به وب سایت مجمع هم اندیشی توسعه استان زنجان خوش آمدید
 
منوی اصلی
آب و هوا
وضعیت آب و هوای زنجان
آمار بازدیدها
بازدید امروز: 6,542
بازدید دیروز: 5,371
بازدید هفته: 27,828
بازدید ماه: 42,451
بازدید کل: 24,742,597
افراد آنلاین: 56
اوقات شرعی

اوقات شرعی به وقت زنجان

اذان صبح:
طلوع خورشید:
اذان ظهر:
غروب خورشید:
اذان مغرب:
تقویم و تاریخ
جمعه ، ۱۱ آبان ۱٤۰۳
Friday , 1 November 2024
الجمعة ، ۲۹ ربيع الآخر ۱٤٤۶
آبان 1403
جپچسدیش
4321
111098765
18171615141312
25242322212019
3029282726
آخرین اخبار
روزی نامه های غرب گدای ... ۱۴۰۳/۰۳/۱۱

روزی نامه های غرب گدای ...

   ۱۴۰۳/۰۳/۱۱

خبری که روزنامه‌های زنجیره‌ای سانسور کردند - مشرق نیوز

آمریکایی‌ها توافق نمی‌خواهند ولی ما باز هم مذاکره کنیم(!)
روزنامه زنجیره‌ای هم‌میهن در تحلیلی آشفته و پر تناقض و تحریف، هم تاکید کرد دو حزب آمریکایی خواستار توافق برابر با ایران نیستند و هم خواستار مذاکره به هر قیمت شد!
این روزنامه در سرمقاله خود نوشت: ثبت‌نام نامزدهای انتخابات در حالی آغاز می‌شود که یکی از فاکتورهای تعیین‌کننده و تاثیرگذار این رقابت‌ها، هزاران کیلومتر آن ‌سو تر از مرزهای ایران رقم می‌خورد. با آنکه مفاهیمی چون «استقلال»، «عدم‌تعهد» و «موازنه منفی» در تاریخ معاصر ریشه دارد؛ اما واقعیت و تجربه عینی به ایرانیان نشان داده که پیوند و وابستگی مستقیمی میان تحولات بین‌المللی با زندگی و معیشت روزمره‌شان برقرار است.
پیروزی روحانی در انتخابات ۱۳۹۲ که شعار حل مشکلات ایران و جهان می‌داد و کلید رفع تحریم نشان می‌داد، ناشی از همین نگاه و ذهنیت جمعی اکثریت رای‌دهندگان بود که خروج از شرایط دشوار اقتصادی و اجتماعی، ناگزیر و موکول به حل مسائل خارجی است. این رویکرد، اما بر اثر مجموعه عوامل داخلی و خارجی عملاً از سال ۱۳۹۷ نتوانست ادامه یابد. فشارها و کارشکنی‌های بلوک رقیب در قدرت که با تعمیم الگوی برجام به سایر حوزه‌های محل نزاع میان ایران و غرب مخالفت می‌کرد و مهم‌تر از آن، روی کار آمدن ترامپ و خروج او از توافق، باعث شد تا روند تنش‌زدایی دچار گسست شود.
شکست برجام و فشارهای حداکثری آمریکا بر ایران، پیامدهای اقتصادی و اجتماعی منفی گسترده‌ای به همراه داشت که زمینه ناامیدی از حل مشکلات را تقویت کرد. در این میان، نهاد انتخابات و جایگاه ریاست‌جمهوری نیز در نگاه اکثریت رای‌دهندگان حامی روحانی، دچار خدشه شد و این ذهنیت شکل گرفت که عالی‌ترین مقام انتخابی نظام، نه در مناسبات داخلی قدرت چندان تعیین‌کننده است و نه در حوزه سیاست خارجی می‌تواند رویکرد کلی را تغییر دهد.
گزاره‌هایی که با جلوگیری از احیای برجام در سال آخر دولت روحانی که همزمان با روی کار آمدن جو بایدن بود، بیش‌ از پیش تایید می‌شد. یک شاهد دیگر، واکنشی بود که از عالی‌ترین سطح نظام سیاسی در قبال مصاحبه بحث‌برانگیز محمدجواد ظریف (در آستانه انتخابات ۱۴۰۰) نشان داده شد و جایگاه وزارت خارجه در حد «کارگزار» - و نه سیاستگذار- سیاست خارجی معرفی شد.
