جرعه های معرفت-شرح حدیث معصومین (ع) در کلام رهبر انقلاب :
توصیههای کلیدی پیامبر اکرم (ص) به مهاجرین اهل صُفّه (1)
۱۳۹۸/۱۲/۱۹
توصیههای کلیدی پیامبر اکرم (ص) به مهاجرین اهل صُفّه (1)
عن جعفرین محمدالصادق علیهالسلام عن ابیه عن ابائه: ان رسولالله علیهالسلام کان یاتی اهلالصفهًْ و کانوا ضیفان رسولالله کانواها جروا اهالیهم و اموالهم الیالمدینه فاسکهنم رسوالالله (ص) صفهًْالمسجد و هم اربعمائهًْ رجل کان یسلم علیهم بالغداهًْ و العشی فاتاهم ذات یوم فمنهم من یخصف نعله و منهم من یرقع ثوبه و منهم من یتفلی و کان رسولالله (ص) یرزقهم مدا مدا من تمر فی کل یوم فقام رجل منهم فقال: یا رسولالله التمر الذی ترزقنا قد احرق بطوننا فقال رسوالالله(ص): اما انی لو استطعت ان اطعمکمالدنیا لاطعمتکم و لکن من عاش منکم من بعدی فسیغدی علیه بالجفان و یراح علیه بالجفان و یغدو احدکم فی قمیصه و یروح فی اخری و تنجدون بیوتکم کما تنجد الکعبهًْ. فقام رجل فقال: یا رسولالله! انا علی ذلک الزمان بالاشواق، فمتی هو؟ فقال(ص) زمانکم هذا خیرمن ذلک الزمان انکم ان ملاتم بطونکم من الحلال توشکون ان تملاها من الحرام.(1)
«امام صادق(ع) از پدر و اجدادش نقل میکند که رسول خدا(ص) به دیدن اهل صفه میرفت، آنها میهمانان آن حضرت بودند که از اعضای خانواده و قبیله و خانه و دارایی خویش جدا شده و به مدینه هجرت کرده بودند. آنها چهارصد مرد بودند که رسول خدا صلیالله علیه و آله آنها را در ایوان مسجد اسکان داده بود و هر صبح و شام به دیدار آنها میرفت و احوال ایشان را جویا میشد.
با آنان اسلام و احوالپرسی میکرد. یک روز که حضرت به دیدار آنها آمد، مشاهده کرد که یک نفر مشغول پنهزدن به کفشش است و یک نفر لباسش را وصله میزد و برخی لباسشان را تمیز میکردند. رسول خدا صلیالله علیه و آله هر روز به اینها یک مد (حدود ده سیر) خرمای تازه میداد. یکی از آنان برخاست و گفت: ای پیامبر خدا! از بس به ما خرما دادید، شکم ما را پخت. رسول خدا صلیالله علیه و آله فرمود: اگر میتوانستم همه دنیا را هم به شما بدهم میدادم لکن هرکس بعد از من زنده باشد، صبح در یک ظرف غذا میآورند و شب در یک ظرف و احساس آرامش میکند، یک روز یک لباس میپوشد و روز دیر یک لباس دیگر و خانههایی چون خانه کعبه میآرایید (یعنی زندگی شما زندگی مرفهی میشود). یکی از افراد از جای خود برخاست و گفت: ای رسول خدا! ما خیلی مشتاق چنین زمانی هستیم؛ این زمان کی فرامیرسد؟ رسوال خدا صلیالله علیه و آله فرمود: زمان شما بهتر از آن زمان است؛ امروز شما شکم خود را از غذای حلال سیر میکنید، آنوقت آرزو دارید که شکم شما از حرام پر شود؟
- ان رسولالله کان یاتی اهل الصفه؛
[امام صادق(ع) از قول پدرانش درباره پیامبر(ص) نقل میکند که] حضرت میآمدند پهلوی اهل صفه؛ این مهاجرینی که از مکه به مدینه آمده بودند و هنوز خانهای، مسکنی، سر و سامانی نداشتند و اینها را در آن سکوی مسجد- صفه مسجد- اسکان داده بودند و آنجا زندگی میکردند.
- و کانوا ضیفان رسولالله؛ اینها میهمانان پیغمبر بودند و مخارجشان به عهده پیغمبر بود.
- کانوا هاجرو من اهالیهم و اموالهم الیالمدینه؛ که زندگی و خانواده و زن و بچه و دکان و پول و هرچه داشتند در مکه رها کرده و آمده بودند به مدینه.
- فاسکنهم رسولالله (ص) صفهالمسجد و هم اربعمائهًْ رجل؛ چهارصد نفر آمده بودند آنجا و گوشه مسجد نشسته بودند.
- کان یسلم علیهم بالغداه والعشی؛ صبح حضرت میرفت سراغ اینها، به اینها سلام میکرد، عصر هم که میشد باز میرفت به اینها سلام میکرد، گرم میگرفت.
