به وب سایت مجمع هم اندیشی توسعه استان زنجان خوش آمدید
 
منوی اصلی
آب و هوا
وضعیت آب و هوای زنجان
آمار بازدیدها
بازدید امروز: 17,287
بازدید دیروز: 4,654
بازدید هفته: 21,941
بازدید ماه: 21,942
بازدید کل: 25,009,080
افراد آنلاین: 146
اوقات شرعی

اوقات شرعی به وقت زنجان

اذان صبح:
طلوع خورشید:
اذان ظهر:
غروب خورشید:
اذان مغرب:
تقویم و تاریخ
یکشنبه ، ۰۲ دی ۱٤۰۳
Sunday , 22 December 2024
الأحد ، ۲۰ جمادى الآخر ۱٤٤۶
دی 1403
جپچسدیش
7654321
141312111098
21201918171615
28272625242322
3029
آخرین اخبار
۱۱ - نقش شبه روشنفکران در تاریخ معاصر ایران - آیت‌الله روح‌الله خاتمی از پیشگامان نهضت اسلامی بود ۱۳۹۹/۰۲/۱۹
نقش شبه روشنفکران در تاریخ معاصر ایران - ۱۱

 آیت‌الله روح‌الله خاتمی از پیشگامان نهضت اسلامی بود

سید روح‌الله خاتمی - ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

حاجیه خانم سکینه ضیایی در سال 1384 در مصاحبه با روزنامه ایران می‌گوید: «در سال‌های کودکی محمد، به خاطر گرفتاری‌های آیت‌الله خاتمی که به تعلیم و درس و آموزش و فعالی‌تهای دینی مشغول بودند؛ من بیش از هر کسی پناه محمدم بودم و او انس و الفتی خاص با من داشت. طوری که هنوز هم رشته این انس و الفت با وجود دغدغه‌های فراوان محمد کمرنگ نشده و بر دوام و قرار خود باقی است».
ایشان در روز سیزدهم فروردین 1394 درگذشتند و در دوران ریاست جمهوری فرزندشان، تمام اتفاقات را بدقت دنبال کرده و علاوه‌بر رسانه‌های داخلی، رادیوهای خارجی را هم گوش می‌دادند و تا پیش از عمل چشم خود، به طور مرتب روزنامه‌ها را مطالعه می‌کردند. نقل شده که روزی آخرین اظهارنظر یکی از مراجع قم درخصوص تحولات سیاسی را فردی نزد مرحوم آیت‌الله خاتمی، پدر سید محمد- که امام جمعه یزد و نماینده امام در این استان بودند- مطرح کرد. آیت‌الله خاتمی با تعجب سؤال کردند این خبر صحت دارد؟ شما از کی در جریان این خبر قرار گرفتید؟ راوی گفت خبر را از حاج‌خانم نقل می‌کنم. آیت‌الله خاتمی هم سری تکان داده گفتند پس اگر حاج خانم گفتند حتماً مستند است.1
پدر سید محمد خاتمی،‌ آیت‌الله سید روح‌الله خاتمی است. ایشان فرزند آیت‌الله سید محمدرضا خاتمی است. او در سال 1324هـ..ق برابر با اسفند 1284 در اردکان دیده به جهان گشود. جد مادری او، آیت‌الله آقا محمد، معروف به اردکانی و متخلص به شیدا، از عالمان بزرگ استان یزد بود. وی در اصفهان، مدت 12 سال تحصیل علوم دین، اخلاق و تهذیب نفس کرد و از استادان مجرّب و معروف در زهد و عرفان مانند حاج میرزا علی آقای شیرازی، سیدعلی نجف‌آبادی، حاج آقا رحیم ارباب استفاده کرد.
آیت‌الله روح‌الله خاتمی شخصی ساده‌زیست و قانع بود و در خانواده‌ای ساده و بی‌آلایش تربیت شد. ایشان پس از کسب مسئولیت در جمهوری اسلامی، ابتدا امام جمعه اردکان و پس از شهادت آیت‌الله صدوقی، امام جمعه و نماینده امام در استان یزد شدند. در صرف بیت‌المال در زندگی خصوصی بسیار سخت‌‌گیر بودند. ایشان حافظ کل قرآن بودند. آیت‌الله خاتمی در سن 30سالگی پس از اتمام تحصیلات در اصفهان به اردکان بازگشته و در سال 1302 شمسی با خانم سکینه ضیایی ازدواج نمودند. حاصل این ازدواج 3 فرزند پسر و 4 فرزند دختر است که سیدمحمد خاتمی، در سال 1322 شمسی در اردکان متولد می‌شود.
آیت‌الله خاتمی‌، دوره فشار و خفقان رضاخان نسبت به روحانیت و تغییر لباس آنان و نیز کشف حجاب را با تلخی پشت سر گذاشتند و جنگ بین‌الملل دوم را که موجب فرار رضاشاه از کشور و فراهم ‌آمدن آزادی نسبی و کم شدن فشار به روحانیت شد را فرصتی برای توجه به شئون دینی و تجدید سازمان حوزه‌های علمی می‌دانستند و از آن برای ایجاد ‌«حوزه علمیه اردکان»- که در آن سامان کم‌سابقه بود- استفاده کردند. ایشان در سال 1341 با شروع نهضت امام خمینی به این حرکت پیوستند و همواره از امام و نظرات ایشان، پیش از پیروزی انقلاب و پس از آ‌ن حمایت می‌کردند.
