به وب سایت مجمع هم اندیشی توسعه استان زنجان خوش آمدید
 
منوی اصلی
آب و هوا
وضعیت آب و هوای زنجان
آمار بازدیدها
بازدید امروز: 510
بازدید دیروز: 7,029
بازدید هفته: 510
بازدید ماه: 43,448
بازدید کل: 24,743,594
افراد آنلاین: 43
اوقات شرعی

اوقات شرعی به وقت زنجان

اذان صبح:
طلوع خورشید:
اذان ظهر:
غروب خورشید:
اذان مغرب:
تقویم و تاریخ
شنبه ، ۱۲ آبان ۱٤۰۳
Saturday , 2 November 2024
السبت ، ۳۰ ربيع الآخر ۱٤٤۶
آبان 1403
جپچسدیش
4321
111098765
18171615141312
25242322212019
3029282726
آخرین اخبار
روزی نامه های غرب گدای ... ۱۴۰۳/۰۴/۱۰

روزی نامه های غرب گدای ...

  ۱۴۰۳/۰۴/۱۰

خبری که روزنامه‌های زنجیره‌ای سانسور کردند - مشرق نیوز

شگردهای نخ‌نما و شارلاتان‌بازی انتخاباتی
رسانه‌های زنجیره‌ای مدعی اصلاح‌طلبی، روش‌هایی را برای تبلیغ انتخاباتی و تخریب رقیب در پیش گرفته‌اند که نامی جز شارلاتان‌بازی نمی‌توان بر آن گذاشت.
روزنامه اعتماد دیروز پس از آن که سعی کرد رقابت انتخاباتی را ذیل تیتر غلط‌انداز «رقابت نهائی موافقان و مخالفان برجام» قالب‌بندی کند، در تحلیل دیگری تیتر زد: « واكنش بازارها به دوقطبي جديد انتخابات: بورس با صف فروش مواجه شد و نرخ دلار بالا رفت».
اعتماد نوشت: «مشخص شدن نتيجه انتخابات چهاردهم رياست‌جمهوري و راهيابي مسعود پزشكيان و سعيد جليلي به مرحله دوم اين انتخابات، تاثير خود را بر بازارهاي مالي گذاشت. بورس كه با بازگشت دامنه نوسان به روال عادي روبه‌رو شده اندكي رشد كرد و قيمت‌ها در بازار ارز و طلا فعلا رشد چنداني نداشتند. اما در كف بازار چه صحبت‌هايي رد و بدل مي‌شود؟ در حال حاضر دوقطبي به وجود آمده در دور دوم انتخابات به صورت مشخص، سناريوهاي پيش‌روي بازارها را تعيين كرده و معامله‌گران معتقدند بازارها در واكنش به نتيجه دور دوم انتخابات و پيروزي هر نامزد، دو سناريوي كاملا برعكس را در پيش خواهند گرفت. در نخستين سناريو بازار با انتخاب يكي نامزدها از محدوده امن خود خارج و وارد فاز صعودي خواهد شد. اين در حالي است كه در سناريوي ديگر، معامله‌گران بر اين باورند كه اگر نامزد اصلاح‌طلب پيروز انتخابات شود، وضعيت بازار اندكي متفاوت خواهد شد؛ آنها مي‌گويند بازار احتمالا آرامش موقت حاصل از اين نتيجه انتخابات را تجربه خواهد كرد. به هر حال، بازار سرمايه چشم به آينده دارد. آينده‌اي كه آن را در نتيجه انتخابات دور دوم مي‌بيند تا بلكه از ناملايماتي كه براي بازار سرمايه در طول چند سال اخير رخ داده است كمي كاسته شود. هرچند تيم اقتصادي دولت آينده و تصميم‌گيري‌هاي آن نيز مي‌تواند بر رفتار بورسي‌ها اثر بگذارد. در سال‌هاي گذشته چگونه بود؟ معمولا تجربه نشان داده كه قيمت‌ها در بازارهاي مختلف بعد از انتخابات نوساني مي‌شوند، اما در مقابل هستند ديدگاه‌هايي كه مي‌گويند اينكه بازار بعد از انتخابات چه مي‌شود بسته به اين است كه چه كسي پيروز ميدان شود».
