به وب سایت مجمع هم اندیشی توسعه استان زنجان خوش آمدید
 
منوی اصلی
آب و هوا
وضعیت آب و هوای زنجان
آمار بازدیدها
بازدید امروز: 621
بازدید دیروز: 4,231
بازدید هفته: 6,789
بازدید ماه: 121,285
بازدید کل: 23,784,091
افراد آنلاین: 2
اوقات شرعی

اوقات شرعی به وقت زنجان

اذان صبح:
طلوع خورشید:
اذان ظهر:
غروب خورشید:
اذان مغرب:
تقویم و تاریخ
دوشنبه ، ۳۱ اردیبهشت ۱٤۰۳
Monday , 20 May 2024
الاثنين ، ۱۲ ذو القعدة ۱٤٤۵
اردیبهشت 1403
جپچسدیش
7654321
141312111098
21201918171615
28272625242322
313029
آخرین اخبار
۱۲۶- جرعه های معرفت-شرح حدیث معصومین (ع) در کلام رهبر انقلاب :توصیه‌های کلیدی پیامبراکرم(ص) به مهاجرین اهل صفه ۱۳۹۸/۱۲/۲۴

 جرعه های معرفت-شرح حدیث معصومین (ع) در کلام رهبر انقلاب :

توصیه‌های کلیدی پیامبراکرم(ص) به مهاجرین اهل صفه(2)


توصیه‌های کلیدی پیامبراکرم(ص) به مهاجرین اهل صفه(2)
عدم افراط و تفریط در استفاده از نعمت‌های حلال دنیا


