خبر ، اسلام ستیزان ضد بشر و جنایتکار و .... ۱۴۰۳/۰۳/۰۵
خبر ، اسلام ستیزان ضد بشر و جنایتکار و ....
۱۴۰۳/۰۳/۰۵
جروزالم پست: آمریکا جامانده و ایران در حال پیشروی در منطقه است
روزنامه صهیونیستی تاکید کرد: قدرت گرفتن ایران، اجتنابناپذیر است؛ ایران در منطقه به قدرت رسیده است
جروزالم پست به پیامدهای درگذشت رئیسجمهور ایران پرداخت و با بیان اینکه «فوت رئیسی احتمالاً عواقب بزرگی نخواهد داشت»، نوشت: «فرد دیگری جایگزین او خواهد شد و سیستمی که او بخشی از آن است به کار خود ادامه خواهد داد» به ذکر موفقیتهای منطقهای ایران میپردازد
این روزنامه، با اذعان به افزایش قدرت ایران در منطقه و کاهش قدرت آمریکا نوشت: ایران با حمایت چین، با عربستان توافق کرده است و به دنبال باز کردن صفحه جدیدی از روابط با مصر بوده است. تهران همچنین از نشست اخیر کشورهای مسلمان در گامبیا برای انزوای بیشتر اسرائیل و همکاری بیشتر بین کشورهای اسلامی استفاده کرد.
احتمال کمی وجود دارد که ایران به این زودیها از منطقه عقبنشینی کند. به نظر میرسد کشورهای خلیج فارس میدانند که ایران اکنون در حال صعود است. عراق و سوریه کاملاً در اختیار ایران هستند و هیچ نیروی متعادلکنندهای وجود ندارد.
ایالات متحده در اردن در کنار سایر کشورهای شریک در رزمایشی به نام «شیر مشتاق» در حال آموزش نظامی است. «شیر مشتاق» 33 کشور را گردهم میآورد و قابلیت همکاری بین ارتشهای کشور شریک را بهبود میبخشد. درحالیکه این کارها مهم است، ایران هنوز در همه جاهای دیگر در حال پیشروی است. به عنوان مثال، تهران اکنون در حال مسلح کردن کرانه باختری است؛ از حماس در غزه حمایت میکند و میخواهد تشکیلات خودگردان فلسطین در کرانه باختری را از بین ببرد و حماس را در چند سال آینده در آنجا به قدرت برساند. اینها روندهای محوری هستند زیرا اگر اسرائیل حماس را در غزه شکست ندهد، ایران برای به قدرت رسیدن آن در کرانه باختری تلاش خواهد کرد.
روندهای دیگری نیز در منطقه وجود دارد. مصر با عملیات اسرائیل در رفح مخالفت کرد. به نظر میرسد که حماس به احتمال زیاد قادر بوده سالها از طریق مصر به غزه سلاح قاچاق یا وارد کند. این ممکن است نشان دهد که در پشت صحنه، قاهره در ازای توقف حمایت ترکیه و قطر از اخوان المسلمین در مصر نوعی معامله برای نادیده گرفتن قاچاق سلاح انجام داده است.
اکنون دوره معاملات منطقهای است. چین با ایران و عربستان معامله کرد. روسیه پهپادهای ایرانی وارد میکند. همه اینها نشاندهنده روندی است که میتواند به تهران قدرت بیشتری در منطقه بدهد. چند سال پیش معلوم نبود ایران این همه قدرت را داشته باشد. اما ایران از خلأ داعش در عراق و سوریه، خلأ روسیه در سوریه و خلأ آمریکا به علت کاهش نقش آن در منطقه استفاده کرد. طبیعت از خلأ بیزار است. ایران از این موضوع بهرهبرداری کرده و هر جا بتواند خلأها را به صورت حداکثری پر میکند.
روزنامه زنجیرهای، رد صلاحیتشدگان را نامزد جا زد
روزنامه زنجیرهای اعتماد، ضمن ردیف کردن برخی افراد که صلاحیتشان در انتخاباتهای گذشته رد شده، آنان را هم جزو نامزدهای احتمالی معرفی کرد.
