۱۰ - نقش شبه روشنفکران در تاریخ معاصر ایران - انتخابات آزاد روی دیگر سکه «کمیته صیانت از آراء» ۱۳۹۹/۰۲/۱۶
نقش شبه روشنفکران در تاریخ معاصر ایران -۱۰
انتخابات آزاد روی دیگر سکه «کمیته صیانت از آراء»
خاتمی در تاریخ 23 / 3 / 1388 گفت: «ما باید امشب یک بیانیه بدهیم مبنی بر اینکه ما این نتیجه را نمیپذیریم و پیشنهاد ابطال انتخابات را مطرح کنیم».1
خاتمی مطالبه نهایی و نتیجه دلخواه خود و جریان جنبش سبز فتنهگران و اصلاحطلبان را فشار به رهبری برای کوتاه آمدن ایشان میدانست و لذا در راهپیمایی غیرقانونی 25 / 3 / 1388 تأکید کرد: «باور داشته باشید که [....] از این جمعیت ترسیده است و همین نقطه درست جای فشار وارد کردن است».2 محمدعلی ابطحی در این باره میگوید: «آقای خاتمی بر این باور بود که اگر در این انتخابات احمدینژاد سقوط کند، عملا رهبری حذف میشود. اگر به هر قیمتی و به هر شکلی اصلاحات دوباره به حوزه سیاسی و اجرایی کشور بازگردد، دیگر رهبری اقتداری در جامعه نخواهد داشت». 3
تلاش برای بازگشت به دایره نظام!
پس از حرکت خودجوش میلیونی مردم در 9 دی 1388 در تهران و سراسر کشور، خاتمی فهمید که طرح ابطال انتخابات و به تعبیری کودتای رنگی، شکست خورده است و لذا شروع کرد به نزدیک شدن به نظام و بیان مواضعی که حکایت از حضور او در خانواده نظام کند! لیکن برای عقب نماندن از قافله اصلاحطلبان و حفظ وزن خود در میان آنان، بازگشت خود به دامان نظام را مشروط کرد و آن را در دیدار با جمعی از اصلاحطلبان مجلس هشتم مطرح ساخت.4
خاتمی در سال 1390 در انتخابات نهمین دوره مجلس شورای اسلامی، دست همحزبیها و طرفداران خود را در حنا گذاشت و در انتخابات شرکت کرد. اگر چه حرکت او با انتقادهایی از سوی عناصر ضدانقلاب و اصلاحطلب مواجه شد ولی انتخابات سال 1392 نشان داد که حرکت او حساب شده بود تا مجددا اصلاحطلبان، گرچه میانهروهای این جریان، به قدرت برسند.
خاتمی در مهرماه 1391، طی سخنانی خواستار آزادی فتنهگران از زندان برای حضور پررنگ مردم در انتخابات میشود. وی در دیدار با مسعود باستانی – روزنامهنگار حامی فتنه- در طول مرخصی او از زندان در مهرماه 1391، بیانیه شماره 17 موسوی را دارای چهارچوبی متین و منطقی خواند و خواستار آزادی زندانیان، باز شدن فضای سیاسی کشور و انتخابات آزاد شد!
خاتمی در آبان همان سال در جمع گروهی از اهالی گرگان و گلستان، مجددا از «انتخابات آزاد» یاد میکند و آن را کلید حل مشکلات گذشته میداند و به طور ضمنی از ادعای تقلب در انتخابات سال 1388 عقبنشینی میکند.
وی مجددا در پیام خود در 16 آذر 1391 به انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران، انتخابات آزاد، فراگیر و سالم در کشور، آزادی زندانیان و برداشته شدن حصر از سران فتنه را راه ایجاد تفاهم ملی برای تامین خواستههای ملت ایران، میداند.
محمد خاتمی در دی ماه همان سال نیز در دیدار اعضای تحریریه سایت بازتاب همچنان از «انتخابات آزاد» یاد میکند. وی در سال 1392، تلاش کرد که به صحنه انتخابات بازگردد ولی به دلیل ترس از رد صلاحیت توسط شورای نگهبان، کوشید تاهاشمی رفسنجانی را ترغیب به شرکت در انتخابات کند که شورای نگهبان با هوشیاری مانع این کار شد.
