خوان حکمت (۲۰۷) : کمگویی، نشانه کمال عقل۱۳۹۸/۰۱/۲۴
خوان حکمت
کمگویی، نشانه کمال عقل
۱۳۹۸/۰۱/۲۴
حضرت امیر(ع)فرمود: «إِذَا تَمَّ الْعَقْلُ نَقَصَ الْكَلَامُ»(هنگامى كه عقل كامل گردد سخن كم مىشود.)؛(1) آدم هر چیزی را نمیخواند، هر حرفی را نمیزند. بزرگان ما در اهل حکمت حرفی زدند که خدا مرحوم آخوند صاحب کفایه را غریق رحمت کند که مشابه این را در کفایه یک جا آورده؛ گفته بعضی از کارهاست که اصلاً جلوی فضیلت و واجبات را میگیرد. مثالی ذکر کرده و میگوید یک درخت مگر چقدر آب میخواهد؟ اگر کسی یک مقدار آب شور پای این درخت بریزد، این درخت با این آب شور کمکم بیمار میشود، راهی برای ترمیم او نیست. مگر او چقدر آب میخواهد؟ قدری آب میخواهد که شما از آب شور به او دادی. مگر ذهن چقدر ظرفیت دارد؟ مدام این قصه را بخوان، آن روایت را بخوان، آن حرف را گوش بده، پر از این جنجالها میشود و جا برای علم نیست. گفتند این صندوق درون را، این راز درون را، این محکمه درون را برای شرح صدر حفظ بکنید، هر حرفی را نزنید، هر حرفی را نخوانید، هر حرفی را گوش ندهید، اگر معارف بلند توحید بود، علم بود، استدلال بود، نفع جامعه بود، آنها را هم بگویید و هم بشنوید؛ اما حرفهایی که سودآور نیست، بذله است، خنده است، سود نیست، قصّه است، کذب است فرمود اینها را به حرمِ امن دلتان راه ندهید. اگر عقل کامل شد سخن کم خواهد بود.
تفاوت آرزو و امید
حضرت فرمود:«الدَّهْرُ یُخْلِقُ الْأَبْدَانَ وَ یُجَدِّدُ الْآمَالَ وَ یُقَرِّبُ الْمَنِیَّهًَْ وَ یُبَاعِدُ الْأُمْنِیَّهًَْ مَنْ ظَفِرَ بِهِ نَصِبَ وَ مَنْ فَاتَهًُْ تَعِبَ» (روزگار تنها را بفرساید و آرزوها را تازه نماید و مرگ را نزدیك آرد و امیدها را دور و دراز دارد. كسی كه بدان دست یافت رنج دید و آن كه از دستش داد سختی كشید)؛ (2) گذشت روزگار همینطور است؛ بدن را فرسوده میکند، کهنه میکند، چون در حال رفتن است و آرزوها را طولانی میکند. یک بیان نورانی در روایات ما هست که فرمود: «إِیَّاكَ وَ الِاتِّكَالَ عَلَی الْمُنَی» (بپرهیز از آرزوهای بلند كه آن کالای احمقان است) (3)زنده به عمل باشید نه به آرزو. امید یک مطلب دیگری است، رجا برکت و رحمت است. بین تمنّی و ترجّی، بین عمل و رجا، بین آرزو و بین امید خیلی فرق است. آرزو یک چیز بدی است، امید یک چیز خوبی است. امید این است که انسان مقدمات را فراهم بکند به انتظار نتیجه باشد. کشاورزی که همه کارها را کرده به انتظار باران است این را میگویند رجا. اما کسی که کِشت وکاری نکرده، شیاری نکرده، زمینی را آماده نکرده، او آرزو دارد که زندگیاش تأمین بشود! آرزو با مقدمات همراه نیست، امید با مقدمات همراه است؛ لذا رجاء برکت است، آرزو برکت نیست و مذموم است.
فرمود: «بپرهیز از آرزوهای بلند كه آن کالای احمقان است »؛ سالمندان به آرزو زندهاند، ولی عاقلان به امید زندهاند. امید یعنی مقدمات را فراهم کردهاند؛ مثل کشاورزی که همه کارها را کرده است، به امید باران نشسته است. اینجا رجاء است و خدا امید افراد را ناامید نمیکند، اما آرزو نقشی ندارد.
