روزی نامه های غرب گدای ... ۱۴۰۳/۰۴/۰۹
روزی نامه های غرب گدای ...
۱۴۰۳/۰۴/۰۹
شوک در اردوگاه اختلافافکنان در پی انتشار خبر ائتلاف
مافیای سیاسی و رسانهای وابسته به اشرافیت غربگرا که از عدم اجماع میان نامزدهای انقلابی خوشحال شده بود، با شنیدن خبر اجماع میان نامزدها، سرآسیمه و عصبانی شده است.
در پی برگزاری مرحله اول انتخابات و عدم تحقق اجماع، کانالها و سایتها و روزنامههای مدعیان اعتدال و اصلاحات از این که اجماعی در طرف مقابل حاصل نشده ابراز خوشحالی کردند. اما انتشار خبر دیروز مبنی بر اجماع میان نامزدهای انقلاب، طیف هیجان زده طیف غربگرا را این بار شوکه کرد. روزنامه سازندگی دیروز ذیل تیتر «شکست اصولگرایان؛ چرا اصولگرایان نتوانستند به اجماع برسند؟»، نوشت: «جلیلی و قالیباف، همزمان هم باید با هم رقابت میکردند و هم با پزشکیان. این موضوع، هر دو تیم را دچار فرسایش سیاسی و روحی کرد و در ساعات آخر انتخابات بیشتر از آنکه در فکر اقناع هواداران و مردم باشند، فضا را به آنسو بردند که به شایعات
دامن بزنند. جلسه چندباره اجماع شکست خورد. نه قالیباف حاضر شد عقب بکشد و نه جلیلی حاضر شد از قید رقابتها بگذرد. نهایتاً دود سفید از دودکش اصولگرایان بیرون نیامد و محسن رضایی که سعیاش پیروزی جبهه اصولگرایی بود، مجموعه تلاشهایش برای به اجماع رساندن دو نامزد اصولگرا به بنبست رسید و در این زمینه نیز شکست خورد.»
روزنامه زنجیرهای آرمان هم دیروز در مطلب مشابهی با عنوان «زخم کاری قالیباف و جلیلی/ شکست پروژه اجماع» نوشت: «انتخابات چهاردهمین دوره ریاست جمهوری برگزار شد، انتخاباتی که حاشیه بر متن غلبه داشت و شباهتی به انتخابات قبلی نداشت مانند اصرار دو کاندیدای اصولگرا بر بقا در انتخابات و خودداری از کنارهگیری به نفع دیگری! حامیان جریان اصولگرا تا آخرین وقت پنجشنبه منتظر بودند تا یکی از این دو کاندیدا کنار برود که چنین نشد. همگان بهخوبی واقف هستند که این تصمیم جلیلی و قالیباف در نهایت منجر به تقویت سبد رأی پزشکیان به عنوان کاندیدای اصلاحطلب میشود. بسیاری از اصولگرایان مانند حسین شریعتمداری مدیرمسئول کیهان، خواستار انصراف یکی به نفع دیگری بودند. عباس عبدی، فعال اصلاحطلب، با انتشار یادداشتی در این باره نوشته بود دو نامزد با لجبازی (عدم ائتلاف) شانس را از خودشان سلب کردند. همچنین حجاریان در توئیتی نوشت: اختلاف آقایان جیم و قاف شخصی و حتی گفتمانی نیست. بحث بر سر اصولگراییِ بهدنبال رانت و اصولگراییِ بهرهمند از رانت است!».
افراطیون مدعی اصلاحات و شبکه سیاسی و رسانهای وابسته به اشرافیت غربگرا که روز جمعه از به نتیجه نرسیدن موضوع اجماع در میان نامزدهای انقلابی ذوق زده شده بودند، دیروز پس از شنیدن حمایت قالیباف (و همچنین زاکانی و قاضیزاده) از سعید جلیلی در دور دوم انتخابات شوکه شدند. برخی از آنها مستقیماً شروع به ناسزاگویی کردند و برخی در پوشش خیرخواهی به شماتت منطق حمایت از آقای جلیلی در دوم پرداختند. برخی از پادوهای رسانهای آنها هم با جا زدن خود به عنوان حامی قالیباف ادعا کردند که در انتخابات دور دوم، به رقیب رأی میدهند اما به جلیلی رأی نمیدهند! ادعای اخیر در حالی بود که اغلب مدعیان حمایت از آقای قالیباف و مأمور اختلافپراکنی، کمترین نسبتی با آقای قالیباف و ستاد او ندارند. یکی از این افراد در حالی خود را عضو ستاد قالیباف جا زده و مدعی شده بود به جلیلی رأی نمیدهد، که بررسیها در شبکه ایکس معلوم کرد از حامیان ستاد پزشکیان است و به او رأی داده و تصویرش را هم منتشر کرده است!