روزنامه زنجیره‌ای همچنین سراغ عیسی کلانتری وزیر بی‌کفایت دولت‌های روحانی و خاتمی رفت و از قول وی نوشت: تندروها به دنبال تقسيم فقرند نه توليد ثروت. از ابتداي انتخابات يك دوگانه جدي ميان موافقان و مخالفان برجام شكل گرفت و اين دوگانه نهايتا با پايان دور نخست انتخابات به‌طور جدي نمايان شد. اگر ايده‌هاي راديكال‌ها درخصوص تداوم وضع موجود تحقق يابد و تلاشي براي حل معادلات بين‌المللي و رفع تحريم‌ها صورت نگيرد، در خوش‌بينانه‌ترين حالت، فقر به صورت عادلانه بين همه مردم تقسيم مي‌شود. چرا كه با تحريم، توليد ثروتي وجود ندارد كه بشود ميان مردم تقسيم كرد و تنها فقر است كه به صورت عادلانه ميان مردم توزيع مي‌شود. اين موضوع هم در شرايطي محقق مي‌شود كه دولت‌ها بتوانند در برابر فساد، رانت و ويژه‌خواري بايستند.
براي توليد ثروت به چه گزاره‌اي نياز است كه راديكال‌ها قادر به انجام آن نيستند؟
روزنامه هم‌میهن نیز در رویکردی مشابه تیتر زد «دوقطبی گـام دوم» و نوشت: «تصویر و تصور دولت جلیلی حتی می‌تواند برای قهرکردگان از انتخابات هم هراس‌آور باشد و بخشی از آنان را برای جلوگیری از روی کار آمدن او، به پای صندوق‌ها بکشاند».
درباره رویکرد به دور از صداقت افراطیون مدعی اصلاحات به رقابت انتخاباتی و بحث‌های پیرامونی باید گفت که اولاً مقوله مدیریت دولت، دارای ده‌ها بخش مهم است و سیاست خارجی یکی از اجزای آن است و یک توافق- آن هم پایمال‌شده در دیپلماسی- حتی اگر موفق هم بود و به خسارت نمی‌انجامید، نمی‌توانست قالبی برای پوشاندن همه فضای انتخاباتی یا احصای مسئولیت‌های دولت و رئیس‌جمهور باشد. بر این مبنا وقتی یک طیف سیاسی به جنازه برجام دخیل می‌بندد و همه راه‌حل‌ها را در تجربه‌ای شکست‌خورده به برجام حواله می‌دهد، اعتراف می‌کند که در حوزه برنامه‌ریزی و استفاده از انبوه فرصت‌ها هیچ برنامه و تدبیری ندارد و قرار است همان تعطیلی دولت در دوره روحانی را با همه مصائبش احیا کند.
ثانیاً تیتر «واكنش بازارها به دوقطبي جديد انتخابات: بورس با صف فروش مواجه شد و نرخ دلار بالا رفت»، در ذات خود متناقض است. این که آقای پزشکیان رای اول را در مرحله اول آورده و اصلاح‌طلبان هم ادعا می‌کنند که پیروز می‌شوند و با این وجود بازار دچار ریزش می‌شود، بدین معناست که بازار از پزشکیان و اصلاح‌طلبان و نه از جلیلی می‌ترسد.
