خبرِ ، اسلام ستیزان ضد بشر و جنایتکار و .... ۱۴۰۳/۰۶/۰۴
خبرِ ، اسلام ستیزان ضد بشر و جنایتکار و ....
۱۴۰۳/۰۶/۰۴
رویکرد راهبردی در اسرائیل به سقوط خطرناک گرفتار شده است
نشریه آمریکایی میگوید واشنگتن به همراه سه کشور اروپایی، ایران را با برجام مهار کردند و اسرائیل باید از این رویداد خوشحال و آسوده میبود اما مسیر اشتباه را در پیش گرفت.
استفان والت در فارین پالیسی، درباره افول درایت در رژیم صهیونیستی نوشت: اسرائیل با مشکلاتی جدی روبهروست. شهروندانش به شدت دچار تفرقه هستند که احتمالاً بهبود نخواهد یافت. درگیر جنگی بینتیجه در غزه است، ارتش آن نشانههایی از خستگی نشان میدهد، و جنگی گستردهتر با حزبالله یا ایران همچنان ممکن است.
اقتصاد اسرائیل به شدت آسیب دیده و روزنامه تایمز اسرائیل گزارش داده که احتمالا امسال ۶۰ هزار شغل تعطیل شوند. علاوهبر این، رفتارهای اخیر به شدت به چهره جهانی اسرائیل آسیب رسانده و در حال تبدیل شدن به یک دولت مطرود است. دادستان ارشد دادگاه کیفری بینالمللی، درخواست صدور احکام بازداشت برای بنیامین نتانیاهو و وزیر دفاع را به اتهام جنایات جنگی و جنایات علیه بشریت ارائه داده؛ اقدامات اسرائیل به احتمال زیاد نسلکشی عامدانه است و اعلام شده که اشغال و استعمار کرانه باختری، غزه و قدس شرقی توسط اسرائیل به وضوح نقض قوانین بینالمللی است.
تنها کسانی که در دفاع از صهیونیسم سرشان را در برف فرو بردهاند، میتوانند چشم بر روی آنچه در غزه رخ میدهد، ببندند و عمیقاً نگران و هراسان نشوند. در آمریکا، حمایت از رفتار اسرائیل به سرعت در حال کاهش است و جوانان آمریکایی (از جمله بسیاری از یهودیان جوان) با رویکرد منفعلانه دولت بایدن در این باره مخالفت میکنند.
وسوسهانگیز است که تمام مشکلات را گردن نتانیاهو بیندازیم، و او بیتردید شایسته انتقاداتی است که دریافت کرده، اما انداختن تمام تقصیرها به گردن او، یک مشکل عمیقتر را نادیده میگیرد: فرسایش تدریجی رویکرد راهبردی در اسرائیل طی ۵۰ سال گذشته. نسل اول رهبران اسرائیل، استراتژیستهای زیرکی بودند. آنها در تلاش بودند تا چیزی تقریباً غیرممکن را محقق کنند: تأسیس یک دولت یهودی در دل جهان عرب، حتی با وجود اینکه جمعیت یهودیان در فلسطین در سال ۱۹۰۰ بسیار ناچیز بود و حتی زمانی که اسرائیل در سال ۱۹۴۸ تأسیس شد، هنوز یک اقلیت مشخص بود.
