3483 - اخبار ویژه ۱۴۰۱/۱۲/۲۶
وقتی کسری بودجه و انضباط مالی وارونه روایت میشود
کارشناس اقتصادی حامی دولت سابق در مجادلات سیاسی، این بار مدعی شد دولت سیزدهم، دنبال تدوین بودجه انبساطی است.
مهدی پازوکی در چند دولت مدعی اعتدال و اصلاحات، بهعنوان «مشاور اقتصادی معاون سازمان مدیریت و برنامهریزی» و «مدیرکل مرکز مدارک اقتصاد، اجتماعی و انتشارات سازمان بودجه» فعالیت کرده است. او در گفتوگو با فرارو اظهار داشت: «بنا بر گفته رئیسسازمان برنامه و بودجه، دولت با کسری ۲۰۰ هزار میلیاردی مواجه است. دلیل این اتفاق هم نوع بودجه سال ۱۴۰۱ بود. چرا که مجلس و دولت یک بودجه انبساطی بستند. یکی از کارهایی که وقتی با کسری بودجه مواجه هستیم که به واسطه آن کشور دچار افزایش نقدینگی و تورم میشود، این است که در بودجه بعدی (۱۴۰۲) هزینههای غیرضروری کاهش پیدا کند. البته هنوز مشخص نیست که آیا در بودجه سال آینده چنین اقدامی انجام شده یا خیر، ولی حتی اگر الان بودجه هم منتشر شود، مشخص نمیشود.»
او افزود: «از طرف دیگر به نظر من باید سازمان برنامه کاملا علمی با بودجه برخورد کند. زیرا هیچ کجای دنیا در شرایطی که کشور تورم فزاینده دارد و مداوم با کسری بودجه و خلق پول مواجه است، بودجه را انبساطی نمیبندند. البته وقتی ما به هیچ قسمتی از اقتصاد کشورمان علمی نگاه نکنیم، معلوم است که بودجه کشور را هم غیرعلمی نگاه کنیم.
پازوکی تصریح کرد: «میخواهم بگویم که میتوان کشور را اداره کرد، اما نیاز به برنامه و مهارت درست دارد. به عنوان مثال یکی از کارهایی که باید دولت برای افزایش درآمد خود انجام دهد، مولدسازی داراییها است. نکته جالب این است که در گزارش شش ماههای که ارائه کردند، عملا عملکرد دولت در این زمینه صفر بود. به زبان سادهتر بخواهم توضیح بدهم این است که دولت ایران بعد از دولت نروژ، بیشترین دارایی را میان دولتهای جهان دارد. در چنین شرایطی به جای چاپ پول و افزایش نقدینگی و پول پرقدرت در کشور، باید این اموال را به فروش برساند. اصلا این اموال برای همین مواقع مناسب است که درآمدزا باشند.»
وی افزود: «همه اینها را گفتم که باید بگویم مسئله این است که اصلا ارادهای برای بهبود اوضاع وجود ندارد. نه ارادهای برای به کارگیری نیروهای کارآمد، نه ارادهای برای رفع مشکلات اقتصادی و سیاسی و اجتماعی، نه ارادهای برای پیدا کردن راهحل و ایجاد آسایش و آرامش برای مردم. الان هم بودجه را انبساطی بستهاند و سال دیگر هم باز تکرار داستان کسری بودجه و استقراض از بانک مرکزی و افزایش نقدینگی و تورم سرسام آور است.» سایت فرارو در مقدمه گفتوگوی خود نوشته است: «کل بودجه سال آینده بیش از ۵هزار همت است و در حوزه درآمدی شاهد رشد ۴۰درصدی نسبت به بودجه سال گذشته هستیم. نکته حائز اهمیت در بودجه سال آینده افزایش محسوس در حوزه درآمدهای مالیاتی است؛ آنچنانکه در بخش مالیاتهای مستقیم، مصرف و فروش شاهد افزایش ۶۰درصدی نسبت به سال۱۴۰۱ خواهیم بود. در حوزه واگذاری داراییهای مالی نیز بودجه با رشد ۶۳درصدی مواجه شده است. این در حالی است که در سال جاری بر اساس اظهارات رئیسسازمان برنامه و بودجه به دلیل اینکه بخشی از درآمدها حاصل نشد، دولت با یک کسری بودجه ۲۰۰ هزار میلیاردی مواجه بود و به عقیده بسیاری از کارشناسان اقتصادی همین مسئله منجر به افزایش نقدینگی و تورم در کشور شده است».