حجتالاسلام مصلحی، وزیر اطلاعات دولت احمدینژاد، در اختتامیه نهمین همایش سراسری مسئولان هیئت رزمندگان کشور، پرونده خاتمی را اینگونه بست: «کسی که جزو سران فتنه بوده و انقلاب و نظام به دلیل یک سری ملاحظات او را مانند آن دو تن دیگر چندان محصور نکرده و به او آزادی عمل داده است، امروز امر بر او اشتباه نشود که انقلاب یادش رفته این آقا در فتنه چه نقشی داشته است».5
تفکر سید محمد خاتمی و عوامل تأثیرگذار در آن
عوامل متعددی در شکلگیری شخصیت فکری سید محمد خاتمی، تأثیرگذار بوده تا شاکلة فکری و اعتقادی او رنگ و بوی لیبرالی و رویکرد تجدّدمآبانه به خود بگیرد. تا آنجا که مدارک و اسناد یاری میکنند، به این عوامل و بررسی آنها میپردازیم:
1- خانواده و بستگان
خاتمی، در زندگینامه خود به تمکّن و متشخّص و تأثیرگذاری خانوادة، مادری اشاره میکند و آن را در محیط روشنفکری خانواده، مؤثر میداند. مادر خاتمی، خانم سکینة ضیایی اردکانی است. او سومین فرزند حاج میرزا حسن ضیایی اردکانی معروف به ضیاءالعلماء و نوادة حاج ملامحمد اردکانی ملقب به سلطانالعلماء است. پدر بزرگ او، هنگامی که حاکم وقت یزد به حمایت از فرقة بهائیت پرداخت، به همراه مردم با این فرقه و فعالیتهای حاکم یزد مقابله کرد و علیه جلالالدوله، حاکم وقت، فعالیت و افشاگری نمود به طوری که حکومت مرکزی مجبور به عزل جلالالدوله شد.6
پدر خانم سکینة ضیایی (1276-1359)، حزب دمکرات اردکان را پایهگذاری کرد. دلیل آن را فعالیت حزب توده در اردکان دانستهاند. ضیاءالعلما، همچنین برای اعتراض به مداخلههای قوامالسلطنه در تحمیل افراد مورد نظر به عنوان نمایندة مردم اردکان در مجلس شورای ملی، در تلگرافخانة یزد دست به تحصّن زد. ایشان در کنار فعالیتهای سیاسی و دینی به مردم اردکان، خدمات زیادی در بهداشت و درمان، آب و برق و کشاورزی، انجام داد. وی همچنین نسبت به ترویج علوم جدید از طریق تأسیس دبستان و دبیرستان تلاش زیادی به عمل آورد.
فعالیتهای سیاسی و اجتماعی ضیاءالعلماء، وجهة روشنفکری، به معنای عام آن را در میان خانواده به وجود آورده بود. حزب و ایجاد آن با نام دموکرات، که در مرکز ایران یعنی تهران و اوج مبارزات مشروطه، توسط افراد مدعی منورّالفکری همچون تقیزاده تأسیس شده و برای رسیدن به اهداف خود، بشدّت با علمایی همچون شیخ فضلالله نوری و سید عبدالله بهبهانی، برخورد کرده و حتی دست به ترورهای جهتدار زدند، صبغة روشنفکری داشته است. تحصّن در تلگرافخانه نیز یکی از روشهایی بود که گروههایی مانند انجمن ملی تبریز، که از گروههای تندرو و تابع تقیزاده بودند، از آن استفاده میکردند. و در واقع از نهضت مشروطه و بستنشینی در سفارت انگلیس این کار آغاز شد و سپس به تحصّن در تلگرافخانه برای امکان فشار بیشتر و انعکاس سریعتر آن به مرکز و نیز تحصن در مراکز مذهبی مانند زیارتگاهها، کشیده شد.