اینجا هم فرمود: «الدَّهْرُ یُخْلِقُ الْأَبْدَانَ وَ یُجَدِّدُ الْآمَالَ»؛روزگار مرتّب آرزو را روزآمد میکند. مرگ را نزدیک میکند، آرزو را دور میکند، چون مرگ که نزدیک شد انسان دسترسی به آن محدوده آرزو ندارد. آن امنیه و آرزو را دور میکند انسان به آن دسترسی ندارد، مرگ را که انتقال از این عالم به عالم دیگر است او را نزدیک میکند. اگر کسی به این آرزو به حسب ظاهر رسید که تازه اوّل دشواری اوست و سختی اوست و اگر هم از دست داد باید در تلاش و کوشش باشد.
فاطمه(س)، الگوی زنان و مردان
ذات اقدس اله در سوره مبارکه «تحریم» وقتی نام زنان را میبرد و زنان برجسته را که ذکر میکند؛ نمیفرماید زنهای برجسته نمونه زنان خوبند. ما سه تا واژه داریم که هر کدام معیار خاص خودش را دارد: زنان هست، مردان هست، مردم. وقتی گفتند زنان، یعنی جامعه زنان. وقتی گفتند مردان یعنی جامعه مردان. وقتی گفتند مردم، اعم از زن و مرد است. میگوییم مردم انقلاب کردند، مردم رأی دادند، مردم در نماز جمعه شرکت کردند، یعنی زن و مرد! قرآن در سوره «تحریم» وقتی میخواهد زنهای نمونه را ذکر کند نمیفرماید آسیه یا مریم(سلامالله علیهما) نمونه زنهای خوب هستند، میفرماید نمونه مردم خوب، مریم است. نمونه مردم خوب، آسیه زن فرعون است: (ضَرَبَ الله مَثَلاً لِلَّذینَ آمَنُوا)،(4)نه «للّاتی»! نمونه جامعه خوب، آسیه است. نمونه جامعه خوب، مریم است. این برای اینکه ذکورت و انوثت در روح راه ندارد. روح مجرد است نه مذکر است نه مؤنث. لذا فرمود: (ضَرَبَ اللهُ مَثَلاً لِلَّذینَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ)، «ضرب الله مثلاً للّذین آمنوا مریم»، مریم نمونه جامعه خوب است. آسیه نمونه جامعه خوب است.
برتر از همه، صدیقه کبری(س) نمونه جامعه خوب است، نه نمونه زنهای خوب و این خطبه نورانی «فدکیه» را حتماً اوّلاً باید درس خواند، بعد بحث کرد ،بعد به جامعه منتقل کرد. براهین فراوانی که چه در توحید دارد، چه در وحی و نبوت دارد، چه در مسئله آیات قرآن دارد، علل اختلاف را ذکر میکند، علل اتحاد را ذکر میکند. حداقل وظیفه ما این است همان طوری که مسیحیها مریم(س) را جهانی کردند، کار خوبی کردند، ما هم تأیید میکنیم، باید فاطمه(س) جهانی بشود، هم در بخش محلّی و ملّی ما، هم در بخش منطقهای، هم در بخش بینالملل. این خطبه اگر خوب تبیین و تصریح بشود؛ معلوم میشود که ما موظف هستیم در سه بخش وجود مبارک بیبی را معرفی کنیم که خدا میفرماید: زن خوب نمونه مردم خوب است، نمونه جامعه خوب است، نه زن خوب نمونه زنهای خوب است! اگر در این دو بخش از قرآن میفرمود «ضرب الله مثلاً للّاتی آمنّ»، میگفتیم زن خوب نمونه زنهای خوب است؛ ولی فرمود: (لِلَّذینَ)، این «اللاتی» در قرآن حسابش مشخص است، «اللواتی» مشخص است، «الذین» هم مشخص است. «الذین» یعنی جامعه. «الذین» یعنی مردم، یعنی توده مردم اعم از زن و مرد.
ضرورت توجه به محتوای عمیق خطبه فدکیه
بنابراین درباره صدیقه کبری(س) حداقل کاری که ما میتوانیم بکنیم این است که او را به عنوان مریم اسلامی معرفی کنیم و معرفی او هم به وسیله سخنرانیها و خطبههای نورانی اوست. این خطبه جای درس است، جای بحث است، جای حفظ است، جای نوشتن کتابهای علمی است، جای توزیع جوایز علمی است، جایزه برای کسی که بهترین شرح را نسبت به این خطبه بکند.