درباره تحلیل فرارو و اظهارات آقای پازوکی باید یادآور شد که اولا چالش کسری بودجه، میراث دولت روحانی است و دولت جدید در این یک سال و نیم همه همت خود را به کار بسته و کسری مذکور را 280 هزار میلیارد تومان کاهش داده که به معنای مهار بیانضباطی مالی به ارث رسیده است. بنابراین سایت و کارشناس مذکور اگر انصاف داشتند، باید از این اقدام دولت جدید قدرشناسی میکردند.
ثانیا طبیعی است که مشکل کسری آن هم در مقیاس مذکور، در یک یا دوسال برطرف نمیشود. در عین حال اظهارات کارشناس فرارو علیه خود وی است. چه این که اهتمام برای افزایش درآمدهای مالیاتی -به عنوان شیوه مشروع و پیشرفته برای تامین درآمدهای مورد نیاز دولتها، به معنای تدوین بودجه انبساطی نیست. بلکه به معنای انضباط بخشیدن به آن است. جالب این که در دولت سابق، کسری بودجه از شیوههایی مانند ایجاد نقدینگی بیپشتوانه و چاپ پول و آیندهفروشی انجام میشد، اما کارشناس مغرض بحث ما، قادر به کمترین انتقاد و هشدار درباره نه برابر شدن نقدینگی و انفجار کسری بودجه نبود!
اخذ تسهیلات یک میلیون دلاری و خطابه علیه رانتخواری!
یکی از کاسبان دولت برجام و مجیزگویی آقای برجامی میگوید سوء ظن به بخش خصوصی جعلی، به کل بخش خصوصی تصمیم مییابد.
روزنامه شرق از قول «پدرام-س» از فعالان کاسبکار در اتاق بازرگانی نوشت: در یک اقتصاد بسته بخش خصوصی از دید افکار وابسته به دولت قلمداد میشود؛ زیرا یک مجوز فعالیت، وام بانکی یا ارز گرفته است که تخصیص هر یک وابسته به تأیید و طی روال دولتی است. از دید جامعه، این رویه وابستگی رانتی به دولت تعریف میشود؛ یعنی به قدری در اقتصاد بسته همه کارها به دولت متصل است که همه فعالیتهای اقتصادی نیز خواه ناخواه به دولت متصل میشود. در این اقتصادها، آنچه کمتر نزد افکار عمومی سنجیده و دیده میشود، این است که چه کسانی از این فضای بسته اقتصادی با بهرهجویی از رانتها سوء استفاده میکنند و چه کسانی فعالیت اقتصادی سالم و متعارف دارند و به موجب قانون مجبور هستند مجوز را از دولت و نهادهای دولتی بگیرند، فلان درخواست را بکنند، برای گرفتن تجهیزات به فلان شکل اقدام کنند و امثال آن. بنابراین تفکیک سره از ناسره در اقتصادهای بسته کار مشکلی است. بر این اساس اگر کسی یک مجوز و امتیاز غیرقانونی، استفاده کند و به ویژه این مهارت را داشته باشـد که آن را پنهان کند، به راحتی آشکار نمیشود؛ در اینجاست که بخش خصوصی در کشورهایی مثل ما بیش از اقتصادهای آزاد مورد اتهام و بدبینی جامعه قرار میگیرد.
سلطانی همچنین گفته است: در یک اقتصاد بسته، وابستگی بخشی از بخش خصوصی به دولت همیشه وجود دارد؛ به جهت اینکه آنجا سرچشمههای انتفاع اقتصادی با امتیازات ویژه بوده و طبیعی است که هرقدر بخش خصوصی ریشهدار و مستقل خود را از او جدا نگه دارد. بالاخره عدهای نوکیسه پیدا میشوند که خود را به آن سرچشمهها وصل کند و در نهایت اسم آنها هم بخش خصوصی میشود و اتهامی که به بخش خصوصی میزنند، این افراد مصداق مشخص و واقعی آن هستند، نه کل بخش خصوصی. رویکرد دولت در تقسیمبندی جامعه نیز در بخش خصوصی معنا مییابد. تلاشی که در قالب خصوصی سازی در ۱۵، ۲۰ سال گذشته انجام شده، عملا یک بخش خصوصی برساخته و جعلی را در کشور به وجود آورده است و نمیتوان انتظار داشت مردم در این بازار آشفته، نسخه جعلی و نسخه اصلی بخش خصوصی را تشخیص دهند و به همین خاطر، افکار عمومی سوءظنش را به همه بخش خصوصی تعمیم میدهد.
