جرعه های معرفت-شرح حدیث معصومین (ع) در کلام رهبر انقلاب :
فضیلت نماز جعفر طیّار
فضیلت نماز جعفر طیّار
قال علی(ع) لما قدم جعفر بن ابیطالب(ع)، تلقاه رسولالله(ص) و قبل بین عینیه، فلما جلسنا ]قال رسول الله(ص):[ الا اعطیک؟ الا امنحک؟ الا احبوک؟ قال: بلی یا رسول الله. فقال(ص): تصلی اربع رکعات تقرا فیکل رکعه سورهًْ الحمد و سورهًْ ثم تقول «سبحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله و الله اکبر» خمس عشره مرهًْ ثم ترکع فتقول هذا التسبیح عشرا، ثم ترفع رأسک فتقول عشر مرات، ثم تسجد فتقول عشراً، ثم ترفع رأسک فتقول عشراً، ثم تقوم الی الرکعهًْ الثانیه فتفعل مثل ذلک؛ فذلک خمس و سبعون مرهًْ فی کل رکعهًْ؛ فان استطعت ان تصلیها کل یوم فافعل، فان لم تستطع ففی کل جمعهًْ، فان لم تستطع ففی کل شهر، فان لم تستطع ففی کل سنه، فان لم تستطع ففی عمرک مرهًْ(1)
«علی(ع) فرمود: وقتی جعفر بن ابیطالب(ع) از حبشه به مدینه آمد، پیامبر(ص) با او ملاقات کرد و پیشانی او را بوسید. وقتی نشستیم، پیامبر(ص) به جعفر فرمود: آیا نمیخواهی به تو هدیه و عطا و بخششی عطا کنم؟ جعفر گفت: بله یا رسولالله! پس پیامبر(ص) فرمود: چهار رکعت نماز بخوان که در هر رکعت پس از حمد یک سورهای بخوان، سپس پانزده مرتبه «سبحانالله و الحمدلله و لا اله الا الله و الله اکبر» میگویی؛ در رکوع هم ده بار این ذکر را میگویی؛ بعد از رکوع هم ده بار، در سجده اول ده بار، در سجده دوم ده بار، پس از سجده دوم در حال نشسته ده بار که جمعاً 75 مرتبه میشود و برای رکعت دوم بلند میشوی و مانند رکعت اول را انجام میدهی. اگر توانستی این نماز را هر روز بخوان؛ اگر نتوانستی هر جمعه و اگر نتوانستی هر ماه و اگر نتوانستی هر سال و اگر نتوانستی، در عمر خود یک بار این نماز را بخوان.»
***
- لما قدم جعفر بن ابی طالب(ع)؛
]امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: وقتی جعفر(ع)[ از حبشه بعد از سالها که در هجرت حبشه بود- و چه خدمات و چه زحمات و چه سختیهایی در آنجا کشیده بود- در سال ششم، ظاهراً بعد از فتح خیبر برگشت.
- تلقاهًْ رسولالله (ع) و قبل بین عینیه؛
پیغمبر که به جعفر خیلی هم علاقه داشتند، با او ملاقات کردند و پیشانی او را بوسیدند.
- فلما جلسنا ]قال رسول الله:[ الا اعطیک؟ الا امنحک؟ الا احبوک؟
]وقتی[نشستیم، حضرت به عنوان تشویق جعفر فرمودند: چطور است یک چیزی به تو بدهم؛ چطور است یک تفضلی به تو بکنم؛ چطور است یک هدیهای به تو بدهم. حالا حضرت میخواهند به این پسرعموی عزیز مجاهد زحمتکش خودشان که سالها رفته در غربت زندگی کرده و اسلام را ترویج کرده و پادشاه آنجا را مسلمان کرده، یک چیزی بدهند. چه چیزی؟ حضرت دست کنند ]در کیسهای[ مثلاً پنجاه سکه بهار آزادی ]بدهند[ و بگویند این مال تو؟
- قال: بلی یا رسولالله؛
[گفت:] بله، لطف کنید. او خوشحال شد که یک چیزی پیغمبر میخواهند به عنوان پاداش به او هدیه بدهند.