در هرحال این نوع اقدامات در شهر کوچکی چون اردکان، نشانگر روشنفکری است که سید محمد خاتمی نیز بدرستی به آن اشاره کرده و تصریح میکند که: «از طرف مادر، من وابسته به یک خانوادة متمکّن و متشخّص و مؤثر در عرصه سیاسی، اجتماعی و اقتصادی منطقه بودم. همة افراد از بستگان پدری و مادری من، یا در تحصیلات علوم دینی یا علوم جدید و مکانت اجتماعی برخوردار از اعتبار و وجاهت بودند. در محیط رشد و تربیت خود، دینداری و روشنفکری را توأمان تجربه کردم».7
پانوشتها
1- تکیهگاه، ص 626
2- تکیهگاه، ص 594
3- همان صص 594 و595
4-سودای سکولاریسم، صص 369 و370
5- سیاست شخصیتنگار، زندگینامه سیدمحمد خاتمی
6- پایگاه اطلاعرسانی و خبری جماران، 13 / 1 / 1394
7- سخنرانیها و یادداشتهای سید محمد خاتمی، وب سایت رسمی خاتمی، ص 5
خاتمی مطالبه نهایی و نتیجه دلخواه خود و جریان جنبش سبز فتنهگران و اصلاحطلبان را فشار به رهبری برای کوتاه آمدن ایشان میدانست و لذا در راهپیمایی غیرقانونی 25 / 3 / 1388 تأکید کرد: «باور داشته باشید که [....] از این جمعیت ترسیده است و همین نقطه درست جای فشار وارد کردن است».2 محمدعلی ابطحی در این باره میگوید: «آقای خاتمی بر این باور بود که اگر در این انتخابات احمدینژاد سقوط کند، عملا رهبری حذف میشود. اگر به هر قیمتی و به هر شکلی اصلاحات دوباره به حوزه سیاسی و اجرایی کشور بازگردد، دیگر رهبری اقتداری در جامعه نخواهد داشت». 3
تلاش برای بازگشت به دایره نظام!
پس از حرکت خودجوش میلیونی مردم در 9 دی 1388 در تهران و سراسر کشور، خاتمی فهمید که طرح ابطال انتخابات و به تعبیری کودتای رنگی، شکست خورده است و لذا شروع کرد به نزدیک شدن به نظام و بیان مواضعی که حکایت از حضور او در خانواده نظام کند! لیکن برای عقب نماندن از قافله اصلاحطلبان و حفظ وزن خود در میان آنان، بازگشت خود به دامان نظام را مشروط کرد و آن را در دیدار با جمعی از اصلاحطلبان مجلس هشتم مطرح ساخت.4
خاتمی در سال 1390 در انتخابات نهمین دوره مجلس شورای اسلامی، دست همحزبیها و طرفداران خود را در حنا گذاشت و در انتخابات شرکت کرد. اگر چه حرکت او با انتقادهایی از سوی عناصر ضدانقلاب و اصلاحطلب مواجه شد ولی انتخابات سال 1392 نشان داد که حرکت او حساب شده بود تا مجددا اصلاحطلبان، گرچه میانهروهای این جریان، به قدرت برسند.
خاتمی در مهرماه 1391، طی سخنانی خواستار آزادی فتنهگران از زندان برای حضور پررنگ مردم در انتخابات میشود. وی در دیدار با مسعود باستانی – روزنامهنگار حامی فتنه- در طول مرخصی او از زندان در مهرماه 1391، بیانیه شماره 17 موسوی را دارای چهارچوبی متین و منطقی خواند و خواستار آزادی زندانیان، باز شدن فضای سیاسی کشور و انتخابات آزاد شد!
خاتمی در آبان همان سال در جمع گروهی از اهالی گرگان و گلستان، مجددا از «انتخابات آزاد» یاد میکند و آن را کلید حل مشکلات گذشته میداند و به طور ضمنی از ادعای تقلب در انتخابات سال 1388 عقبنشینی میکند.
وی مجددا در پیام خود در 16 آذر 1391 به انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران، انتخابات آزاد، فراگیر و سالم در کشور، آزادی زندانیان و برداشته شدن حصر از سران فتنه را راه ایجاد تفاهم ملی برای تامین خواستههای ملت ایران، میداند.
محمد خاتمی در دی ماه همان سال نیز در دیدار اعضای تحریریه سایت بازتاب همچنان از «انتخابات آزاد» یاد میکند. وی در سال 1392، تلاش کرد که به صحنه انتخابات بازگردد ولی به دلیل ترس از رد صلاحیت توسط شورای نگهبان، کوشید تاهاشمی رفسنجانی را ترغیب به شرکت در انتخابات کند که شورای نگهبان با هوشیاری مانع این کار شد.
