زلال بصیرت (۲۶۰) : بیانیه گام دوم انقلاب بهترین زمینه برای پژوهش ۱۳۹۹/۰۵/۲۲
زلال بصیرت
بیانیه گام دوم انقلاب بهترین زمینه برای پژوهش
۱۳۹۹/۰۵/۲۲
بسم الله الرحمن الرحیم
تحول در حوزههای علمیه از برکات انقلاب اسلامی است. حوزه قبل از انقلاب و حوزه بعد از انقلاب، اصلا قابل مقایسه نیست؛ در آن زمان تصور عمومی مردم- حتی متدینان- نسبت به حوزه و دستگاه روحانیت این بود که محصول حوزه، تربیت افراد غالباً محروم جامعه برای روضهخوانی و ارتزاق از این مسیر است.
به برکت مجاهدتهای علما و حرکت مخلصانه امام(ره)، امروز روحانیت در دنیا، عزتمند شده است.اگر بگوییم در دهههای بعد از انقلاب، شخصیت اول جهان از لحاظ توجه دنیا، یک طلبه بوده است، سخن گزافی نگفتهایم؛ حتی دشمنان نیز هیبت و عظمت امام(ره) را میشناختند و برای او احترام قائل بودند.
شکوفایی حوزههای علمیه بعد از انقلاب
انقلاب سبب شد تا حوزهها احساس شخصیت و هویت کنند. با وقوع انقلاب اسلامی، حوزههای علمیه فهمیدند که میتوانند در جامعه، کاری انجام دهند، بلکه وظیفه مهمی در جامعه دارند. در سایه این انقلاب، حوزهها وظایف خود را درک کردند و در صدد انجام آن برآمدند که بخشی از این وظایف امور پژوهشی بود؛ در حالی که قبل از انقلاب روش مرسوم در حوزههای علمیه، صرفا پرداختن به یکسری دروس سنتی بود، بدون اینکه نیازهای جامعه را درک کنند تا دردی از آنها دوا کنند؛ اگر هم کسانی به نیازهای جامعه توجه داشتند، بسیار اندک بودند.
دستاوردهای حوزههای علمیه، حتی در همان دهه اول انقلاب بیش از دستاوردهای حوزه در صدسال قبل از آن بود؛ چون حوزه جایگاه خود را شناخت. البته باید اعتراف کرد که هنوز نسبت به اهدافی که انقلاب دارد و وظایفی که باید به انجام برسد، فاصله بسیاری وجود دارد؛ اما اگرچه سرعت پیشرفت نسبت به نیازها کم است، دستکم راه را پیدا کرده است.
بیانیه گام دوم انقلاب، زمینهساز تحقیق و پژوهش
بهترین راهنمایی برای فعالیت و پژوهش، بیانیه رهبری (گام دوم انقلاب) است که علیرغم حجم اندک آن، بسیار بسیار حسابشده و دقیق است و کلمه به کلمه آن حسابشده به کار رفته است؛ خداوند را شکر میکنیم که چنین رهبری را به ما عطا فرموده و چنین مطالبی را به وی الهام کرده است. حال نوبت ماست که با تقویت رشتههای تخصصی در حوزهها و کارهای پژوهشی عمیقتر تکلیف خود را در این زمینه انجام دهیم.
علم از نگاه غربیها
در غرب، مطلق علم و دانستن، یک ارزش است و چه بسا افرادی حاضر به صرف وقت و هزینه زیادی برای یکسری معلوماتی هستند که شاید اثر چندانی هم در جامعه نداشته باشد! البته همین جدیت در تحصیل علم سبب پیشرفتهای متعددی برای آنها شده است؛ ولی علومی که در غرب مورد تحقیق قرار میگیرد، اموری هستند که نهایتا محدود به زندگی این دنیا میشود و مثلا رفاه بیشتری برای افراد به ارمغان میآورد.
اما آیا هر علمی، دارای ارزشی اصیل است و یا برخی از علوم مقدمه برای امر مهمتر و بالاتری هستند؟ ریشه این مسئله، مسئله مهمتری است که در فلسفه ارزشها و اخلاق به آن پرداخته میشود و از دیرباز مورد توجه دانشمندان و متفکران بوده است.