در بین این افراد بیحیثیت، میتوان فردی به نام «عبدالرضا- د» را سراغ گرفت که در انتخابات سال ۱۳۸۴ و در نشریه خود (رصد) مقالهای با عنوان «نوبت هاشمی است چندی»، نوشت و مدعی شد «نوبت ریاست جمهوری هاشمی است»؛ اما بعداً، منافقانه خود را به آقای احمدی نژاد نزدیک کرد و سپس، به بدگویی علیه او پرداخت تا بدین ترتیب، ابن الوقتی، هرزگی سیاسی و کاسبی خود از این طریق را ثابت کرده باشد.
در همین زمینه، ادمین یکی از کانالهای اصلاحطلب، از زیردستان خود خواسته بود در شبکه ایکس (توئیتر) به اسم این که طرفدار قالیباف هستند، با طرفداران جلیلی درگیر شوند و بگویند که حاضر نیستند به جلیلی رأی بدهند بلکه به رقیب او رأی خواهند داد. تصویر این خطدهی در فضای مجازی منتشر شده است.
یکی دیگر از ادمینهای زیر مجموعه خواسته به جلیلی برچسب حامی تحریم و انسداد بزنند تا حامیان قالیباف را بترسانند و پراکنده کنند.
«احمد- ز» عضو تیم گرداننده روزنامه زنجیرهای هم میهن نیز با لحن آمیخته به خیرخواهی و سرزنش، از اینکه قالیباف خودش را خرج حمایت از جلیلی کرده، ابراز تأسف کرد! این اظهار تأسفها در حالی است که بسیاری از مدعیان اعتدال و اصلاحات، کمترین ارادت و احترامی برای آقای پزشکیان ندارند اما در عین حال با مقاصد نامشروع و از سر بیصداقتی، خود را تبلیغاتچی وی جا زدهاند. یکی دیگر از همین قماش مدعی شده قالیباف از جنس بنز است و جلیلی از جنس تیبا و قالیباف نباید خود را کوچک میکرد و به حمایت از جلیلی میپرداخت.
مرور مجموع این تحرکات گسترده، از ترس و نگرانی شدید در اردوگاه مدعیان اعتدال و اصلاحات حکایت میکند؛ مبنی بر این که تمام رشتههای خود برای توقف مسیر دولت شهید رئیسی از طریق اختلاف افکنی در میان نیروهای انقلابی را با ائتلاف اخیر رشته شده میبینند.
فارین پالیسی: آمریکا با بدعهدیهایش دیگر گزینه جذابی برای ایرانیان نیست
نشریه آمریکایی میگوید: «ایران، از سوی ایالاتمتحده ناامید شده است، از جمله زمانی که آمریکا از توافق هستهای خارج شد. آمریکا خود را در موقعیتی قرار داده که دیگر گزینه جذابی برای ایرانیان نیست.»
فارین پالیسی مینویسد: ایران و ایالاتمتحده که زمانی متحد بودند، چند دهه است که روابط پرتنشی را دنبال کردهاند. انقلاب ۱۹۷۹ ایران چرخش قابلتوجهی را در این روابط رقم زد. معترضان دانشجو با تسخیر سفارت آمریکا در تهران، بیش از ۵۰ آمریکایی را به مدت ۴۴۴ روز گروگان گرفتند. امروز، ساختمان قدیمی سفارتخانه تبدیل به موزهای به نام لانه جاسوسی شده است که شکایات ایران از ایالاتمتحده را به تفصیل شرح میدهد. بازدیدکنندگان با نقاشی دیواری از مجسمه آزادی با چهره جمجمه و عبارت «مرگ بر ایالات متحده آمریکا» استقبال میشوند.