عن جعفربن محمدالصادق عن ابیه عن آبائه... فقام سعد بن الاشج فقال(ص): یا رسول‌الله! ما یفعل بنا بعد الموت فقال: الحساب و القبر ثم ضیقه بعد ذلک اوسعته. فقال: یا رسول‌الله! هل تخاف انت ذلک؟ فقال: لا ولکن استحیی من النعم المتظاهرهًْ التی لااجازیها و لاجزء من سبعهًْ: فقال سعد بن الاشج: انی اشهد الله و اشهد رسوله و من حضرنی ان نوم‌اللیل علی حرام و الاکل بالنهار علی حرام و الباس اللیل علی حرام و مخالطهًْ الناس علی حرام و ایتان النساء علی حرام، فقال رسول‌الله(ص): یا سعد! لم تصنع شیئا؛ کیف تامر بالمعروف و تنهی عن‌المنکر اذا لم تخالط الناس؟ و سکون البریهًْ بعد الحضر کفر للنعمهًْ، نم باللیل و کل بالنهار و البس ما لم یکن ذهبا او حریرا او معصفراوات النساء [یا سعد!] اذهب الی بنی المصطلق فانهم قد ردوا رسولی.(1)
سعدبن‌اشج از جا برخاست و گفت: ای پیامبر خدا! بعد از مرگ با ما چه رفتاری می‌شود؟ حضرت(ص) فرمود: حسابرسی می‌شوید و قبر شما یا تنگ خواهد بود و یا وسعت می‌یابد. سعد پرسید: ای پیامبر خدا! آیا شما هم از مرگ و قبر می‌ترسی؟ حضرت فرمود: نه، ولی پیش خدای متعال شرمنده هستم که نمی‌توانم حق نعمتش و حتی جزئی از آن را ادا کنم. سعد گفت: من خدا و پیامبر و همه شما را شاهد می‌گیرم که خواب شب،‌ غذای روز،‌ آرامش شب، معاشرت با مردم و مباشرت با زنان را بر خود حرام می‌گردانم. رسول خدا(ص) فرمود: هرگز این کار را نکن. اگر با مردم معاشرت نداشته باشی چگونه امر به معروف و نهی از منکر می‌کنی؟ پس از سکونت در شهر در میان مردم،‌ سر به بیابان گذاشتن کفران نعمت است. شب را بخواب، روز را هم غذا بخور و لباسی که طلا یا ابریشم نباشد بپوش و زندگی خانوادگی‌ات را هم داشته باش. ای سعد! اکنون به سوی قبیله‌ بنی‌المصطلق برو، زیرا آنها فرستاده مرا برگردانده‌اند.»
فقام سعد بن الاشج فقال:یا رسول‌الله! ما یفعل بنا بعد الموت؟
]اسعد گفت[ سرنوشت ما بعد از مرگ چگونه خواهد شد؟ یعنی]بعد از[ آن روزگاری که آن حالت سعه(گشایش) برای ما پیش بیاید، خدای متعال با ما چه جور رفتار خواهد کرد؟
- قال(ع) الحساب و القبر ضیقه بعد ذلک اوسعته؛قبر است و حساب الهی؛ یا این است که شما با عملتان کاری کرده‌اید که فضای برزخ و زندگی قبر بر شما تنگ خواهد بود، یا جوری زندگی کرده‌اید که بر شما گسترده خواهد بود و در سعه و راحت خواهید بود.
فقال: یا رسول‌الله! هل تخاف انت ذلک؟؛ ]سعد به پیامبر گفت[ تو هم از این مسئله ضیق(تنگی) قبر و مانند اینها می‌ترسی؟
- فقال:لا ولکن استحی من النعم المتظاهرهًًْْ التی لا اجازیها و لاجزء من سبعهًْ؛ ]حضرت فرمود[
من نمی‌ترسم از آن- حضرت مطمئن است؛ «لیغفر لک الله ما تقدم من ذنبک و ما تاخر»(۲)    - ولکن پیش خدای متعال شرمنده هستم از نعمت‌هایی که قادر نیستم که پاسخ این نعمت‌های الهی را بدهم و شکر آنها را انجام بدهم و نه یکی از هفت جزء آن را؛ حالا هفت اینجا برای تکثیر است یعنی من مطلقا نمی‌توانم اداء شکر الهی را کنم در مقابل این همه نعمت‌ها. این روایت البته مفصل است، نمی‌خواهم تا آخرش را بخوانم، [اما] این تکه‌اش هم بد نیست. [فقال سعد بن الاشج]؛ سعدبن الاشج بلند شد و گفت:
- انی اشهدالله و اشهد رسوله و من حضرنی؛ همه‌ شماها را من شاهد می‌گیرم، خدا را شاهد می‌گیرم،
- ان نوم اللیل علی حرام و الاکل بالنهار علی حرام و لباس اللیل علی حرام و مخالطهًْ  الناس علی حرام و اتیان النساء علی حرام؛
یکدفعه داغ شد، [گفت] حالا که مطلب این جور مهم است، دیگر خواب شب بر من حرام[شد]، روز هم روزه خواهم گرفت و دنیا را ترک می‌کنم؛ حالا که این جور است، برخودم سخت می‌گیرم تا خدا را راضی کنم.
- فقال رسول‌الله(ص) یاسعد! لم تصنع شئا؛ [حضرت فرمود] اینهایی که تو می‌گویی، کار نیست؛ اینها ارزش نیست.
- کیف تامر بالمعروف و تنهی عن المنکر اذا لم تخالط الناس؟ و سکون البریهًْ بعد الحضر کفر للنعمهًْ؛ [اگر با مردم معاشرت نداشته باشی، چگونه امر به معروف و نهی از منکر می‌کنی؟ اینکه] تو بیایی از زندگی آسوده و خوب شهری دست‌برداری و سر به بیابان‌ها بگذاری و مانند اینها، کفران نعمت الهی است.
- نم باللیل و کل بالنهار و البس ما لم یکن ذهبا او احریرا او معصفرا و ائت النساء؛ شب را بخواب؛ روز هم نمی‌خواهد مرتب روزه بگیری، غذا هم بخور؛ هر چه هم دلت می‌خواهد بپوش جز لباس‌های حرام، لباس‌های دیگر را بپوش؛ زندگی خانوادگی‌ات را هم داشته باش؛ این‌ها را داشته باش منتها- حالا این در تقدیر است- مواظب خودت باش، مراقب خودت باش که خطا نکنی. بعد حضرت یک ماموریتی به او می‌دهند:
-[یاسعد] اذهب الی بنی المصطلق فانهم قد ردوا رسولی؛ حضرت که دیدند آدم این جوری است، یک ماموریت فورا به او دادند که برو سراغ بنی‌المصطلق و تا آخر روایت، که مفصل است. یعنی نه افراط، نه تفریط؛ نه مدهوش شدن در مقابل لذت‌ها و نعمت‌های الهی که تا انسان زندگی راحتی پیدا کرد، دیگر دست‌بردار نیست از این زندگی و باید همین‌طور برویم پیش، و نه هم که ترک دنیا؛ اندازه نگه دار که اندازه نکوست؛ اعتدال و آن حد وسط؛ الاقتصاد فی المعیشه؛ آنکه در روایات متعدد [آمده]. یک بابی در کافی هست به نظرم «الاقتصاد فی المعیشهًْ»؛ میانه‌روی در معیشت؛ نه زیاده‌روی، نه سخت‌گیری بی‌جا؛ با توجه به اینکه این لذات دنیا و این چیزهایی که اهل دنیا دارند خودشان را می‌کشند برای آنها، اینها قضیه انسان نیست؛ اینها هدف نیست. دنیا «زمان هدنه و انتم علی ظهر سفر»، یک اردوگاهی است که ما را یک مدتی در این اردوگاه آورده‌اند تا یک تمرینی بکنیم، یک کارهایی بکنیم تا آماده بشویم برای یک کار دیگری که:  و ان الدار الاخره لهی الحیوان؛ (3) زندگی آنجا است. ما را اینجا آورده‌اند که آماده بشویم. انواع و اقسام آمادگی‌ها و ورزش‌ها و کارهای گوناگون در این اردوگاه هست، [آنها را] انجام بدهیم و خودمان را آماده کنیم و تقویت کنیم برای آن زندگی تا بتوانیم آنجا «عیشهًْ راضیهًْ» (4) داشته باشیم؛ این است؛ و الا این جور نیست که دنیا را انسان بایستی ترک کند.
* شرح حدیث در ابتدای درس خارج، 1384/2/5 به نقل از کتاب نسیم سحر
_______________
1- نوادر راوندی،‌ ص152
2- سوره فتح، بخشی از آیه 2؛« تا خداوند از گناه گذشته و آینده‌ تو درگذرد...»
3- سوره عنکبوت، بخشی از آیه 64؛ «... و زندگی حقیقی همانا [در] سرای آخرت است...»
4- از جمله سوره حاقه، بخشی از آیه 21؛ «... زندگی خوش»