بعد از قرون وسطی در اروپا این مسئله مطرح شد که این دانستههای ما که برخی از آنها از سنخ هستها و نیستها و برخی دیگر از سنخ بایدها و نبایدها هستند، آیا یک نوع هستند یا چند نوع؟ افرادی مانند کانت، هیوم و برخی دیگر معتقد شدند که انسان دو نوع درک دارد؛ نظری و عملی. حتی برخی تصریح کردند که دو نوع عقل داریم؛ یکی عقل نظری که واقعیات و هستها را نشان میدهد و عقل عملی که به بایدها و نبایدها میپردازد. اما اینکه چه رابطهای بین این مدرکات، یعنی هستها و نیستها با بایدها و نبایدهاست، مسئلهای است که کتابها درباره آن نوشته شده و بحثهای زیادی روی آن صورت گرفته است. در باور ما، ارزشها، جنبه الهی نیز دارند، بر اساس یک فرض، بین عقل نظری و عقل عملی، رابطه وجود دارد، بلکه بالاتر، عقل عملی، در خدمت عقل نظری است؛ به این معنا که عقل نظری وجود یک نوع کمال و رشد را درک میکند، (که به اعتقاد ما آن کمال، قرب الهی است) و عقل عملی، بایدها و نبایدهایی را ترسیم میکند که با رعایت آنها میتوان به چنین کمالی رسید. اگر مقدمه فوق را پذیرفتیم، آیا حوزهای که بعد از انقلاب متحول شده و امکانات و زمینههای فراوانی در آن وجود دارد، واقعاً وظیفهاش همین است که در حال حاضر انجام میدهد؟! هرگز در عالم تا این اندازه شرایط برای پیشرفت علمیو پژوهش فراهم نبوده است، اما با این وجود آیا کمبودهایی نداریم؟! اگر باور داریم، کمال و قرب الهی ارزشمندترین چیزی است که انسان میتواند به آن برسد، چه اندازه تلاش کردهایم که خودمان و سپس دیگران را به سوی این هدف ارزشمند دعوت کنیم؟ جا دارد گروهی از افراد خوشفکر و باانگیزه و پرتلاش، با همت تحقیق کنند و کمبودهایی که در زمینه معارف دین وجود دارد را جبران کنند و اکنون که زمینه شناخت و تلاش فراهم است، از آن استفاده کنند؛ البته گاهی توجه ما به هدف و قله نیست و راه را اشتباه میرویم.
سخنرانی آیتالله مصباح یزدی(دامظله) در مراسم اختتامیه جشنواره امام خمینی(ره) در جمع طلاب مدرسه معصومیه؛ قم؛ 30 / 11 / 1397 .
به برکت مجاهدتهای علما و حرکت مخلصانه امام(ره)، امروز روحانیت در دنیا، عزتمند شده است.اگر بگوییم در دهههای بعد از انقلاب، شخصیت اول جهان از لحاظ توجه دنیا، یک طلبه بوده است، سخن گزافی نگفتهایم؛ حتی دشمنان نیز هیبت و عظمت امام(ره) را میشناختند و برای او احترام قائل بودند.
شکوفایی حوزههای علمیه بعد از انقلاب
انقلاب سبب شد تا حوزهها احساس شخصیت و هویت کنند. با وقوع انقلاب اسلامی، حوزههای علمیه فهمیدند که میتوانند در جامعه، کاری انجام دهند، بلکه وظیفه مهمی در جامعه دارند. در سایه این انقلاب، حوزهها وظایف خود را درک کردند و در صدد انجام آن برآمدند که بخشی از این وظایف امور پژوهشی بود؛ در حالی که قبل از انقلاب روش مرسوم در حوزههای علمیه، صرفا پرداختن به یکسری دروس سنتی بود، بدون اینکه نیازهای جامعه را درک کنند تا دردی از آنها دوا کنند؛ اگر هم کسانی به نیازهای جامعه توجه داشتند، بسیار اندک بودند.
دستاوردهای حوزههای علمیه، حتی در همان دهه اول انقلاب بیش از دستاوردهای حوزه در صدسال قبل از آن بود؛ چون حوزه جایگاه خود را شناخت. البته باید اعتراف کرد که هنوز نسبت به اهدافی که انقلاب دارد و وظایفی که باید به انجام برسد، فاصله بسیاری وجود دارد؛ اما اگرچه سرعت پیشرفت نسبت به نیازها کم است، دستکم راه را پیدا کرده است.
