به وب سایت مجمع هم اندیشی توسعه استان زنجان خوش آمدید
 
منوی اصلی
آب و هوا
وضعیت آب و هوای زنجان
آمار بازدیدها
بازدید امروز: 1,081
بازدید دیروز: 9,675
بازدید هفته: 42,834
بازدید ماه: 42,834
بازدید کل: 25,029,966
افراد آنلاین: 48
اوقات شرعی

اوقات شرعی به وقت زنجان

اذان صبح:
طلوع خورشید:
اذان ظهر:
غروب خورشید:
اذان مغرب:
تقویم و تاریخ
چهارشنبه ، ۰۵ دی ۱٤۰۳
Wednesday , 25 December 2024
الأربعاء ، ۲۳ جمادى الآخر ۱٤٤۶
دی 1403
جپچسدیش
7654321
141312111098
21201918171615
28272625242322
3029
آخرین اخبار
۵۵۴ - سید ابوالحسن موسوی طباطبایی: ذرّه‌وار تا چشمه خورشید غدیر (۵) قامت بلند عدالت علوی در برابر ‌اشرافیگری ۱۳۹۹/۰۵/۱۴
ذرّه‌وار تا چشمه خورشید غدیر (۵)
 
قامت بلند عدالت علوی در برابر ‌اشرافیگری
 
   ۱۳۹۹/۰۵/۱۴
 

زیباترین جملات برای تبریک عید غدیر | ستاره

 
حکومت پر افتخار امیرالمؤمنین علیه‌السلام حاکمیت تمام ارزش‌های دینی و الهی بود و عدالت و رأفت در آن موج می‌زد. آن امام خوبی‌ها بر خود و کارگزارانش سخت می‌گرفت اما برای توده‌های مردم رفاه و آسایش به ارمغان آورده بود. بیت‌المال یعنی نهاد مرکزی اقتصاد حکومت به شیوه دوران رسول خدا(ص) اداره می‌شد و هیچ‌کس در آن سهم ویژه‌ای نداشت و همگان بهره‌شان برابر بود. امیرالمؤمنین(ع) حقوق عرب و غیر عرب و اصحاب پیامبر و تازه مسلمانان را یکسان پرداخت می‌کرد.
   امام در روز سوم خلافت خود، خزانه‌دار را خواست و بیت‌المال را تقسیم کرد و به هر کس سه سکه عطا نمود! راستی آنان که ثروت‌های افسانه‌ای داشتند این سه سکه به چه کارشان می‌آمد؟! و این آغاز اعتراض‌ها بود. اعتراض به علی به خاطر اجرای عدالت. اما چگونه عده‌ای به خود حق می‌دادند به عدالت مجسم اعتراض کنند؟ اینها چه کسانی بودند و چه سوابقی داشتند؟
 بعد از وفات رسول گرامی(ص) و انحراف جانشینی از عترت آن حضرت، اندک‌اندک جامعه از ارزش‌های اسلامی فاصله گرفت و تبعیض و بی‌عدالتی و تفاخر بر ارزش‌های جاهلی رو آمد. تا کار به جایی رسید که فاصله حاکمان با طبقات مختلف جامعه زیاد شد. مسابقه در ثروت‌اندوزی و ویژه‌خواری برای کارگزاران و حاکمان و مسئولان حکومتی امری مسلّم گردید و‌ اشرافیگری و فساد تا عمق دولت و حکومت نفوذ کرد آنان که زمانی در کنار پیامبر اکرم(ص)، روزگار را به زهد و پارسایی می‌گذراندند و ملاکشان در برتری، ایمان به غیب، تقوا و شرکت مجاهدانه در جنگ‌ها بود، کارشان به جایی رسید که به تعبیر امام علی(ع) چون شترانِ از قحطی رهیده که به گیاهان بهاری می‌رسند، با حرص و ولع بیت‌المال را خوردند و غارت کردند تا پهلوهایشان از دو سو برآمد و شکم‌هایشان فربه شد!
 بذل و بخشش‌های بی‌حد و حصر، زمامداریِ عناصرِ بی‌کفایت و فاسق امثال ولیدبن عُقبه، خیانت‌های فراوان حاکمان فاسد و اختلاس و ویژه‌خواری، زمام صبر از مردم بریده و همگان را به ستوه آورده بود.
علامه امینی در کتاب الغدیر، سیاهه‌ای از ثروت‌های افسانه‌ای بعضی از مشاهیر صدر اسلام با اعداد و ارقام نجومی می‌آورد که معلوم می‌کند، ثروت جامعه در اختیار چند درصدِ افراد جامعه بوده عده‌ای که فرصت اندک خدمت به توده‌ها را فرصت چپاول و غارت اموال عمومی دانسته و به جمع‌آوری ثروت پرداختند. به مختصری از این گزارش‌ اشاره‌ای می‌کنیم:
* زبیر - پس از مرگ، یازده خانه در مدینه، دو خانه در بصره و خانه‌ای در کوفه و نیز مصر از خود به جا گذاشت. وی چهار همسر داشت که به هر کدام یک میلیون و دویست هزار سکه (طلا یا نقره) به عنوان سهم‌الارث رسید. جمع ثروت زبیر پنجاه و نه میلیون و هشتصد هزار سکه بود که علاوه ‌بر این اراضی زیادی در شهرهای مختلف از او باقی ماند. نیز هزار اسب، هزار برده و هزار کنیز را در شمار ماتَرَک او شمرده‌اند