حجتالاسلام مصلحی، وزیر اطلاعات دولت احمدینژاد، در اختتامیه نهمین همایش سراسری مسئولان هیئت رزمندگان کشور، پرونده خاتمی را اینگونه بست: «کسی که جزو سران فتنه بوده و انقلاب و نظام به دلیل یک سری ملاحظات او را مانند آن دو تن دیگر چندان محصور نکرده و به او آزادی عمل داده است، امروز امر بر او اشتباه نشود که انقلاب یادش رفته این آقا در فتنه چه نقشی داشته است».5
تفکر سید محمد خاتمی و عوامل تأثیرگذار در آن
عوامل متعددی در شکلگیری شخصیت فکری سید محمد خاتمی، تأثیرگذار بوده تا شاکلة فکری و اعتقادی او رنگ و بوی لیبرالی و رویکرد تجدّدمآبانه به خود بگیرد. تا آنجا که مدارک و اسناد یاری میکنند، به این عوامل و بررسی آنها میپردازیم:
1- خانواده و بستگان
خاتمی، در زندگینامه خود به تمکّن و متشخّص و تأثیرگذاری خانوادة، مادری اشاره میکند و آن را در محیط روشنفکری خانواده، مؤثر میداند. مادر خاتمی، خانم سکینة ضیایی اردکانی است. او سومین فرزند حاج میرزا حسن ضیایی اردکانی معروف به ضیاءالعلماء و نوادة حاج ملامحمد اردکانی ملقب به سلطانالعلماء است. پدر بزرگ او، هنگامی که حاکم وقت یزد به حمایت از فرقة بهائیت پرداخت، به همراه مردم با این فرقه و فعالیتهای حاکم یزد مقابله کرد و علیه جلالالدوله، حاکم وقت، فعالیت و افشاگری نمود به طوری که حکومت مرکزی مجبور به عزل جلالالدوله شد.6
پدر خانم سکینة ضیایی (1276-1359)، حزب دمکرات اردکان را پایهگذاری کرد. دلیل آن را فعالیت حزب توده در اردکان دانستهاند. ضیاءالعلما، همچنین برای اعتراض به مداخلههای قوامالسلطنه در تحمیل افراد مورد نظر به عنوان نمایندة مردم اردکان در مجلس شورای ملی، در تلگرافخانة یزد دست به تحصّن زد. ایشان در کنار فعالیتهای سیاسی و دینی به مردم اردکان، خدمات زیادی در بهداشت و درمان، آب و برق و کشاورزی، انجام داد. وی همچنین نسبت به ترویج علوم جدید از طریق تأسیس دبستان و دبیرستان تلاش زیادی به عمل آورد.
فعالیتهای سیاسی و اجتماعی ضیاءالعلماء، وجهة روشنفکری، به معنای عام آن را در میان خانواده به وجود آورده بود. حزب و ایجاد آن با نام دموکرات، که در مرکز ایران یعنی تهران و اوج مبارزات مشروطه، توسط افراد مدعی منورّالفکری همچون تقیزاده تأسیس شده و برای رسیدن به اهداف خود، بشدّت با علمایی همچون شیخ فضلالله نوری و سید عبدالله بهبهانی، برخورد کرده و حتی دست به ترورهای جهتدار زدند، صبغة روشنفکری داشته است. تحصّن در تلگرافخانه نیز یکی از روشهایی بود که گروههایی مانند انجمن ملی تبریز، که از گروههای تندرو و تابع تقیزاده بودند، از آن استفاده میکردند. و در واقع از نهضت مشروطه و بستنشینی در سفارت انگلیس این کار آغاز شد و سپس به تحصّن در تلگرافخانه برای امکان فشار بیشتر و انعکاس سریعتر آن به مرکز و نیز تحصن در مراکز مذهبی مانند زیارتگاهها، کشیده شد.
در هرحال این نوع اقدامات در شهر کوچکی چون اردکان، نشانگر روشنفکری است که سید محمد خاتمی نیز بدرستی به آن اشاره کرده و تصریح میکند که: «از طرف مادر، من وابسته به یک خانوادة متمکّن و متشخّص و مؤثر در عرصه سیاسی، اجتماعی و اقتصادی منطقه بودم. همة افراد از بستگان پدری و مادری من، یا در تحصیلات علوم دینی یا علوم جدید و مکانت اجتماعی برخوردار از اعتبار و وجاهت بودند. در محیط رشد و تربیت خود، دینداری و روشنفکری را توأمان تجربه کردم».7
پانوشتها
1- تکیهگاه، ص 626
2- تکیهگاه، ص 594
3- همان صص 594 و595
4-سودای سکولاریسم، صص 369 و370
5- سیاست شخصیتنگار، زندگینامه سیدمحمد خاتمی
6- پایگاه اطلاعرسانی و خبری جماران، 13 / 1 / 1394
7- سخنرانیها و یادداشتهای سید محمد خاتمی، وب سایت رسمی خاتمی، ص 5