به وب سایت مجمع هم اندیشی توسعه استان زنجان خوش آمدید
 
منوی اصلی
آب و هوا
وضعیت آب و هوای زنجان
آمار بازدیدها
بازدید امروز: 1,052
بازدید دیروز: 2,474
بازدید هفته: 1,052
بازدید ماه: 116,558
بازدید کل: 23,778,357
افراد آنلاین: 3
اوقات شرعی

اوقات شرعی به وقت زنجان

اذان صبح:
طلوع خورشید:
اذان ظهر:
غروب خورشید:
اذان مغرب:
تقویم و تاریخ
شنبه ، ۲۹ اردیبهشت ۱٤۰۳
Saturday , 18 May 2024
السبت ، ۱۰ ذو القعدة ۱٤٤۵
اردیبهشت 1403
جپچسدیش
7654321
141312111098
21201918171615
28272625242322
313029
آخرین اخبار
خوان حکمت (۱۳۷) : عناصر تدین و تمدن جامعه ۱۳۹۶/۰۶/۲۵

خوان حکمت

عناصر تدین و تمدن جامعه

  ۱۳۹۶/۰۶/۲۵

Image result for ‫آیت‌الله جوادی آملی‬‎

بسم الله الرّحمن الرّحیم 

دین به ما گفته است شما یک ملّت متدین و متمدّن باشید که تمدّنتان را همان تدینتان فراهم بکند. برای این کار که خواسته اصلی و اصیل دین است، چندین کار انجام شد که دو کار عنصر محوری این تمدّن و تدیّن است: یکی اینکه مکتب جامع سه عنصر را به ما داد،خلقتِ جامع سه عنصر را به ما داد؛ یعنی ساختار هستی ما با سه عنصر سامان پذیرفت و قرآن ما هم با سه عنصر دین ما را معرفی کرد. آن عناصر سه‌گانه عبارت از این است که ما قانون می‌خواهیم، چون بدون قانون نمی‌شود عمل کرد. نیروی اجرایی می‌خواهیم که قانون به عمل بیاید. نیروی داور و قاضی می‌خواهیم که این عمل را با آن قانون بسنجد، اگر مطابق بود پاداش بدهد و اگر مخالف بود کیفر بدهد؛ یعنی بدون این سه عنصر، جامعه‌ای متمدّن نخواهد بود. قانون حتمی است، اجرای قانون حتمی است، سنجش اینکه اجرا مطابق با قانون است یا نه هم حتمی است. این کار، هم در ساختار هستی ماست، هم قرآن اینها را تبیین کرده است. اگر قانون باشد و اجرا نشود یا اگر اجرا بشود و کسی نباشد که تطبیق کند بین آن قانون و این اجرا، این تمدن حاصل نمی‌شود.
تأکید قرآن بر عناصر سه‌گانه تمدن‌ساز
در قرآن کریم فرمود ما انبیا را با این سه عنصر فرستادیم ، ما انبیا را با معجزه فرستادیم تا مردم به وسیله معجزه، نبوت اینها را تشخیص بدهند، بفهمند اینها درس نخوانده‌ای هستند که از طرف خدای سبحان مأموریت دارند، این معجزات است:وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِیزَانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَأَنزَلْنَا الْحَدِیدَ فِیهِ بَأْسٌ شَدِیدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ؛[1] فرمود: ما همراه انبیا کتاب و مکتب و کتاب قانون فرستادیم، این یک؛ و اجرائیات هم باید برابر میزان و ترازو و سنجش باشد که مطابق با این کتاب دربیاید، این دو؛ و اگر کسی تخلّف کرد ما آهن را فرستادیم. این آهن هم مشکل ساختمان و لوازم دیگر را تأمین می‌کند، هم به صورت شمشیر برای اجرای عدل درمی‌آید، (لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَیِّنَاتِ)  که نبوت آنها ثابت می‌شود؛ (وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِیزَانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَأَنزَلْنَا الْحَدِیدَ فِیهِ بَأْسٌ شَدِیدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ) ؛ ما آهن را برای چند منظور فرستادیم: یکی اینکه نیازهای زندگی مردم تأمین بشود؛ یکی اینکه از حق دفاع بشود. این کلمه (لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ)  این هم مفعول واسطه است برای آن دو قید قبلی، هم مفعول واسطه است برای آنکه بعد می‌آید؛ یعنی (لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَیِّنَاتِ)  