اما اگر می‌خواهند مردم را از جلیلی بترسانند، چگونه است که قبل از برگزاری انتخابات و معلوم شدن نتیجه، بازار دچار ریزش شده است. اساساً بدون هیچ سند و مدرک مستند چگونه می‌توان دو مقوله جدا از هم را به‌هم ربط داد و چرا نتوان هراس بازار از پزشکیان و حامیانش را نتیجه گرفت.
ثالثاً این دولت روحانی بود که بورس و دیگر بازار‌های همسو را به خاک سیاه نشاند و بازار‌ها خاطره خوبی از تکرار کابوس آن دولت ندارند.
رابعاً وزیر دولت‌های روحانی و خاتمی در حالی ادعا کرده «تندروها به دنبال تقسيم فقرند نه توليد ثروت»، که روند افزایش یا کاهش فقر و شکاف طبقاتی در چهار دولت خاتمی و احمدی‌نژاد و روحانی و رئیسی در دسترس است و همین آمارها نشان می‌دهد که ضریب‌جینی در دولت‌های احمدی‌نژاد و رئیسی پایین آمده اما در دولت روحانی به شدت افزایشی بوده است. جدای از این، روحانی بود که ادعا کرد باید هم چرخ سانتریفیوژها بچرخد و هم چرخ اقتصاد، اما هم چرخ سانتریفیوژها را از کار انداخت و هم چرخ هشت‌هزار کارخانه را. ادعا کرد چنان جیب مردم را سرشار از درآمد می‌کند که بی‌نیاز از پول ناچیز یارانه باشند؛ اما قیمت بنزین را سه برابر کرد، نرخ ارز در دولت او تا ۹ برابر صعود کرد، بالغ بر ۳۰میلیارد دلار ارز دولتی را با ندانم‌کاری و به شکل عمدتاً رانتی توزیع کرد، و سپس وقتی خزانه خالی شد، بدون سروصدا، ارز دولتی ۲۰ قلم کالا (از مجموع ۲۴ قلم) را حذف کرد. خزانه را چنان تهی کرد که دولت بعدی، چاره‌ای جز حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی نداشت.
روحانی بود که هر سال ادعا کرد «از رکود اقتصادی عبور کردیم» و باز، سال بعد، همین ادعا را تکرار کرد، حاکی از این که رکود اقتصادی سر جای خود باقی است. سرانجام هم، هنگامی که رشد اقتصادی در دوره هشت‌ساله او را جمع زدند و معدل گرفتند، ۶ دهم درصد (نزدیک به صفر) شد. در همین دوره بود که خانه‌دار شدن یا خرید خودرو برای بسیاری از خانواده تبدیل به رؤیایی دور از دسترس شد.
در موضوع رقیب‌هراسی هم واقعیت این است که افراطیون و پادوهای اشرافیت غربگرا، نعل وارونه می‌زنند و رو به جلو فرار می‌کنند. چه این که آنها بودند که رکورد تورم 60 درصدی را برجا گذاشتند و اگر می‌توانستند دولت روحانی را در سال 1400 برای بار سوم تمدید کنند، قطعا ظرف کمتر از یک سال، تورم 60 درصدی را سه‌رقمی می‌کردند و به بالای 100درصد می‌رساندند.
 
