خبر هائی از اسلام ستیزان جنایتکار
بهنود گرچه هیچگاه به لحاظ سازمانی کارمند بیبیسی نبوده اما همکاری طولانیمدتی با این رسانه داشت به طوریکه اکنون یکی از رکوردداران همکاری با بیبیسی بدون رابطه استخدامی محسوب میشود.
مسعود بهنود پیش از فتنه سال ۸۸ همراه با صادق صبا به ایران سفر کرده و در اتاق سردبیری یکی از روزنامههای اصلاحطلب وقت برای بیبیسی فارسی کارمند جذب میکرد. در آن روزها بهنود با گذاشتن جلسات مشترک با روزنامهنگاران اصلاحطلب از آنها مصاحبه شغلی گرفته و برخی از آنها را به استخدام بیبیسی درآورد، بعدها فائزههاشمی فاش کرد که کارمندان رسانههای ضدانقلاب از طریق تحریریه روزنامههای اصلاحطلب تامین میشدهاند.
برخی از کارشناسان رسانه معتقدند این جدایی بیارتباط با فضای حاکم بر رسانههای فارسی خارج از کشور در یکسال اخیر نیست. با آغاز اغتشاشات، رسانههای فارسیزبان خارج از کشور دچار چنددستگی و بروز اختلافنظرهای شدید در نحوه پوشش اخبار و رویدادهای مرتبط با آن ناآرامیها شدند. برچسبهایی مانند تندرو، کندرو، سلطنتطلب، برانداز، منافق و جاسوس به یکدیگر زدند، البته شمسالواعظین در شرح این اختلافات گفته است که در حال حاضر دعوا بین بیبیسی و اینترنشنال بر سر پوند و تولید اخبار جعلی و سیاه است!
به گزارش جهان نیوز، پس از اغتشاشات پاییزی سال ۱۴۰۱ و با شکست توطئه سرویسهای جاسوسی غربی و صهیونیستی و تلاش آنان برای براندازی در سال 1401 و قطع امید آنان به شبهرسانههای فارسیزبان ضدانقلاب، تا امروز رسانههای فارسیزبان با سرعت بالا دچار سقوط شدهاند؛ برخی مانند شبکه تروریستی اینترنشنال مجبور به تغییر مدیریت و انتقال به آمریکا شده، برخی مانند بیبیسی فارسی با ریزش اساسی میان کارمندان روبهرو شده و تعدادی دیگر چون شبکه منوتو در حال تعطیلی هستند، این روند به خصوص پس از عملیات طوفانالاقصی و مشغلههای دیگر سرویس جاسوسی رژیم صهیونیستی و قطع حمایتهای مالی از این شبهرسانهها بیشتر تشدید شد، جدایی بهنود از بیبیسی پس از ۲۸ سال را هم میتوان در این دو چارچوب تحلیل کرد. این کنار رفتن باعث واکنش و ابراز ارادت و بندگی در میان اصلاحطلبان به این عنصر دروغپراکنی شده است.
در همین زمینه، محمدجواد روح «سردبیر روزنامه هممیهن» در یادداشتی نوشت: «خبردار شدم مسعود بهنود «عزیز» از مجموعه بیبیسی فارسی جدا شده. هم خوشحال شدم و هم ناراحت. خوشحال از اینکه یکی از باسابقهترین و معتبرترین برندهای مطبوعاتی ایران، دیگر به بیبیسی منتسب نمیشود؛ رسانهای که تا یک سال قبل و پیش از ناآرامیها، چه موافق آن بودیم و چه مخالف آن، تصویری از پایبندی به اصول حرفهای روزنامهنگاری را ارائه میکرد. اما حوادث پارسال، همچنان که بسیاری از متفکران را از مشاهده جایی فراتر از نوک دماغ خویش بازداشت؛ رسانههای خارج از کشور را هم دچار هیجان و نوعی احساس مسئولیت (یا بهتر بگویم: ماموریت) انقلابی کرد. ماموریتی که خروجی آن، بیش از عرق کردن زودهنگام تبی تند نبود.... بیبیسی اما نه فقط اعتبار خود را تا حد زیادی بر باد داد؛ که اعتبار حرفهای بسیاری از «استادان و بزرگانی» را نیز که با آن همکاری داشتند، خدشهدار کرد. از اینروست که از شنیدن خبر جدایی بهنود از بیبیسی خوشنودم. اما در عین حال، ناراحتم و ناامیدم. ناراحت و ناامید از اینکه در همه رسانههای تصویری امروز ایران (چه صداوسیمای حکومتی و چه شبکههای خارج از کشور)، صدرنشینی و قدربینی از آن کمسوادان و صحنهآرایان و مداحان است؛ حرفهایها و باسوادان ناچار باید کنار بنشینند و بر لب جوی، گذر عمر گرانبار خویش ببینند».
