خوان حکمت
خواب بودن اکثر انسانهای بیدار
۱۳۹۶/۰۶/۱۸
بسم الله الرّحمن الرّحیم
برخیها الآن ممكن است شصت سال عمر داشته باشند،اگر از آنها سؤال بكنند كه پایاننامه این پنجاه سالت چیست، چیزی در دستش نیست، قدری بازی كرده، قدری خلاف كرده، قدری درگیر شده،قدری به دعوا گذرانده، قدری به شوخی گذرانده، میپرسیم پایاننامه داری؟ نه؛ تجارت كردی؟ نه؛ زراعت كردی؟ نه؛ كار مثبتی برای نظام انجام دادی؟ نه؛ برای مردم انجام دادی؟ نه؛ چه چیزی در دستت است؟ هیچ! این معلوم میشود شصت سال واقعاً خواب بود، برای اینكه هیچ رابطهای بین این دوران عمرش نیست، پایاننامهای ندارد، نه كتابی نوشته، نه راهی را رفته، نه خدمتی به جامعه كرده؛ این معلوم میشود شصت سال خواب بود، این دیگر برهان فلسفی نمیخواهد، این دیگر حكمت و فلسفه و فقه و اصول نمیخواهد، این وقتی محاسبه كند معلوم میشود شصت سال خواب بود؛ اكثرمردم هم این طورند: «الناس نیام فإذا ماتوا انتبهوا» وقتی هم كه مُردند، مدّتهای مدید نمیفهمند که مردند، میبینند وضع عوض شد، صحنه عوض شد، افرادی را میبینند كه قبلاً نمیدیدند، صحنههایی را میبینند كه برایشان ناشناس است، بعد از مدّتها رنج، تازه میفهمند كه مُردند و نام مبارك پیغمبر(ص) اصلاً به یادشان نمیآید؛ اینكه در قبر تلقین میكنند میگویند بدان كه پیامبر شما كیست، كتاب شما چیست، ائمه شما چه كسانیاند،برای این است كه مَلكه بشود.
سختیهای مرگ
مگر جریان مرگ چیز آسانی است؟ شما ببینید انسان در دوران فرتوتی و كهنسالی یك مختصر بیماری میگیرد، گرفتار فراموشی میشود، چه حوزوی چه دانشگاهی، كم نیستند. وقتی كه یك كسالت باعث میشود كه برخی از سلولهای مغز آسیب ببیند و صلاحیّتش را برای ابزار بودن از دست بدهد و انسان همه چیز را فراموش بكند، وقتی كه حادثه مرگ پیش میآید چه خواهد شد؟ اینكه میبینید بسیاری از فقها میگویند بقای بر تقلید از میّت جایز نیست برای آن است كه ما برای بقای بر تقلید میّت سه اصل لازم داریم، روح باید باقی باشد هست؛ علم باید باقی باشد هست؛ این علم برای این روح باید باشد، این مشكل جدّی است. علم یك موجود مجرّد است، زوالپذیر نیست، روح هم یك موجود مجرّد است زوالپذیر نیست، اما ما از روح كه تقلید نمیكنیم،از علم كه تقلید نمیكنیم، بلکه از عالِم تقلید میكنیم، از فقیه تقلید میكنیم؛ ما باید علم داشته باشیم كه این فقیه این علم را الآن دارد، این علم به این فقیه انتساب دارد، این با استصحاب و امثال استصحاب حل نمیشود،مگر حادثه مرگ كار آسانی است؟! حادثه مرگ آنقدر توانفرساست كه همه این اعصاب و سلولها را در فشار قرار میدهد، آنقدر باید این علم صائب و عمل صالح مَلكه بشود كه انسان بتواند در صحنه مرگ پیروز از كار در بیاید، این است كه در قبر به مرده میگویند كه بدان مرگ، حق است[5] یعنی بدان تو مُردی، این حالتی كه الآن داری حالت مرگ است و مُردهای، ما هم میمیریم و دو نفر میآیند از تو سؤال میكنند و اینها را در جواب بگو، او هم كاملاً میفهمدکه این یك تذكره و یادآوری است. اینكه گفتند بعد از نماز نام چهارده معصوم را ببرید، صلواتی هم كه میفرستید برای این چهارده معصوم باشد، اینكه سه طرف سلام میكنیم آخر، نه سند علمی دارد،نه سند قرآنی دارد، نه اعتباری دارد؛ آخر چه كسی گفته كه شما یك بار طرف قبله، یك بار طرف مشهد! اگر علمی باشد، سندی داشته باشد، دلیلی داشته باشد؛ بله این كار را میكنیم، اما وقتی ندارد، رو به قبله میایستیم و به چهارده معصوم عرض ادب میكنیم تا این بماند، آخر واجب نیست كه آدم عوامانه زندگی كند!
لذت مرگ برای مومن
اینكه شما میبینید این همه ناله در روایات هست همه ما این را در پیش داریم. همین را انسان میتواند بقدری شیرین كند که از آن لذت ببرد، هیچ لذّتی برای مؤمن به اندازه لذّت مردن نیست، همه آنچه مورد علاقه اوست از یادش میرود، اگر كسی یادش نباشد که زن دارد، بچه دارد، مال دارد و دارد مسافرت میكند، نگران نیست، چون یادش نیست؛ این فراموشی از بهترین نعمتهاست، بعد هم چهارده معصوم (علیهم السلام) در هنگام احتضار به دیدار او میآیند[6] حتماً این روایات كتاب الجنائز كافی را ببینید هیچ لذّتی برای مؤمن بالاتر از لذّت مرگ نیست، برای اینكه چهارده معصوم كنار بالین او حاضرند. پس میتوانیم این راه را داشته باشیم كه خیلی خوب بمیریم و قبل از آن خیلی خوب زندگی كنیم، نه بیراهه برویم نه راه كسی را ببندیم، اگر هم در كاری مسئولیم، مسئول یك نظامیم، مسئول یك ادارهایم، مسئول یك نهادیم،دعای نورانی امام سجاد(ع) در صحیفه سجادیه این است كه خدایا توفیق بده من مدیریت خوبی داشته باشم، تدبیر خوبی داشته باشم، درایت خوبی داشته باشم،یك كارآیی خوبی داشته باشم كه زیرمجموعه خودم را خوب اداره كنم[7] بنابراین اولین قدم این است كه ما بیدار بشویم و بدانیم خواب چیست، بیداری چیست؛ آیا ما خوابیم یا بیدار، اگر بیدار بودیم كه خدا را شاكر باشیم و بیدارتر بشویم و اگر - خدای ناكرده - خواب بودیم بیدار بشویم و حركت كنیم.
بیانات حضرت آیتالله جوادی آملی(دام ظله) در جلسه درس اخلاق در دیدار با جمعی از دانشجویان و طلاب، قم؛ 27 / 7 / 1391.
مرکز اطلاع رسانی اسرا
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
[1]. مجموعه ورّام، ج1، ص150.
[2]. اقبال الأعمال، ص109.
[3]. همان، ص686.
[4]. تحف العقول، ص284.
[5]. الكافی، ج3، ص201.
]6[. الكافی، ج3، ص127 ـ 135.
]7[. صحیفة سجادیة، دعای 20.