 
اگر واقعاً طبیب اقتصادی بود دولت روحانی به قهقرا نمی‌رفت
 
«علی طیب‌‌نیا، وزیر اقتصاد دولت اول روحانی از مسعود پزشکیان حمایت کرد. طیب‌نیا که به تازگی با پزشکیان دیدار کرده، قرار است به عنوان فرمانده اقتصادی پزشکیان نقش‌آفرینی کند. در دوران طیب‌‌نیا، تورم به هشت درصد رسید».
انتشار فله‌ای این خبر مشترک در میان صدها سایت و کانال وابسته به مدعیان اعتدال و اصلاحات، تحلیلگران را به تعجب واداشت؛ چه این که تعبیر «فرمانده اقتصادی پزشکیان وارد شد»، قبل از هر چیز توهین به پزشکیان است. در حالی طیب‌نیا فرمانده اقتصادی پزشکیان (و نه دولت او) وانمود شد که پیش از این کارشناسان لیبرالی مانند مسعود نیلی و عبده تبریزی و تکنوکرات‌های بی‌کفایتی مانند عباس آخوندی قبل از طیب‌نیا در ستاد پزشکیان حاضر شده و زنبیل گذاشته بودند و بنابراین اجرای دو مدل اقتصادی متناقض موسوم به بازارگرای کاپیتالیست و نهادگرا در کنار هم شدنی نیست. همین موضوع یکی از دلایل جدایی یا کنار گذاشتن طیب‌نیا در دولت دوم روحانی بود هر چند که وی مجدداً سال 97 با پیشنهاد رئیس بانک مرکزی و تأیید روحانی، عضو شورای پول و اعتبار شد.
ابهام بعدی این است که اگر طیب‌نیا واقعاً موفق بود یا توانایی کار کردن با امثال نیلی و آخوندی و نوبخت و... را داشت، چرا هنرش را دولت ائتلافی قبلی مدعیان اعتدال و اصلاحات (روحانی) به نمایش نگذاشت؟ همچنین در حالی که یک طیف سیاسی مبنای ایده بهبود اقتصادی خود را برجام می‌داند، اساساً بودن و نبودن عمر و زید در دولت چقدر موضوعیت دارد؟ قطعاً گردانندگان ستاد پزشکیان نمی‌توانند ادعا کنند تورم تک رقمی حاصل کار طیب‌نیا بود و با رفتنش تورم به 60 درصد رسید. بلکه ساختار آن دولت به گونه‌ای بود که صرفاً با مسکّن و مخدر خارجی (برجام/ در ازای واگذاری امتیازات نقد و برگشت ناپذیر) می‌توانست توهم خوشی موقت را به اقتصاد بدهد و بدون آن به عزا می‌نشست. و حالا هم همان معادله فلج‌کننده و عقیم بر ستاد مدعیان اعتدال و اصلاحات حاکم است.
یادآور می‌شود طیب‌نیا یکی از چهار وزیر در کنار وزرای صمت، رفاه و دفاع بود که مهرماه 1394 در نامه‌ای مشترک به روحانی با انتقاد از برخی تصمیمات و سیاست‌های ناهماهنگ دستگاه‌ها، هشدار دادند اگر تصمیم ضرب‌الاجل اقتصادی گرفته نشود، رکود تبدیل به بحران خواهد شد اما دولت برجام، ناتوان‌تر از این بود که بتواند تصمیم مستقلی بگیرد و بنابراین رکود تورمی سنگین را در قالب تعطیلی هشت هزار کارخانه و نرخ تورم 60 درصدی به یادگار گذاشت و امثال طیب‌نیا نیز در این سوء مدیریت شریک بودند.
یادآور می‌شود طیب‌نیا در دوران وزارتش سه بار از مجلس کارت زرد گرفت و در نهایت در حالی که در معرض استیضاح مجلس نهم قرار داشت در اقدامی مبهم و سربسته از دولت روحانی کناره‌گیری کرد.
این نکته هم گفتنی است که طیب‌نیا در زمان وزارتش، گفته بود: شب‌های واریز یارانه نقدی به حساب مردم، شب مصیبت عظما برای دولت است!
از سوی دیگر، طیب‌نیا در تاریخ ۲۵ خردادماه ۹۵‌، پس از اجرا ‌شدن برجام، از جانب دولت روحانی به FATF تعهّد داد که 41 بند برنامه‌ اقدام مالی دیکته شده از سوی این کارگروه را اجرا کند و حال آن که این اقدام سربسته و غیرشفاف، برخلاف اصل ۱۲۵ و اصل ۷۷ قانون اساسی و بدون کسب مجوز قانونی مجلس بود. اجرای ۳۷ بند از ۴۱ بند مذکور بدون در جریان گذاشتن دستگاه‌های مسئول انجام گرفت اما زمانی که FATF از دولت روحانی خواست برخی تعهدات را به تصویب مجلس شورای اسلامی برساند، دولت ناچار شد تعهدات پیشاپیش داده شده را علنی کند و سراغ مجلس برود.
نهایتاً در حالی که 39 بند از برنامه اقدام از سوی دولت روحانی به اجرا درآمده بود، نه تنها تحریم‌ها کاهش نیافت بلکه سخت‌ترین مضیقه‌های مالی و بانکی و نفتی در همین دولت برجام علیه ایران به کار بسته شد. وقتی هم که در اواخر دولت عبرت شده روحانی، از ظریف سؤال شد چه تضمینی وجود دارد که پس از قبول و اجرای همه بندهای برنامه اقدام FATF تحریم‌ها برداشته شود، او در پاسخ گفت: هیچ تضمینی وجود ندارد!
با همه این تفاصیل و در حالی که طیب‌نیا تا همین هفته گذشته به ستاد پزشکیان نپیوسته بود، به نظر می‌رسد بردن او به ستاد مذکور بیشتر برای گرفتن عکس یادگاری و با تاریخ مصرف انتخاباتی است و منطقاً با ستادی ملغمه‌ای و شترمرغی نه می‌توان برنامه اقتصادی منسجمی نوشت و نه می‌توان آن را به اجرا گذاشت.
 