یادداشت سردبیر هممیهن نشان میدهد که امثال وی، در عین بیسوادی، اقدام به تحریف تاریخ نیز میکنند. سابقه بحرانآفرینیها و رذالت رادیو بیبیسی در هفتاد سال گذشته، و اینکه این رادیو، بیسیم سرویس جاسوسی انگلیس و سازمان جاسوسی سیا آمریکا برای اسم رمز کودتا بوده، اطلاق حرفهایگری و بیطرفی رسانهای به BBC را بسیار مضحک میکند. به کار بردن واژه استاد برای فردی همچون بهنود نشانگر عمق نوچگی و بندگی مسئولان برخی روزنامههای زنجیرهای و عمق نفوذ و تسلط شبکههای معاند ضدملت، روی نشریات زنجیرهای است!
با وجود سرمایهگذاری موساد و MI6 و CIA در راهاندازی و حمایت شبکههای نفرت و دروغپراکنی و شبکه ارتباطی آنان با نشریات و رسانههای زنجیرهای داخلی، خواب شوم آنان برای ملت سرافراز ایران و نظام مقدس جمهوری اسلامی هیچگاه تعبیر نخواهد شد.
شورای آتلانتیک: نیاز واقعی، شکست ایران است، کاری که نه اسرائیل و نه آمریکا توانایی انجام آن را ندارند
اندیشکده آمریکایی شورای آتلانتیک در یادداشتی از فردریک کمپ رئیس این اندیشکده در روز 18 نوامبر ایده ناتو خاورمیانهای علیه ایران و محور مقاومت را مطرح میکند و عنوان میدارد: همانطور که رئیسجمهور آیزنهاور گفته است، «اگر نمیتوانید مشکلی را همانطور که هست حل کنید، آن را بزرگ کنید.» برای خاورمیانه (غرب آسیا) امروز، ارزش آن را دارد که این توصیه را برای گسترش راهحل برای شاید مشکلزاترین منطقه جهان به کار ببریم.
رئیس شورای آتلانتیک در سخنانی مضحک میافزاید: نیاز فوری به کشورهای عربی و اسرائیلی میانهرو و مدرن وجود دارد تا بیسر و صدا پایهگذاری یک سازمان امنیت جمعی مانند ناتو و یک بدنه اقتصادی مشابه اتحادیه اروپا را آغاز کنند. این نهادها با مقابله با چرخههای بیامان خشونت، پتانسیل منطقه را باز میکنند.
این اندیشکده میافزاید: در میان وحشت 7 اکتبر و جنگ مداوم اسرائیل در غزه، چنین تصوراتی ممکن است مانند یک خیال ساده به نظر برسد. با این حال، برخی از مقامات ارشد در خاورمیانه (غرب آسیا) از قبل به این عبارات فکر میکنند و برای من استدلال میکنند که چنین رویکردی موثرترین راه برای مقابله با جنگ نیابتی ایران است که بدون آن حملات حماس اتفاق نمیافتد.