امام خمینی در رحلت ایشان که در روز پنجشنبه 4 آبان 1367 در سن 85 سالگی اتفاق افتاد، به خصوصیات ایشان و مبارزاتشان اشاره کردند:
«اسلام و ایران یکی از پرفروغ‌ترین چهر‌های تقوا و خلوص و ایمان خود را از دست داد. برادر عزیزم، خاتمی زنده‌دل، چهرة تابناک مبارزات خستگی‌ناپذیر روحانیت روشن‌ضمیر در دهه‌های اخیر این مرز و بوم بود. او روشنفکری متدین و مجتهدی بزرگوار، و از خوبان امینی بود که اگر نتوان گفت بی‌نظیر، مسلماً کم‌نظیر بود. او با گوشت و پوست خود مبارزه را می‌فهمید؛ و سختی‌های آن را چون شربتی گوارا می‌نوشید. او یار و پناه محرومان بود. او یک عمر با تحجر و واپس‌گرایی جنگید؛ و یکی از طرفداران بی‌بدیل اسلام ناب محمدی – صلی‌الله علیه و آله و سلم – در عصر فریب و خودپرستی بود. او پاک زیست و پاک مُرد، و پاک در جوار رحمت ربّش آرمید».2
رهبر معظّم انقلاب اسلامی نیز از آیت‌الله خاتمی، زمانی که در کوران مبارزه با رژیم طاغوتی پهلوی بودند و انسی که با ایشان داشتند و خصوصیات فکری او خاطرة جالبی را بیان می‌کنند:
« بار اوّلی كه من رفتم اردكان زمستان سال 42 حدود بهمن بود كه عازم زاهدان بودم برای منبر ماه رمضان، در مسیر از یزد و اردكان و كرمان و... عبور می‌كردیم با اتوبوس بودیم، اردكان كه رسیدیم اتوبوس مدت كوتاهی آن‌جا توقف كرد، دو ساعتی به نظرم برای نماز و اینها. من فورا گشتم آقای خاتمی را پیدا كردم و خودم را رساندم به ایشان و یك انسی كردیم و دیداری كردیم با ایشان و گفتم كه من دارم می‌روم به كجا كه در همان سفر من را در زاهدان دستگیر و بازداشت كردند و آوردند تهران در قزل‌قلعه زندانی كردند، به خاطر مسائلی كه آن روزها بود و مبارزات تازه شروع شده بود. بعد از آن هم بارها هم تنها و هم با خانواده مکرر می‌رفتم اردكان، گاهی من اصلا می‌رفتم یزد به خاطر اردكان. یعنی از مشهد مثلا یا از قم حركت می‌كردم و این را طی می‌كردم برای اردكان كه ضمنا یزد و اصفهان و این‌ها هم می‌رفتم، انس ما با ایشان خیلی زیاد بود، خصوصیات ایشان همان‌طوری كه گفتم یك خصوصیات كم‌نظیری بود. بینش ایشان و فكر ایشان در آن سالها مثل یك روحانی جوان بود، ما آن‌وقت خیلی جوان بودیم، یعنی وقتی با ایشان آشنا شدم مثلا 18ـ19 سالم بود، فرضا 19 سالم بود و ایشان آن‌وقت شاید یك مرد 50 ساله بودند، شاید هم بیشتر پنجاه و چندساله. یعنی حداقل 30 سال با هم اختلاف سنی داشتیم، در عین حال در آن سنین ایشان همان جور فكر می‌كرد و همان‌جور حقایق و واقعیات را می‌دید كه ما كه طلبه بودیم و جوان و پرشور بودیم توی مسائل اجتماعی و سیاسی و اینها فعال بودیم همان‌جور می‌دیدیم. این یك نقطه امتیازی بود كه من حقیقتاً هیچكس را در این سطوح از علما و در این سطح علمی و سنی مثل مرحوم‌ آیت‌الله خاتمی ندیدم.
وقتی كه من تبعید بودم در ایرانشهر(سال 56ـ57) خوب آدم تبعیدی خیلی دوست می‌دارد كسانی بیایند دیدنش، چون تنهاست و هیچ كس آن‌جا نیست، بعضی‌ها می‌آمدند، در همان شاید ماه‌های اوّل بود كه من رفته بودم، شاید ماه دوم یا سوم بود شاید هم زودتر. یك روز دیدم كه آقای خاتمی از اردكان با اتومبیل با یكی دو نفر دیگر از دوستانشان آمده بودند برای دیدن من! به قدری من تعجب كردم و به قدری شرمنده شدم كه این پیرمرد این همه راه آمده است، چند ساعت هم آن‌جا بودند بعد هم برگشتند، نمی‌دانم اصلا شب هم ایشان ماندند یا نماندند، یادم نیست. احتمال می‌دهم كه یك شب مثلا ماندند و بعد برگشتند. این آمدن ایشان به قدری به ما روحیه داد و ما را تقویت و شاد كرد كه دیدیم خوب توی آن گوشه كشور اون انتهای كشور توی بلوچستان و جایی كه هیچ آشنایی نداریم، دلهای باصفای دوستان عالیقدر مثل ایشان به یاد ماست و ایشان و حتی آنها را وادار می‌كند به دیدن ما بیایند». 3
پانوشت‌ها
1- پایگاه اطلاع‌رسانی و خبری جماران، 13/1/1394
2- صحیفه امام، ج 21،‌ص 17، تاریخ 6/8/1367
3- سایت جماران، کد خبر 147820