ژست به ظاهر منتقدانه این عضو اتاق بازرگانی به بخش خصوصی نوکیسه و رانتخوار در حالی است که وی به واسطه تمجیدهای بیپایه و متواتر از مشی سیاسیکارانه دولت سابق و پروژه برجام، مورد عنایت ویژه قرار داشت و مطابق اسناد منتشر شده، دست کم یک بار، بیش از یک میلیون دلار ارز دولتی (4200 تومانی) دریافت کرده است.
حمله نیابتی سایت اجارهای به شبکههای برونمرزی ایران
سایت اجارهای غربگرا نوشت: چرا حکام عرب و سعودی هیچگاه خواستار تعطیلی العالم نشدهاند؟ ایکاش صداوسیما بودجه مردم را بیش از این هدر ندهد و هرچه زودتر کرکره «العالم» و «پرستیوی» را پایین بکشد.
«انتخاب» که ظاهرا به نیابت از برخی رژیمهای مرتجع از عملکرد روشنگرانه شبکه العالم اذیت شده، مینویسد: «از زمانیکه قطر شبکه الجزیره را برای پیشبرد اهداف سیاسی خود در منطقه تاسیس کرد، ایران نیز تقریبا همزمان شبکه العالم را به همین جهت و برای تاثیرگذاری بر مردم کشورهای منطقه تاسیس کرد.»
سایت انتخاب با حالتی کینهتوزانه مینویسد؛
«شبکه العالم در سال ۱۳۸۲ تشکیل شد و هنوز بودجه کلانی را به خود اختصاص میدهد، اما هیچ مسئولی تاکنون نسبت به تاثیرگذاری این شبکه پاسخگو نبوده و مشخص نیست آمار بازدیدکنندگان شبکه فوق و تاثیرگذاری آن تا چه حد است. با توجه به محتوای ضعیف، تکراری و نخنمای آن مشخص است که این شبکه مخاطب خاصی را در جهان عرب به خود جذب نکرده و تحلیل و اخبار آن منبع و مرجع خبرنگاران نشده است. حتی تصاویر و فیلمهای برنامههای آن نیز نتوانسته در فضای مجازی بهصورت عمومی پخش شود. مخاطبان هم اگر نخواهیم بگوییم با بیتوجهی از کنار آن رد شدند، العالم را حتی جدی هم نگرفتند، چه برسد به مقامات عرب.
در مقابل رفتار رسانهای کشورهای عربی منطقه قابل توجه است که با تاسیس شبکههایی مانند الجزیره و «ایران اینترنشنال» تا حدی تاثیرگذاری سیاسی خود را ادامه میدهند که تبدیل به یک مولفه در گفتوگوهای سیاسی میان دو کشور میشوند و فعالیت این شبکهها بهعنوان یک مطالبه سیاسی محل امتیاز دادن میشود. البته ناگفته نماند که بخش عمده تاثیرگذاری «اینترنشنال» مرهون محدویتهای رسانهای در داخل است که موجب آسیب فراوان به رسانههای داخلی و انتقال مرجعیت رسانهای به خارج از کشور شده است.
سؤال اینجاست که عملکرد صداوسیما به جز تقلید و راهاندازی یک شبکه در مقابل شبکه کشور دیگر چه بوده است؟ آیا العالم نیز توانست مانند الجزیره یا حتی العربیه در سطح منطقه عمل کند و تبدیل به مولفهای در مذاکرات شود؟ چرا عربستان در مذاکرات و گفتوگوها با ایران هیچگاه خواستار تعطیلی العالم نشده؟
اولا پرستیوی و العالم بارها از روی ماهواره و از جمله از ماهوار یوتلست حذف شدهاند که بهخاطر اثرگذاری آنها بوده است وگرنه گرفتار ترس و تیغ سانسور نمیشدند.
