به وب سایت مجمع هم اندیشی توسعه استان زنجان خوش آمدید
 
منوی اصلی
آب و هوا
وضعیت آب و هوای زنجان
آمار بازدیدها
بازدید امروز: 9,182
بازدید دیروز: 5,006
بازدید هفته: 44,790
بازدید ماه: 65,760
بازدید کل: 23,727,571
افراد آنلاین: 7
اوقات شرعی

اوقات شرعی به وقت زنجان

اذان صبح:
طلوع خورشید:
اذان ظهر:
غروب خورشید:
اذان مغرب:
تقویم و تاریخ
جمعه ، ۱٤ اردیبهشت ۱٤۰۳
Friday , 3 May 2024
الجمعة ، ۲٤ شوّال ۱٤٤۵
اردیبهشت 1403
جپچسدیش
7654321
141312111098
21201918171615
28272625242322
313029
آخرین اخبار
خوان حکمت ( ۵۷ ): بازگشت مزد رسالت رسول خدا (ص) به امت ۱۳۹۴/۱۰/۰۵

خوان حکمت :  

  بازگشت مزد رسالت رسول خدا (ص) به امت

Image result for ‫آيت‌الله جوادي آملي‬‎

بــســـم الله الـــرّحــمـــن الــــرّحــیــم

ذات اقدس اله به پیامبر(ص) فرمود: با مردم خردمندانه و عاقلانه اين مطالب را در ميان بگذار. بگو: شما بالأخره عمري داريد، داريد مي‌گذرانيد. چه بخواهيد، چه نخواهيد؛ در سوداگري هستيد: اِنَّمَا الدُّنيا سُوقْ رَبِحَ فِيهَا قُومٌ وَ خَسِرَ الآخَرُون (1) كه بيان نوراني امام هادي(ع) است؛ شما بالأخره داريد عمر و وقت را صرف می‌كنيد، اين يك اصل. در قبال اين صرف عمر كه سرمايه است، چيزي بايد بگيريد؛ اين دو. با كسي تجارت كنيد كه عِوَض و معوّض، هر دو را به شما بدهد؛ سه. با كسي سوداگري نكنيد كه عِوَض و معوّض، هر دو را خودش بگيرد؛ چهار. اگر اين كار را كرديد، مغبون می‌شويد و در يُومُ التَّغابُن (2) غَبنتان ظهور می‌كند؛ پنج و شش.
اين روشن است بالأخره انسان هر لحظه دارد سرمايه می‌دهد: نَفَسُ المَرءِ خُطاهُ اِلَي المُوت(3)، اين بيان نوراني حضرت امير(ع) است كه انسان هر دمي كه بر می‌آورد، هر نفسي كه می‌كشد يك قدم به قبر نزديك می‌شود؛ پس سرمايه را دارد می‌دهد. اين سرمايه را با كي معامله كند، دربارة چه بدهد؟ اگر با خدا معامله كرد كه اِنَّ اللهَ اَشتَري مِنَ المُؤمِنين؛ اَموال، اَنفُس(4) و مانند آن؛ خداي سبحان دو تا كار می‌كند. هم اين مُثمن را می‌پروراند، بالا می‌برد، جان را كامل می‌كند؛ اين يك. هم ثَمن سنگيني به او عطا می‌كند به نام بهشت؛ حالا يا جَنّاتٌ تَجرِي مِنْ تَحتِهَا الاَنهار(5) است، يا گذشته از آن، عِندَ مَليكٍ مُقتَدِر(6) است كه افراد فرق می‌كنند. آنوقت اين عِوَض و معوّض، هر دو را به خود انسان می‌دهد، انسان مالك خودش می‌شود، و مالك بهشت می‌شود؛ تعبير لَهُمْ جَنّاتٌ (7) هم ارشاد به همين است كه جنّت لِلمُؤمِن است كه با (لام) تعبير كرده، نه اينكه ما اينها را وارد بهشت می‌كنيم! ما اينها را وارد بهشت می‌كنيم، آيات ديگر است؛ امّا لَهُمْ جَنّاتٌ سِمَت صاحب اختياري به اينها می‌دهد، لذا اينها حقّ شفاعت دارند. گروهي كه لَهُمْ جَنّاتٌ شدند، اينها می‌توانند شفيع هم باشند؛ پس عِوض و معوّض، هر دو را خدا به انسان داده؛ از اين جهت فَاسْتَبشِرُوا بِبِيعِكُمُ الَّذِي بايَعْتُم بِه(8). فرمود: به شما تبريك می‌گویيم، بشارت به شما؛ چه داد و ستدي از اين بهتر كه عِوض و معوّض هر دو را شما داشته باشيد؟!
