به وب سایت مجمع هم اندیشی توسعه استان زنجان خوش آمدید
 
منوی اصلی
آب و هوا
وضعیت آب و هوای زنجان
آمار بازدیدها
بازدید امروز: 1,070
بازدید دیروز: 2,925
بازدید هفته: 16,778
بازدید ماه: 82,851
بازدید کل: 23,744,659
افراد آنلاین: 10
اوقات شرعی

اوقات شرعی به وقت زنجان

اذان صبح:
طلوع خورشید:
اذان ظهر:
غروب خورشید:
اذان مغرب:
تقویم و تاریخ
پنج‌شنبه ، ۲۰ اردیبهشت ۱٤۰۳
Thursday , 9 May 2024
الخميس ، ۱ ذو القعدة ۱٤٤۵
اردیبهشت 1403
جپچسدیش
7654321
141312111098
21201918171615
28272625242322
313029
آخرین اخبار
۲۱ - تاریخ شفاهی انقلاب به روایت مرحوم حاج حبیب‌الله عسکراولادی (شب‌شکنان) مبارزه به شیوه «هیئت‌های 10نفره خمینی» ۱۳۹۸/۱۱/۰۱
تاریخ شفاهی انقلاب به روایت مرحوم حاج حبیب‌الله عسکراولادی-شب‌شکنان -۲۱

  مبارزه به شیوه «هیئت‌های 10نفره خمینی»