در ادامه عنوان شده است: با توجه به ویژگیهای تاریخی و جغرافیایی خاورمیانه (غرب آسیا)، هر چه کشورهای آن تصور میکنند، بهطور متفاوتی تکامل مییابد. جایی که درس اروپایی کاربرد دارد این است که بهتر است با هسته کوچکی از کشورهای متعهد شروع کنید و سپس از آنجا گسترش پیدا کنید. ناتو در سال 1949 با تنها 12 کشور از جمله ایالات متحده و کانادا از خارج از اروپا متولد شد و اکنون شامل سی و یک عضو است. جامعه زغالسنگ و فولاد اروپا در سال 1952 با شش کشور تأسیس شد که به عنوان پیشرو برای بیست و هفت عضو فعلی اتحادیه اروپا عمل میکند.
آتلانتیک با اشاره به سخنان خیانت بار ملک عبدالله دوم پادشاه اردن در سال 2022 در مصاحبهای با CNBC عنوان میدارد: «من یکی از اولین افرادی خواهم بود که ناتوی خاورمیانه (غرب آسیا) را تایید میکنم.» ملک عبدالله خاطرنشان کرد که اردن از قبل با ناتو همکاری نزدیک دارد و چندین دهه است که با نیروهای ائتلاف «شانه به شانه» جنگیده است. در حالی که تضاد کنونی باعث میشود چنین دیدگاههایی دور از ذهن به نظر برسند، خطر تشدید این مفهوم را ضروریتر میکند.
این اندیشکده با تایید رذیلانه کشتار وحشیانه رژیم صهیونیستی در غزه و با اتهام زنی واهی به ایران و چشمپوشی از حضور نکبتبار رژیم صهیونیستی در تمام بحرانهای منطقه عنوان میدارد: اسرائیل چارهای جز انجام جنگ علیه حماس و از بین بردن توانایی آن در اداره غزه ندارد. با این حال، حتی اگر بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، بتواند تهدید نظامی حماس را «ریشهکن» کند، منشأ بیثباتی منطقهای را مورد بررسی قرار نمیدهد: ایران، ایدئولوژی افراطیاش، و حمایتش از گروههای نیابتی- حزبالله لبنان، حماس در غزه. و حوثیها در یمن.
این اندیشکده میافزاید: در چنین فضائی حاکمان ایران میتوانند به بهترین نحو به گسترش نفوذ گسترده خود در سراسر خاورمیانه ادامه دهند، نفوذی که در طول زمان از درگیریهای لبنان، یمن، سوریه و بین فلسطینیها و اسرائیل به وجود آمده است..
در ادامه عنوان شده است: بهترین راه برای مقابله با این بیثباتی ناشی از ایران این خواهد بود که کشورهای عربی میانهرو خلیجفارس و منطقه با تکیه بر توافقات ابراهیم، همکاری امنیتی خود را تعمیق بخشند و همزمان همکاری امنیتی، فناوری، اقتصادی و سرمایهگذاری خود را بیشتر گسترش دهند.
رئیس آتلانتیک عنوان میدارد: برای پیروزی در این مبارزه، ریشهکن کردن حماس ضروری است اما کافی نیست، در حالی که نیاز واقعی شکست ایران است، کاری که نه اسرائیل، نه کشورهای عربی میانهرو و نه ایالات متحده آمادگی نظامی برای انجام آن را ندارند. وقتی به همه گزینههای مقابله با ایران نگاه میشود، گزینه ایجاد معماری مشترک امنیتی و اقتصادی جذابترین آنهاست.
این اندیشکده میافزاید: مفهوم یک سیستم امنیتی منطقهای نزدیکتر، که با ایالات متحده همکاری میکند، کاملاً جدید نیست. تلاشها شامل مداخلات اعضای اتحادیه عرب در یمن(جنگ ظالمانه عربستان سعودی و امارات علیه مردم مظلوم یمن)، شورای همکاری خلیجفارس و ائتلاف استراتژیک خاورمیانه (غرب اسیا) در سال 2017 است. عملیات طوفان صحرا، که کویت را در سال 1991 آزاد کرد، نمونه همکاری امنیتی بود و سی و پنج مورد را شامل شد. ایالات، از جمله هفت کشور عربی. همچنین تلاشهایی برای یکپارچگی اقتصادی بیشتر از طریق شورای همکاری خلیجفارس صورت گرفته است. با این حال، همه این اقدامات و نهادها فاقد جاهطلبی کافی برای ایجاد تغییر دائمی در منطقهای هستند که اسرائیل را نیز در بر گرفته است.