اعتماد ذیل تیتر «کاندیداهای احتمالی»، اسامی این افراد را قید کرده است: «عباس آخوندی، محمد جواد آذری، جهرمی محمود احمدینژاد، مجید انصاری، مهرداد بذرپاش، مسعود پزشكيان، عزيز جعفري، سعيد جليلي، اسحاق جهانگيري، غلامعلي حداد عادل، محمد جواد حقشناس، حسين دهقان، علی ربیعی، محسن رضايي، عليرضا زاكاني، محمد شريعتمداري، علي شمخاني، محمد صدر، عزتالله ضرغامي، علی طیبنیا، محمدجواد ظريف، محمدرضا عارف، حسين علايي، پرويز فتاح، محمدباقر قاليباف، مصطفي كواكبيان، علي لاريجاني، غلامحسين محسني اژهاي، محمد مخبر، علی مطهری، شهيندخت مولاوردي، محسن مهرعليزاده، محمدباقر نوبخت، محسن هاشمي، ناصر همتي».
این در حالی است که برخی از افراد مذکور در انتخاباتهای گذشته رد صلاحیت شدهاند. برخی دیگر مانند عباس آخوندی همچنان ناتوانی و بیکفایتی مدیریتی از خود در سطح وزارت نشان دادند که با اعتراض گسترده مردم و فشار نمایندگان در مجلس برای استیضاح مواجه شدند و نهایتا کنارهگیری و استعفا را بر ادامه وزارت ترجیح دادند. هفت برابر شدن قیمت مسکن، از یادگاریهای وزیر اشرافی غربگرایی بود که هنری جز تمسخر مسکن مهر نداشت و در دوره مدیریت وی، به خاطر کاهش شدید تولید مسکن، قیمتها دچار جهش انفجاری چندین برابری شد. برخی از افراد یاد شده هم فاقد کمترین سوابق اجرائی و مدیریتی و همچنین رجل سیاسی و مذهبی بودن (به عنوان شرایط نامزدی ریاست جمهوری) هستند.
روزنامه اعتماد در عین حال از قول الیاس حضرتی (صاحب امتیاز این روزنامه) نوشت: امیدواریم زمینه حضور همه اقشار در انتخابات فراهم شود.
حضرتی که سابقه ارتباط با شهرام جزایری مفسد اقتصادی دوره اصلاحات را در کارنامه خود دارد و در انتخابات مجلس رد صلاحیت شده، گفته است: باید قبول کرد حادثهای که برای شهدای اخیر خدمت رخ داد، بسیار تلخ و خسارتبار بود. خسارات این حادثه عظیم است چرا که ما در یک سطح عالی از مقامات، سرمایههای مهمی را از دست دادیم. شهید رئیسی پس از 3 سال حضور در راس هرم اجرائی کشور تازه در حال تجربهاندوزی[!!!]، پخته شدن و تسلط بر مسائل کلان داخلی و خارجی بود. ضمن اینکه ایشان فرد سالم و صادقی هم بودند و با تکیه بر همین صداقت و سلامت به مرور آثار و برکاتی در حوزه مدیریت ایشان نمایان میشد. این روند درخصوص حسین امیرعبداللهیان وزیر خارجه شهید کشورمان هم صدق میکند... ایران 3 انتخابات اخیر را با سیاست مشارکت حداقلی و انتخاب مطمئن پشت سر گذاشته است. آثار و نتایج 3 انتخابات اخیر در حوزههایی چون بازخوردهای بینالمللی، کاهش امید به آینده و بیاعتمادی به مسئولان و... حقیقتا فاجعهآمیز بود. به هر دلیلی راهبرد مشارکت حداکثری، جای خود را به «مشارکت حداقلی و نتیجه مطمئن» داد. امروز که یک حادثه تلخی در کشور رخ داده و لاجرم انتخابات زودرسی از راه رسیده، همه دلسوزان انقلاب اسلامی، منتقدان وضع موجود و متحدان ساختار نگرانند که کشور باز هم با مشارکت حداقلی در آوردگاه انتخاباتی مواجه شود. ضمن اینکه این افراد و گروهها، کورسوی امیدی هم دارند که شاید این حادثه تلخ، باعث تلنگری شده و تغییر راهبرد در سیاستگذاریهای کلان را در پی داشته باشد. در واقع دلسوزان کشور امیدوارند که نظام جمهوری اسلامی به اصل خویش بازگردد و زمینه و بستری برای حضور امیدوارانه همه اقشار و گروهها در کشور فراهم شود.