بن گوریون و سایر رهبران صهیونیست، اغلب حاضر بودند به طور موقت به توافقهایی رضایت دهند که اهداف بلندمدت آنها را تامین نمیکرد، اما آنها را یک گام به آن اهداف نزدیکتر مینمود. دیپلماسی هوشمندانه و مقدار زیادی فریبکاری به اسرائیل کمک کرد تا زرادخانه مخفیانهای از سلاحهای هستهای را توسعه دهد و واقعیتهای بیرحمانه بنیانگذاری اسرائیل را پنهان نگه دارد. اشتباه اصلی، همان طور که محققان متفکر اسرائیلی بارها استدلال کردهاند، تصمیم به اشغال و بهتدریج استعمار کرانه باختری و غزه بود، برای ایجاد «اسرائیل بزرگ». اشتباهات دیگری نیز رخ داد. رهبران اسرائیل (و همتایان آمریکایی، از جمله هنری کیسینجر) نتوانستند نشانههایی را ببینند که روشن میساخت انور سادات، رئیسجمهوری مصر، آماده است تا در ازای بازگرداندن صحرای سینا که اسرائیل در سال ۱۹۶۷ آن را تصرف کرده بود، صلح برقرار کند. متأسفانه، بهدلیل اینکه مناخیم بگین، به شدت بر هدف ایجاد «اسرائیل بزرگ» پافشاری داشت و حاضر به پایان دادن به اشغال نبود، فرصت
حل و فصل مسئله فلسطین از دست رفت. نشانه بعدی تضعیف راهبرد، تهاجم ناموفق به لبنان در سال ۱۹۸۲ بود به شکلگیری حزبالله انجامید. مقاومت فزاینده حزبالله، در نهایت، اسرائیل را مجبور کرد که در سال ۲۰۰۰ از لبنان خارج شود. همچنین، حذف سازمان آزادیبخش فلسطین، مقاومت فلسطینیان را متوقف نکرد، بلکه راه را برای آغاز انتفاضه اول در سال ۱۹۸۷ هموار ساخت که نشانهای واضح بود از اینکه فلسطینیها قصد ترک سرزمین خود و تسلیم شدن را ندارند. از سوی دیگر، نتانیاهو و سایر مقامات اسرائیل باید از اینکه آمریکا و دیگر قدرتها، ایران را متقاعد کردند که توافق برجام را سال ۲۰۱۵ امضا کند، خوشحال و آسوده میبودند چرا که، ایران را به کاهش ظرفیت غنیسازی، کوچک کردن ذخایر اورانیوم غنیشده و پذیرش بازرسیهای شدید ملزم کرد. بسیاری از مقامات ارشد امنیتی اسرائیل، از این توافق حمایت کردند اما نتانیاهو و حامیانش، همراه با آیپک، مخالف بودند. آنها نقش کلیدی در متقاعد کردن ترامپ، برای خروج از توافق در سال ۲۰۱۸ ایفا کردند. امروز ایران بیش از هر زمان دیگری به ساخت بمب نزدیک شده است. تصور سیاستی کوتاه نگرانهتر از این برای اسرائیل دشوار است. چه چیزی این افول چشمگیر در درایت راهبردی را اسرائیل توضیح میدهد؟ یکی از عوامل مهم، احساس غرور و مصونیتی است که از حمایت ایالات متحده ناشی میشود. اگر قدرتمندترین کشور شما را در هر شرایطی حمایت کند، لاجرم نیاز به تفکر دقیق درباره اقدامهایتان کاهش مییابد.
وال استریت ژورنال:تقابل یا توافق؛ چالش ائتلاف شرق برای سیاست خارجی آمریکا
همکاریهای اطلاعاتی، دیپلماتیک و نظامی روسیه، چین، ایران و کرهشمالی چالشهای راهبردی بزرگی را برای آمریکا و متحدانش ایجاد کرده و سیاست خارجه ایالات متحده را دستخوش تغییر کرده است.
روزنامه آمریکایی وال استریت ژورنال گزارش داد، فارغ از نتیجه انتخابات ریاستجمهوری ایالات متحده، همکاری میان چین و روسیه میتواند انتخابهای استراتژیکی را بر کشورهای غربی تحمیل کند.
در گزارش والاستریت ژورنال آمده است: «پایگاه نظامی و صنعتی غرب رو به زوال است و رأیدهندگان تمایلی به افزایش بودجه نظامی ندارند. آیا در این وضعیت، آمریکا و متحدانش میتوانند تمامی این رقبا، از جمله ایران و کرهشمالی، را مهار کنند؟»
به گزارش ایسنا، رسانه آمریکایی با بیان اینکه بحرانهای متعدد جهان درهمتنیده شدهاند، گزارش داد اگر آمریکا توان بازدارندگی همزمان در برابر چندین رقیب قدرتمند را نداشته باشد، باید با یکی از این قدرتها توافق کرده و امتیازاتی بدهد.