 
غش و ریسه مشاور اسبق دولت آمریکا برای فعالیت انتخاباتی مدعیان اصلاح‌طلبی
 
روزنامه غربگرای هم‌میهن از قول مشاور دولت فریبکار اوباما، برای دغدغه کارآمدی در جمهوری اسلامی نگران شد.
هم‌میهن در مطلبی با عنوان «بازنگری نظام و دغدغه کارآمدی» بخش‌هایی از گفت‌و‌گوی ولی نصر مشاور دولت اوباما با «اندیشکده مؤسسه نیولاینز برای استراتژی و سیاستگذاری» را بازتاب داد. نصر درباره انتخابات ایران گفته است: «موضوع غافلگیرکننده تأیید پزشکیان، نامزد اصلاح‌طلب بود که تقریباً غیرقابل پیش‌بینی پذیرفته‌ شد. هیچ‌کس انتظار نداشت که او تأیید صلاحیت شود. او شخصیت بسیار جالبی دارد.
او یک آدم بسیار پاکدست است، جراح است و انسانی بسیار باتقوا. اصلاح‌طلبان و میانه‌روها انتظار دارند که او نمایش خوبی در انتخابات داشته ‌باشد. او در یک مصاحبه ظریف را به‌عنوان کارشناس همراه خود به تلویزیون برد. 
ولی نصر می‌افزاید: من فکر می‌کنم که بدون تردید یک نوع بازنگری در مورد نتیجه‌ای که از انتخابات پیشین به وجود آمد، شکل گرفته ‌است. 
به پزشکیان نگاه کنید، به نظر یک گزینه هوشمندانه می‌رسد. او فردی بسیار پاکدست است. او در بسیاری از زمینه‌ها میانه‌رو است، بسیار اصلاح‌طلب است، اما در عین حال مردی مذهبی است و به ایدئولوژی و نگرش‌های مذهبی ابتدای انقلاب متعهد است. بسیاری از تندروها دیگر پیرو الگوی اخلاق سال‌های اولیه انقلاب نیستند. 
من فکر می‌کنم که انتخابات ریاست‌جمهوری فرصتی برای نظام است که عقب‌نشینی کند یا به نوعی وضعیت دوران رئیسی را ریست کند. 
بازنشر گزافه‌گویی مشاور دولت اوباما در روزنامه زنجیره‌ای در حالی است که هم «ولی نصر» و هم «هم‌‌میهن» به خوبی می‌دانند دولت آمریکا چه کلاهی از دولت روحانی برداشت و چه کلاه بزرگی در برجام و پسابرجام بر سر این دولت گذاشت و چگونه هم افقی روحانی با مقامات آمریکایی موجب رسوب کارآمدی شدید در دولت و اقتصاد کشور شد.

 

 

وال استریت ژورنال:قدرت فزاینده ایران نشانه شکست غرب است
 روزنامه وال استریت ژورنال در گزارشی اذعان کرد: پیروز انتخابات ریاست جمهوری ایران، وارث قدرت تاثیرگذاری بی‌سابقه تهران در عرصه بین‌المللی خواهد بود.
 این روزنامه آمریکایی در تحلیلی به بهانه انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۳ نوشت: ایران، تحت رهبری 
[ آیت‌الله سید] علی خامنه‌ای، دهه‌ها فشار آمریکا را خنثی کرده، با همسویی با چین و روسیه از سال‌ها انزوا خارج شده و از همراهی با غرب چشم‌پوشی کرده است. فروش نفت به چین و همکاری‌های نظامی با روسیه موجب تقویت مالی و دیپلماتیک ایران شده است.
تهران همچنین توانسته به نحو مؤثری از چندین دهه اشتباه‌های واشنگتن در خاورمیانه و نوسانات در سیاست‌گذاری دولت‌های مختلف آمریکا در قبال منطقه بهره‌برداری کند.
در ادامه این گزارش با ادعای اینکه «تهران بیش از هر زمان دیگری از زمان تأسیس جمهوری اسلامی در سال ۱۹۷۹ تهدیدی علیه متحدان و منافع آمریکا در خاورمیانه به شمار می‌رود»، آمده است: جای پای نظامی ایران گسترده‌تر و عمیق‌تر از پیش شده و شبه‌نظامیان حامی ایران تاسیسات نفتی عربستان را با موشک هدف قرار داده و کشتیرانی جهانی را در دریای سرخ فلج کرده‌‌اند. آنها بر عرصه سیاسی عراق، لبنان، یمن و سوریه تسلط داشته و حمله حماس به اسرائیل ویرانگرترین حملات دهه‌های اخیر این گروه‌ها علیه تل‌آویو بوده است. در ماه ‌آوریل نیز ایران برای نخستین بار از خاک خود به اسرائیل حمله نظامی مستقیم انجام داد.
پیامدهای حضور نظامی ایران در منطقه فارغ از آنکه چه کسی در دور دوم انتخابات ایران یا انتخابات نیمه آبان آمریکا برنده شود، همچنان از موضوع‌های مهم خواهد بود.
این روزنامه نزدیک به محافظه‌کاران آمریکا ادامه داد: قدرت فزاینده ایران نشانه شکست غرب است. از زمان ریاست جمهوری جیمی کارتر، یافتن یک راهبرد مؤثر برای مهار ایران، مسیری بی‌نتیجه برای سیاست‌گذاران سیاست خارجی در غرب بوده است. ابزار تحریم‌های غرب دیگر تاثیری در انزوای بین‌المللی تهران نداشته و به گفته تحلیلگران، این کشور با تعمیق روابط خود با روسیه و چین به آن پاسخ داده و در نتیجه دیپلماسی با تهران بیش از پیش پیچیده‌تر شده است.
به گزارش ایرنا، بیش از دو دهه است که سیاست غرب در قبال ایران در نوسان بوده است. سیاست رئیسان جمهوری آمریکا بارها میان دیپلماسی و تعامل از یک‌سو و توسل به زور و به انزوا کشاندن از سوی دیگر در تغییر بوده است. ایران در عین دوری از خطوط قرمزی که می‌‌تواند موجب اقدام نظامی مستقیم آمریکا شود، تبدیل به یک قدرت منطقه‌‌ای شده است.
 
