به وب سایت مجمع هم اندیشی توسعه استان زنجان خوش آمدید
 
منوی اصلی
آب و هوا
وضعیت آب و هوای زنجان
آمار بازدیدها
بازدید امروز: 361
بازدید دیروز: 9,496
بازدید هفته: 361
بازدید ماه: 66,434
بازدید کل: 23,728,245
افراد آنلاین: 12
اوقات شرعی

اوقات شرعی به وقت زنجان

اذان صبح:
طلوع خورشید:
اذان ظهر:
غروب خورشید:
اذان مغرب:
تقویم و تاریخ
شنبه ، ۱۵ اردیبهشت ۱٤۰۳
Saturday , 4 May 2024
السبت ، ۲۵ شوّال ۱٤٤۵
اردیبهشت 1403
جپچسدیش
7654321
141312111098
21201918171615
28272625242322
313029
آخرین اخبار
خوان حکمت( ۴۸ ) : نهضت سالار شهيدان (ع) و اصلاح فرهنگ جاهلي ۱۳۹۴/۰۸/۱۶

خوان حکمت :  

 نهضت سالار شهيدان (ع) و اصلاح فرهنگ جاهلي

Image result for ‫آيت‌الله جوادي آملي‬‎

بــســـم الله الـــرّحــمـــن الــــرّحــیــم

قرآن كريم فرمود‌: يا اَهلَ الكِتابْ لَسْتُمْ عَلي شِيءٍ حَتّي تُقيمُوا التُورات (1). شما اگر بخواهيد تورات را اقامه كنيد، بايد پايگاه مستقيم و مستحكمي داشته باشيد. يا معناي آيه اين است كه هيچ نمي اَرزيد، مگر اينكه تورات را اقامه كنيد؛ كه مشهور بين اهل تفسير است. يا معناي آيه اين نكتة دقيق است كه سيّدنا الاُستاد [ علامة طباطبائي ] به آن اشاره كرده است. يا اَهلَ الكِتابْ لَسْتُمْ عَلي شِيءٍ حَتّي تُقيمُوا التُورات، شما جاي پايتان محكم نيست، شما روي تَلّ شن ايستاده‌ايد كه فرو مي ريزد، شما روي كوخ‌ها تكيه كرده‌ايد كه فرو مي ريزد؛ پايگاه نداريد، پايه نداريد؛ همان پاي چوبيني كه گفته‌اند به پاي شماست. اگر بزرگواري گفت: پاي استدلالي‌ها چوبين است و پاي چوبين سخت بي تمكين است (2)؛ اين ناظر به هر كسي است كه پاي آهنين ندارد. اگر كسي فولادين نينديشد، آهنين نينديشد؛ اين بر پايه هاي چوبين استوار است، اين كودكي است كه پاي خود را در پاي چوبين كرده؛ اگر پاي يك ملّتي چوبين بود، پاي چوبين سخت بي تمكين بُوَد!اگر ملّتي معتقد نباشد، دليلي ندارد كه عادل باشد. او چرا از منافع زود گذر بگذرد، چرا از كاميابي و لذّت صرف نظر كند ؟ لابد بايد معتقد باشد به اينكه عمل زنده است، انسان بعد از مرگ با تمام ره آورد عملش محشور مي شود و عمل هرگز از بين نمي‌رود، يك. اگر از بين نرفت، در سلسلة علل به جائي مرتبط است، دو. تنها كسي كه عمل با او مرتبط است، خود عامل است؛ سه. دامنگير او خواهد شد، چهار. اينطور نيست كه اگر كسي كجراهه رفت،‌ به مقصد برسد! اگرراه كسي را بست، مقصود خود را بيابد؛ اينچنين نيست.
وجود مبارك حسين بن علي بن أبيطالب ديد نه شهروندان طعم عدالت را مي چشند، نه دولتمردان به سمت عدالت حركت مي كنند. ديد با سخنراني حل نشد، با پيام حل نشد، با نامه حل نشد، با مناظره حل نشد، با مصاحبه حل نشد، با اعتراض حل نشد؛ فقط با خون بايد حل بشود و قيام كرد و خون داد و حل كرد و كلّ اوضاع اموي را بر گرداند. ديگر كسي نشنيد و به خودش هم اجازة چنين كاري نمي داد كه كار اموي را تكرار كند، بت فروشي كند! هر بتي بود، شكست؛ هر مِي‌اي بود، ريخته شد و مانند آن.
هماهنگي ستمگران در تفسير ظالمانه ( عدل )