این اظهارات در حالی است که افراطیون مدعی اصلاحات بارها زیر میز جمهوریت و اسلامیت و فعالیت قانونمند زده و از خود سلب صلاحیت کردهاند. آنها در حالی که ادعای اصلاحطلبی ذیل قانون اساسی داشتهاند در مقاطع مختلف با گروهکهای برانداز همپوشانی و همکاری نزدیک داشتهاند؛ نظیر کارنامه ننگینی که از خود در فتنه سال 1388، 1398، و 1401 بر جا گذاشتند و این غیر از سوء مدیریت و بیکفایتی کمرشکنی است که در دولت مدعی اعتدال و تدبیر و امید به معیشت مردم تحمیل کردند.
در همین حال روزنامه شرق هم در سرمقاله خود نوشت: آنان که جور دیگری فکر میکنند، جدا از سودای قدرت و نشستن بر مسند قوه مجریه به این نکته هم باور دارند که در گسست موجود میتوان مسیر تازهای را در پیش گرفت و برای مشکلات بهوجودآمده در سالهای اخیر اقدام عاجل کرد؛ آنان این گسست ناخواسته در جریان قدرت را فرصتی برای تغییر ارزیابی میکنند و به آن امیدوارند. البته که این سودا خالی از منافع سیاسی و اقتصادی نیست که کمترین آن بازگشت به قدرت است. این طیف از چهرههای سیاسی را، اصلاحطلبان آریگوی تشکیل میدهند که در انتخابات مجلس اخیر وفاداری خود را اثبات کردهاند، وگرنه بعید است اصلاحطلبان دگراندیش در این میانه شانس و تمایلی برای حضور داشته باشند. اصولگرایان معتدل هم در این انتخابات از دیگر جریانهای سیاسی اقبال بیشتری دارند. این اقبال نه به دلیل وجهه مردمی آنان که از آن محروم هستند، بلکه به این دلیل است که آنان نه آن هستند و نه این. آنان میتوانند مورد حمایت اصلاحطلبان آریگوی هم باشند. البته این امکان آریگویی دوطرفه است. این تغییر با آنچه در ذهن اصلاحطلبان دگراندیش است، فاصله بسیار دارد. آنان دیگر از این مراحل عبور کردهاند. شاید این تاکتیک برای اصلاحطلبان آریگوی امیدوارکننده باشد. امید به تغییرات بطئی، اما هرچه هست انتخابات پیشرو عرصۀ بازی نیروهای درون قدرت است. اصلاحطلبان آریگوی بعید است در این عرصه توانی برای عمل سیاسی داشته باشند، خاصه اینکه آنان از پشتیبانی تمام اصلاحطلبان برخوردار نیستند. این عدم برخورداری از حمایت اصلاحطلبان حداکثری در کوتاهمدت مانع پیشروی آنان در سیاست خواهد شد و آنان را ناگزیر میکند برای دستیابی به قدرت، با اصولگرایان معتدل همپیمان شوند. این کار بیش از پیش بین آنان و اصلاحطلبان دگراندیش و مردم حامی آنان فاصله خواهد انداخت. در هر صورت گسست بهوجودآمده برای اصلاحطلبان آریگوی، عرصه تازهای است برای ورود به تلاشهای جدیتر سیاسی که عیار آنان را محک خواهد زد.
خشم شدید شبکه صهیونیستی از پیامهای تسلیت جهانی به ایران
عرض تسلیت و ابراز همدردی مقامات کشورهای مختلف (از جمله کشورهای غربی) به خاطر درگذشت رئیسجمهور ایران، رسانه وابسته به موساد را عصبانی کرد.