فقال: تصلی اربع رکعات تقرا فی کل رکعه سورهًْ الحمد و سوره؛ [حضرت] نماز جعفر را به او یاد دادند. ببینید؛ ارزشها اینها است. ما شاخصها را خیلی اوقات گم میکنیم. [پیامبر فرمود:] چهار رکعت نماز میخوانی؛ یک سورهای بعد از حمد بخوانی. در این روایات آن سوره «اذا زلزلت» و سوره مبارکه «و العادیات ضبحاً» و سوره «اذا جاء نصرالله» و «قل هو الله» ندارد. اینکه به اصطلاح در ماثور هست که این چهار سوره را بخوانند، در اینجا نیست.
- ثم تقول «سبحانالله و الحمد الله و لاالهالاالله و الله اکبر» خمس عشره مرهًْ؛ پانزده مرتبه بعد از قرائت [این ذکر- سبحانالله و الحمداله و لاالهالاالله و الله اکبر- را میگویی].
- ثم ترکع فتقول هذا التسبیح عشراً؛ ده بار در رکوع [این تسبیح- سبحان الله و الحمدلله و لاالهالاالله و الله اکبر- را میگویی].
- ثم ترفع راسک فتقول عشر مرات؛
و ده بار بعد از اینکه از رکوع سر بلند کردی [این ذکر- سبحان الله و الحمدلله و لا اله الا الله و الله اکبر- را میگویی].
- ثم تسجد فتقول عشراً ثم ترفع راسک فتقول عشراً ثم تقول الی الرکعهًْ الثانیهًْ فتفعل مثل ذلک، فذلک خمس و سبعون مرهًْ فی کل رکعهًْ؛
هر رکعتی 75 مرتبه «سبحان الله و الحمدلله و لااله الا الله و الله اکبر». چهار رکعت است که در چهار رکعت، مجموعا سیصد مرتبه میشود.
- فان استطعت ان تصلیها کل یوم فافعل؛
اگر طاقت این را داری و وقتش را داری که هر روز بخوانی این را، بخوان.
- فان لم تستطع ففی کل جمعهًْ؛
[ اگر طاقت آن را نداری، پس در هر جمعه این را بخوان.] که دیدهاید مرحوم حاج شیخ عباس در مفاتیح، نماز جعفر را جزو نمازهای روز جمعه ذکر میکنند که به طور خاص، مستحب است.
- فان لم تستطع ففی کل شهر، فان لم تستطع ففی کل سنهًْ؛
[پس اگر طاقت آن را نداری، هر ماه به جا بیاور و اگر طاقت آن را هم نداری،] سالی یکبار اقلا نماز جعفر را بخوانید.
- فان لم تستطع ففی عمرک مرهًْ؛
[اگر طاقت آن را نداری،] در طول عمرت، یک بار این را بخوان. این هدیه پیغمبر است. حالا این نماز جعفر و این نوافل گوناگون که چقدر بالخصوص من و شما باید به آن اهمیت بدهیم.
از دو نظر من و شما- ما عمامهایها که مسئولیتی هم داریم- باید اهمیت بدهیم: یکی از این نظر که مسئولیت ما خطیر است و احتیاج داریم به تغذیه مناسب؛ مثل کسی که کارش یک کار سخت بدنی است و این احتیاج دارد که بدنش را تغذیه کند، یا یک کار فکری خیلی سختی دارد، احتیاج دارد که این مغز را با مواد لازم مغذی مغز تعذیه کند، و الا از کار میافتد؛ یکی از این جهت کار ما خیلی سخت است؛ ما هم مسئولیت دینی داریم، خیلی از ما مسئولیت دنیایی هم داریم و کار ما بسیار دشوار است، [لذا] باید از درون تغذیه بشویم تا بتوانیم دیگران را تغذیه کنیم:
ذات نایافته از هستی بخش
کی تواند که شود هستی بخش(2)
خودمان باید اول خودمان را تغذیه کنیم. و دوم اینکه مردم به ما نگاه میکنند. این هم یک چیز دیگر که این هم یک علت غیر از علت اول است. مردم- لااقل بخشی از مردم- نگاه میکنند به ما و الگو میگیرند از ما؛ یک عده هم نگاه میکنند که عیب بگیرند از ما؛ فرق نمیکند؛ بایستی مراقب باشیم. این مراقبتها، احتیاج به تذکر و توسل و دعا و تضرع و این چیزها دارد؛ بدون اینها نمیشود.
شرح حدیث در ابتدای درس خارج؛ 1384/3/22
ـــــــــــــــــــــ
1- نوادر راوندی ص 160
2- جامی، هفت اورنگ، سبحهًْالابرار