ولي اگر كسي (معاذ الله) با شيطان معامله كرد؛ شيطان كلّ هويت را تسخير می‌كند و از انسان سواري می‌خواهد. عِوضي كه شيطان به انسان می‌دهد، بردگي خود انسان است كه اين عِوض مثل معوّض در اختيار خود شيطان است. در سورة مباركة اسراء آمده كه من سواري می‌خواهم. من يك مقداري اينها را فريب می‌دهم با چهار تا گناه، با چهار تا معصيت، با چهار تا كارهاي شهوي و غضبي اينها را به دام می‌كشم. وقتي به دام كشيدم، خود اينها ملك طِلق من می‌شوند. وقتي ملك طِلق من شدند، آن چيزهایي كه من می‌خواهم و به آنها دادم بايد در خدمت من به كار بگيرند؛ لذا در آن بخش از سورة اسراء فرمود: لَاَحتَنِكَنَّ، من اِحتناك می‌كنم. «اِحتَنَكَ الفَرَس» به آن سواركار مسلّطي می‌گويند كه بر اسب سوار بشود، حَنَك و تحت حَنَك او را در اختيار بگيرد، هر جا می‌خواهد ببرد، هر جور می‌خواهد براند. گفت: لَاَحتَنِكَنَّ ذُرِّيَتَهُ(9)، من سواري می‌خواهم. اين عِوض و معوّض هر دو مال شيطان می‌شود، اين طور نيست كه اگر كسي بردگي شيطان را پذيرفت، دوباره خواست برگردد مقدورش باشد! می‌بينيد بعضي‌ها می‌گويند: ما هر چه می‌خواهيم برگرديم، نمي‌توانيم؛ براي اينكه به بند كشيده شده‌اند! پس انسان مرتّب دارد سرمايه‌گذاري می‌كند، چه بهتر كه با خدا سرمايه‌گذاري كند كه عِوض و معوّض هر دو را می‌برند.
مزد رسالت نخواستن انبياء(ع)
 دالّ بر سودآوري معامله با آنان
در اين بخش فرمود: با پيغمبر خدا هم اگر شما معامله كرديد، اين چون رسول خداست، حرف خدا را دارد می‌زند؛ آن عِوض و معوّض هر دو را به شما می‌دهد. يعني شما آزاد می‌شويد، مالك می‌شويد، مَلِك می‌شويد و اين همه فضائل دنيا و برزخ و قيامت مال شماست. من از شما يك چيزي می‌خواهم و آن چيز را هم می‌خواهم به شما بدهم. اينكه می‌گويند: ما چيزي از شما نمي‌خواهيم، مگر اينكه شما به راه بيفتيد؛ يعني آن مزدي كه می‌خواهيد به ما بدهيد، آن مزد هم به شما بر می‌گردد؛ مَا سَألْتُكُمْ مِنْ اَجرٍ فَهُوَ لَكُم(10)، يعني اين عِوض هم مثل معوّض مال شماست، ما چيزي نمي خواهيم!! اين تعبير در قرآن در وصف همة انبياء آمده، يعني ما هيچ چيزي از شما نمي‌خواهيم، در حقيقت رشد شما اجر ماست؛ يعني عِوض و معوّض هر دو مال خود شماست. آن تعبير لا اَسئَلُكُمْ عَلِيهِ اَجراً حرف خيلي از انبياست و بسياري از انبياء (عليهم‌السَّلام) تعبيرشان اين است كه ما از شما چيزي نمي‌خواهيم.
بازگشت مزد رسالت به امت
امّا چند تعبير دربارة پيغمبر(ص) است كه می‌فرماید ما از شما چيزي نمي‌خواهيم: لا اَسئَلُكُمْ عَلَيهِ اَجراً اِلّا المَوَدَّهَ فِي القُربَي(11)؛ يعني ولايت اهل بيت، اجر من است؛ من اين را از شما می‌خواهم. بعد هم فرمود: مَا سَألْتُكُمْ مِنْ اَجرٍ فَهُوَ لَكُم، ما كه اجر مادي از شما نخواستيم. اينها (اهل بيت) هستند كه حرف ما را می‌زنند، اينها هستند كه جاي ما می‌نشينند، اينها هستند كه كار ما را می‌كنند؛ بنابراين ما چيز زائدي از شما نخواستيم.
لذا قرآن كريم 3 مطلب را در كنار هم ذكر می‌كند؛ اوّل نفي اجر بِالقول المطلق كه: لا اَسئَلُكُمْ عَلَيهِ اَجراً، دوّم و سوّم اين دو طایفه از آيات مُخصّص يا مقيّد نيستند. اينها يك استثناي منقطعند، شبيه متّصل. فرمودند: ما از شما اجر نمي‌خواهيم، مگر مودّت اهل قُربي؛ مودّت اهل قُربي كه به سود پيغمبر نيست، به سود خود مؤمن است. يا در آية 57 سوره فرقان می‌فرمايد: قُلْ مَا اَسئَلُكُمْ عَلَيهِ مِنْ اَجرٍ اِلّا مَنْ شآءَ اَنْ يَتَّخِذَ اِلي رَبِّهِ سَبيلاً. اين يك استثناي منقطعي است شبيه متّصل؛ ما از شما اجري نمي‌خواهيم، مگر اينكه شما كامل بشويد. اين به حسب ظاهر استثناي متّصل است، ولي در حقيقت استثناي منقطع است، چون اجر و خود شخص، هر دو مال خود شخص می‌شوند؛ چيزي به پيغمبر بر نمي‌گردد.