مطلب ديگر آن است كه: در تفسير معناي «عدل» ديگران هماهنگ نبودند؛ الآن هماهنگند، به نام عدل ظلم مي كنند، به نام عقل جهل مي‌ورزند. سرّش آن است كه اينها در مبادي فكري راه پيدا كرده‌اند. شما الآن كارهائي را كه از غرب مي بينيد، از استكبار مي بينيد، از صهيونيست مي بينيد؛ همه يا غالب اين كارها به نام عدالت است و عقل است و امنيّت است و آزادي است و استقلال. اين كارهایي بود كه معاويه هم كرد. بخشي از نامه هاي معاويه به علي بن أبيطالب(ع) در نهج‌البلاغه هست، بخش هاي وسيعي از نامه هاي اموي را ذكر نكرده‌اند. معاويه وقتي براي علي بن أبيطالب نامه مي نويسد، او را به زهد نصيحت مي كند، مي گويد: اي علي! مرگ حق است، قيامت حق است، بهشت حق است، جهنّم حق است؛ دست از ظلم بردار، عادل باش، با تقوا باش!! كه وجود مبارك علي بن أبيطالب(ع) در پاسخ مي فرمايد: چيزي به من رسيد كه صدرش با ذيلش، ذيلش با صدرش هماهنگ نيست، كتاب با كاتب هماهنگ نيست، هر دو با اسلام هماهنگ نيست. الآن شما مي بينيد وقتي صهيونيست بخواهد آن مبارزات حق طلبانة مردم فلسطين را محكوم كند، مي گويد: اينها بر خلاف عدل كار مي كنند، بر خلاف آزادي كار مي كنند، بر خلاف امنيّت كار مي كنند؛ اينها تروريستند.
ريشه مغالطات در معناي ( عدل )
ريشة چنين مغالطه اي اين است كه عدل جزء اصول ارزشي است. آزادي، استقلال، امنيّت، حقوق بشر، مبارزه با تروريسم؛ اينها جزء اصول ارزشي است، همة اينها حق است، همة اينها درست است؛ ولي اينها مباني حقوقي است، نه منابع حقوقي! يك حقوقدان ماهر، يك فقيه ماهر، يك متخلّق و علم اخلاق دان ماهر، اين بايد 3 مقطع را طي كند تا يك كتاب حقوقي بنويسد، يك كتاب فقهي بنگارد، يا كتاب اخلاقي تدوين كند. الآن اين رساله هائي كه شما مي بينيد به عنوان يك كتاب فقهي، اين رساله‌ها مواد حقوقي و فقهي را به همراه دارد. چه واجب است، چه واجب نيست؛ چه حلال است، چه حرام است، چه آلوده است، چه پاك است و مانند آن؛ اينها مواد فقهي اند؛ اين مواد فقهي را از يك مباني و اصول مي گيرند. آن فقيهي كه يك اصولي نامور است، مباني اصولي دارد؛ مثلاً برائت اين است، استصحاب اين است،‌ شك در مقتضي اين است، شك در مانع اين است، اَقلّ و اكثر استقلالي اين است، اَقلّ و اكثر ارتباطي آن است و دهها مبنا و اصولي كه يك محقق اصولي نامدار براي خود تدوين مي كند. آن مواد فقهي را از اين مباني و اصول مي گيرد و اين اصول و مباني را از يك منابع مي گيرد؛ منبع اين اصول و مباني كتاب خدا و وحي الهي و سنّت معصومان (عليهم السَّلام) است و عقل برهاني. آنها مي شود ( منابع)، و اين امور مي شود ( مباني )، و آن مواد كه استخراج شده است ( مواد حقوقي ) است؛ اين در فقه است.