بحرانهایی مانند تنش در غرب آسیا، جنگ اوکراین، مناقشههای دریایی چین با فیلیپین و تایوان و همچنین «تهدید» کرهشمالی علیه کرهجنوبی، بحرانهایی هستند که مدیریت همزمان آنها ممکن نیست و به اذعان یک مقام امنیت ملی آمریکا در دولت «دونالد ترامپ»، این بحرانها ایالات متحده را تحتفشار قرار داده است.
ایالات متحده و کشورهای اروپایی از زمان حمله روسیه به اوکراین در سال ۲۰۲۲ به افزایش تولیدات نظامی خود روی آورده و کارخانههای جدیدی برای تولید مهمات ایجاد کردهاند، اما این اقدامات هنوز بههیچوجه برای نیازهای جنگهای مدرن کافی نیست.
به گزارش رسانه آمریکایی، «جک کین» معاون سابق ستاد ارتش ایالات متحده میگوید: «ما در حال حاضر درگیر ۲ جنگ هستیم و سعی داریم مهمات و تجهیزات لازم را برای متحدان خود فراهم کنیم. اگر درگیر یک جنگ جهانی شویم، در برابر دشمنان خود و تواناییهای آنان با چالشهای قابلتوجهی مواجه خواهیم شد.»
با وجود اذعان تحلیلگران و مقامات سابق آمریکایی به ناتوانی این کشور در مدیریت مناقشههای گسترده و جدید، پنتاگون باور دارد که برای رویارویی با تمامی سناریوها از جمله درگیری با چین آماده است.
بااینحال، برخی چهرهها در حزب جمهوریخواه، از جمله «جی دی ونس» معاون و همراه انتخاباتی دونالد ترامپ خواستار تمرکز بر شرق آسیا شده و ناتوانی آمریکا در تولید مهمات کافی را بهعنوان دلیلی برای رها کردن اوکراین و کاهش تعهدات امنیتی به اروپا عنوان کردهاند.
به گزارش والاستریت ژورنال، یکی از رویکردهایی که حلقه نزدیکان ترامپ در سر دارند، انجام طرحی برخلاف طرح «هنری کیسینجر» وزیر خارجه و مشاور امنیت ملی اسبق آمریکاست. او در زمان حضور خود روابط واشنگتن با پکن را تحکیم کرد تا چین را از اتحاد جماهیر شوروی دور نگه دارد. اکنون مشاوران ترامپ گزینه جذب «ولادیمیر پوتین» رئیسجمهور روسیه را بررسی میکنند تا از تحکیم روابط پکن و مسکو جلوگیری کنند.
تحلیلگران باور دارند این طرح میتواند به قیمت امنیت اروپا و اوکراین تمام شده و معماری امنیتی تازهای را در اروپا رقم بزند. با این حال، بسیاری از جمهوریخواهان و همچنین مقامات دولت دموکرات کنونی آمریکا، این ایده را یک خیالپردازی جنونآمیز توصیف کردهاند.
آنها میگویند ایالات متحده با حمایتهای تمامعیار خود از اوکراین در جنگ با روسیه، نمیتواند انتظار داشته باشد که وضعیت روابط مسکو و واشنگتن صمیمی شده یا حتی به وضعیت قبل از جنگ بازگردد.
برخی از جمهوریخواهان مانند «مایک پمپئو» نیز خواستار تشدید تحریمها علیه روسیه، افزایش چشمگیر حمایت نظامی از اوکراین و حفظ فشار قوی بر چین، کرهشمالی و ایران شدهاند. با این حال، مشخص نیست با روی کار آمدن ترامپ، چه تغییری در سیاست خارجه آمریکا اتفاق میافتد.
«کامالا هریس» اما عنوان کرده که قصد ایجاد تغییر در این سیاستها را نداشته و دنبالهرو سیاستهایی خواهد بود که در دولت بایدن پیگیری شده است، یعنی بازگشت نظامیان آمریکا به جناح شرقی اروپا، تامین سلاح برای اوکراین و ایجاد اتحادهای تازه در آسیا.