نگرش ضدآمریکایی منعکسشده در این موزه، از تاریخ سرچشمه میگیرد: ایالاتمتحده در برکناری نخستوزیر ایران در سال ۱۹۵۳ نقش ایفا کرد و راه را برای حکومت محمدرضا پهلوی هموار کرد. پهلوی در سال ۱۹۷۹ سرنگون شد. از زمان انقلاب ایران، تحریمها تا حدی ارتباط کشور را با بازارهای جهانی قطع کرده است. تهران و واشنگتن اخیرا از هم دورتر شدهاند. ایران در پاسخ تحریمهای غرب، به سمت اتحادهای غیرغربی که همکاری اقتصادی و دیپلماتیک را ارائه میدهند، حرکت کرده است.
از زمان حمله حماس به اسرائیل در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ نیز تنشها افزایش یافته است. ایران اسرائیل را به ارتکاب «نسلکشی در غزه» با حمایت ایالاتمتحده متهم کرده است، در حالی که تهران از حماس و حوثیهای یمن حمایت میکند. پس از درگذشت ابراهیم رئیسی رئیسجمهور ایران در سانحه سقوط بالگرد، ایران انتخابات زودهنگام ریاستجمهوری برگزار میکند. در همین حال، زمانی که رئیسجمهور
جو بایدن و رئیسجمهور پیشین دونالد ترامپ برای رویارویی در ماه نوامبر آماده میشوند، ایالاتمتحده با آیندهای مبهم مواجه است. پیشرفت در پیشبرد روابط ایران و آمریکا در دوران بایدن که ایران را از اولویت خارج کرد و ابراهیم رئیسی که از صرف سرمایه سیاسی برای این موضوع خودداری کرد، دچار رکود شد. کارشناسان موافق هستند که تهران انگیزه کمی برای تعامل بیشتر با واشنگتن دارد، اما نتیجه انتخابات این کشورها میتواند این پویایی را تغییر دهد.
ایران از سوی ایالاتمتحده ناامید شده است، از جمله زمانی که آمریکا از توافق هستهای مورد مذاکره طولانیمدت دو کشور در سال ۲۰۱۸، تنها سه سال پس از امضای آن، با اعمال تحریمهای جدید خارج شد. تریتا پارسی، یکی از بنیانگذاران و معاون اجرائی مؤسسه کوئینسی گفت: «ایالاتمتحده خود را در موقعیتی قرار داده که دیگر گزینه جذابی برای ایرانیان نیست. ایران تمایلی به تعامل ندارد زیرا متقاعد نشده است که ایالاتمتحده قادر به کاهش مداوم تحریمهاست.»
تنشهای نوسانی کشورها اغلب به تصمیمگیرندگان آنها بستگی دارد، اما سوءظن متقابل در دولتهای ایران و ایالاتمتحده ریشهدار است. تهران، اغلب واشنگتن را به دنبال براندازی خود میداند- تصوری که چندان هم دور از ذهن نیست، با توجه به اینکه همسایگانش افغانستان و عراق در دهه ۲۰۰۰ تحت تغییر رژیم تحمیلی ایالاتمتحده قرار گرفتند. آزاده ضمیریراد، معاون پژوهشی آفریقا و خاورمیانه در مؤسسه آلمان برای امور امنیت و بینالملل، گفت: «مهم نیست چه کسی در کاخسفید مینشیند، این چیزی است که اغلب از سیاستگذاران ایرانی میشنوید.» تلقی اینکه هر رئیسجمهوری از ایالاتمتحده به دنبال تغییر رژیم در ایران باشد، نهتنها در میان رادیکالها، بلکه در میان طیفهای سیاسی مشترک است.
آمریکا در دوره باراک اوباما، توافق هستهای ۲۰۱۵ را امضا کرد. در این توافقنامه، برنامههایی به تفصیل آمده بود که از دستیابی ایران به سلاح هستهای جلوگیری میکرد. در مقابل، ایالاتمتحده تا حدی این کشور را از تحریمهای تضعیفکننده رها میکرد. تصمیم غافلگیرکننده ترامپ برای خروج از توافق در سال ۲۰۱۸، ایران را بر آن داشت تا بار دیگر تواناییهای هستهای خود را ارتقا دهد. پس از انتخاب بایدن، بیش از ۱۵۰ نماینده دموکرات کنگره از او خواستند تا دوباره وارد این توافق شود. او این کار را نکرد و سرمایه سیاسی را برای یافتن روابط نزدیکتر با تهران صرف نکرد. وقتی نوبت به انتخابات آتی آمریکا میرسد، هیچیک از نامزدهای ریاستجمهوری، گزینه جذابی برای ایران نیستند.