در قانونِ ما كه مسلمانيم هم همين طور است؛ مجلس شوراي اسلامي مواد حقوقي را تصويب مي كند، اين مواد محصول يك اصول است؛ آن اصول در قانون اساسي است. آن اصول خروجي منابع است كه منابع اين اصول و مباني آن قرآن است و عقل برهاني است و سنّت معصومين كه با هم هماهنگند. اين 3 مقطع چه در مسئله فقه، چه در مسئله حقوق، چه در مسئله اخلاق، چه در مسائل ديگر بايد پايگاه ثابت داشته باشد. غرب و جهان استكبار گرفتار آن منقطعُ الاَوّل بودن است. اينها مجلس دارند، مواد حقوقي دارند، اين مواد حقوقي را از آن اصول استخراج مي كنند؛ به عنوان عدالت،‌ به عنوان استقلال، به عنوان آزادي، به عنوان امنيّت، به عنوان حقوق بشر و مانند آن. امّا عدالت را از كجا بايد بگيرند، حقوق بشر را كي بايد تدوين كند، آزادي و استقلال را از چه بايد بگيرند؛ پايگاه ندارند!اين را از تعريفات خود، از خواسته هاي خود، از رسوم خود، از رسوب خود، از آداب و سنن و فرهنگ بومي خود اِنتزاع مي كنند. فرهنگ يك ملّتي به صورت همان ملّت است؛ آن نمي تواند براي ديگران سند باشد! لذا مي بينيد آنها به جِدّ معتقدند كه فلسطيني مبارز مدافع ،تروريست است، زيرا تروريست را روي مبناي خود تفسير مي كنند، حقوق بشر را روي خواستة خود تفسير مي كنند، آزادي را روي هوس و ميل خود تحليل مي كنند. كسي كه هوا مدار است، منبع ندارد؛ وقتي منبع نداشت، مثل معاويه نامه مي نويسد كه علي بن أبيطالب را به تقوا دعوت مي كند!! آنها مرتّب زن و كودك را مي كشند و مي گويند: ما مدافع دموكراسي و آزادي هستيم. كم كم باورشان شده كه اين آزادي و استقلال است!
اصلاح فرهنگ جاهلي
توسط نهضت سالار شهيدان (ع)
سالار شهيدان، حسين بن علي بن أبيطالب(ع) ديد امويان به همين درد مبتلايند. اينها مواد حقوقي دارند، مباني حقوقي دارند؛ امّا اينها را از فرهنگ جاهلي مي گيرند. آنچه در جاهليّت رواج داشت، به صورت شعر در سبعة معلّقه ظهور مي‌كرد، يا به صورت مَثل جمع بندي شده بود يا خُلق و خوي نژادي و قومي آنها بود و لو مدوّن نباشد؛ آنها مي شد منبع، از آن منبع مبنا درست مي كردند، از آن مبنا مادة حقوقي. شعار رسمي جاهليّت اين بود: اُنصُرْ اَخاك‎ْ ظالِماً اُو مَظلُوماً. اگر قبيله اي، فردي از قبيله اي از تو كمك خواست، فوراً به كمك او بشتاب؛ خواه او ظالم باشد، خواه او مظلوم. اين به عنوان يك منبع حقوقي در جاهليّت بود.اسلام كه آمد، هم اين شعار را عوض كرد، هم اين شعار را نگه داشت، معنايش را عوض كرد. گفت: اُنصُرُ المَظلُومْ اَخاكْ اَمْ غِيرِ اَخيك. به كمك مظلوم بشتاب؛ چه برادرت باشد، چه نباشد. در جاهليّت مي گفتند: به كمك برادرت بشتاب، يعني هم قبيله و هم عشيره ات بشتاب؛ چه ظالم باشد، چه مظلوم! اسلام آمد، فرمود: به كمك مظلوم بشتاب؛ چه از قبيله ات باشد، چه از قبيله ات نباشد.فرمود: اگر خواستي بگوئي اُنصُرْ اَخاكْ ظالِماً اُو مَظلُوماً، آن نصرت را عوض كن. گفت: اگر برادرت ظالم بود، نصرت و كمك او اين است كه شمشير از دست او بگيري، او را از مركب ظلم و جهل پياده كني، او را به عقل و عدل دعوت كني و اگر برادرت مظلوم بود، بايد به حمايت از او قيام بكني. يا لفظ را عوض كرد با معناي جديد، يا لفظ را حفظ كرد با معناي جديد.
 بيانات حضرت آيت الله جوادي آملي (دام ظلّه) در جمع اقشار مختلف شهرستان آمل، حسينية هدايت آمل    ـ    13/ 11/ 1384
 (1)مائده/ 68
(2) برداشت از:  مثنوي معنوي/ دفتر اوّل/ بيت 2128