Image result for ‫هیئت‌های مؤتلفه اسلامی چگونه وارد فاز سیاسی شد؟‬‎

نوید حیات‌بخش امام درشرایط یاس مطلق مبارزه
انگیزه من از بیان این خاطرات این است که عمق وقایع نهضت اسلامی و هدایت‌های امام را ببینید . پس از رفراندوم قلابی ششم بهمن، ما به خدمت حضرت امام رفتیم. دور اتاق کوچکی نشسته بودیم، شاید مثلا 20 نفر ، کمتر یا زیادتر. حضرت امام وارد شدند. یک نگاه که به چهره‌های ما کردند دریافتند که ما مایوس مطلقیم! گویی گرد مرگ به چهره ما نشسته بود.
دلیل ناراحتی این بود که این رفراندوم را مراجع تقلید تحریم کرده بودند؛ آیت‌الله حاج سید احمد خوانساری شرکت در این رفراندوم را محاربه با امام زمان معرفی کرده بودند. آیت‌الله خویی از نجف شدیدترین حملات را به آن داشتند. حضرت امام در سطح اعتدال حرکت فرموده بودند و عده‌ای از مراجع و بزرگان هم چون نمی‌دانستند چه می شود اصلا در صحنه نبودند. منظور این که پس از تحریم همه این مراجع، رسانه‌ها اعلام کردند بیش از 5 میلیون نفر رای داده‌اند.
ما شاهد بودیم که کادرهای جبهه ملی و حزب توده ایران مردم را به شرکت در رفراندوم  تشویق می‌کردند و می‌گفتند این گامی به جلو است. برای ما خیلی نگران‌کننده بود که ابهت حرف مراجع بشکند. اصلا روحیه‌مان از بین رفته بود.
حضرت امام یک نگاهی به اطراف کردند و فرمودند: «بسم الله الرحمن الرحیم. ما را در جایی قرار داده است (منظور شاه خائن بود) که نه راه پس داشته باشیم و نه راه پیش و نه بتوانیم در جای خود بایستیم» و  بعد فرمودند:« به حول و قوه الهی و همت ملت اسلام در جایی قرارش دهیم که نه راه پس داشته باشد، نه راه پیش داشته باشد و نه در جای خود بتواند بایستد».
چنان این مطلب را در وجود ما کاشتند که همه ما که مانند مردگانی دور اتاق نشسته بودیم، زنده شدیم و حیات و امیدی در ما پدید آمد و شروع به مطرح کردن سوالات‌مان کردیم و حضرت امام ما را ارشاد فرمودند.
وقتی که حضرت امام استنصار  فرمودند، از اسلام‌شناسان برجسته در استان‌ها و شهرستان‌ها خواستند که در همه نقاط کشور نیز همین کارها بشود. منتها توصیه‌هایی هم به آن‌ها می‌کردند، مثل این که اعضای جلساتتان از سه نفر کمتر و از ده نفر بیشتر نباشد.این جلسات مدتی بعد به «هیئت‌های ده نفره خمینی» معروف شد که در تهران، قم، اصفهان، مشهد، تبریز، شیراز و عمده مراکز استان‌ها تشکیل می‌شد. حتی یادم هست عزیزانی از جزیره هرمز در استان هرمزگان به این دعوت امام لبیک گفته بودند و در هیئاتی دور همدیگر جمع بودند .  
از اعضای احزاب سیاسی عضویابی نکنید
این هیئت‌های ده نفره رفته‌رفته دشمن را آگاه کرد که یک کاری در حال انجام است، لذا برای یافتن روزنه  نفوذ به این جلسات افکاری را تحریک کرد. امام در یک جلسه‌ای توصیه‌ای به ما داشتند بدین مضمون که « سعی کنید از اعضای احزاب سیاسی، اعم از ملی، ملی- مذهبی و چپی در بین خودتان راه ندهید». حتی در این باره توصیه فرمودند: «شما به دنبال عضوگیری نباشید، شما به فکر برادریابی باشید. اگر عضوگیری کنید، عدوها می‌آیند ولی اگر برادر ابی کنید راه برای آنها بسته می‌شود. شما برادریابی کنید. با برادری که سال‌ها است او را می‌شناسید، ارتباط برقرار کنید نه هر کس که تقاضای عضویت کرد». بعد امام دلیل آوردند که «بعضی از این افرادی که در احزاب و تشکل‌های ملی یا چپی  هستند، خودشان عامل ساواک هستند. بعضی عامل ساواک نیستند ولی ساواک آن‌ها را می‌شناسد، جاهایی که رفت‌وآمد دارند درکنترل است و شما را هم شناسایی می‌کنند. بعضی این دو ضرر را ندارند اما در حوزه‌های خودشان و درون خودشان مامور سازمان امنیت حضور دارد و وقتی خبر اینجاها به درون آن حوزه ها می رود، به  اطلاع دشمن می‌رسد. بعضی این خطر را هم ندارند، اما هیچ کدام این احزاب و تشکل‌ها نمی‌توانند تحمل کنند که یک مجموعه‌ی  کاملا برخاسته از اسلام رشد کند. لذا عجله در عضوگیری نداشته باشید. هرکسی را که سابقه‌ای در این احزاب و تشکل ها دارد، مطلقا نپذیرید».
با هیئت‌ها و تشکل‌های دیگر مرتبط شوید
ما جمعه‌ها به خدمت حضرت امام می‌رفتیم. در یکی از این جلسات بنده و آقای حبیب‌الله شفیق خدمت ایشان رسیدیم. وقتی که فرمایشات‌شان تمام شد اجازه گرفتیم بیرون برویم که امام فرمودند در آن اتاق بمانید. وارد اتاق که شدیم دیدیم چند نفر از برادرانی که آن‌ها را می‌شناسیم آنجا هستند. به فاصله کوتاهی چند نفر دیگر هم آمدند و بعد شخص امام تشریف آوردند. ایشان فرمودند: «آن‌طوری که من نسبت به شما شناخت دارم، همه برای خدا کار می‌کنید، همه به نبوت و امامت معتقدید، همه برای عظمت اسلام و عزت مسلمین تلاش می‌کنید. بنابراین چرا پراکنده باشید. چرا با هم کار نکنید»؟
اما برای اغلب شنوندگان مشکل بود که به دیگران اعتماد کنند. به عنوان مثال در اولین جلسه هیئت خودمان که دور هم جمع شدیم، وقتی که ما به عنوان گزارش به  برادران‌مان عرض کردیم که «آقا» فرموده که با تشکل‌ها و هیئت‌های دیگر ارتباط برقرار کنیم و یگانه عمل نکنیم، چند نفر اعتراض کردند!
یکی از معترضین گفت که آقا خودشان پاک و سالم‌اند و زود قبول می‌کنند که با این اشخاصی که ادعای ایمان می‌کنند، می‌شود ارتباط برقرار کرد. ما تا حالا خودمان را حفظ کرده‌ایم و اگر الان با دیگران باشیم لو می‌رویم. من جواب دادم این مطالبی که شما درباره آن‌ها نگرانی دارید، درباره مرجع تقلیدمان مصداق ندارد.
بعضی دیگر از برادران راجع به اینکه در لابه‌لای این گروه‌ها ممکن است اشخاصی مشکوک باشند و این گروه‌ها ممکن است مثل ما محدود نباشند، اشکالاتی را مطرح کردند. گفتیم الان مرجع تقلیدمان یک دستوری داده است و ما قبلا گفته‌ایم که هر دستوری بدهند اجرا می‌کنیم. در نهایت این مجموعه به 27 یا 28 هیئت رسید. ما پس از این که کار را شروع کردیم به فکر این افتادیم یک شورای مرکزی تشکیل بدهیم و چهار نفر را نماینده کنیم برای ارتباط با مرجع تقلیدمان. این چهار نماینده عبارت بودند از شهید مهدی عراقی، حاج ابوالفضل توکلی، حاج حبیب‌الله شفیق و بنده. به این مجموعه گفتیم ما الان نمی‌توانیم حزب باشیم و باید ویژگی‌های حزب را بعدا بیابیم و ببریم تا مرجع تقلیدمان اجازه حزب شدن را به ما بدهد. بهتر این است که ما اسم جبهه را روی خودمان بگذاریم.