صرفنظر از اینکه چه کسی جایگزین رئیسی در ایران میشود، به نظر نمیرسد هیچکدام از چهرههای سیاسی ایرانی حاضر به پذیرش ریسک سیاسی نزدیک شدن به آمریکا باشند. پارسی با توضیح اینکه سیاستهای روحانی در ابتدا نتیجه داد و به مخالفانش ثابت کرد که اشتباه میکنند، گفت: شما در حال حاضر سیاستمداری مانند روحانی ندارید که حاضر باشد روی آن سرمایهگذاری کند. امروز سیاستمداران ایرانی نمیخواهند سرمایه زیادی برای روابط با آمریکا خرج کنند. در عوض، رهبران ایران به طور فزایندهای بر ایجاد روابط با روسیه و چین تمرکز کردهاند. تجارت دوجانبه ایران با چین و روسیه رو به رشد است. تجارت نفت خام این کشور با چین اکنون روزانه ۱۵۰میلیون دلار درآمد دارد. روسیه و ایران نیز به شرکای تجاری نزدیک و متحدان نظامی تبدیل شدهاند. صندوق بینالمللی پول رشد اقتصادی ایران را در سال گذشته ۵.۴درصد اعلام کرد.
در سالجاری، ایران به همراه چهار عضو جدید دیگر به گروه بریکس پیوست و گامی بیشتر در جهت غلبه بر تاثیر تحریمهای آمریکا برداشت. این میتواند برخی از مشکلات اقتصادی را کاهش دهد و همچنین یک تهدید بالقوه برای آمریکاست.
دولت روحانی اقتصاد را ویران کرد به روایت آمار و ارقام
آیا مردم نگاه و عملکرد حسن روحانی را فراموش کردهاند یا یادشان رفته است در دوره تدبیر و امید چه بر اقتصاد آمد؟ یا ممکن است مردم مؤمن و فهیم ایران در اشتباهی راهبردی از یک سوراخ دوباره گزیده شوند؟
روزنامه وطن امروز با طرح این سؤال و با اشاره به مواضع اخیر روحانی که از فرار به جلو حکایت میکند، نوشت: با نگاه سادهای به آمارها میتوان دریافت عمده رشد نقدینگی و پایه پولی در دولت دوازدهم و توسط عبدالناصر همتی در بانک مرکزی با نگاه روحانی به نحوه مدیریت پولی رخ داد و دولت دوازدهم با استقراض گسترده از بانک مرکزی کسری بودجه خود را تأمین کرد که سبب افزایش شدید پایه پولی نقدینگی و متعاقباً تورم شد. از این رو برخی به کنایه گفتهاند در دولت دوازدهم تنها جایی که رونق داشت چاپخانه بانک مرکزی بود.
مقایسه آمارهای رشد پایه پولی و نقدینگی در ۲ ماه نخست دولت سیزدهم با مدت مشابه در مدیریت همتی، بیانگر موفقیت بانک مرکزی دولت سیزدهم در کنترل رشد این شاخص پولی است در حالی که رشد نقدینگی با نگاه روحانی در دوره عبدالناصر همتی تصاعدی رشد کرد و هنوز کشور زیانهای آن دوره سیاه اقتصادی را میدهد.
همچنین بررسیها نشان میدهد نقدینگی در سال اول دولت روحانی مرداد ۹۲ تا فروردین (۹۳ نزدیک به ۳۱ درصد رشد داشته است که این آمار در سال اول دولت سیزدهم مرداد ۱۴۰۰ تا فروردین ۱۴۰۱) ۲۳ درصد بود.
درآمد سرانه ایران در ۸ سال دولت تدبیر و امید به شدت کاهش یافت. رکورد بالاترین درآمد سرانه در کشور مربوط به سال ۱۳۹۰ است که سهم هر ایرانی از تولید ناخالص داخلی کشور ۷ میلیون و ۳۷۰ هزار تومان بود اما پس از آن شاهد نزول درآمد سرانه کشور بودیم به طوری که برآورد مرکز پژوهشهای مجلس نشان میدهد سال ۹۸ درآمد سرانه کشور به پایینترین سطح سقوط کرده و به ۴ میلیون و ۸۷۰ هزار تومان رسیده است.
