بیاولویتی اروپا در صفحه شطرنج سیاست خارجی ایران ۱۴۰۳/۰۵/۲۸
بیاولویتی اروپا در صفحه شطرنج سیاست خارجی ایران
۱۴۰۳/۰۵/۲۸
رهبر معظم انقلاب در سخنان خود در مراسم تنفیذ رئیسجمهور، با انتقاد از رفتار اروپاییها در مواجهه با ایران، اولویت یافتن ارتباط با اروپا را منوط به اصلاح رفتار آنان دانستند. رفتار کشورهای اروپایی در دو دهه اخیر و نقش مخرب آنان بهخصوص در دوران پس از خروج آمریکا از برجام همین مهم را نشان میدهد.
نوع مواجهه اروپا و بهخصوص قدرتهای منطقهای اروپای غربی با ایران در سالهای پس از انقلاب و به طور ویژه در دوره برجام و پس از خروج بیکیفر آمریکا از برجام جزء مهمی از مسائل و موضوعاتی است که بر نوع برخورد و مواجهه ایران با اروپا تاثیر گذاشته است.
رهبر معظم انقلاب نیز در سخنان خود در مراسم تنفیذ نهمین رئیسجمهور اسلامی ایران با اشاره به این رفتار، کشورهای اروپایی را به اصلاح این روند توصیه نمودند و این رفتار مخرب را عامل اصلی بیاولویتی و بیاهمیتی این کشورها در سیاست خارجی ایران دانستند.
اکنون دولت چهاردهم با معرفی کابینه پیشنهادی خود به مجلس رسما فعالیت خود را آغاز کرده است. سیدعباس عراقچی به عنوان گزینه وزارت امور خارجه از دیپلماتهای با تجربه کشورمان، مسئول اجرای رهنمودها و توصیههای مقام معظم رهبری و رئیسجمهور پس از کسب رای اعتماد از سوی مجلس شورای اسلامی خواهد بود.
تاریخ روابط ایران و اروپا در دو دهه اخیر نشان میدهد قاره سبز کوچکترین تاثیری در احیای برجام و تنشزدایی میان ایران و غرب را نداشته و این مسئله باید در تنظیم مجدد روابط ایران و قدرتهای اروپایی مورد توجه قرار بگیرد.
به گزارش ایرنا، علاوه بر این دیپلماتهای ساکن میدان مشق به خوبی بر این مسئله واقف هستند که اروپاییها باید در خصوص جایگاه واقعیشان در نظام بینالملل آگاه شوند.
بیجایگاهی اروپا در نظام بینالملل
کشورهای اروپایی و به طور مشخص اروپای غربی گرچه پس از جنگ جهانی دوم نقشآفرینی و قدرت چانهزنی خاصی را که در دوران پیش از دو جنگ جهانی دارا بودند از دست دادند ولی توامان با سیاست دنبالهروی یا احاله مسئولیت(Band Wagoning) به ایالات متحده آمریکا، سعی بر این داشتند که جایگاه پیشین خود در میدان سیاست بینالملل را حفظ کنند.
مبتنی بر این سیاست آنها در طی هشت دهه طی شده از پایان جنگ جهانی دوم، به جز در موارد انگشت شمار، همواره از تصمیمات و سیاستهای ایالات متحده آمریکا به عنوان ابرقدرت غربی در جهان جنگ سرد و هژمون جهانی در دوران پس از جنگ سرد، پیروی کرده و در قالب سازوکارهایی همچون ناتو در حوزه نظامی و جی ۷ در حوزه اقتصاد و تجارت بینالملل دنبالهروی از آمریکا را در پیش گرفتند.
در این میان این کشورها و بهخصوص انگلستان و فرانسه، گرچه در دوران پس از جنگ دوم جهانی بر طبق شاخصهای قدرت در علم روابط بینالملل، در زمره ابرقدرتهای جهانی قرار ندارند ولی با پشتیبانی آمریکا و با اجماعی که در آن دوران در بین فاتحان جنگ شکل گرفت نقشآفرینی خود را در قالب شورای امنیت سازمان ملل و همچنین در قالب رژیمهای حقوقی بینالمللی حفظ کردند. بعدتر آلمان نیز با نزدیکی به آمریکا توانست به این اتحاد نانوشته بپیوندد.
اساسا در دوران کنونی کمتر نظریهپردازی قائل به سیاست جهانی مستقل برای اروپا فارغ از سازوکارهایی همچون ناتو و جی ۷ و... با تسلط نسبی آمریکا هست. به همین دلیل نیز برخی از کشورهای اروپایی همچون فرانسه ساز تشکیل ارتش اروپایی و جدایی از ناتو را در سالهای اخیر سر داده که هیچکدام موفق نبوده است.
