالهای به نام «محور طغیان؛ چگونه دشمنان آمریکا برای براندازی نظم جهانی متحد میشوند» به قلم آندریا کندال تیلور (عضو ارشد و مدیر برنامه امنیت فرااطلس(ترانسآتلانتیک) در مرکز امنیت جدید آمریکایی(CNAS) و معاون افسر اطلاعات ملی حوزه روسیه و اوراسیا در سازمان اطلاعاتی شورای اطلاعات ملی(NIC) آمریکا) و ریچارد فونتین (مدیرعامل مرکز امنیت جدید آمریکایی، همکار سابق وزارت امور خارجه و شورای امنیت ملی آمریکا و مشاور سابق سیاست خارجی سناتور جان مک کین) به بررسی علل اتحاد ۴ کشور روسیه، چین، ایران و کره شمالی در دوران جدید، چگونگی این اتحاد و پیامدهای آن پرداخته است.
فارین افرز در بخشی از این گزارش مدعی است: همکاری فزاینده میان چین، ایران، روسیه و کره شمالی ناشی از مخالفت مشترک آنها با نظم جهانی تحت سلطه غرب است، تضادی که ریشه در این باور دارد که این سیستم به آنها موقعیت یا آزادی عملی را که شایسته آن است، نمیدهد.
هر کشوری مدعی حوزه نفوذ است: «منافع اصلی» چین که تایوان و دریای چین جنوبی را شامل میشود.«محور مقاومت» ایران، مجموعهای از گروههای نیابتی که به تهران اهرم فشار در عراق، لبنان، سوریه، یمن و جاهای دیگر میدهند. ادعای کره شمالی بر کل شبه جزیره کره؛ و «خارج نزدیک» روسیه، که برای کرملین، حداقل شامل کشورهایی است که امپراتوری تاریخی آن را تشکیل دادهاند. هر چهار کشور آمریکا را مانع اصلی برای ایجاد این حوزههای نفوذ میدانند و خواهان کاهش حضور واشنگتن در مناطق مربوطه خود هستند.
این مجله عنوان اشاره دارد: همه آنها اصرار دارند که دولتها حق دارند دموکراسی را برای خود تعریف کنند. در پایان، اگرچه آنها ممکن است به توافقات موقتی با ایالات متحده بپردازند، اما باور ندارند که غرب ظهور (یا بازگشت) آنها به قدرت در صحنه جهانی را بپذیرد. آنها با دخالت خارجی در امور داخلی خود، گسترش اتحادهای ایالات متحده، استقرار سلاحهای هستهای آمریکا در خارج از فضای ماورا جو و استفاده از تحریمهای قهری مخالفند.
فارین افرز میافزاید: محور چین، ایران، کره شمالی و روسیه برای برهم زدن نظام موجود نیازی به برنامهای منسجم برای نظم بینالمللی جایگزین ندارد. مخالفت مشترک کشورها با اصول اصلی نظم کنونی و عزم آنها برای ایجاد تغییر، مبنای قدرتمندی برای اقدام مشترک است.
در قسمتی دیگر از این مقاله، عنوان شده است: پویایی مشابهی در روابط روسیه با ایران وجود دارد. مسکو و تهران آنچه را که دولت بایدن آن را «مشارکت دفاعی بیسابقه» مینامد ایجاد کردهاند که تواناییهای نظامی ایران را ارتقا میدهد. روسیه هواپیماهای پیشرفته، پدافند هوایی، اطلاعات، نظارت، شناسایی و قابلیتهای سایبری را در اختیار ایران قرار داده است که به تهران کمک میکند در برابر عملیات نظامی احتمالی ایالات متحده یا اسرائیل مقاومت کند.
امروز، مسکو و پکن به تهران کمک میکنند تا در برابر فشار غرب مقاومت کند و غنیسازی اورانیوم را برای ایران آسانتر میکند و تلاشهای واشنگتن برای مذاکره برای توافق هستهای جدید را رد میکند.