ثانیا شبکه زرد اینترنشنال هرچند در اغتشاشات اخیر تمام آداب رسانهای را زیر پا گذاشت و در تراز شبکه ترویج جنایت و خشونت و ترور و آدمکشی و در خدمت موساد عمل کرد، اما با همان سرعت جنونآمیز برای ترویج خشونت از طریق دروغپراکنی رو به افول و ورشکستگی گذاشت و فارغ از جنایتکاری تامینکنندگان آن، بدون فعالیت زردش سند اعتبار بیشتر برای ملت ایران و جمهوری اسلامی است. «الحمدلله الذی جعل اعدائنا من الحمقاء». دشمن احمق، خود نعمت است.
ثالثا باید یادآور شد که سایتهای اجارهای داخلی، پادو و دنباله شبکههایی مثل بیبیسی و اینترنشنال و غیره هستند که آزادانه فعالیت میکنند و حال آنکه در طرف مقابل، حتی توئیتزدن یکی مثل خاشقجی هم تحمل نمیشود؛ چه رسد به اینکه روزنامه و نشریه و سایت و خبرگزاری داشته باشند.
رابعا پایین بودن سطح سواد و دانایی در نوع استدلال انتخاب موج میزند: «مشخص نیست آمار بازدیدکنندگان شبکه العالم و تاثیرگذاری آن تا چه حد است. با توجه به محتوای ضعیف، تکراری و نخنمای آن مشخص است که این شبکه مخاطب خاصی را در جهان عرب به خود جذب نکرده است». شما که آمار بازدید و تاثیرگذاری آن را ندارید، از کجا فهمیدید و نوشتید «مشخص است که این شبکه مخاطب خاصی را جذب نکرده است»؟! اتفاقا این مدل واکنش توأم با عصبانیت یک سایت اجارهای مخالفخوان و همسو با تبلیغات بیگانگان، نشان میدهد که شبکههایی مثل العالم و پرستیوی موثر بوده است.
دعوت به تعطیلی رسانههای برونمرزی در حالی است که همه کشورهایی که به اهمیت اثرگذاری بر افکار عمومی سایر کشورها- بهعنوان منبع تولید قدرت و عمق راهبردی- تاکید دارند، شبکههای برونمرزی تاسیس میکنند و بودجه لازم را برای آن اختصاص میدهند.
اصلاحطلبان در قدرت نباشند شاهد خروج نخبگان و سرمایهها از کشور خواهیم بود!
روزنامه اعتماد روز گذشته در مطلبی نوشت: « در واقع از سالهاي پاياني دهه 60 ساختار سياستگذار و نظامي حكمراني كشور به جاي بهرهمندي از نظرات نخبگان، شايستگان و عموم مردم به سمت ايجاد يك چرخه بسته از تصميمسازيها حركت كرد كه نتيجه چنين تصميماتي را ميتوان در بحرانهاي سالهاي 78، 88، 96، 98 و نهايتا 1401 به عينه مشاهده كرد. اگر تدبيري براي بهبود وضعيت و باز كردن قفلهاي اين چرخه بسته صورت نگيرد در ادامه هم بايد منتظر مشكلات افزونتري باشيم. بهطور كلي با ظهور چنين چرخه بستهاي از نظام تصميمسازيها، ابتدا روند مهاجران نخبگان، شايستگان از كشور تسريع ميشود. در مرحله بعد، سرمايهها از كشور خارج ميشوند و نهايتا آن دسته از شهرونداني كه نه امكان مهاجرت از كشور را دارند و نه از چنان سرمايهاي بهرهمند هستند كه با تكيه بر آن شرايط بهتري براي خود ايجاد كنند، اقدام به مواجهه با اين نظام تصميمسازيهاي بسته ميكنند».
چنین ادعایی در حالی مطرح میشود که چندی پیش محسن هاشمی عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران طی مصاحبهای گفته بود از 40 سال بعد از انقلاب 32 سال انتخابات دست اصلاحطلبان و اعتدالگرایان بوده است.
دوم اینکه روحانی با حمایت همین طیف سیاسی رای مردم را گرفت و در شرایطی که با انبوهی از وعدههای به ظاهر زیبا اما تهی و پوچ طی 8 سال علاوهبر نابودکردن معیشت مردم، افزایش چندصد درصدی قیمت مسکن، دلار، خودرو، کالاهای اساسی، کاهش چند ده درصدی ارزش پول ملی و... کشور را با 800 تحریم جدید دیگر تحویل داد و رفت و جریان مدعی اصلاحات به جای عذرخواهی از مردم وقیحانه در جای طلبکار نشستهاند.
