۳۱ - احمدحسين شريفي : توصیفی از سلوک علمی و عملی علامه مصباح یزدی - حکیم «ولایتگستر» و سپر انقلاب ۱۴۰۰/۱۲/۱۰
توصیفی از سلوک علمی و عملی علامه مصباح یزدی - ۳۱
حکیم «ولایتگستر» و سپر انقلاب
۱۴۰۰/۱۲/۱۰
احمدحسين شريفي
سخن پایانی
به اعتقاد بنده، نفرت از آيتالله مصباح و تلاش شبانهروزي غربزدگان و اسلامستيزان و ولايتگريزان براي دور نگهداشتن نسل جوان از ايشان دلايل متعدد دارد که در ادامه به پارهای از آنها اشاره میکنم.
یک. آيتالله مصباح يزدي منطقي قوي و نفوذناپذير داشت، تجسم حکمت اسلامي و قرآني بود؛ مقلدان فکر و فرهنگ غرب را ياراي مواجهه با منطق مستحکم او نبود و آنان که دل و دين بهجایی ديگر باخته بودند، چارهاي جز ترور شخصيت او را نداشتند.
دو. شجاعتي کمنظير در بيان حقايق با بياني شفاف و رسا و منطقي مستحکم داشت؛ و افراد زبون، در رویارویی با شجاعان و دليران، براي سرپوش نهادن بر ضعف و حقارت خود چارهاي جز خاکپاشی بر چهره خورشید و گلآلود کردن آب ندارند.
سه. او با بصيرتي کمنظير پنهانيترين اهداف نفوذيهاي غرب در جريان فکر و فرهنگ انقلابي را ميديد و ميشناخت و به دليل شجاعت کمنظيري که داشت، آنها را آشکار ميکرد؛ او حاصل سالها نيروسازي غربيان براي زدودن فکر و فرهنگ اسلامي را از میان برد و اين يکي از رازهاي کینههای کهنه و ریشهدار رهبران روشنفکري غربزده از ايشان است.
چهار. فقط يک عالم ديني نبود؛ عالمی انديشهپرور بود؛ او در کار نيروسازي و کادرسازي فکري براي انقلاب اسلامي تلاش میکرد، پس براي جلوگيري از نفوذ انديشه و حکمت او که همان انديشه و حکمت انقلاب و اسلام است، سادهترين راه را ترور شخصيت او ميدانستند. غافل از اينکه علم، نور است و حکمت، چونان رودي روان که کسي نميتواند براي هميشه سدی رودروی آن بسازد.
پنج. صرفاً يک فيلسوف «ولايتپذير» نبود؛ بلکه حکيمي «ولايتگستر» هم بود؛ و در طول تاريخ اسلام، دشمنان همواره سختترين و بيرحمانهترين هجمهها را با ولايتگستراني چون سلمان و ابوذر و عمار و مالک و مقداد و میثم تمار و حجر بن عدي و... داشتهاند و با ترور شخص یا شخصیت آنان خواستهاند بازوان ولايت را قطع کنند.
شش. آيتالله مصباح يک فرد نبود؛ بلکه عقبه تئوريک نظام بود؛ با ترور شخصيت و دانش و انديشه او ميخواستند و ميخواهند شخصيت و علم و انديشه انقلاب را ترور کنند. به تعبير ديگر، ميتوان گفت آيتالله مصباح خودش هدف اصلي نبوده و نيست؛ او سپر دفاع از اسلام و قرآن و ولايت و انقلاب اسلامي بوده و هست.
هفت. علامه مصباح یک شخص نبود، بلکه نماد و نمونه عالی و پیشرو و پیشگام روحانیت آگاه و بصیر و مجاهد بود. به همین دلیل، همه حقد و کینههای خفته و نهان از روحانیت مجاهد شیعه در همه دورانها، توسط حامیان ایده اسلام منهای روحانیت بر سر او آوار میشد و هنوز هم میشود.