* طلحه - وی قصری باشکوه در مدینه داشت و درآمد روزانه‌اش از راه فروش غلات، هزار سکه طلا یا بیش از آن بود از عمرو عاص نقل است که وی به اندازه صد پوست گاو پر از طلا از خود بر جا گذاشت و به نقل دیگر سیصد پوست.
* عبدالرحمن بن عوف - وی هزار شتر، سه هزار رأس گوسفند، و صد اسب از خود به جا گذاشت. شمش‌های طلای او به اندازه‌ای بود که برای تقسیم کردنشان از تبر استفاده شد. چندان که دست‌های تبرداران از شکستنِ بسیارِ شمش‌ها تاول زد.
* زیدبن ثابت - شمش‌های طلای وی نیز با تبر شکسته شد و اموالش صد هزار دینار طلا ارزش‌گذاری گردید.
آنچه ذکر شد به جهت اختصار، بخشی از ثروت‌های افراد مذکور بود و علاقه‌مندان می‌توانند مشروح این فهرست و نیز ثروت‌های دیگر افراد را درجلد ۸ الغدیر از صفحه ۲۸۲ به بعد ملاحظه نمایند.
طبیعی است که این شرایط، قابل استمرار نبود. هنگامی‌که خلیفه سوم به قتل رسید، مدینه مملو از جمعیت بود و گروه‌های زیادی از مسلمانانِ سرزمین‌های اسلامی در آنجا حضور داشتند، آنان با هجوم به خانه امیرالمؤمنین تقاضا کردند که آن حضرت خلافت را بپذیرد. ازدحام چنان بود که امام حسن و امام حسین(ع) صدمه دیدند و عبای حضرت شکافته شد. امیرمؤمنان در ابتدا خواسته‌ مردم را نپذیرفت. این امتناع از باب شانه تهی کردن از مسئولیت الهی نبود بلکه همان‌گونه که آن حضرت در خطبه ۹۲ خود بدان ‌اشاره فرموده، شرایط جامعه به حدی دشوار شده بود که تاب پذیرش عدل علوی را نداشت: «إنّ الآفاقَ قد اَغامَت وَ المَحَجّهًَْ قَد تَنَكّرَتْ؛ فضای جامعه را ابرهای فتنه فرا گرفته و راه راستی و حقیقت نامعلوم گردیده است.» اما هنگامی که اصرار مردم از حد خود گذشت بلکه به تهدید انجامید، حضرت با آنان شرط فرمود من اگر زمام امور را در دست بگیرم آن‌گونه که خود می‌دانم عمل خواهم کرد و به توصیه و سرزنش شما گوش نخواهم سپرد. همچنین فرمود: «به خدا سوگند که داد مظلوم را از آن که بر او ستم روا داشته می‌ستانم و مهار ظالم را گرفته به پذیرش حق وا می‌دارمش هر چند او را خوشایند نباشد.» و چون شرط امام پذیرفته شد، بر مسند خلافت ظاهری تکیه زد.
 ریخت و پاش طولانی مدت و بی‌حد و حساب بیت‌المال جامعه را به سمتی کشانده بود که تغییر یکباره وضعیت را برنمی‌تافت. چیزی که امام از قبل آن را گوشزد فرموده بود. اما آنان که اطراف امام را گرفته و تقاضای پذیرفتن خلافت را داشتند، فکر نمی‌کردند سخنان و شروط امیرمؤمنان تا آن حد جدّی باشد.
   امام در اولین اقدام کارگزاران و فرمانداران خلفای پیشین را عزل کرد و به مصلحت‌اندیشی کسانی که می‌خواستند معاویه را چند صباحی در مسند نگاه دارند تا برای حضرت از مردم شام بیعت بستاند وقعی ننهاد و آن را «خدعه در دین و ریاکاری» دانست. این سیاست امیرمؤمنان بود پاکی، صداقت و حقیقت. آن حضرت در اتمام‌حجتی قاطعانه فرمود اگر پول بیت‌المال را مهریه زنانتان کرده یا با آن کنیزانی خریده باشید من آن را پس گرفته و به بیت‌المال بازمی‌گردانم. (خطبه ۱۵) مسعودی مورخ مشهور می‌نویسد: امام علی همه املاکی را که به ناحق از مسلمانان گرفته شده بود بازستاند و آنچه در بیت‌المال بود بین مردم تقسیم کرد و هیچ‌کس را بر دیگری برتری نداد.[مروج الذهب 2/582]