سوم اینکه چندی پیش سایت انتخاب از رسانههای نزدیک به دولت قبل در نقد رفتار سیاستورزی مزورانه مدعیان اصلاحات نوشته بود: « نمیشود هم ژست اپوزیسیون را بخواهید، هم لذت پوزیسیون! هم منتقد حاکمیت باشید، هم نقش اولِ بستن لیستهای انتخاباتی، انتخاب شهردار و حذف چهرههای مردمی که حاضر به امتیازدهی به پدرخواندگان خودخوانده اصلاحطلب نیستند را ایفا کنید.»
چهارم اینکه تنها در یک سال و نیم گذشته از زمان روی کار آمدن دولت انقلابی سیزدهم بیش از 2700 نخبه مهاجر بـه کشـور بازگشته و سرمایهگذاری خارجی نیز نسبت به سالهای قبل رشد 2/5 برابری داشته است.
مانند توافق با عربستان، برای برجام هم توافق کنیم!
روزنامه آرمان ملی با طرح این سؤال که «آیا این توافق زمینه گشایشهای احتمالی بعدی را در آینده فراهم خواهد کرد؟ در این زمینه با چه چالشها و فرصتهایی مواجه هستیم؟» در مطلبی به نقل از فعال سیاسی اصلاحطلب نوشت: «تنشزدایی در سیاست خارجی ایران یک خواست عمومی ملت ایران است و به همین خاطر از حل مشکل ایران و عربستان استقبال شده است و حتماً با این توافق به احیای برجام هم کمک خواهد شد.»
در ادامه این مطلب آمده است: «این نکته را نیز باید در نظر گرفت که اگر توافق با عربستان تا این حد اثرگذار است، پس توافق با قدرتهای جهانی بهمراتب اثرگذاری و پایداری بیشتری دارند. وقتی با کشوری مثل عربستان میتوان توافق کرد که در کلیت خود تابع غرب و ایالاتمتحده است یا حداقل بدون نظر آنان اقدام مهمی نمیکند، در این صورت امکان توافقهای مشابه با همان قدرتها نیز فراهم است، حتی اگر فراهم نباشد، این نافی انجام گفتوگو، حتی کاملاً محرمانه نیست. امید است از این بازخورد توافق و تعامل درس بگیریم.»
مدعیان اصلاحات که هنوز نمیدانند نسبت عربستان و آمریکا و اساساً فرق این دو چه از منظر منطقهای و چه از منظر جهانی چیست و یا آنکه به محتوای توافق ایران و عربستان و مقایسه آن با برجام فکر کنند بازهم در تلاشاند از هر فرصتی استفاده کنند تا زلف همه دیپلماسی را به برجام گره زده و برای غرب خوشرقصی کنند! متصدیان حوزه دیپلماسی کشورمان بارها گفتهاند که در صورت تحقق شروط و مطالبات اصلی ملت ایران و انتفاع از منافع اقتصادی توافق برجام، آماده مذاکره هستند و از این موضع کوتاه نخواهند آمد.
ارز جهانگیری، یکی از رانتهای تاریخی اقتصاد ایران
روزنامه آفتاب یزد در مطلبی نوشت: «داستان نرخ ارز داستانی است که سبب شرایط خاص یک ملت و سود بادآورده برای یک عده خاص شده است. شاید بهجرئت بتوان گفت رانت نرخ ارز یکی از رانتهای تاریخی اقتصاد ایران است. ارز جهانگیری که سبب شد بخش مهمی از درآمدهای ارزی کشور صرف کالاهایی شود که یا اصلاً خریداری نشدند، یا خریداری شدند و با ارز آزاد به فروش رسیدند و یا کالاهای خریداریشده با ارز جهانگیری اصلاً وارد کشور نشدند و مجدد صادر شدند.... حاشیه سود چند صددرصدی هرگز در صورتهای مالی این شرکتها منعکس نشد و باعث زمین خوردن بورس شد. بهواسطه این دستکاری نرخ ارز که به بهانه تحریم و قاچاق ارز صورت گرفته مردم قدرت خرید خود را از دست دادهاند و قادر به خرید حتی مایحتاج ضروری زندگی خود نیستند.»