نقطه قوت ادعایی که باعث رایآوری حسن روحانی در سالهای ۹۲ و ۹۶ شد و خود او هم همواره سعی داشت بر آن تأکید کند، بلد بودن زبان دنیا و نوید ارتباطات اقتصادی- سیاسی با جهان بود اما، دولت او در این زمینه در حوزه اقتصاد رفوزه شد. شاهد این مدعا هم میزان سرمایهگذاری خارجی به روایت بانک مرکزی است. با آنکه میزان سرمایهگذاری خارجی در سالهای ۹۰ و ۹۱ در اوج تحریمهای نفتی و هستهای بیش از ۴ میلیارد دلار در سال بود اما پس از برجام روند نزولی به خود گرفت به طوری که سال ۹۵ به ۳ میلیارد و ۲۲۳ میلیون دلار و سال ۹۶ به ۲ میلیارد و ۴۳۰ میلیون دلار رسید. این رقم سال ۹۸ به رقم ناامیدکننده یک میلیارد دلار هم رسید.
یکی از وعدههای دولت روحانی کاهش پایدار تورم بود اما بیتوجهی دولت به اصلاح اساسی ساختارهای اقتصاد باعث شد دولت روحانی را رکورددار بزرگترین تورم ۲ دهه اخیر کند. نرخ تشکیل سرمایه در ادبیات اقتصادی به عنوان یکی از مهمترین پیشنیازهای رشد تولید و شکوفایی اقتصاد شناخته میشود.
آمارهای بانک مرکزی نشان میدهد تشکیل سرمایه در دولت روحانی نه تنها افزایش نیافته بلکه با کاهش پیدرپی و چشمگیر مواجه شده است. نرخ تشکیل سرمایه سال ۹۸ به منفی 5.9 درصد رسید. این نرخ سال ۹۳ و پیش از برجام 7.8 درصد بوده است.
اگر به شاخصهای نابرابری نگاهی بیندازیم ضریب جینی به عنوان یکی از معیارهای سنجش، گواهی بر عملکرد نامطلوب دولت حسن روحانی است. موضوع شکاف طبقاتی در دهه ۹۰ با اجرای طرح هدفمندی یارانهها و تبدیل یارانههای غیرمستقیم به مستقیم در کنار اقداماتی مانند مسکن مهر و سهام عدالت تا حدودی بهبود یافت تا جایی که نرخ ضریب جینی تا سال ۹۲ به رقم ۳۶ درصد رسید اما با روی کار آمدن دولت روحانی رقم ضریب جینی با روند فزایندهای هر سال افزایش یافت و رکورد ۴۰ درصد را ثبت کرد. این برای دومین بار بود که پس از انقلاب رقم ضریب جینی ۴۰ درصد را رد کرد.
بر اساس گزارشهای مرکز پژوهشهای مجلس خط فقر خانوارهای ۴ نفره در شهر تهران طی سالهای ۹۲ تا ۹۸، از 1/7 میلیون تومان به 4/5 میلیون تومان رسید یعنی خط فقر ۱۶۵ درصد افزایش یافت که با توجه به جهشهای ارزی و شرایط کرونا، پیشبینی میشود سال ۹۹ خط فقر بالاتر نیز رفته باشد.
میزان بدهی دولت به بانکها در پایان دولت روحانی نسبت به خرداد سال ۹۲ قریب به ۵۴۹ درصد و میزان بدهی بخش خصوصی به بانکها هم ۴۷۱ درصد افزایش یافته است. در دولت روحانی نه تنها خانه خریدن بلکه اجاره یک واحد مسکونی هم برای بخش قابل توجهی از مردم آرزو شد. کارشناسان دلیل اصلی را رشد ۷۰۰ درصدی قیمت مسکن به خاطر توقف نهضت تولید و عرضه مسکن مهر و بیاعتنایی دولت به خانهدار کردن مردم میدانند.
تاریخ خبر: ۱٤۰۳/۰٤/۱۰، ۱۰:۳۶:۳۷ بازدیدها: 58