طرح این بحث، البته به آن معنا نیست که برخی یا طیفی از نامزدها گرایش یا وابستگی به نیروهای خارجی دارند و همچون عصر قاجار، می‌توان برخی سیاستمداران را روسوفیل و برخی دیگر را انگلوفیل نامید. سخن بر سر این است که در شرایط کنونی نیز همچون سال ۱۳۹۲ کشور در شرایطی دشوار از حیث بین‌المللی به سر می‌برد و احتمال قوی این است که با بازگشت ترامپ در ماه‌های آینده، این وضعیت بسیار دشوارتر شود.
به نظر می‌رسد همین نگرانی از بازگشت ترامپ است که ایران را واداشته تا در آخرین ماه‌های حضور بایدن، دور تازه تماس‌ها و مذاکرات پیدا و پنهان را با آمریکایی‌ها از سر گیرد و بکوشد تا قبل از تغییر دولت کنونی آمریکا، توافقی ضمنی یا نسبی را صورت دهد. بااین‌حال، به نظر نمی‌آید که مذاکرات شتابزده گره خاصی را از کار بگشاید. چراکه در صورت بازگشت ترامپ، او بی‌تردید توافقات ضمنی را زیر پا خواهد گذاشت؛ همچنان که توافق بسیار معتبرتر برجام را به هیچ انگاشت.
ضمن آنکه برآوردها از فضای انتخاباتی داخل آمریکا نشان از آن دارد که رای‌دهندگان چندان توجه و تمایلی به حل مسائل با ایران ندارند و پیش‌بینی می‌شود چنین توافقی نه‌تنها نمی‌تواند برگ برنده‌ای برای بایدن باشد؛ بلکه کمپین انتخاباتی دموکرات‌ها نگران است که این مذاکرات، بر شدت حملات لابی اسرائیل، جمهوری‌خواهان و حتی طیف راست حزب دموکرات به بایدن بیافزاید. با چنین نگاهی می‌توان سناریوی محتمل پیش روی ایران را «آماده شدن برای مذاکره با دولت جدید آمریکا» تصور کرد؛ سناریویی که چه در صورت ابقای بایدن و چه در صورت بازگشت ترامپ، باید به اجرا درآید و چه ‌بسا می‌توان گفت که ضرورت و فوریت آن در حالت پیروزی ترامپ بیشتر خواهد بود. 
اگر نظام سیاسی تصمیم جدی برای ازسرگیری مذاکرات گرفته باشد و راه مواجهه با ترامپ را در مذاکرات دیده باشد؛ طبعاً، چه در سیگنال‌ها و پیام‌های احتمالی که به برخی نامزدها داده می‌شود و چه در مرحله تایید صلاحیت‌ و چه در فضای مناظرات انتخاباتی و... به‌ شکلی عمل خواهد شد که زمینه روی کار آمدن دولتی متناسب با رویکرد مذاکراتی فراهم شود. مشابه اتفاقی که در انتخابات ۱۳۹۲ رخ داد و به روی کار آمدن روحانی انجامید. با چنین سناریویی، احتمال حضور نامزدهایی چون لاریجانی و پیروزی آنها افزایش می‌یابد. اما اگر نظام، تصمیمی برای مذاکرات جدی با دولت آینده آمریکا نگرفته باشد، روی کار آمدن رئیس‌جمهوری میانه‌رو و اصلاح‌طلب نه‌ فقط گرهی از کار فرو بسته کشور نمی‌گشاید، بلکه بر ابعاد منازعه و شکاف درونی بلوک حاکم می‌افزاید».