در حالی که مقامات 69 کشور برای عرض تسلیت به تهران آمدهاند، وبسایت اینترنشنال ضمن ابراز عصبانیت نوشت: مقامات دولتی برخی کشورها و تعدادی از نهادهای بینالمللی با پیام تسلیت و شرکت در مراسم تشییع، به مرگ ابراهیم رئیسی و همراهانش واکنش نشان دادند. دولتها و نهادها بر پایه چه استدلال معقول و مقبولی در چنین سطوحی ابراز تأسف و تأثر میکنند؟
تعدادی از مقامات دولتی برخی کشورها و تعدادی از نهادهای بینالمللی نیز نسبت به کشته شدن رئیس دولت جمهوری اسلامی با صدور پیامهای تسلیت یا اقدامات نمادینی که حاکی از تأسف و تألم است واکنش نشان دادند. برخی از این واکنشها از سمت دولتهایی بود که افکار عمومی پیشاپیش انتظار برخورد مشابهی از سوی آنها را داشت؛ اما در مواردی، رفتار و گفتار نمایندگان دولتها و نهادها موجب برانگیخته شدن تعجب و خشم گروهی از ایرانیان (اپوزیسیون) شد.
برای مثال، وزارت امور خارجه آمریکا در بیانیهای، کشته شدن ابراهیم رئیسی، حسین امیرعبداللهیان و هیئت همراهش در سقوط بالگرد را تسلیت گفت. شارل میشل، رئیس شورای اروپا هم در پیامی نوشت که اتحادیه اروپا، درگذشت رئیسی و امیرعبداللهیان را صمیمانه تسلیت میگوید و با خانواده آنها ابراز همدردی میکند. سخنگوی ناتو هم این حادثه را به ملت ایران تسلیت گفت. جلسه شورای امنیت سازمان ملل متحد در نیویورک و کنفرانس بینالمللی امنیت هستهای در وین نیز با یک دقیقه سکوت آغاز به کار کردند.
رسانه وابسته به رژیم جنایتکار و اشغالگر صهیونیست میافزاید: شگفتی از آن است که نقض نظاممند حقوق بشر در ایران، امری است محرز و دولت آمریکا و اتحادیه اروپا لیستهای بلندبالایی از تحریمهای حقوق بشری علیه جمهوری اسلامی دارند. همین طور سازمان ملل. سازمان ملل و این دولتها و نهادها بر پایه چه استدلال معقول و مقبولی در چنین سطوحی ابراز تأسف و تأثر میکنند؟
اگرچه این قبیل پیامها ناشی از عرف دیپلماتیک و رایج است، اما بنا به مجموعه درهمتنیدهای از دلایل مورد پرسش جدی قرار گرفتند. نهتنها اپوزیسیون ایران، بلکه افرادی از میان سیاستمداران اروپایی و آمریکایی نیز به این رفتارها انتقاد کردند. یکی از شبهات مهم این است که چرا مقامات کشورهای دموکراتیک و نهادهای بینالمللی خود را مکلف به رعایت رویهها و روالها در قبال جمهوری اسلامی میدانند؟
تسلیت گفتن و همدردی کردن به نیابت از طرف نهادهای بینالمللی یا دولتهای غربی، امری مسئلهدار است. اما فارغ از این، نگاهی اجمالی به کارنامه جمهوری اسلامی در آداب ندانستن و مراعات نکردن تشریفات و ظواهر هم، گواه خوبی است بر بیمعنایی کردار اخیر این دولتها و نهادها.
حکومتی که شهروندان غرب را گروگان گرفته و آنها را وجهالمصالحه قرار میدهد، چه نسبتی با عرف و آداب صوری دارد؟ حکومتی که راهزنی دریایی میکند و امنیت کشتیرانی تجاری را مدام بهطور مستقیم و غیرمستقیم به خطر میاندازد، کجای مناسبات دیپلماتیک جای میگیرد؟
از طرفی برخی از کاربران مجازی از این مسئله برآشفته بودند که چرا در پارهای از این پیامها، مردم ایران مخاطب قرار گرفتهاند و به آنان تسلیت گفته شده.
واقعیت این است که این قبیل فرمالیتهها و ژستهای دیپلماتیک در راستای حفظ مجاری رسمی و حتی در صورت لزوم تقویت و ارتقای ارتباط با جمهوری اسلامی است. اهداف راهبردی و منافع دولتها محرک چنین اقداماتی است و توجیهاتی مثل ضرورتِ ناگزیرِ عرف دیپلماتیک یا ادله اخلاقی، پوششی نخنماست که با چشم غیرمسلح نیز میتوان آنسویش را به عیان دید.