آتلانتیک همچنین اظهار میدارد: به همان اندازه که ایجاد اعتماد کافی بین اسرائیل و کشورهای عربی دشوار خواهد بود، بهویژه در حال حاضر، تلاشهای قبلی نیز به بیاعتمادی در میان کشورهای عربی منجر شده است.
کمپ رئیس شورای اتلانتیک به طور ضمنی وحشیگری صهیونیستها در غزه را بازدارنده در برابر عادیسازی میداند و به این رژیم توصیه میکند: در حال حاضر، توپ در زمین اسرائیل است تا جنگ خود با حماس را به گونهای مدیریت کند که درهای این احتمالات را نبندد.
شواهد پیروزی مقاومت در روز چهلوچهارم جنگ غزه
دیروز به عنوان روز چهلوچهارمین روز جنگ در غزه، روزی منحصربهفرد بود.
رژیم صهیونیستی ظرف یک ماه گذشته سعی کرد ضمن ارتکاب جنایات بیسابقه علیه مردم غزه، صدای مظلومیت آنان را خفه کند و ضمنا جنگ را با کمک آمریکا، به این منطقه محاصرهشده محدود سازد.
اما برخلاف میل آمریکا و اسرائیل، چنانکه اخبار و تحلیلهای دیروز نشان داد، روند تحولات سمتوسوی دیگری یافته است:
- مقاومت یمن، نیروهای دریایی یمن کشتی «گلکسی لیدر» متعلق به شرکت صهیونیستی را در دریای سرخ توقیف کردند. این ضرب شست در حالی است که آمریکا پیش از این ادعا میکرد از طریق ناوگان مستقرش در منطقه، مانع تعرض مقاومت یمن به بنادر و کشتیهای اسرائیل میشود.
- علی القحوم عضو دفتر سیاسی جنبش انصارالله یمن: به عملیات فرامرزی برای حمایت از غزه ادامه میدهیم.
- محمد البخیتی عضو برجسته جنبش انصارالله یمن: یا جنایات جنگی در غزه را متوقف کنید و یا منتظر گسترش دامنه جنگ باشید. ما اجازه نخواهیم داد که برادران و خواهران ما را در غزه نابود کنید!
- برگزاری تظاهرات گسترده به حمایت از ملت فلسطین در کشورهای مختلف از جمله مراکش، یمن، پاکستان، اندونزی، آمریکا، فرانسه، آلمان، دانمارک، سوئد، هلند، ترکیه، استرالیا و... (صهیونیستها میگویند 95 درصد تظاراتهای برگزارشده در دنیا، علیه اسرائیل و در دفاع از فلسطین است)
- تشدید حملات حزبالله به پایگاههای گوناگون رژیم صهیونیستی در شمال فلسطین اشغالی. حزبالله دیروز 15 پایگاه اسرائیل را هدف قرار داد.
- خبرنگار کانال 12 عبری: تانکهایمان در غزه میسوزند، سربازانمان در شمال کشته میشوند و کشتیهایمان در یمن اسیر میشوند.
- همزمان با افزایش تلفات ارتش اسرائیل در جبهه غزه، روزنامه یدیعوت آحارونوت نوشت: نبردهای جبالیا بسیار سختتر و دشوارتر از نبردهای قبلی است و مبارزان قسام عقب نمیکشند.
- مقاومت اسلامی عراق، برخی پایگاه آمریکایی از جمله حریر در شمال عراق را با هدف حملات پهپادی قرار داد.
- دیلیتلگراف: ارتش اسرائیل هیچچیز در بیمارستان الشفا پیدا نکرد.
- ارتش اسرائیل اعلام کرد سه افسر و سرباز دیگر در درگیریهای در نوار غزه کشته شدند و شمار کشتهشدگان دیروز ارتش به ۵ نفر افزایش یافت.