   امام در اقدام دیگر کارگزارانی پاک دست و خدوم به سراسر مناطق اسلامی فرستاد و ضمن ارسال بخشنامه‌هایی از مردمِ آن سرزمین‌ها خواست ضمن یاری کردن فرمانداران و اطاعت از اوامرشان، مراقب آنان نیز باشند و چنانچه خطایی کردند یا به جای خدمت به سوی زراندوزی و‌ اشرافیگری میل پیدا نمودند، بدون فوت وقت، گزارش دهند. آن حضرت به این نظارت عامه اکتفا نفرمود بلکه مأمورانی مخفی گماشته بود که پیوسته شرح عملکرد نمایندگان و کارگزاران را به آن حضرت ارائه می‌کردند. همان‌گونه که در نامه ۳۳ به کارگزار خود می‌نویسد: «کَتَبَ عَینى بِالمَغرِبِ إلَىَّ...؛ جاسوس و مأمور مخفی من در مغرب اینچنین نوشته است...»
توبیخ‌های شدید فرمانداران و احیانا عزل و حسابرسی آنان در بخش نامه‌های نهج‌البلاغه، این حقیقت را روشن می‌کند که امام در مسیر برپایی عدالت، هیچ ملاحظه‌ای را نمی‌پذیرفت و با هیچ کس عقد اخوت نبسته بود به عنوان نمونه به چند خطاب امام به کارگزاران خاطی توجه کنید:
 - به خدا سوگند اگر به من خبر رسد که تو در مال مسلمانان اندک یا بسیار خیانت کرده‌ای، چنان بر تو سخت بگیرم که درمانده اداره زندگیت بمانی. (نامه ۲۰)
 - دهقانان شهر تو شکایت دارند که با آنان درشتی می‌کنی و سخت می‌گیری... (نامه ۱۹)
- مسئولیت تو طعمه و شکاری نیست که آن را صید کرده باشی بلکه امانتی‌ست بر عهده‌ات که مافوق تو آن را به دستت سپرده و موظف به حفظ آن هستی. (نامه ۵)
 - به من خبر داده‌اند که تو کشت و زراعت زمین را مالک می‌شوی و به هر چه می‌رسی از آن خود می‌کنی و آنچه به دست می‌آوری می‌خوری. حساب خود را به من بازپس ده و بدان حساب خدا بزرگ‌تر از حساب مردمان است. (نامه ۴۰)
- اگر آنچه در‌باره تو به من رسیده درست باشد، شتر خانگی و بند کفشت از تو بهتر است و همچون تویی شایستگی ندارد که پاسداری مرزی را به او بسپارند یا کاری را بر عهده‌اش نهند یا رتبه‌اش را فزونی داده و در امانتی شریکش سازند. (نامه ۷۱)
- چگونه خوردن و نوشیدن را بر خود گوارا کرده‌ای و حال آنکه می‌دانی حرام می‌خوری و حرام می‌آشامی... از اموال یتیمان و مستمندان و مؤمنان و مجاهدانی می‌خوری که خدا این مال‌ها را ارزانی‌شان داشته و شهرها را به دست ایشان مصون فرموده است. (نامه۴۱)
اما ساده‌زیستی امام در دوره حکومت روشن‌تر از آفتاب است. علامه مجلسی می‌نویسد امام در مقابل مردم کوفه اعلام فرمود: «اگر من بیش از این اموال و مَرکب و خدمتکارم از میان شما رفتم بدانید که خیانتکارم.» [بحار 20/137] آن حضرت می‌فرمود: «خداوند بر پیشوایان عادل واجب کرده است که خود را در ردیف مردم ضعیف و ناتوان قرار دهند.»
   از امام باقر(ع) روایت شده که فرمود به خدا قسم علی چون بندگان می‌نشست و چون بندگان غذا می‌خورد و در طول پنج سال حکومتش خشتی بر خشت ننهاد. راوی می‌گوید در زمستانی سرد بر علی(ع) وارد شدم و دیدم قطیفه‌ای بر خود انداخته و از شدت سرما به خود می‌لرزد. عرض کردم خداوند برای شما و خانواده‌تان از بیت‌المال سهمی قرار داده است. فرمود من نمی‌خواهم به شما اندک چیزی تحمیل کنم. این قطیفه را نیز که می‌بینی از مدینه با خود آورده‌ام.
   سُوَید گوید روزی بر امیرالمؤمنین(ع) وارد شدم و مشاهده کردم در خانه، چیزی جز کهنه حصیری وجود ندارد و حضرت بر آن حصیر نشسته است. گفتم یا امیرالمؤمنین شما حاکم مسلمانان هستید و بیت‌المال در اختیارتان است. حضرت‌گریست و فرمود ‌ای سوید! انسان عاقل خانه‌ای را که بناست از آن کوچ کند نمی‌آراید. در حالی که در برابر ما خانه اقامت و آخرت قرار دارد و ما متاع خود را به آنجا انتقال داده‌ایم و خود نیز به آنجا کوچ خواهیم نمود. سوید گوید به خدا قسم من نیز از سخن امام‌گریستم.
دوره حکومت اندک و پر بار امام علی علیه‌السلام به برپایی حق و عدالت و مبارزه با ‌اشرافیگری و چپاول بیت‌المال طی شد.
سید ابوالحسن موسوی طباطبایی