فیلسوف مؤسس
۱۴۰۰/۱۱/۱۷
احمدحسين شريفي
آيتالله مصباح فيلسوفي نوآور، مبتکر و خلاق بود که هم از نظر علمي و هم از نظر ساختارسازي حقيقتاً شايسته وصف «فيلسوف مؤسس» است. او نهتنها در بسياري از علوم اسلامي و انساني صاحب نظريه و داراي نوآوريهاي محتوايي بود، بلکه این افتخار را داشت که مؤسس و بنیانگذار پارهاي از علوم اسلامي مثل معرفتشناسي و فلسفه اخلاق اسلامی باشد. افزون بر اينها او مؤسس و بنيانگذار نظام آموزشي نوين و بيسابقهاي در حوزههاي علميه بود. او عملاً کار تحول در ساختار و نظام آموزشي حوزههای علمیه را پيش از انقلاب آغاز کرد.
کساني که با پيشينه مباحث فلسفي، اعتقادي و اخلاقي آشنا هستند خوب ميدانند که آيتالله مصباح نوآوريهاي ساختاري و محتوايي گستردهای در اين علوم داشتند. تنها کساني اهميت نوآوريهاي ساختاري و محتوايي ايشان در کتاب آموزش فلسفه را بهدرستی درک ميکنند که آشنايي کاملی با مکاتب پيشين فلسفي يعني فلسفه مشاء، اشراق و حکمت متعاليه و ساختار و نظم مباحث فلسفی در این سه مکتب داشته باشند.
نیمنگاهی به تاريخ مباحث تفسيري و قرآني و مقايسه کارهاي تفسيري آيتالله مصباح با آنها تفاوتهاي چشمگیر و بينظيری را نشان ميدهد. دراینباره آيتالله فياضي ميفرماید:
بنده هماکنون نيز معتقدم ايشان در ميان افرادي که من ميشناسم، يکي از والاترين مفسران قرآن است؛ يعني کمتر کسي را در اين زمينه ميشناسم که مانند ايشان تفسير را بر اساس اصول اجتهادي و مباني صحيح استنباط بيان کند.1
کساني که با تراث اخلاقي در جهان اسلام آشنايي داشته باشند اهميت و جايگاه «اخلاق در قرآن» و کتاب کمنظير «خودشناسي براي خودسازي» ايشان را درک ميکنند. همانطور که پیشتر اشاره کردیم، براي آشنايي بيشتر با نوآوريهاي علمي ايشان در حوزههاي مختلف دانشي، ساليان قبل مجموعهاي در 4 جلد با عنوان «رهآوردها» منتشر شده است. ميتوان براي مطالعه بيشتر به آنها مراجعه کرد.
اما افزون بر آن به اعتقاد بنده آيتالله مصباح یزدی نخستين فيلسوفي است که:
یک. دانش معرفتشناسي اسلامي را به صورتی مدون عرضه کرد، و بدين ترتيب پايههاي هستيشناسي صدرايي را بر بنيانهاي محکمي از معرفتشناسي استوار ساخت و همين کار باعث دقتها و حتي نوآوريهاي مهمي در فلسفه اسلامي شد.
دو. دانش فلسفه اخلاق اسلامي را به صورتی مدون و منظم عرضه کرد؛ هرچند تا پيش از ايشان مسائلي از فلسفه اخلاق در لابهلای کتابهاي کلامي و فلسفي و اصولي و حتي منطقي به صورتي استطرادي و پراکنده وجود داشت، اما کسي که به صورتي ساختارمند و بيسابقه دانش فلسفه اخلاق اسلامي را عرضه کرد، آيتالله مصباح بود.