- گردانهای قسام اعلام کرد که مبارزان این گردانها 6 نظامی صهیونیست را در منطقه جحرالدیک از فاصله صفر با راکتهای ضدنفر و تیربار هدف قرار داده و همه را از پا درآورده است.
- رادیو فردا: تلفات نظامی اسرائیل در نوار غزه افزایش یافته است. به گفته کارشناسان نظامی در رسانههای اسرائیل، افزایش کشتهها ناشی از درگیریهای سنگین تن به تن در محلههایی از شمال باریکه غزه مانند زیتون و جبالیا است. شمار نظامیان کشتهشده اسرائیل به 383 نفر رسیده است.
- منوشه امیر، سردبیر رادیو اسرائیل: تا امروز میتوان گفت که پیروز میدان جنگ غزه، حماس است. ادعاهای اسرائیل از سه سال قبل در مورد بیمارستان شفا، مبنی بر این که پایگاه فرماندهی است- درست از آب درنیامد و در داخل اسرائیل هم کسانی میگویند ما اشتباه کردیم. ارتش اسرائیل تاکنون به اهدافش نرسیده و ادعاهایی هم که کرده، هیچکدام درست نبوده است».
فارینپالیسی: کاری که حماس با اسرائیل کرد ممکن است سر آمریکا هم بیاید
نشریه تخصصی سیاست خارجی معتقد است آمریکا در حالی که در سه جبهه و در وضعیتی مخمصهبار درگیر است، تنها یک قدم با جنگ جهانی فاصله دارد.
فارینپالیسی در تحلیل خود مینویسد: آمریکا ممکن است در جنگ جهانی قریبالوقوع، متحمل شکست شود. منازعات جدی موجود، به توجه ایالات متحده در دو منطقه از سه منطقه مهم جهان نیاز دارد. اگر چین تصمیم به حمله به تایوان بگیرد، وضعیت میتواند به سرعت به یک جنگ جهانی در سه جبهه تبدیل شود و آمریکا را درگیر میکند.
تعبیر «مخمصه» درباره وضعیت میان آمریکا و چین شاید مخاطبان را نگران کند. آمریکا برای مدت طولانی قدرتمندترین کشور دنیا بوده؛ در جنگ جهانی پیروز شد، شوروی را شکست داد و دارای قویترین ارتش است. همچنان که روسیه برای جنگ طولانی در اوکراین آماده میشود و جبهه جدیدی در منطقه شام (جنگ غزه) باز میشود، وسوسه چین برای حمله به تایوان نیز رو به افزایش است. چین، آمریکا را امتحان میکند و خوب میداند که آمریکا برای مقابله با سومین بحران، به دردسر خواهد افتاد. اگر جنگ رخ دهد، آمریکا متوجه خواهد شد که عوامل بسیار مهمی به زیان او عمل خواهند کرد.
همانگونه که دو سند راهبردی سیاستهای دفاعی به روشنی نشان میدهد، ارتش ما برای جنگ همزمان علیه دو رقیب طراحی نشده است. در صورت حمله چین به تایوان، اگر واشنگتن بخواهد همچنان به حمایت از اوکراین و اسرائیل ادامه دهد، برای خنثی کردن این حمله، به سختی تحت فشار قرار خواهد گرفت. برخلاف آمریکا که باید در هر سه جبهه قوی باشد، هر یک از دشمنانش، یعنی چین و روسیه و ایران، فقط باید در منطقه خود بجنگند.
بدترین سناریو، تشدید جنگ در سه منطقه دور و پراکنده است که باید ارتش ما در کنار متحدان ضعیف و ناتوان در دفاع از خود بجنگد. اکنون نیروی دریایی چین از نظر تعداد ناوگان، بزرگتر از ایالات متحده است و هر 4 سال به اندازه تعداد کل ناوگان دریایی فرانسه (130 کشتی)، بر شمار آن اضافه میکند. در مقابل، نیروی دریایی آمریکا میخواهد ظرف یک دهه آینده، 75 کشتی به ناوگانش بیفزاید.