اما دشمنان و بدخواهان اسلام و انقلاب بدانند که اگر اسلافشان توانستند نور سلمان و ابوذر و مقداد و عمار و حجر بن عديها را خاموش کنند و از تأثيرگذاري آنها در گستره تاريخ بکاهند، اینان هم ميتوانند چراغ روشنيبخش علم و انديشه مصباح یزدی را خاموش کنند. مصباح یزدی برکهاي نبود که در گذر زمان رنگ و طعم ببازد؛ او همچون رودي جاري در گستره تاریخ است که تازه بعد از هجران، جوششی نو و جريانی پرخروش آغاز کرده است؛ غربباوران و ولايتستيزان خوب ميدانند که اين رود پرتلاطم با قوت دانش و خرد و انديشه، در پی جاری ساختن معنا و معنویت اصیل در همه ابعاد زندگی انساني است و تا تحقق منويات رهبر معظم انقلاب و تا ثمر نشستن تمدن اسلامي، از حرکت باز نخواهد ايستاد.
فهرست منابع:
- قرآن کریم- نهجالبلاغه.
- ابن کثير دمشقي، اسماعيلبنعمر، البدايهًْ و النهايهًْ، دارالفكر، 1407ق.
- اسلامی، محمدتقی، زندگينامه حضرت آيتالله مصباح، قم، پرتو ولایت، ۱۳۸۲.
- پاينده، ابوالقاسم، نهج الفصاحه، تهران، بینا، چهارم، 1382.
- التفسير المنسوب الي الامام الحسن العسکري، ص 343.
- تمیمی آمدی، عبدالواحد، تصنیف غررالحکم و درر الکلم، تصحیح مصطفی درایتی، قم، دفتر تبلیغات، ۱۳۶۶.
- جمعی از نویسندگان زیر نظر مصباح یزدی، محمدتقی، فلسفه تعلیم و تربیت، تهران، انتشارات مدرسه، 1390.
- سنائی غزنوی، دیوان اشعار، به اهتمام پرویز بابایی، تهران، نگاه، ۱۳۷۵.
- شریفی، احمدحسین، مبانی علوم انسانی اسلامی، ویراست دوم، تهران، مرکز پژوهشهای صدرا، ۱۳۹۵.
- صنعتی، رضا، مصباح دوستان، تهران، انتشارات انقلاب اسلامی، ۱۳۸۹.
- طوسى، محمد بن الحسن، الأمالي، قم، بینا، 1414ق.
- كلينى، محمد بن يعقوب، الكافي، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چهارم، 1407ق.
- كوفى اهوازى، حسين بن سعيد، الزهد، قم، بینا، 1402ق.
- لیثی واسطی، علیبنمحمد، عیون الحکم و المواعظ، تصحیح حسین حسنی بیرجندی، قم، دار الحدیث، ۱۳۷۶.
- مصباح یزدی، محمدتقی و دیگران، گفتمان روشنگر درباره اندیشههای بنیادین، تدوین علی زینتی، قم، موسسه
امام خمینی، ۱۳۹۱.
- مصباح یزدی، محمدتقی، اخلاق در قرآن، محمدحسین اسکندری، قم، موسسه امام خمینی(ره)، دهم، ۱۳۹۸.
- آفتاب مطهر، نگارش غلامرضا گلیزواره، قم، موسسه امام خمینی، ۱۳۹۱.
- بهسوی او، تحقیق محمدمهدی نادری قمی، قم، موسسه امام خمینی، ۱۳۸۳.
- درباره پژوهش، تحقیق جواد عابدینی، قم، موسسه
امام خمینی، ۱۳۸۹.
- رابطه علم و دین، تحقیق علی مصباح، قم، موسسه
امام خمینی، ۱۳۹۲.
- نظريه سياسي اسلام، نگارش کریم سبحانی، قم، موسسه امام خمینی، ۱۳۹۱.
- راهيان کوي دوست، قم، موسسه امام خمینی، ۱۳۹۱.
- جانها فدای دین، قم، مؤسسه امام خمینی(ره)، 1388.
هاشمی رفسنجانی، اکبر، دوران مبارزه، به اهتمام محسن هاشمی، تهران، دفتر نشر معارف انقلاب، ۱۳۸۶.