که اصل کلّی است که انبیا با معجزه آمدند. این (لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ)  که در وسط قرار گرفته، تقریباً مفعول واسطه است برای گذشته و آینده؛ منتها نسبت به گذشته مفعول واسطه روشن، نسبت به آینده مفعول واسطه تقدیری است؛ مثل این دعایی که در ماه مبارک رمضان می‌خوانیم می‌گوییم: «وَ هَذَا شَهْرٌ عَظَّمْتَهُ وَ كَرَّمْتَهُ وَ شَرَّفْتَهُ وَ فَضَّلْتَهُ عَلَی الشُّهُورِ»؛[2] این «عَلَی الشُّهُورِ» به اصطلاح ادیبان به نحو تنازع مفعول واسطه است برای هر چهار جمله، دیگر نباید تقطیع کرد؛ یعنی «عَظَّمْتَهُ وَ كَرَّمْتَهُ وَ شَرَّفْتَهُ وَ فَضَّلْتَهُ عَلَی الشُّهُورِ»؛ ماه مبارک رمضان بر تمام ماه‌ها فضیلت دارد. در آیات قرآن هم از این قبیل کم نیست؛ مثل اینکه وجود مبارک مسیح می‌گوید: (أَنِّی أَخْلُقُ لَكُم مِنَ الطِّینِ كَهَیْئَةِ الطَّیْرِ فَأَنْفُخُ فِیهِ فَیَكُونُ طَیْراً بِإِذْنِ اللّهِ) ،[3] این (بِإِذْنِ اللّهِ)  مفعول واسطه است برای هر سه جمله. اینکه در سوره مبارکه «حدید» فرمود: ما کتاب فرستادیم برای اینکه مردم به قسط و عدل قیام بکنند؛ ترازو فرستادیم تا به قسط و عدل قیام بکنند؛ آهن فرستادیم تا به قسط و عدل قیام بکنند، اگر جامعه‌ای قانون نداشته باشد، یا جامعه قانون داشته باشد، ولی مجری قانون در کار نباشد، یا مجری به میل خود اجرا کند، کسی نباشد که بین اجرا و قانون تطبیق کند و بسنجد، آن جامعه متدیّن نخواهد بود و چون تمدّن در سایه تدیّن است متمدن هم نخواهد بود. از این کاری که انبیا(ع) داشتند حداقل چهارهزار سال است که این مسئله تفکیک قوا در کشورها مطرح است؛ یعنی هر کشوری یک قوه مقنّنه می‌خواهد، یک قوه مجریه می‌خواهد، یک قوه قضاییه. قوه مقننه می‌خواهد که قانون تصویب کند، قوه مجریه می‌خواهد که آن قانون را اجرا بکند، یک قوه قضاییه می‌خواهد که ببیند آنچه را اجرا کردند مطابق قانون هست یا نیست؟ دستگاه تقنین راجع به مکتب است، دستگاه اجرا راجع به عمل است، دستگاه قضا تطبیق عمل و قانون است. این حداقل چهارهزار سال است که از یونان و غیر یونان آمده.
تعبیه قوای سه گانه در نهاد آدمی
ذات اقدس اله آیا فقط با قرآن دستور علمی داد، یا ساختار بدنی ما را هم با این سه قوه آفرید؟ عمده این است. فرمود من شما را به صورت یک کشور متدین و متمدّن خلق کردم. به شما عقل دادم که قانون را بفهمید. نیروی عملی دادم در بخش شهوت و غضب که عمل بکنید. قوه قضائیه و نیروی داوری دادم به نام نفس لوّامه که در شما هست، شما الآن سه قوه‌اید که اینجا نشسته‌اید؛ یعنی عقل دادم به شما که بدانید چه بد است چه خوب است؟ میل دادم که کار انجام بدهید، مگر می‌شود که انسان بگوید من نمی‌خواهم زندگی کنم؟! کار انجام می‌دهید؛ هم تجارت می‌کنید، هم صنعت دارید، هم کشاورزی دارید، هم دامداری دارید، هم خانواده دارید، کار انجام می‌دهید. پس اصل عقل برای آن مکتب‌شناسی است. اصل این نیروی اجرایی برای عمل است و یک دستگاه قضایی که رشوه‌پذیر نیست به شما دادم و آن نفس لوّامه است. خدا به نفس لوّامه قَسم یاد می‌کند: (لا أُقْسِمُ بِیَوْمِ الْقِیامَة وَ لا أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَة) [4] ما اگر خلاف کردیم ـ خدای ناکرده ـ کسی را رنجاندیم، ظلمی به کسی کردیم، چرا شب رفتیم در رختخواب، خوابمان نمی‌برد؟ مرتّب از درون به ما عتاب می‌کند، این کیست؟ این را چه کسی خلق کرده است؟ اگر کار خیری انجام دادیم، کار خوبی انجام دادیم ،همین که رفتیم منزل، موقع خواب خیلی خوشحال هستیم و می‌خندیم با اینکه کسی با ما نیست. خیلی خوشحال هستیم که ما چهار تا کار خیر انجام دادیم، مشکل مردم را حلّ کردیم، کاری از دست ما برآمد وبرای مردم انجام دادیم. این کیست؟ این همان نفس است، به عنوان دستگاه قضا در درون ما جدای از دستگاه اجرا، این غیر از عاقله است، این غیر از قوه مجریه است، خدا به همه آنها‌اشاره کرده و به این سوگند یاد کرده. در قیامت هیچ رشوه نیست، این نفس لوّامه هم ما هرچقدر بخواهیم سرش را گرم بکنیم، گرم نمی‌شود. ممکن است به دیگری بهانه بیاوریم و دروغ بگوییم، اما وی باور نمی‎کند، این به نوعی عنایت الهی است. این فرشته‌ای است در درون ما. ما می‌توانیم به دیگران دروغ بگوییم، راه کسی را ببندیم یا بیراهه برویم؛ اما با درون خودمان نمی‌توانیم کنار بیاییم. این رشوه‌پذیر نیست. می‌گوید چرا این کار را کردی؟ این شخص ناچار است با قرص بخوابد، اصلاً خوابش نمی‌برد، چون بد کرده است. چه کسی از درون فشار می‌آورد؟ گاهی هم سکته می‌کند، از بس از درون فشار می‌آورد. این خداست!
 فرمود من با بهترین تمدّن شما را خلق کردم. چه کسی است که نفهمد که عدل خوب است و ظلم بد است؟ خداوند سوگند یاد کرد:وَ نَفْسٍ وَ ما سَوَّاها[5] قسم به جان آدمی و قسم به کسی که انسان را مستوی الخلقه خلق کرد! یک وقت است یک کسی بدنش سالم نیست، عیب ندارد؛ اما به هر حال جانش سالم است. معنای مستوی الخلقه بودن چیست؟ وَ نَفْسٍ وَ ما سَوَّاها فَأَلْهَمَهَا ، این «فاء»، فای فصیحیه است؛ یعنی تفسیر می‌کند تسویه روح را. روح مستوی الخلقه است یعنی چه؟ روح که بدن نیست، روح که دست و پا ندارد! بدن دست و پا دارد یا مستوی الخلقه است یا نیست؛ اما روح مستوی الخلقه است یعنی چه؟ فرمود من روح را مستوی خلق کردم، بی‌عیب و بی‌نقص خلق کردم، (وَنَفْسٍ وَ ما سَوَّاها فَ) ، این «فاء» تفسیر می‌کند، (فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا)؛[6] یعنی به او گفتم چه بد است چه خوب است؟ هیچ کس نیست در این هفت میلیارد نفری که روی زمینند که نداند عدل چیز خوبی است و ظلم چیز بدی است، سرقت و اختلاس چیز بدی است. آن جزئیات را انسان یاد می‌گیرد، ولی خطوط کلّی را بلد است. نتیجه این است که خداوند این ساختار بدن را با سه عنصر اصیل تمدّن خلق کرد؛ دین را با سه عنصر اصیل تمدّن خلق کرد، به ما گفت این هم بهشت؛ لذا فرمود: (وَمَنْ أَحْسَنُ قَوْلاً)؛[7] فرمود این انسان به بهترین وجه خلق شده است: (لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ فِی أَحْسَنِ تَقْوِیمٍ)[8] از این زیباتر دیگر ممکن نیست؛ لذا در بخش‌هایی فرمود: (لاَتَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ)[9] انسان را نمی‌شود عوض کرد؛ نه خدا عوض می‌کند نه دیگری. اما دیگری ساختار را عوض نمی‌کند، چون قدرت ندارد. خدا عوض نمی‌کند، چون به بهترین وجه خلقت کرد؛ لذا با «لا»ی نفی جنس فرمود: لاَ تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ؛ یعنی اصلاً ساختار بشر عوض نمی‌شود؛ برای اینکه از این بهتر فرض ندارد. چون بنابراین ما هیچ راهی نداریم اگر - خدای ناکرده - متمدّن نشدیم، هیچ راهی نداریم اگر - خدای ناکرده -تمدّنمان را در سایه تدیّن نیافتیم.
 بیانات حضرت آیت‌الله جوادی آملی (دام‌ظله) در جلسه درس اخلاق در دیدار با جمعی از دانشجویان و طلاب، قم؛ 2 / 6 / 1396 .
  
مرکز اطلاع‌رسانی اسرا 
[1] - حدید، 25.   [2] - إقبال الأعمال (ط ـ القدیمة)، ج‏1، ص24.   [3] - آل عمران، 49 .   [4] - قیامت، 1 و 2.   [5] - شمس، 7.   [6] - همان؛ 8.   [7] - فصلت، 33.   [8] - تین، 4.   [9] - روم، 30.