سه. علم اخلاق را «اسلامي» کرد؛ تا پيش از ايشان، اغلب عالمان اخلاق مسلمان تحت چنبره انسانشناسي و اخلاقشناسي ارسطويي بودند. کسي که اخلاق اسلامي را حقيقتاً «اسلامي» و «قرآني» کرد و آن را از مبنای انسانشناختی یونانی و قالبهاي نارساي ارسطويي نجات داد، آيتالله مصباح بود.2
چهار. به صورتي نظاممند و دقيق فلسفههاي مضاف را از دل بنيانهاي هستيشناسي، معرفتشناسي و انسانشناسي استخراج کرد و تدوين نمود و به مرحله آموزش همگاني (در قالب طرح ولايت و طرح معرفت و...) رساند.
پنج. گرانبهاترین و سنگينترين طرح تاريخي در حوزه علوم عقلي اسلامي (فلسفه، عرفان، منطق، معرفتشناسي و کلام) یعنی «دائرةالمعارف علوم عقلي» را مديريت کردند که اجرای این طرح بزرگ خود حاکي از عمق نگاه آيتالله مصباح است.
افزون بر اینها، او در عرضه معارف ديني هم نوآوري داشت؛ وي حتي سخنرانيهاي عمومي خود را با تحليل و تبيين مفاهيم آغاز ميکرد و معتقد بود بسياري از بدفهمیها و سوءبرداشتها ناشي از مغالطه اشتراک لفظي است؛ به همين دليل، روش پژوهش و آموزش و سخنراني خود را به اين شيوه سامان میداد که ابتدا مفاهيم اصلي و مهم و مفردات بحث را بهدرستی و با دقت تعريف ميکرد و سپس به تحليل مسئله ميپرداخت. در بحث از آزادي، دموکراسي، جامعه مدني، تساهل و تسامح، خشونت، ليبراليسم، اومانيسم، لذتگرايي، سودگرايي، معنويت، عرفان، اخلاق و بهطور کلي همه مباحث تخصصي و عمومي چنين رويهاي داشت. با اين کار، مانع بسياري از مغالطات و مردمفريبيهاي غربزدگان و اسلامستيزان میشد و بهتر میتوانست درباره حقايق و معارف ديني روشنگري کند.
پانوشتها:
1. اسلامی، محمدتقی، زندگينامه حضرت آيتالله مصباح، ص93.
2. میتوان گفت اندیشمندان مسلمان در نخستین مواجهه با اخلاق یونانی بهویژه نظام اخلاقی ارسطویی، مبانی انسانشناختی و ارزششناختی او را پذیرفتند و همچنین قالب ارسطویی عرضه اخلاق، یعنی نظام اعتدال و حد وسط را پذیرفتند و البته کوشیدند محتوایی اسلامی در درون آن بریزند. برای مثال کتاب تهذیب الاخلاق ابن مسکویه و حتی قرنها بعد، کتاب جامع السعادات ملامحمد مهدی نراقی را میتوان در این قالب دستهبندی کرد. بعدها عدهای کوشیدند برای عرضه اخلاق اسلامی قالبها و ساختارهای جدیدی که آن را با فکر اسلامی متناسبتر میدانستند، تولید کنند، اما در عینحال، چارچوب مبانی انسانشناختی ارسطویی را حفظ کردند. کتاب احیاء علومالدین غزالی و یا کتاب اخلاق ناصری خواجهنصیرالدین طوسی را میتوان در این چارچوب ملاحظه کرد. ازجمله نخستین کسانی که کوشید نظام اخلاق اسلامی را متکی و مبتنی بر مبانی فکر اسلامی (مبانی هستیشناختی، معرفتشناختی و انسانشناختی اسلامی) و منابع فکر اسلامی (قرآن، روایات و عقل) و همچنین مقاصد زیست اسلامی (قرب الهی و کمال نهایی) و همچنین با متدلوژی و روششناسی سازگار با فکر اسلامی تولید و عرضه کند، آیتالله مصباح یزدی بود. کتاب اخلاق در قرآن ایشان در نوع خود کتابی بینظیر و تقریباً بیسابقه در حوزه اخلاق اسلامی است.