آمریکا تضعیف شد
فارین افرز همچنین در بخشی دیگر خاطرنشان میکند: همکاری میان اعضای محور همچنین قدرت ابزارهایی را که واشنگتن و شرکای آن اغلب برای مقابله با آنها استفاده میکنند، کاهش میدهد. در بارزترین مثال، از زمان شروع جنگ در اوکراین، چین نیمهرساناها و سایر فناوریهای ضروری که روسیه سابقاً از غرب وارد میکرد، به روسیه صادر کرده است و کارایی کنترلها و محدودیتهای صادراتی غرب را کاهش داده است.
هر چهار کشور همچنین در تلاش هستند تا وابستگی خود به دلار آمریکا را کاهش دهند. سهم واردات روسیه به رنمینبی (یکای رسمی پول چین) چین از سه درصد در سال ۲۰۲۱ به ۲۰ درصد در سال ۲۰۲۲ رسید. اعضای محور با خارج کردن مبادلات اقتصادی خود از دسترس اقدامات اجرائی ایالات متحده، کارایی تحریمهای غرب را تضعیف میکنند.
این مجله آمریکایی همچنین تصریح کرد: چین، ایران، کره شمالی و روسیه با استفاده از مرزهای مشترک و مناطق ساحلی خود، میتوانند شبکههای تجاری و حملونقلی را امن از محدودیتهای آمریکا ایجاد کنند.
فارین افرز عنوان میدارد: به عنوان مثال، ایران هواپیماهای بدون سرنشین و سایر تسلیحات را از طریق دریای خزر به روسیه میفرستد، جایی که ایالات متحده قدرت کمی برای متوقف کردن نقل و انتقالات دارد. اگر ایالات متحده درگیر درگیری با چین در اقیانوس هند و آرام بود، پکن میتوانست از مسکو حمایت کند.
روسیه ممکن است صادرات زمینی نفت و گاز خود را به همسایه جنوبی خود چین افزایش دهد و وابستگی چین به واردات انرژی از طریق دریا، در حالی که نیروهای آمریکایی میتوانند در طول درگیری مانع از آن شوند را کاهش دهد. پایگاه صنعتی دفاعی روسیه که اکنون برای تامین تسلیحات برای سربازان روسی در اوکراین بیش از حد تلاش میکند، میتواند بعداً برای حفظ تلاشهای جنگی چین محور قرار گیرد.
چنین همکاریهایی احتمال برتری چین بر ارتش آمریکا را افزایش میدهد و به پیشبرد هدف روسیه برای کاهش نفوذ ژئوپلیتیک ایالات متحده کمک میکند.
مانع اجماعسازی واشنگتن
فارین افرز میافزاید: این محور همچنین مانع از توانایی واشنگتن برای جمعآوری ائتلافهای بینالمللی (اجماع سازی) در برابر اقدامات اعضای آن میشود. برای مثال، امتناع چین از محکوم کردن حمله روسیه به اوکراین، انجام این کار را برای کشورهای آفریقا، آمریکای لاتین و خاورمیانه بسیار آسانتر کرد. پکن و مسکو مانع از تلاشهای غرب برای منزوی کردن ایران شدهاند.
سال گذشته، آنها ایران را از ناظر به عضوی از سازمان همکاری شانگهای، یک نهاد منطقهای عمدتاً آسیایی، ارتقا دادند و سپس دعوتی را برای پیوستن ایران به بریکس ترتیب دادند گروهی که چین و روسیه آن را وزنه تعادلی برای غرب میدانند.
به گزارش ایرنا، فعالیتهای منطقهای و پیگیریهای هستهای ایران، بعضی از کشورها را نسبت به برخورد با دولت ایران محتاط کرده است، اما مشارکت ایران در مجامع بینالمللی مشروعیت (بینالمللی) جمهوری اسلامی ایران را افزایش داده و فرصتهایی را برای گسترش تجارت با کشورهای عضو فراهم میکند.
تاریخ خبر: ۱٤۰۳/۰۲/۰۹، ۰۷:۲۶:۲۲ بازدیدها: 99