با این حال، احتمال پیروزی ترامپ در انتخابات و شخصیت پیشبینیناپذیر وی باعث شده کشورهای اروپایی به انتخابهای سختی روی بیاورند، مانند افزایش سرمایهگذاری در حوزههای نظامی که با آغاز جنگ اوکراین، اجتنابناپذیر به نظر میرسید.
به گزارش والاستریتژورنال، اولویتهای چین، روسیه، ایران و کرهشمالی در مناطق خود همیشه همپوشانی ندارد، اما این کشورها در زمینههای دیپلماتیک، اطلاعاتی و نظامی به طور فزایندهای همکاری کرده و حذف ایالات متحده از جایگاه قدرت برتر جهانی را یک اولویت اساسی میدانند.
برخی از مقامات دولت بایدن و رهبران حزب دموکرات هشدار دادهاند که هرگونه تلاش برای ایجاد شکاف بین روسیه و چین با قربانی کردن اوکراین و امنیت اروپا میتواند مهمترین دارایی سیاست خارجی آمریکا را در خطر بیندازد، یعنی شبکه اتحادهای گسترده واشنگتن در جهان. رها کردن اوکراین و توافق با روسیه میتواند متحدان واشنگتن را به این فکر بیندازد که تا چه حد میتوانند روی حمایت و چتر امنیتی آمریکا حساب کنند.
برجام اگر به نفع ایران بود ابزار باجخواهی آمریکا نمیشد
یک سایت غربگرا با اشاره به اظهارات وزیر خارجه مبنی بر این که برجام به شکل فعلی قابل احیا و اجرا نیست، به تمجید از محمدجواد ظریف پرداخت!
عصر ایران نوشت: «عباس عراقچی وزیر خارجه جدید ایران در نخستین اظهارنظر گفته است: «اکنون احیای آن مذاکرات (برجام) به آسانی گذشته نیست و این را باید همه بدانیم در خود برجام هم بعضی از تاریخهایی که وجود داشته، گذشته است و لذا برجام به آن شکل فعلی که وجود دارد قابل احیا نیست.» عراقچی از جمله افرادی است که در اکثر سالهای مذاکرات هستهای تاکنون در تیم ایرانی مذاکرات حضور داشته است. البته این فقط عراقچی نیست که به این نتیجه رسیده که احیای برجام تقریباً ناممکن است بلکه دولت رئیسی و امیرعبداللهیان و باقری دو دیپلمات اصلی آن هم به این نتیجه رسیده بودند. به همین دلیل هم مذاکرات هستهای به بنبست خورد، در نتیجه قبل از عراقچی، در دولت رئیسی هم به ناتوانی و هم به ناممکن بودن احیای برجام رسیده بودند. اینجاست که قبل از هر چیز، تحقق پیشبینی ظریف بیش از پیش نمایان میشود، وقتی در آخرین روزهای وزارت در سال 1400 خطاب به خبرنگاران گفته بود: «این آقایان اگر بتوانند فقط دو صفحه توافق بنویسند بنده در مقابل آنها تعظیم میکنم و دستشان را میبوسم». حالا میتوان با قدرت بیشتری گفت ایکاش برجام در آخرین ماههای دولت روحانی و از طریق مذاکرات با دولت جو بایدن، احیا میشد و کار به مراحل بعدی کشیده نمیشد. ایکاش تعاملات ایران و آمریکا در دولت ترامپ به نتیجه میرسید و کار به خروج ترامپ از برجام کشیده نمیشد.