خطابه خیلی عمیق نیست؛ نظیر خطابههایی که در سایر روایات هست. عمیق نیست، یعنی نسبت به خطبه عمیق نیست. آن خطبه خیلی مفصل هم نیست؛ اما خیلی عمیق است که با بهترین و برجستهترین خطبههای نورانی حضرت امیر همسطح خواهد بود. این خطبه نورانی تعیینکننده است که امیدواریم همه علما، فضلا، عزیزان دانشگاهی و حوزوی این خطبه را به عنوان یک متن درسی تلقّی کنند تا گوشهای از وظیفه خود را نسبت به پیشگاه این بانوی جهانی انجام داده باشیم.
بیانات حضرت آیت الله جوادی آملی (دام ظله)
در جلسه درس اخلاق؛ 11/11/97
مرکز اطلاعرسانی اسرا
ــــــــــــــــــــــــــــ
1. نهجالبلاغه صبحی صالح، حکمت71. 2.همان، حکمت72.
3.همان، نامه31. 4. تحریم، 11
تفاوت آرزو و امید
حضرت فرمود:«الدَّهْرُ یُخْلِقُ الْأَبْدَانَ وَ یُجَدِّدُ الْآمَالَ وَ یُقَرِّبُ الْمَنِیَّهًَْ وَ یُبَاعِدُ الْأُمْنِیَّهًَْ مَنْ ظَفِرَ بِهِ نَصِبَ وَ مَنْ فَاتَهًُْ تَعِبَ» (روزگار تنها را بفرساید و آرزوها را تازه نماید و مرگ را نزدیك آرد و امیدها را دور و دراز دارد. كسی كه بدان دست یافت رنج دید و آن كه از دستش داد سختی كشید)؛ (2) گذشت روزگار همینطور است؛ بدن را فرسوده میکند، کهنه میکند، چون در حال رفتن است و آرزوها را طولانی میکند. یک بیان نورانی در روایات ما هست که فرمود: «إِیَّاكَ وَ الِاتِّكَالَ عَلَی الْمُنَی» (بپرهیز از آرزوهای بلند كه آن کالای احمقان است) (3)زنده به عمل باشید نه به آرزو. امید یک مطلب دیگری است، رجا برکت و رحمت است. بین تمنّی و ترجّی، بین عمل و رجا، بین آرزو و بین امید خیلی فرق است. آرزو یک چیز بدی است، امید یک چیز خوبی است. امید این است که انسان مقدمات را فراهم بکند به انتظار نتیجه باشد. کشاورزی که همه کارها را کرده به انتظار باران است این را میگویند رجا. اما کسی که کِشت وکاری نکرده، شیاری نکرده، زمینی را آماده نکرده، او آرزو دارد که زندگیاش تأمین بشود! آرزو با مقدمات همراه نیست، امید با مقدمات همراه است؛ لذا رجاء برکت است، آرزو برکت نیست و مذموم است.
فرمود: «بپرهیز از آرزوهای بلند كه آن کالای احمقان است »؛ سالمندان به آرزو زندهاند، ولی عاقلان به امید زندهاند. امید یعنی مقدمات را فراهم کردهاند؛ مثل کشاورزی که همه کارها را کرده است، به امید باران نشسته است. اینجا رجاء است و خدا امید افراد را ناامید نمیکند، اما آرزو نقشی ندارد.
اینجا هم فرمود: «الدَّهْرُ یُخْلِقُ الْأَبْدَانَ وَ یُجَدِّدُ الْآمَالَ»؛روزگار مرتّب آرزو را روزآمد میکند. مرگ را نزدیک میکند، آرزو را دور میکند، چون مرگ که نزدیک شد انسان دسترسی به آن محدوده آرزو ندارد. آن امنیه و آرزو را دور میکند انسان به آن دسترسی ندارد، مرگ را که انتقال از این عالم به عالم دیگر است او را نزدیک میکند. اگر کسی به این آرزو به حسب ظاهر رسید که تازه اوّل دشواری اوست و سختی اوست و اگر هم از دست داد باید در تلاش و کوشش باشد.