وزیر خارجه اسبق اتریش:دیپلماسی وظیفه دارد تا روابط متقابل در تجارت و تبادل فرهنگی را برقرار کند
 
کارین کنایسل وزیر خارجه اسبق اتریش گفت: ما در دیپلماسی وظیفه داریم تا روابط متقابل در تجارت و تبادل فرهنگی را برقرار کنیم، دیپلماسی برای من، احترام متقابل است به این معنی که شما در کار طرف مقابل دخالت نمی‌کنید.
  این روزها بحث درباره مذاکرات هسته‌ای و رابطه با آمریکا داغ است و خبرنگار خبرگزاری ایرنا به این واسطه، به سراغ «کارین کنایسل» وزیر خارجه سابق اتریش رفته‌ است تا نظراتش را درباره مداخله کشورهای غربی در امور داخلی کشورمان جویا شود که به شرح زیر است:
عده‌ای براندازی نرم و انقلاب رنگی را، زاییده اندیشه برخی از مسئولان می‌دانند. آیا چیزی به نام انقلاب رنگی وجود دارد؟ آمریکا و اروپا، تا کجا در سرنگونی دولت ایران با هم متحد هستند؟
همیشه ترکیبی از عوامل متعدد وجود دارد. فکر نمی‌کنم بتوان تغییر رژیم را به کشوری تحمیل کرد که در آن، مردم با این هدف همکاری نمی‌کنند. برای وقوع انقلاب‌های رنگی، باید ابتدا مردم را تغییر داد. البته در این میان سفارتخانه‌ها و سازمان‌های مردم‌نهاد هم نقش مهمی دارند که این موضوع را در فروپاشی صربستان در نوامبر سال ۲۰۰۰ شاهد بودیم. هیچ چیز تک علتی نیست و این واقعیت که هنوز هم عده زیادی فکر می‌کنند توان تغییر ایران را دارند، وجود دارد.
هنوز افرادی وجود دارند که تصور می‌کنند با بازگشت پسر محمدرضا پهلوی که از سال ۱۹۷۹ در واشنگتن حضور دارد، می‌توانند این تغییر را رقم بزنند.
غربی‌ها نتوانستند تغییر رژیم را به عراق یا کشورهای دیگر تحمیل کنند. اما مطمئنم که در یوگسلاوی موفق شدند و ما اتفاق سال ۲۰۱۱ را شاهد بودیم. همیشه باید دید که با یک جامعه منسجم مواجه هستیم یا خیر.
همان‌طور که گفتید، این مسئله ترکیبی از چیزهای مختلف است. من فکر می‌کنم تحریم کشورهای غربی علیه ایران، روی وضعیت اقتصادی کشور تاثیر می‌گذارد و همچنین عامل فشارهایی بر مردم ایران است تا به سرنگونی کمک کند. بنابراین، سؤال این است که آیا آنها در تلاش برای تغییر حکومت در ایران هستند، یا این فقط ساخته ذهن برخی از مسئولان است؟
این همان اتفاقی است که برای رئیس‌جمهور «حسنی مبارک» افتاد و می‌تواند برای هر شخص دیگری تکرار شود.
پس غربی‌ها واقعا در تلاش برای سرنگونی دولت ایران هستند. از آنجا که من دیگر مانند گذشته سیاست‌های ایالات متحده را دنبال نمی‌کنم، نمی‌توانم با قطعیت در این باره صحبت کنم و فقط در جایگاه ناظر هستم.