اشاره به این نکته هم مهم است اصولگرایان و دولت رئیسی در طول 3 سال حکمرانی، نهتنها برجام را کنار نگذاشتند بلکه برای احیا و بازگشت آن نیز تلاش کردند و البته شکست خوردند و حتی نتوانستند جایگزینی بیابند. اصولگرایان آنقدر که در آسیب زدن به برجام موفق بودند اما در طرح جایگزین حداقلی، ناکام ماندند. حل مسئله تحریمهای اساسی علیه ایران از مسیر حل مسئله هستهای میگذرد. حل مسئله هستهای نیز از طریق مذاکرات ممکن است. مذاکراتی که یکبار به نتیجه رسید اما ناکام ماند. حالا با دانستن سرنوشت برجام، باید مذاکرات جدید و بهروز را شروع کرد. البته پیشبینی میشود با بلایی که بر سر برجام آمد هر نوع توافق جدیدی با آمریکا با مشکلات و دردسرهای عجیب و غریبی همراه شود. با این حال، احتمال ورود به مذاکرات جدید برای توافق جدید، یک احتمال خوب است. با این حال ایران با تحریمهای اساسی روبهرو است و برداشتن این تحریمها، یکی از اولویتهای اساسی ایران است، گرچه اولویت منطقه و اروپا و آمریکا نباشد. عباس عراقچی وزیر خارجه جدید ایران هم گفته است «اگر بتوانیم در رفع تحریمها یک ساعت هم تاخیر نمیکنیم». شروع مذاکرات جدید بر اساس طرح جدید برای توافق جدید با هدف حل مسئله هستهای و برداشتهشدن تحریمهای مرتبط و اساسی، اولویت امروز قبل از فرداست».
تحلیل سایت غربگرا، نشانه عمیقترین ابتذال در تحلیلگری است، چه این که خطای محاسبه راهبردی درباره دشمن و خسارات ناشی از آن را موفقیت برای ظریف وانمود میکند!
اولاً این بیان که برجام به شکل فعلی قابل احیا نیست، به معنای این است که حقوق پایمالشده ایران در برجام با وجود امتیازات نقد واگذار شده، اعاده نخواهد شد. ریشه این خسارت در سرهمبندی توافق و ناهمزمانی تعهدات طرفین و برگشتناپذیری امتیازات داده شده از سوی دولت روحانی در مقابل وعدههای نسیه و قابل نقض طرف غربی قرار داشت. ضمناً ظریف و روحانی برخلاف هشدار صاحبنظران، ادعا میکردند که امکان ندارد و آمریکا (دولتهای اوباما/ترامپ) نمیتوانند از توافق خارج شوند و تحریمها برگشتپذیر نیست. اما دیدیم که آمریکا ابتدا به شکل تدریجی و فزاینده به نقض توافق پرداخت و سپس با اطمیان از رسوبشدگی دولت روحانی در تعهدات یکطرفه، کاملاً از توافق خارج شد و حقوق ایران را پایمال کرد.
به عبارت دیگر، انعقاد چنان توافق افتضاحی از نگاه حقوق بینالملل و دیپلماسی محل اعتراض صاحبنظران بوده و هست ولو اینکه خالق این افتضاح به دیگران طعنه بزند که نمیتوانید اندازه دو صفحه توافق کنید! توافق به چه قیمت و هزینه؟ به قیمت اوراق کردن یا تعطیلی 95درصد برنامه هستهای و ضمناً دو برابر شدن تعداد تحریمها و این که دست ایران به جایی بند نباشد و نداند که این چک برگشتخورده (تقلبی) را چگونه باید نقد کند؟!
ثانیاً افتضاحتر از مالباختگی در برجام و اذعان به امکانناپذیری احیای آن، زمزمه آرزوی انعقاد توافقی مشابه با آمریکاست. اگر برجام خوب و مفید بود باید ادامه پیدا میکرد و تحریمها را در ازای امتیازات واگذارشده لغو میکرد، نه این که کسانی بعد از 11 سال سردرگمی، در بازی مار و پله اعتماد به غرب، گزیده شوند و دوباره بخواهند از پله اول اعتماد و التماس شروع کنند!