- فاتاهم ذات یوم فمنهم من یخصف نعله و منهم من یرقع ثوبه و منهم من یتفلی
حضرت یک روز آمدند سراغ اینها. [اینها] بیکار هم بودند دیگر،کاری در مدینه نبود که شغلی داشته باشند؛ یک نفر مشغول پینهزدن به کفش خودش بود، یکی داشت لباسش را وصله میکرد، [یکی] لباسش را جستوجو میکرد و تمیز میکرد و کارهایی مانند اینها میکردند.
- و کان رسولالله یرزقهم مدا مدا من تمر فی کل یوم؛ هر روزی به هر کدام از اینها یک مدّ خرما میداد. مدّ تقریبا ده سیر است یعنی حدود هفتصد، هشتصد گرم.
- فقام رجل منهم فقال: یا رسولالله! التمر الذی ترزقنا قد احرق بطوننا؛ یا رسولالله! این شکم ما سوخت از این همه خرمایی که به شکم ما بستی!
- فقال رسولالله(ص): اما انی لو استطعت ان اطعمکم الدنیا لاطعمتکم؛ [پیامبر فرمود] اگر میتوانستم همه دنیا را هم به شما بدهم میدادم؛ یعنی خیلی شماها عزیز هستید. اینها آن ستونهای اصلی این بنیان رفیعی هستند که در طول قرون متمادی بایستی بایستد و پناه بدهد. به انسانهای حیران و سرگردان؛ خیلی ارزش دارد. حضرت فرمودند اگر میتوانستم همه دنیا را هم [به شما میدادم]؛ ندارم دیگر، بیش از این امکان ندارم. پیغمبر واقعا بیش از این هم نداشتند. آن روزها هنوز فتوحاتی هم نشده بود و جامعه اسلامی درآمدی نداشت. بعد حضرت جملهای فرمودند:
- ولکن من عاش منکم من بعدی فسیغدی علیه بالجفان و یراح علیه بالجفان؛ یعنی حالا این یک وضع موقتی است،اگر صبر بکنید، سالها بگذرد، بعد از من- بعد از روزگار من که حضرت میدانستند که عمرشان طولانی نخواهد شد- اگر بمانید، خواهید دید که زندگی بر شما فراخ خواهد شد. «جفان» یعنی کاسهها، ظرفها- «و جفان کالجواب»(۲) در ماجرای حضرت سلیمان که در سوره سبا هست، یعنی ظرفهای بزرگ مثل حوض بزرگ؛ «جفان» یعنی ظرف- حالا به تعبیر ما برایتان در سینی ظرف میگذارند؛ صبح برایتان جداگانه غذا میآورند، شب برایتان در ظرفهای جداگانه غذا میآورند؛ یعنی دنیا فراخ میشود بر شما؛ صبح ظرفی، شب ظرفی.
- و یغدو احدکم فی قمیصه و یروح فی اخری؛ [هرکس] صبح یک پیراهن میپوشد، عصر یک پیراهن میپوشد؛ یعنی زندگی تنوع پیدا میکند و فراخ میشود بر شما.
- و تنجدون بیوتکم کما تنجد الکعبهًْ؛ میآیید خانههای خودتان را پرده آویزان میکنید، مرتب میکنید؛ مثل اینکه الان میبینید پرده برای کعبه آویزان میکنند. یعنی زندگیتان زندگی مرفهی خواهد شد.
- فقام رجل فقال: یا رسولالله! انا علی ذلک الزمان بالاشواق، فمتی هو؟؛ یکی از این حضرات بیتاب شد از خوشحالی؛ [گفت] کی این زمان به این خوبی خواهد رسید که ما اینجور زندگیمان راحت بشود و صبح یک لباس، عصر یک لباس، صبح یک کاسه غذا، عصر یک کاسه غذا [داشته باشیم]؟
- قال: زمانکم هذا خیر من ذلک الزمان؛ [حضرت فرمودند]بدانید! وضع امروز شما بهتر از آن روز است. درست است که گرسنهاید، فقیرید اما این برای شما بهتر است؛ تربیت روح شما، استحکام عزم و اراده شما، توجه شما به خدا؛ امروز بهتر از آن روز است.
- انکم ان ملاتم بطونکم من الحلال توشکون ان تملاها من الحرام؛ پر کردن شکم از حلال،این خطر را دارد که انسان از حرام هم آن را پر کند، اما پرکردن شکم از حلال اشکالی هم ندارد، بالاخره حلال است، حرام نیست، اما این خطر را هم دارد که وقتی به رفاه عادت کردیم، وقتی زندگی سخت را نتوانستیم مطلقا تحمل بکنیم، آن وقت اندکی که زندگی دشوار بشود، میرویم سراغ آن راههایی که خدای متعال آن راهها را نمیپسندد. هوای نفس و خواهشهای زیانبار این است. امروز به ظاهر شما در سختی هستید، در شدت هستید اما برای شما بهتر از آن زمان است.
شرح حدیث در ابتدای درس خارج، 1384/2/5 به نقل از کتاب: نسیم سحر
____________
1- نوادر راوندی ص 152
2- سوره سبا، بخشی از آیه13