در سورة شوري فرمود: لا اَسئَلُكُمْ عَلَيهِ اَجراً اِلّا المَوَدَّهَ فِي القُربي، و آية ديگري كه فرمود: مَا سَألْتُكُمْ مِنْ اَجرٍ فَهُوَ لَكم، هيچ كدام مُخصّص يا مقيّد عموم يا اطلاق لا اَسئَلُكُمْ عَلَيهِ اَجراً نيست. چون اجر آن است كه به آن شخص مستأجر برگردد، نه به اجير! اگر يك شخصي ديگري را اجير می‌كند كه خانة او را بسازد. اين صاحب كار می‌شود (مستأجر) و اين بنّا می‌شود (‌اجير). اين بنّا يك كاري را به سود مستأجر انجام می‌دهد، يك اجرتي هم می‌گيرد. امّا اگر شما به فرزندتان گفتيد اگر درس خواندي، اينقدر مثلاً به شما می‌دهم؛ اگر در امتحان موفق شديد، اين مقدار من به شما می‌دهم؛ اين عِوض و معوّض هر دو به سود فرزند است، اين طور نيست كه او كه عالم شد، كامل شد؛ به سود غير خودش باشد! ممكن است در اين مثال يك خدشه‌اي وارد بشود كه گاهي فرزند دانشمند به سود پدر خواهد بود، ولي نسبت به ذات أقدس‌إله يا پيغمبر(ص) كه غني‌اند و از كار ما بي‌نيازند؛ اينجا براي استدراك نيست.پس خدا فرمود: بيع كنيد، ولي هر دو را به شما می‌دهيم. براي اينكه جان شما را سالم نگه می‌داريم، بهشت هم به جان سالم عطا می‌كنيم، به خودتان حيات پيدا می‌كنيد.
پيغمبر(ص) هم همين حرف را دارد، می‌فرمايد: ما از شما چيزي نمي‌خواهيم؛ اگر گفتيم يك چيزي می‌خواهيم، آن به حسب ظاهر تعبير استثناء است، ولي واقعش استثناء منقطع است.آية 23 سورة مباركة شوري اين است كه: قُلْ لا اَسئَلُكُمْ عَلَيهِ اَجراً اِلّا المَوَدَّهَ فِي القُربي؛ بعد فرمود: وَ مَنْ يَقتَرِفْ حَسَنَهً نَزِدْ لَهُ فِيهَا حُسناً. مصداق روشن حسنه در اينجا «‌ولايت‌» است. درست است كه خيرات ديگر حسنه است، امّا بعد از اينكه فرمود: من از شما مودّت اهل بيت می‌خواهم، بعد هر كس حسنه داشته باشد من حسنة او را اضافه می‌كنم؛ مصداق روشنش ولايت است! پس تولّي اين خاندان(ع) حسنه است؛ اگر كسي تولّي پيدا كرد، ذات أقدس إله اين حسنه را حسنات می‌كند و شكوفا می‌كند و به خود آدم بر می‌گرداند: مَنْ يَقتَرِفْ حَسَنَهً نَزِدْ لَهُ فِيهَا حُسناً.
در بخش‌هایي از سورة مباركة قلم می‌فرمايد: اينها چه بهانه‌اي دارند، مگر يك بار سنگيني روي دوش آنهاست، يك چيزي از آنها می‌خواهي كه براي آنها سنگين است؛ آية 46 سورة مباركة قلم اين است: اَمْ تَسْئَلُهُمْ اَجراً فَهُمْ مِنْ مَغرَمٍ مُثقَلُون، اينها زير بار غرامت می‌روند. اگر يك چيزهایی از آنها می‌خواستيد به عنوان اجرت تعليم و مانند آن؛ آنها می‌توانستند بگويند اين يك غرامت است. امّا حالا كه چيزي از اينها نمي خواهي و مرتّب داري به اينها خدمات ارائه می‌كني؛ آن اجري هم كه تعبير شده است به نام ولايت اهل بيت، آن اجر مثل منفعتِ كار، هر دو به خود اجير بر می‌گردد؛ يعني عِوض و معوّض هر دو در اختيار اجير خواهد بود، لذا از آن به عنوان حسنه ياد كرد.
بيانات حضرت آيت‌الله جوادي آملي (مدظلّه) در جلسة درس تفسير سورة فرقان در جمع طلاب و فضلاي حوزة علمية قم- 26/ 11/1390
(1) بحار الأنوار/ 75/ 366/ باب 28 - ( مَواعِظُ اَبي الحسن الثالث(ع) وَ حكمه)  
(2) ر.ك: تغابن/ 9         (3) نهج‌البلاغه/ حكمت 74             (4) توبه/ 111
(5) بقره/ 25                (6) قمر/ 55                               (7) آل عمران/ 198
(8) توبه/ 111               (9) اسراء/ 62                             (10) سبأ/ 47
(11) شوري/ 23