این جمله معروف که «قدرت را تنها با قدرت میتوان مهار کرد» واجد بصیرتی است که کاربرد آن را در زمینه بسیاری از مصادیق، مجاز و معنادار میسازد.
فارن افرز: تشییع ملی نشان میدهد جانشین رئیسی باید راه او را ادامه دهد
بعید است که درگذشت سید ابراهیم رئیسی رئیسجمهور ایران، چندان آشفتگیای در تهران به وجود آورد. در واقع بعید است که چندان تغییری در کار باشد.
این تحلیل را نشریه فارن افرز منتشر کرده و مینویسد: در گذشت ناگهانی ابراهیم رئیسی، لحظه حساسی برای جمهوری اسلامی است. ریاست جمهوری وی در دوران تازهای برای ایران رخ داد. از سال 1979، دستگاه سیاسی ایران با چنین چرخش سریعی روبهرو نشده بود. ایران در بیرون مرزها، جهان را با توانمندیهای نظامیاش و اراده بهکارگیری آنها، غافلگیر کرد.
شاید به نظر رسد که بدون رئیسی، ایران پا به دورانی از آشفتگیهای سنگین میگذارد. رئیسی در دوران ریاست جمهوری خود، رویکرد «خاورمیانه، نخستِ» آیتالله خامنهای، رهبر انقلاب ایران در سیاست خارجی را پذیرفت، نفوذ منطقهای ایران را گسترش داد و روابط با همسایهها را بهبود بخشید. او این اطمینان را به وجود آورد که ریاست جمهوری ایران، با رهبری هماهنگ است. روابط با چین و روسیه را تعمیق داد و برنامه هستهای کشور را گسترش داد.
با این همه، بعید است که درگذشت رئیسی، چندان آشفتگیای در تهران بهوجود آورد. در واقع بعید است که چندان تغییری در کار باشد. احتمالا ریاست جمهوری در دستان محافظهکاران وفادار به حاکمیت باقی خواهد ماند.
در شرایطی که کشور در آستانه یک انتخابات قرار دارد، آن هم با سیاستمدارانی که سودای جانشینی رئیسی را دارند، تقریبا قطعی است که رئیسجمهوری آینده، همانند سلف خود خواهد بود و تشییع و سوگواری سراسری برای درگذشت رئیسی، تضمین خواهد کرد که نامزد پیروز، انتقال قدرت آرامی را تجربه کند.
در عین حال انتخابات پیش رو، میتواند موجب شود که زخمهای کهنه جناحی سر باز کند چرا که نامزدهایی از اردوگاههای مختلف، ثبتنام خواهند کرد، تنها با این هدف که رد صلاحیت شوند. با این حال، چنین نتیجهای نامحتمل است. به جای آن، فضای غمبار به انتخاباتی میانجامد که احتمالا دست محافظهکاران را تقویت خواهد کرد و خطوط گسل را ترمیم کرده یا پوشش خواهد داد. این سوگ ملی میتواند تاثیراتی فراتر از انتخابات پیش رو داشته باشد: میتواند برای سالهای آینده، ریاست جمهوری را در قاب رئیسی بازتاب دهد. در نتیجه، جانشین وی هم باید محافظهکاری به سیاق رئیسی باشد، کسی که بتواند به سرعت قدرت را به دست گیرد و اطمینان حاصل کند که به قول رهبر انقلاب، «اختلالی در کارهای کشور پیش نمیآید.» در ادبیات رسمی کشور، از رئیسی به عنوان کسی که کشور را در مسیر درست خود قرار داد، یاد خواهد شد. چه بسا که جامعه ایران در حال حاضر بیش از هر زمان از سیاستهای کلان نظام استقبال کند. شاید فرادستان برای جلب حمایت عمومی از گذر پیام رسانیهای مذهبی، به تکاپو افتند اما این فضاسازی همچنین میتواند با تقویت شعارهای ملیگرایانه هم جان بیشتری بگیرد که ایران را به عنوان قدرت بزرگی ترسیم میکند که تحت محاصره غرب است.
تاریخ خبر: ۱٤۰۳/۰۳/۰۶، ۰۶:۱۲:۵۲ بازدیدها: 51