ثالثاً ادبیات «ایکاش...» درباره دولتهای ترامپ و بایدن به وضوح نشان میدهد که نویسنده دنبال تحلیل مبتنی بر واقعیت نبوده است. هم دولت ترامپ و هم دولت بایدن مصمم بودن تنظیم فاجعهبار برجام برای ایران را ابزار گروکشی و باجخواهی بیشتر قرار دهند و همین، تصویری دیگری است از عمق فاجعهای که در نگارش غلط برجام به ضرر ایران رقم خورد.
کربی: ایران همچنان برای انجام هر کاری آماده است
مقام ارشد کاخ سفید گفت ایران همچنان برای پاسخ به رژیم صهیونیستی آمادگی دارد.
«جان کربی» هماهنگکننده ارتباطات راهبردی شورای امنیت ملی آمریکا در کنفرانس خبری خود در کاخ سفید در رابطه با مذاکرات آتشبس در غزه گفت: آنها شب گذشته در قاهره بحثهای سازندهای داشتند و این مذاکرات امروز نیز ادامه خواهد داشت. برنز امروز در آنجا حضور دارد تا به این مذاکرات بپیوندد. بنابراین، این فرآیند در حال پیشرفت است. نیاز است که هر دو طرف در این مذاکرات شرکت کنند.
به گزارش ایسنا، وی ادامه داد: اکنون نکته مهم این است که همه در این مذاکرات شرکت کنند. همه باید با هدف برآورده کردن جزئیات توافق به مذاکرات بیایند.
کربی در رابطه با احتمال حصول آتشبس گفت: نشانههای اولیه در قاهره این است که مذاکرات سازنده بوده اما در طی روزهای آتی مذاکرات بیشتری در پیش رو داریم.
این مقام ارشد آمریکایی در پاسخ به سؤالی در رابطه با اظهارات آنتونی بلینکن، وزیر خارجه آمریکا مبنی بر اینکه بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیم صهیونیستی با پیشنهاد آتشبس واشنگتن موافقت کرده است، توضیح داد: او از جلسه با نخستوزیر نتانیاهو بیرون آمد و گفت که نخستوزیر این پیشنهاد را پذیرفته است. این درست است اما باید به جزئیات نحوه اجرای این پیشنهاد بپردازیم.
وی افزود: ما در چند روز گذشته گفتوگوهای سازندهای با همتایان اسرائیلی خود داشتیم، و این شامل تماس تلفنی است که رئیسجمهور [آمریکا] چند روز پیش با نخستوزیر [اسرائیل] داشت... ما در قاهره هستیم. آنها در قاهره هستند. ما نیاز داریم که حماس نیز در مذاکرات شرکت کند. باید به سر جزئیات به توافق برسیم و طی روزهای آتی بر روی این مسئله تمرکز خواهیم کرد.
کربی درباره ارزیابی واشنگتن درباره پاسخ تلافیجویانه ایران و حزبالله به رژیم صهیونیستی در پی اقدامات تروریستی این رژیم گفت: من نمیخواهم وارد ارزیابی اطلاعاتی شوم. هنوز وضعیت بسیار خطرناک است. من نمیتوانم پیشبینی کنم که ایران چه کاری خواهد یا نخواهد کرد. ما معتقدیم که آنها هنوز آمادهاند کاری انجام دهند. بنابراین ما باید آماده باشیم. ما قابلیتهای نظامی خود را در منطقه تقویت کردهایم.
وی در ادامه اظهار کرد: در مورد حزبالله نیز بار دیگر وارد ارزیابی اطلاعاتی نمیشوم اما قطعاً باید لفاظیهای حزبالله را جدی بگیریم. ما میدانیم که تقریباً هر روز تبادل آتش در آنجا صورت میگیرد. ما نمیتوانیم آن را نادیده بگیریم. من در حال حاضر نمیتوانم چیزی بگویم که نشاندهنده نوعی اقدام قریبالوقوع باشد اما تاکید دارم که ما این تهدید احتمالی را بسیار جدی میگیریم.
