بسم الله الرّحمن الرّحیم
انسان قرآن را که تلاوت میکند، زیارت میکند،تفسیر میکند، چند طور ممکن است برداشت بکنند: یکی اینکه اوصاف خدا را قرآن دارد ذکر میکند؛ اوصاف خدا را ذکر میکند اما ما چه بهرهای میبریم؟ دیگری میگوید خدا وقتی که اوصاف خودش را ذکر کرده و عدهای را خلفای خود قرار داده و عدهای را جانشینان آنها قرار داده که فرمود عدّهای وارثان انبیا هستند یعنی این کارهایی که من کردم شما جامعه را با همین وضع اداره کنید. من جامعه را هم،کریم خلق کردم،هم کریمانه خلق کردم، یک قطره آب را به صورتی درآوردم که الآن صدها دانشگاه بخواهند این بدن را بشناسند نمیتوانند، برای اینکه بسیاری از بیماریها هنوز کشف نشده است؛ فرمود: «أَلَمْ یَكُ نُطْفَةً مِنْ مَنِیٍّ یُمْنی؛ آیا او نطفهای از منی که در رحم ریخته میشود نبود؟»؛(1) مگر یک قطره آب بیشتر بود؟
راه اسلامی شدن دانشگاه
یک سطر خط خوب، یک شعر خوب را اگر کسی جایی بنویسد فوراً میگویید چه کسی نوشته، ما از او تشکر کنیم؛دانشگاه عزیز ما وقتی دینی میشود که علم آن دینی بشود،دانش آن دینی بشود؛ البته داشتن نمازخانه، داشتن کلمات و شعار و اذان و اینها وظیفه همه ماست، اما اسلامی شدن دانشگاه به اسلامی شدن دانش است. آنچه فعلاً رایج است لاشه علم است که در دانشگاه تدریس میشود.این زمینشناس، آن آسمانشناس، آن سیاهچالهشناس، آن شمس و قمرشناس میگوید این جِرم چند میلیارد سال قبل این چنین بوده، الآن این چنین است، پیشبینی میشود که در چند میلیون یا چند میلیارد سال بعد فلان بشود! اما چه کسی کرد، برای چه چیزی کرد؟ «هو الأول هو الآخر» در جامعه مطرح نیست در علم مطرح نیست؛ قرآن همه اینها را مطرح میکند میگوید اوست که این کارها را کرده است،برای اینکه شما فرشتهخوی بشوید. از دریاشناسی تا سپهرشناسی آنچه را که قرآن کریم نقل میکند با «هُوَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ»(2) ذکر میکند.
هستی، جلوه وجود خدا
در بخشی از قرآن فرمود:چرا اینها آسمان را نگاه نمیکنند؟ چرا زمین را نگاه نمیکنند؟ چرا کوهها را نگاه نمیکنند؟ چرا شترها را نگاه نمیکنند؟(3) بعد در جای دیگر فرمود اینها کور هستند.آیا مردم حجاز کور بودند؟ یا آسمان و زمین را نگاه نمیکردند؟ این عزیزان ما به اندازه یک سطر و یک بیت شعر خوب که کسی بنویسد فوراً میگویند چه کسی نوشته؟ این آسمان محیر العقول، این نظم دقیق ریاضی، آنقدر منظم و ظریف است که ابوریحان بیرونی میگوید عالم اگر به حرف دربیاید میشود موسیقی؛ از بس خوشآهنگ است، از بس منظم است از بس زیباست. الآن یک منجّم دقیق اگر حساب ریاضی را خوب بداند میتواند هزار سال قبل و هزار سال بعد کاملاً در کف دست او باشد که چند تا کسوف اتّفاق افتاده؟ چند تا خسوف اتّفاق افتاده؟ مقدار آنچه بود؟ از بس ریاضیگونه ساخته شده است؛ فرمود: «ما تَری فی خَلْقِ الرَّحْمنِ مِنْ تَفاوُتٍ؛ در آفرینش خداوند رحمان هیچ تضادّ و عیبی نمیبینی!»(4) حالا یک شعر را، یک کلمه را کسی با خط خوب مینویسد، ما همین که دیدیم میگوییم چه کسی نوشته تا از او تشکر کنیم! این جهان زیبا را خدا آفرید اما انسان نه او را میبیند،نه هدف او را میبیند، نه پایان او را میبیند. فرمود مردم حجاز کور هستند برای اینکه آسمان را نمیبینند، زمین را نمیبینند، کوه را نمیبینند، شتر را نمیبینند؛ ما یک چنین دانشگاهی میخواهیم که این آسمان را ببیند، زمین را ببیند، دریا را ببیند،صحرا را ببیند؛ وقتی میبیند بگوید کیست؟
خدا غریق رحمت کند شیخنا الاستاد مرحوم الهی قمشهای را «عقل داند طایر اندر بیضه،بال و پر ندارد».(5) میفرمودند این طاووس در این یک تخم که آن بال و پر رنگین و زیبا نیست. آدم این آیات محیر العقول را ببیند و موحّد نباشد کور است، وگرنه چرا قرآن کریم مردم حجاز را میفرماید: «صُمٌّ بُكْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لاَ یَعْقِلُونَ؛ آنها کران، گنگها و کورانند؛ زیرا تعقل نمیکنند!»(6) برای اینکه اینها کوه را نمیبینند، اینها زمین را نمیبینند که این کُرِه چقدر زیباست؛ زمستانش زمستان است، تابستانش تابستان. اگر پی به این عظمت برد، آن وقت خودش میشود موحّد، جامعه را موحّدانه و کریمانه اداره میکند، دیگر ما نه اختلاسی داریم، نه نجومی داریم، نه گرانی داریم،نه عدهای در فشار هستند، نه عزیزانی داریم که برنجند و داد بزنند، چرا اینقدر فشار ببینند که داد بزنند؟ این در اثر این است که ما با داشتن همه این نعمتها، نتوانستیم و نمیتوانیم مردم را اداره کنیم، برای اینکه کریمانه اداره نمیکنیم. فرمود شما فرشتهاید بگویید خدایا توفیقی به من بده طوری منزّه زندگی کنم که خوبان جامعه به من اقتدا بکنند، این را همه ما باید بگوییم؛ حالا بعضی بیشتر بعضی کمتر. آیا این کتاب قرآن بوسیدنی نیست! آن وقت ما در چنین جامعهای ـ خدای ناکرده ـ غارت داریم، اختلاس داریم، نجومی داریم تا عدهای در اثر فشار فقر و اینها فریاد بکشند؟ هم برای خودشان زحمت ایجاد کنند، هم برای دیگران ایجاد کنند؟
بیانات حضرت آیت الله جوادی آملی (دام ظله)
در جلسه درس اخلاق؛5 / 10 / 1398.
________________________
1. قیامت، 37.
2. حدید، 3.
3. غاشیه، 17ـ 20.
4 ملک، 3.
5. دیوان حكیم الهی قمشهای (انتشارات علمیه اسلامیه), ص598, غزل 187؛ «عقل داند طایر اندر بیضه بال و پر ندارد *** آدمی درنطفه جان و حسن و زیب و فر ندارد».
6. بقره، 171.