سرمقاله روزنامه هم‌میهن یادآور تحلیل حقارت باری است که نشریه صدا (با سردبیری سردبیر فعلی هم‌میهن) چند سال قبل هنگام ریاست ترامپ منتشر کرد و با اشاره به تحقیر رئیس‌جمهور صربستان از سوی ترامپ نوشت: «از نگاه منتقدان، عکسی که ترامپ از مذاکره‌‌کننده می‌پسندد، این (تصویر ملاقات رئیس‌جمهور صربستان) است: همچون برّه‌ای در مذبح و برده‌ای در مسلخ. آيا اقداماتي از این جنس را بايد مايه شرمساري دانست؟ فرض كنيم سياستمدار صرب همچون متهمي در اتاق بازجويي و حتي يك برده نشسته؛ اگر منافع، چنین اقتضایی كند، بايد آن را تمسخر كرد، يا عقلانيتي سياسي خواند؟»
یادداشت هم‌میهن در حالی است که در دولت برجام با وجود تعطیلی یا واگذاری 95 درصد برنامه هسته‌ای، نه تنها تحریم‌ها لغو نشد بلکه شمار آنها به بیش از دو برابر افزایش یافت و حتی دولت اوباما با ویزا ندادن به حمید ابوطالبی (معاون دفتر روحانی/ منصوب وی برای نمایندگی سازمان ملل)، به تحقیر روحانی پرداخت.
«فشارها و کارشکنی‌های بلوک رقیب در قدرت که با تعمیم الگوی برجام به سایر حوزه‌های محل نزاع میان ایران و غرب مخالفت می‌کرد و مهم‌تر از آن، روی کار آمدن ترامپ و خروج او از توافق، باعث شد تا روند تنش‌زدایی دچار گسست شود». در این‌جا نیز نویسنده هم‌میهن نشان می‌دهد که اساسا نگاهی مستقل و معطوف به منافع ملی و عبرت‌های برجام ندارد، بلکه دنبال رونویسی از دیکته آمریکا درباره گسترش محدودیت‌های برجامی برنامه هسته‌ای به دیگر ابعاد و توانمندی‌های ایران در حوزه نفوذ منطقه‌ای و قدرت نظامی بوده است، یعنی خلع قدرت بیشتر ایران برای زورگویی مؤثرتر!
نظام چرا باید بدون حل مشکل برجام و نادیده گرفتن پایمال شدن حقوق ایران، مذاکره در حوزه‌های دیگر و توافق کاهنده مشابه قدرت ملی را می‌پذیرفت؟ در حالی که چک بی‌محل و برگشت خورده برجام دست روحانی و ظریف باد کرده بود و معلوم شده بود که آمریکا برخلاف وعده‌های فریبکارانه‌اش، قصد کاهش تحریم‌ها را ندارد، چرا باید اجازه داده می‌شد تا آمریکا دست بازتری در فشار بر ایران پیدا کند؟! مگر نه این که روحانی و ظریف اختیارات تمام و کمال از نظام گرفته و فاجعه توافقی نامتوازن و فاقد تضمین و اعتبار را روی دست کشور گذاشته بودند. پس ادعای این که آنها سیاستگذار نبودند و فقط کارگزار بودند، چه صیغه‌ای است؟ مگر نه این که رهبری با استناد به سوابق خیانت آمریکا، دلسوزانه تذکر می‌دادند که دولت در مذاکره به وعده‌های آمریکا اعتماد نکند؟
نهایتا این که اگر دموکرات‌ها و جمهوریخواهان دنبال حل مسئله و توافق پایدار با ایران نیستند، چرا باید کسانی دوباره نسخه تکرار مذاکره (بخوانید التماس و آویزان شدن از دولت آمریکا، هر کس که رئیس آن باشد) بپیچند؟ بی‌تردید نظام بنا ندارد چرخه معیوب «مذاکره/ واگذاری امتیاز/ مذاکره» را تکرار کند یا کشور را معطل توهم توافق نگه دارد، به ویژه اینکه کشورمان توانسته بدون برجام، صادرات نفت را در قیاس با ماه‌های پایانی دولت برجام، بیش از پنج برابر کند و در منطقه هم به موازات شکست‌های راهبردی آمریکا و اسرائیل، پیروزی‌های بزرگی به دست آورد.