ما انقلاب رنگی را در اوکراین، مصر و بلگراد دیده‌ایم. عامل به‌خصوصی در دیپلماسی ایالات متحده وجود دارد که من برای اولین بار از طریق خواندن خاطرات «توماس جفرسون»، دومین رئیس‌جمهور ایالات متحده با آن آشنا شدم. در آن خاطرات، جفرسون با اشاره به انقلاب پاریس نوشته بود، باید مردم را تغییر دهید.
آمریکایی‌ها این را، دیپلماسی تحول‌آفرین می‌نامند. من در کتابم درباره دیپلماسی، از آن صحبت می‌کنم. «کاندولیزا رایس»، وزیر خارجه اسبق ایالات متحده هم زیاد به آن می‌پردازد.
هرچند؛ این ربطی به دیپلماسی ندارد، چون دیپلماسی در ارتباط با احترام متقابل است. در دیپلماسی شما به عنوان سفیر کشور خود یا کنسولگری سفارت در کشور دیگری منصوب شده و متعهد می‌شوید که در امور داخلی دخالت نکنید. دیپلماسی تحول‌آفرین برای مردم، القا‌کننده این مفهوم است که تغییر وضعیت، باعث خوشحالی آنها می‌شود.
ما در دیپلماسی وظیفه داریم تا روابط متقابل در تجارت و تبادل فرهنگی را برقرار کنیم، در صورتی که دیپلماسی تحول‌آفرین ارتباطی با دیپلماسی ندارد. من همیشه می‌گویم که این طرز فکر مداخله‌جویانه، مختص به ایالات متحده نیست و آن را در اتحادیه اروپا هم خواهید یافت.
در مورد ایران، به مردم فشار می‌آورند تا بتوانند به نتیجه‌ای که از دولت می‌خواهند دست پیدا کنند.
وقتی صحبت از دیپلماسی به میان می‌آید، بسیار محافظه‌کار می‌شوم. من عبارت‌هایی مانند دیپلماسی پیشگیرانه، دیپلماسی فرهنگی یا دیپلماسی عمومی را دوست ندارم. دیپلماسی برای من، احترام متقابل است. یعنی شما در کار طرف مقابل دخالت نمی‌کنید.
دیپلماسی تحول‌آفرین، در ایران یا حتی روسیه انجام می‌شود. برای مثال، وقتی آقای «آلکسی ناوالنی» به احتمال زیاد به صورت طبیعی فوت کرد؛ حداقل بیایید بگوییم که کشته نشد، سفیران اتحادیه اروپا به تشییع جنازه او آمدند و بیاناتی ایراد کردند. رئیس‌جمهور «پوتین» برای ریاست جمهوری جدید سوگند یاد کرد. سفرا هم دعوت‌نامه دریافت کرده بودند، اما تنها سفیری که با تیم خود در این مراسم حاضر شد، فرانسوی‌ها بودند.
تا جایی که به یاد دارم، مجارستانی‌ها، اسلواکی‌ها و بقیه اروپایی‌ها، تنها دیپلمات‌های خود را فرستادند. هرچند به نظر من، این مراسم به دیپلمات‌ها ربطی ندارد. هنگامی که رئیس‌جمهور جدید به کاخ ریاست جمهوری می‌آید، آنها باید آنجا حضور داشته باشند.


 


 

 


 

 

تاریخ خبر: ۱٤۰۳/۰٤/۱۱، ۱۱:۱۰:۲٤       بازدیدها: 99