کاندولیزا رایس:ایران خروج ما از خاورمیانه را جشن میگیرد؛ داراییهای تهران را نباید آزاد کرد
کاندولیزا رایس سیاستمدار جمهوریخواه و وزیر خارجه پیشین آمریکا با بیان اینکه «چالش ایالات متحده آمریکا با گسترش و رشد همکاری روسیه با چین، ایران و کره شمالی پیچیده شده است»، گفت: ایران خروج ایالات متحده آمریکا را از خاورمیانه جشن میگیرد.
«کاندولیزا رایس» وزیر خارجه پیشین ایالات متحده آمریکا در دوره ریاست جمهوری «جورج دبلیو بوش» در تحلیلی که در نشریه «فارن افرز» آمریکا منتشر شده است، نوشت: «چالش آمریکا با گسترش و رشد همکاری روسیه با چین، ایران و کره شمالی پیچیده شده است. این چهار کشور یک هدف مشترک دارند و آن هم تضعیف و جایگزینی سیستم بینالمللی تحت رهبری آمریکا است که این چهار کشور با آن مخالف هستند.»
به گزارش ایرنا، وزیر خارجه پیشین آمریکا مدعی شد: «نزدیکتر شدن ایران به ساخت سلاح هستهای چین و روسیه را ترسانده است. نیروهای وابسته به تهران منبع دائمی مشکل در خاورمیانه هستند: حوثیها (انصارالله) کشتیها را در دریای سرخ به خطر میاندازند، حماس بیپروا جنگی را با اسرائیل آغاز کرد، حزبالله لبنان تهدید میکند که این جنگ را به یک آتش منطقهای تبدیل میکند، و شبه نظامیان در عراق و سوریه که به نظر نمیرسد تهران کنترل محدودی بر آنها دارد، حملاتی را علیه نیروهای ارتش آمریکا انجام دادهاند. خاورمیانه بد و بیثبات برای روسیه یا چین خوب نیست. هیچ یک از این سه قدرت واقعاً به کیم جونگ اون، رهبر بیپروای کره شمالی، اعتماد ندارند.»
این سیاستمدار جمهوریخواه آمریکایی سپس با انتقاد از سیاست دولت دموکرات جو بایدن در بخش دیگری از مقاله خود مدعی شد: «واشنگتن دیگر هرگز نباید داراییهای ایران را آزاد کند، همانطور که دولت جو بایدن رئیسجمهور آمریکا این اقدام را به عنوان بخشی از توافق برای آزادی پنج آمریکایی زندانی انجام داد. تلاشها برای یافتن افراد میانهرو در میان حکومت مذهبی ایران محکوم به شکست است و تنها به حکومت ایران اجازه میدهد که از پاسخگویی فرار کند.»
کاندولیزا رایس تاکید کرد: آمریکا باید توانایی دفاعی کافی را برای مقابله با اهداف استراتژیک چین، روسیه و ایران حفظ کند. جنگ در اوکراین نقاط ضعفی را در پایگاه صنعتی دفاعی آمریکا آشکار کرده است که باید اصلاح شود. وزیر خارجه دولت جورج دبلیو بوش در بخش دیگری از مقاله خود در فارن افرز ادامه داد: ایجاد حمایت از یک سیاست خارجی بینالمللیگرایی مستلزم رئیسجمهوری است که تصویر واضحی از جهان بدون ایالات متحده آمریکا فعال ترسیم کند. در چنین دنیایی، پوتین و شی رؤسای جمهور چین و روسیه جسور شده و با شکست اوکراین، به سوی فتح بعدی میروند. وزیر خارجه جمهوریخواه پیشین آمریکا اضافه کرد: ایران نیز خروج آمریکا را از خاورمیانه جشن میگیرد و حکومت خود را از طریق نیروهای وابسته به خود حفظ خواهد کرد. حماس و حزبالله جنگهای بیشتری را آغاز خواهند کرد و امیدها به عادیسازی روابط کشورهای عربی خلیجفارس با اسرائیل از بین خواهد رفت. اقتصاد بینالملل ضعیفتر خواهد شد و این امر رشد آمریکا را از بین میبرد.
تاریخ خبر: ۱٤۰۳/۰۶/۰۵، ۰۷:۱۲:۲۶ بازدیدها: 70