بیانیه گام دوم انقلاب، زمینهساز تحقیق و پژوهش
بهترین راهنمایی برای فعالیت و پژوهش، بیانیه رهبری (گام دوم انقلاب) است که علیرغم حجم اندک آن، بسیار بسیار حسابشده و دقیق است و کلمه به کلمه آن حسابشده به کار رفته است؛ خداوند را شکر میکنیم که چنین رهبری را به ما عطا فرموده و چنین مطالبی را به وی الهام کرده است. حال نوبت ماست که با تقویت رشتههای تخصصی در حوزهها و کارهای پژوهشی عمیقتر تکلیف خود را در این زمینه انجام دهیم.
علم از نگاه غربیها
در غرب، مطلق علم و دانستن، یک ارزش است و چه بسا افرادی حاضر به صرف وقت و هزینه زیادی برای یکسری معلوماتی هستند که شاید اثر چندانی هم در جامعه نداشته باشد! البته همین جدیت در تحصیل علم سبب پیشرفتهای متعددی برای آنها شده است؛ ولی علومی که در غرب مورد تحقیق قرار میگیرد، اموری هستند که نهایتا محدود به زندگی این دنیا میشود و مثلا رفاه بیشتری برای افراد به ارمغان میآورد.
اما آیا هر علمی، دارای ارزشی اصیل است و یا برخی از علوم مقدمه برای امر مهمتر و بالاتری هستند؟ ریشه این مسئله، مسئله مهمتری است که در فلسفه ارزشها و اخلاق به آن پرداخته میشود و از دیرباز مورد توجه دانشمندان و متفکران بوده است.
بعد از قرون وسطی در اروپا این مسئله مطرح شد که این دانستههای ما که برخی از آنها از سنخ هستها و نیستها و برخی دیگر از سنخ بایدها و نبایدها هستند، آیا یک نوع هستند یا چند نوع؟ افرادی مانند کانت، هیوم و برخی دیگر معتقد شدند که انسان دو نوع درک دارد؛ نظری و عملی. حتی برخی تصریح کردند که دو نوع عقل داریم؛ یکی عقل نظری که واقعیات و هستها را نشان میدهد و عقل عملی که به بایدها و نبایدها میپردازد. اما اینکه چه رابطهای بین این مدرکات، یعنی هستها و نیستها با بایدها و نبایدهاست، مسئلهای است که کتابها درباره آن نوشته شده و بحثهای زیادی روی آن صورت گرفته است. در باور ما، ارزشها، جنبه الهی نیز دارند، بر اساس یک فرض، بین عقل نظری و عقل عملی، رابطه وجود دارد، بلکه بالاتر، عقل عملی، در خدمت عقل نظری است؛ به این معنا که عقل نظری وجود یک نوع کمال و رشد را درک میکند، (که به اعتقاد ما آن کمال، قرب الهی است) و عقل عملی، بایدها و نبایدهایی را ترسیم میکند که با رعایت آنها میتوان به چنین کمالی رسید. اگر مقدمه فوق را پذیرفتیم، آیا حوزهای که بعد از انقلاب متحول شده و امکانات و زمینههای فراوانی در آن وجود دارد، واقعاً وظیفهاش همین است که در حال حاضر انجام میدهد؟! هرگز در عالم تا این اندازه شرایط برای پیشرفت علمیو پژوهش فراهم نبوده است، اما با این وجود آیا کمبودهایی نداریم؟! اگر باور داریم، کمال و قرب الهی ارزشمندترین چیزی است که انسان میتواند به آن برسد، چه اندازه تلاش کردهایم که خودمان و سپس دیگران را به سوی این هدف ارزشمند دعوت کنیم؟ جا دارد گروهی از افراد خوشفکر و باانگیزه و پرتلاش، با همت تحقیق کنند و کمبودهایی که در زمینه معارف دین وجود دارد را جبران کنند و اکنون که زمینه شناخت و تلاش فراهم است، از آن استفاده کنند؛ البته گاهی توجه ما به هدف و قله نیست و راه را اشتباه میرویم.
سخنرانی آیتالله مصباح یزدی(دامظله) در مراسم اختتامیه جشنواره امام خمینی(ره) در جمع طلاب مدرسه معصومیه؛ قم؛ 30 / 11 / 1397 .