سرگیجه عمیقی که جبهه اصلاحات به بدنه خود داد
بخش زیادی از جامعه اصلاح‌طلب پرسش می‌کنند که بین انتخابات مجلس دوازدهم و ریاست جمهوری چهاردهم چه تفاوت معناداری ایجاد شده که اصلاح‌طلبان از ایده تحریم به مشارکت فعال رسیده‌اند؟
محمدصادق جوادی حصار در روزنامه اعتماد با اشاره به گرفتاری اصلاح‌طلبان در دام تناقضات خودساخته نوشت: «قرائن و شواهد نشان می‌دهد که تحلیل اصلاح‌طلبان در شرایط کنونی مبتنی بر این استدلال کلی است که احتمالا گشایشی در شیوه برگزاری انتخابات ایجاد می‌شود، بنابراین کنشگران اصلی این جریان، آماده می‌شوند تا در صورت شکل گیری این گشایش‌های احتمالی، در انتخابات مشارکت کنند، اما اگر جریان اصلاحات بخواهد یک چنین تصمیمی را اتخاذ کند، چند فاکتور را باید مدنظر قرار دهد. در وهله نخست، می‌بایست به کاندیدای حداقلی که حاکمیت تایید می‌کند، قناعت کرده و از ظرفیت‌های موجود زمینه‌های کنشگری مورد نظر خود را فراهم سازند. این‌گونه نشود که مانند دوره قبل اعلام شود، کاندیدای اصلاحات فلان چهره است و اگر بنا به هر دلیلی امکان حضور او در انتخابات میسر نشود در انتخابات شرکت نمی‌کنیم.
پارامتر دیگری که باید مدنظر قرار گیرد، حل این تناقض نما و پارادوکسی است که در رفتار اجتماعی اصلاح‌طلبان و بدنه آنها در جامعه مشاهده می‌شود. بخش زیادی از جامعه اصلاح‌طلب پرسش می‌کنند که بین انتخابات مجلس دوازدهم و ریاست جمهوری چهاردهم چه تفاوت معناداری ایجاد شده که اصلاح‌طلبان از ایده تحریم به مشارکت فعال رسیده‌اند؟ در واقع باید خود را مهیای پاسخ‌دهی به پرسش‌هایی کنند که همواره متوجه آنها بوده است. پرسش‌هایی مانند اینکه اصلاح‌طلبان مثل جریان رقیب، همواره در پی منافع و حضور منفعت‌طلبانه در قدرت هستند. اگر راهی برای آنها باز باشد وارد دایره قدرت می‌شوند و اگر امروز در ساختار قدرت حضور ندارند به این دلیل است که راه برای آنها باز نشده است. در واقع برخی خواهند گفت، مسئله اصلاح‌طلبان این است که حاکمیت کار را به دست آنها بسپارد و مطالبات مردم برای آنها فاقد اهمیت است! لازم است به این نوع اتهامات به روش‌های عاقلانه، مستدل و پسندیده پاسخ داده شود. باید دید آیا جریانات حاکمیتی و طیف‌های مسلط سیاسی و امنیتی کشور با پرداخت هزینه‌های سنگینی که برای تغییر مسیر مشارکت مردم پرداخت کرده‌اند، اجازه این تغییر مسیر و تغییر ریل را می‌دهند؟... البته بعید است رویکردهای حاکمیت 180 درجه تغییر پیدا کند اما تغییر جهت 40 الی 50 درجه‌ای در تصمیمات حاکمیت هم می‌تواند سطحی از مشارکت امیدبخش را شکل دهد».
یادآور می‌شود محافل بسیاری در درون جبهه اصلاحات از سران این جبهه پرسیده‌اند ساز و کار قانونی و نظارت شورای نگهبان که همان روند و شورای نگهبان سه ماه قبل است بنابراین چرا برخی سران این جبهه سه ماه قبل نسخه تحریم انتخابات پیچیدند و حالا دعوت به نامزدی می‌کنند؟!
یادآور می‌شود اتخاذ مواضع تند و متناقض سران موجب شده که سال گذشته، بهزاد نبوی از «نهاد اجماع‌ساز اصلاح‌طلبان» استعفا کند و این تشکیلات منحل شود. پیش از آن هم در پی ناکامی انتخابات مجلس سال۱۳۹۸ و حملات شدید افراطیون مدعی اصلاحات، عارف و موسوی ‌لاری، از ریاست و نایب‌رئیسی «شورای‌عالی سیاستگذاری اصلاح‌طلبان» (شعسا) استعفا کردند و شعسا از هم پاشید.
اصلاح‌طلبان در اثر افراطی‌گری و همچنین شراکت سیاسی وحمایت از سیاست‌های ناکارآمد دولت روحانی، در دو انتخابات مجلس و یک انتخابات ریاست جمهوری و شورای شهر اخیر، با بی‌اقبالی مردم و شکست‌های سنگین مواجه شده‌اند. 