فاطمه(س)، الگوی زنان و مردان
ذات اقدس اله در سوره مبارکه «تحریم» وقتی نام زنان را میبرد و زنان برجسته را که ذکر میکند؛ نمیفرماید زنهای برجسته نمونه زنان خوبند. ما سه تا واژه داریم که هر کدام معیار خاص خودش را دارد: زنان هست، مردان هست، مردم. وقتی گفتند زنان، یعنی جامعه زنان. وقتی گفتند مردان یعنی جامعه مردان. وقتی گفتند مردم، اعم از زن و مرد است. میگوییم مردم انقلاب کردند، مردم رأی دادند، مردم در نماز جمعه شرکت کردند، یعنی زن و مرد! قرآن در سوره «تحریم» وقتی میخواهد زنهای نمونه را ذکر کند نمیفرماید آسیه یا مریم(سلامالله علیهما) نمونه زنهای خوب هستند، میفرماید نمونه مردم خوب، مریم است. نمونه مردم خوب، آسیه زن فرعون است: (ضَرَبَ الله مَثَلاً لِلَّذینَ آمَنُوا)،(4)نه «للّاتی»! نمونه جامعه خوب، آسیه است. نمونه جامعه خوب، مریم است. این برای اینکه ذکورت و انوثت در روح راه ندارد. روح مجرد است نه مذکر است نه مؤنث. لذا فرمود: (ضَرَبَ اللهُ مَثَلاً لِلَّذینَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ)، «ضرب الله مثلاً للّذین آمنوا مریم»، مریم نمونه جامعه خوب است. آسیه نمونه جامعه خوب است.
برتر از همه، صدیقه کبری(س) نمونه جامعه خوب است، نه نمونه زنهای خوب و این خطبه نورانی «فدکیه» را حتماً اوّلاً باید درس خواند، بعد بحث کرد ،بعد به جامعه منتقل کرد. براهین فراوانی که چه در توحید دارد، چه در وحی و نبوت دارد، چه در مسئله آیات قرآن دارد، علل اختلاف را ذکر میکند، علل اتحاد را ذکر میکند. حداقل وظیفه ما این است همان طوری که مسیحیها مریم(س) را جهانی کردند، کار خوبی کردند، ما هم تأیید میکنیم، باید فاطمه(س) جهانی بشود، هم در بخش محلّی و ملّی ما، هم در بخش منطقهای، هم در بخش بینالملل. این خطبه اگر خوب تبیین و تصریح بشود؛ معلوم میشود که ما موظف هستیم در سه بخش وجود مبارک بیبی را معرفی کنیم که خدا میفرماید: زن خوب نمونه مردم خوب است، نمونه جامعه خوب است، نه زن خوب نمونه زنهای خوب است! اگر در این دو بخش از قرآن میفرمود «ضرب الله مثلاً للّاتی آمنّ»، میگفتیم زن خوب نمونه زنهای خوب است؛ ولی فرمود: (لِلَّذینَ)، این «اللاتی» در قرآن حسابش مشخص است، «اللواتی» مشخص است، «الذین» هم مشخص است. «الذین» یعنی جامعه. «الذین» یعنی مردم، یعنی توده مردم اعم از زن و مرد.
ضرورت توجه به محتوای عمیق خطبه فدکیه
بنابراین درباره صدیقه کبری(س) حداقل کاری که ما میتوانیم بکنیم این است که او را به عنوان مریم اسلامی معرفی کنیم و معرفی او هم به وسیله سخنرانیها و خطبههای نورانی اوست. این خطبه جای درس است، جای بحث است، جای حفظ است، جای نوشتن کتابهای علمی است، جای توزیع جوایز علمی است، جایزه برای کسی که بهترین شرح را نسبت به این خطبه بکند.
خطابه خیلی عمیق نیست؛ نظیر خطابههایی که در سایر روایات هست. عمیق نیست، یعنی نسبت به خطبه عمیق نیست. آن خطبه خیلی مفصل هم نیست؛ اما خیلی عمیق است که با بهترین و برجستهترین خطبههای نورانی حضرت امیر همسطح خواهد بود. این خطبه نورانی تعیینکننده است که امیدواریم همه علما، فضلا، عزیزان دانشگاهی و حوزوی این خطبه را به عنوان یک متن درسی تلقّی کنند تا گوشهای از وظیفه خود را نسبت به پیشگاه این بانوی جهانی انجام داده باشیم.
بیانات حضرت آیت الله جوادی آملی (دام ظله)
در جلسه درس اخلاق؛ 11/11/97
مرکز اطلاعرسانی اسرا
ــــــــــــــــــــــــــــ
1. نهجالبلاغه صبحی صالح، حکمت71. 2.همان، حکمت72.
3.همان، نامه31. 4. تحریم، 11