این سیاست اساس رفتار اروپا در مواجهه با جمهوری اسلامی ایران را نیز شکل میدهد، طی بیش از ۴ دههای که از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی میگذرد، کشورهای اروپایی در قریب به اتفاق حوادث و وقایع ما بین ایران و غرب، نهتنها نقش تسهیلگری و میانجیگری را ایفا نکرده که بعضا در نقش پلیس بد مخربترین تاثیرات را نیز در این روند ایجاد کردند.
ردپای رفتار اروپایی در دهه ۶۰، در نقش مخرب آنان در روند مذاکرات مرتبط با پایان جنگ تحمیلی و همچنین ارسال تسلیحات ممنوعه شیمیایی و تسلیحات جنگی به رژیم متجاوز بعث عراق نمایان است.
گرچه در دوران پس از دفاع مقدس ایران با حسن نیت وارد گفتوگوهای انتقادی با اروپا شده و به سمت بهبود روابط با کشورهای اروپایی گام برداشت ولی رفتار اروپایی بازهم نمود پیدا کرده و با پشت پا زدن به حسن نیت ایران، این بار با توطئه میکونوس و فراخواندن سفرای کشورهای اروپایی از تهران همراه شد، نتیجه این رفتار نهایتا بازگشت حقارتبار نمایندگان و سفرای این کشورها به ایران و عدم پذیرش سفیر آلمان از سوی جمهوری اسلامی ایران به قصد تنبیه این کشور بود.
جنجالآفرینی اروپاییها بر سر برنامه صلحآمیز هستهای ایران و همچنین طرح ادعای واهی ساخت تسلیحات هستهای در ایران جلوه دیگر رفتار اروپایی در ابتدای دهه ۸۰ بود، در این دوران نیز ایران با حسن نیت وارد مذاکره با تروئیکای اروپایی شده و در نهایت همکاری و همراهی با آنان به قصد اعتمادسازی، ایران پروتکل الحاقی و تعلیق فعالیتهای هستهای را در سالهای ۸۲ و ۸۳ و در اثنای مذاکرات سعدآباد و بروکسل داوطلبانه پذیرفت.
این اعتمادسازی از سوی مقامات کشورمان نیز منجر به اصلاح رفتار اروپاییها نشد و به اذعان حسن روحانی دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی و مذاکرهکننده ارشد ایران در آن زمان، اروپاییها قدم مثبتی را اتخاذ نکرده و از حسن نیت ایران سوءاستفاده کردند.
رفتار تروئیکای اروپایی در آن زمان به قدری غیرسازنده، غیراخلاقی و مخرب بود که حتی برخی از اعضای تیم مذاکرهکننده دولت اصلاحات، پیشنهاد حذف این کشورها را از روند مذاکرات هستهای دادند.
رفتار اروپایی در دوران پسابرجام
دوران پس از برجام جلوه نمایانتر و در دسترستری از رفتار اروپایی در قبال ملت و کشور ایران است.
تروئیکای اروپایی به همراه اتحادیه اروپا نه تنها تلاش خاصی را در جهت جلوگیری از خروج غیرقانونی و بیکیفر آمریکا مبذول نداشتند، که در دوران پس از خروج آمریکا از برجام، با سازوکار مضحک اینستکس ماهها ایران را معطل استیفای حقوق قانونی خود در برجام کردند.
سازوکار اینستکس نهتنها کوچکترین گشایشی را در مسیرتحریمها حداکثری علیه ملت ایران به ارمغان نیاورد که حتی کشورهای اروپایی در عمل بیشترین همراهی را با تحریمهای ثانویه ایالات متحده آمریکا در دوران ریاست جمهوری دونالد ترامپ و جو بایدن داشتند.
دولتهای اروپایی در این دوران در حالی که به ضعف خود در برابر قدرت ایران آگاهی داشتند، از هیچ اقدام خصمانهای در برابر کشورمان دریغ نکردند، انگلیس در راستای همراهی خود با سیاستهای آمریکا در قبال ایران و محور مقاومت، نفتکش آدریان دریا را در سال ۹۸ توقیف کرد و بلافاصله نتیجه این رفتار را در مقابله به مثل ایران و توقیف نفتکشی که در حال آلودهسازی آبهای خلیجفارس بود مشاهده کرد.
فرانسه و شرکتهای فرانسوی حاضر در میادین نفتی و گازی ایران نیز در تبعیت از تحریمهای آمریکا با بدعهدی تمام و با شانه خالی کردن از تعهدات خود، بلافاصله وظایف و تکالیف خود در قرارداد با وزارت نفت ایران را ترک کردند.