نیویورک‌تایمز: پشتیبانی ایران از گروه‌های همسو در منطقه ادامه می‌یابد
روزنامه نیویورک‌تایمز تاکید کرد با درگذشت رئیس‌جمهور و وزیر خارجه ایران، تعامل با گروه‌های همسو در منطقه و عملکرد آنها هیچ تغییری نخواهد کرد.
این روزنامه در تحلیلی می‌نویسد: بعید به نظر می‌رسد درگذشت رئیس‌جمهور و وزیر خارجه ایران در حادثه سقوط بالگرد، تاثیری بر تلاش‌های ایران برای نمایش قدرت از طریق استفاده از گروه‌های در سراسر خاورمیانه بگذارد. ایران از طریق نیروی قدس، با این گروه‌ها یعنی حزب‌الله در لبنان، حوثی‌ها در یمن و چندین گروه شبه‌نظامی در عراق کار می‌کند. سپاه مستقیماً به رهبر معظم ایران پاسخگو است. تحلیلگران معتقدند که به‌‌رغم رقابت‌های داخلی، تغییری در بسامد حملات و رویکرد کلی این گروه‌ها ایجاد نخواهد شد. همین ایام گذشته شاهد نبردها میان حزب‌الله و اسرائیل در نزدیکی مرز لبنان بودیم و گروه‌های عراقی خبر حمله به یک پایگاه نظامی در اسرائیل را اعلام کردند. این خبرها نتیجه تلاش گروه‌های متحد ایران بود که نشان می‌دهند وضعیت مانند گذشته است و تغییری ایجاد نشده ‌است. تریتا پارسی، مدیر اجرائی اندیشکده مؤسسه کوئینسی می‌گوید: «از همان پیام‌های نخستی که نظام ایران بعد از سقوط هلی‌کوپتر رئیس‌جمهور مخابره کرد، مشخص بود که می‌خواهند پیام ثبات را به جهان برسانند و فعالیت‌های این گروه‌ها هم بخشی از همان پیام‌رسانی بود.»
امیلی ‌هاردینگ، پژوهشگر اندیشکده مرکز مطالعات استراتژیک و بین‌المللی معتقد است که چون نیروی قدس این شبه‌نظامیان را مدیریت می‌کند و به آنها سلاح، آموزش و اطلاعات می‌دهد، نباید انتظار داشت که تغییر در عملکرد آنها ایجاد شود.
گروه‌های منتسب به ایران، مستقیماً تصمیم‌گیری اقدامات روزمره را بر عهده‌ دارند و برای ایران مشکل است که بتواند اقدامات آنها را تنظیم‌ کند. در نتیجه خطر جدی سوءمحاسبه و ایجاد یک چرخه انتقام جدید وجود دارد. نه ایران و نه آمریکا خواهان یک درگیری مستقیم نظامی نیستند، اما ماه ژانویه دو طرف به چنین وضعیتی نزدیک شدند. گروه‌های منتسب به ایران که خودشان را محور مقاومت می‌خوانند، از آغاز جنگ غزه نشان داده‌اند که توانایی حملات روزمره و ایجاد اختلال را در سراسر منطقه دارند.
پاتریک کلاوسون، تحلیلگر اندیشکده مؤسسه واشنگتن می‌گوید: «اینکه امیرعبداللهیان به زبان عربی مسلط بود، یک امتیاز مهم محسوب می‌شد. او می‌توانست با آدم‌های محور مقاومت قاطی شود و با آنها صحبت کند و می‌توانست با دیپلمات‌های کشورهای‌شان هم صحبت کند.»
این مسئولیت تا پیش از اینکه ژنرال قاسم سلیمانی در سال ۲۰۲۰ توسط آمریکا ترور شود، بر عهده او بود. اسماعیل قاآنی، جانشین سلیمانی تلاش می‌کند کمتر در چشم باشد.

 

تاریخ خبر: ۱٤۰۳/۰۳/۱۲، ۰۶:۱۶:۵٤       بازدیدها: 69