آلمان نیز در به همین منوال در تبعیت و دنبالهروی از آمریکا، از کوچکترین فشار به کشورمان حتی در مسئله تحریمهای دارویی دریغ نورزید.
اروپاییها، بدون هیچ ابایی از ادامه رفتار غیرسازنده و مخرب خود حتی در زمانی که کشورمان با تصمیم مجلس شورای اسلامی و تصویب قانون اقدام راهبردی، به دنبال استیفای حقوق قانونی خود از برجام و کاهش تعهدات مبتنی بر برجام بود، با دخالت و اعمال نفوذ در شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی مبادرت به صدور قطعنامه علیه کشورمان کرده و در طی بیش از ۶ سال گذشته نهتنها گام مثبتی را در جهت احیای برجام برنداشتند که با سیاسیکاری در روند روابط ایران و آژانس در این مسیر سنگاندازی کردند.
رفتار اروپایی و اتهامزنی به ایران در موضوع حقوق بشر
اروپا و بالاخص استعمارگران تاریخی در اروپای غربی در حالی در سالهای گذشته کشورمان را آماج اتهامات واهی در موضوع حقوق بشر قرار دادهاند که کارنامه سیاه و مردودی آنان بهخصوص در تحولات پس از جنگ ظالمانه رژیم صهیونیستی علیه مردم غزه بر جهانیان آشکارتر شده است.
این کشورها که به کرات ایران را به بهانه حمایت از مظلومان و حمایت از محور مقاومت، آماج تهمتهای خود قرار میدهند در بیآبرویی تمام در حمایت از رژیم کودککش صهیونیستی حتی کمکهای خود به آنروا (آژانس امدادرسانی و کاریابی برای آوارگان فلسطینی) را نیز در اوج حملات وحشیانه به نوار غزه قطع کردند.
آنان در حالی که صدور قطعنامه و حتی بیانیه غیر الزام آور در شورای امنیت سازمان ملل، علیه تجاوز آشکار رژیم صهیونیستی علیه ساختمان کنسولی سفارت ایران در دمشق ممانعت کردند، در برابر پاسخ قانونی و حق مقابله به مثل ایران در عملیات وعده صادق موضع گرفته و حق ایران را محکوم کردند.
اروپاییها همچنین در اغتشاشات ۱۴۰۱، نهتنها از هیچ اقدام خصمانهای علیه ملت ایران و نظام جمهوری اسلامی دریغ نکردند که با دخالت در امور داخلی ایران ابتدائیترین اصول سیاست خارجی و دیپلماسی را هم نقض نمودند.
این رفتار در حالی است که انگلستان، آلمان و فرانسه به عنوان یکی از بزرگترین ناقضان حقوق بشر، سابقه رفتار وحشیانه خود در برابر شهروندان و اتباعشان را فراموش کرده و از پاسخگویی در برابر جنایت پلیس فرانسه در قبال ناهل مرزوق و پلیس آلمان در موضوع قتل مروه شربینی و سلب آزادیهای مدنی شهروندانشان طفره میروند.
اروپا حتی در زمان همهگیری کووید ۱۹ در جهان و در ایران، رفتار غیراخلاقی و ناجوانمردانه خود در قبال ملت ایران را کنار نگذاشته و کوچکترین همکاری و همراهی را با کشورمان در جهت کاهش فشار تحریمها و فراهمسازی زمینه انتقال پول برای واردات دارو، واکسن و تجهیزات پزشکی در کوران کرونا را نداشتند.
دوران استعمارگری به پایان رسیده
دولتهای اروپایی با تلقی عصر استعمارگری در حالی که در دوره معاصر نهتنها جز ابرقدرتها(Super power) که حتی در زمره قدرتهای بزرگ (Great power) نیز به شمار نمیروند، سعی در تحمیل اراده خود بر دیگر ملتها و کشورها دارند. تلقی اشتباه آنان در خصوص ایران نیز ناشی از همین نگاه، رویکرد و رفتار است.
اروپا به این واقعیت آگاه است که ایران نهتنها با سابقه تمدن و حکمرانی چندین هزار ساله، بیش از هر کشوری در کل مغربزمین، استوار مانده که در دوران مدرن و در عصر قدرت و اقتدار اروپایی نیز هیچگاه مستعمره این قدرتها نبود.
اروپاییها و بهخصوص سه کشور یاد شده باید این نکته را بهخوبی درک کنند که عدم اصلاح رفتار، میتواند ایران را به بیاهمیتی در قبال مواضع و رویکردهای اروپا ترغیب کرده و به طور کامل آنها را از اولویتهای جمهوری اسلامی ایران خارج کند.
تاریخ خبر: ۱٤۰۳/۰۵/۲۹، ۰۶:۲۸:۰۸ بازدیدها: 73