مسئله بعدی، پول و سرمایه است. آمریکا در گذشته، به آسانی قادر بود برتری مالی خود را حفظ کند. در طول جنگ جهانی دوم، نسبت بدهی به تولید ناخالص داخلی آمریکا تقریباً دو برابر شد. اما امروز بدهیاش، بیش از 100 درصد تولید ناخالص داخلی است. در صورت وقوع جنگ، دور از انتظار نیست که بدهی تا 200 درصد تولید ناخالص داخلی یا بیشتر افزایش یابد و این میتواند عواقب فاجعهباری به همراه داشته باشد. جنگ جهانی، خطرات دیگری را نیز به همراه خواهد داشت. روسیه و ایران به عنوان دو رقیب اصلی، تولیدکنندگان عمده نفت هستند. گزارشهای اخیر نشان میدهد انسداد طولانی تنگه هرمز، میتواند قیمت نفت را به بالای ۱۰۰ دلار در هر بشکه برساند و فشار تورمی را به شکل چشمگیری شدت بخشد. همچنین چین، از سهامداران اصلی اوراق قرضه آمریکاست و اگر اقدام به فروش زیرقیمت کند، فشار بیشتری را وارد میکند.
همه اینها در برابر هزینههای انسانی که ممکن است در یک درگیری جهانی متحمل شویم، کمرنگ است. تعداد زیادی از نیروهای نظامی ما احتمالا جان خود را از دست خواهند داد. برخی از دشمنان دارای قابلیتهای متعارف و هستهای هستند که میتوانند به خاک ایالات متحده برسند. همچنین توانایی تشویق یا مدیریت اجرای حملاتی به سبک حماس در خاک آمریکا را دارند، که ممکن است با توجه به وضعیت مرز جنوبی ایالات متحده، انجام آن آسانتر باشد.
اینها وحشتناک است. ترسیدن، آغاز عقل و اندیشه است. جنگ جهانی، دیگر صرفا یک احتمال نظری و رویای جنگطلبان نیست. بلکه اگر قریبالوقوع نباشد، احتمال آن جدی است. واشنگتن باید مطمئن شود آمریکاییها در صورت جنگ، آمادگی دارند. آمریکا باید هزینههای دفاعی را افزایش دهد و کاهش آن، رویکردی اشتباه است. اگر امروز این کار را نکنیم، باید روزی به رایدهندگان بگوییم که چرا فرزندان یا نوههای آنها هنگام وقوع جنگ در مکانهای خطرناک بدون سلاح کافی مستقر میشوند. کمتر از یکسوم متحدان ما در اروپا به تعهد خود درباره هزینهکرد حداقل 2 درصد تولید ناخالص داخلی خود برای امور دفاعی عمل میکنند. منطقی نیست خود را درگیر سیاستهای آب و هوائی شتابزده و بسیار پرهزینه کنیم که رشد اقتصادی را کاهش میدهد، آن هم در حالی که چین هر هفته 2 نیروگاه با سوخت زغالسنگ میسازد. اروپاییها باید در مورد بیزاری از انرژی هستهای تجدیدنظر کنند. این فهرست، چیز آسانی ندارد. ولی ما و متحدانمان در حال ورود به روزگار تصمیمات سخت هستیم. آنچه در اوکراین و اسرائیل رخ داد، چند سال قبل قابل تصور نبود و احتمالا در روزهای آینده، موارد دیگری را خواهیم دید. باید از همین حالا به وضعیت خود سامان دهیم تا غافلگیر نشویم.
اسرائیل هرگز امنیت نخواهد داشت چون غزه با بمبهای آمریکا بمباران میشود
یک مقام مستعفی وزارت خارجه آمریکا تأکید کرد کمکهای نظامی آمریکا برای اسرائیل امنیت نیاورد، چون آمریکا به جنایت و نقض فاحش حقوق بشر کمک کرده و حقوق فلسطنیان را تضییع کرده است.
جاش پل که پس از جنگ غزه و در اعتراض به انتقال تسلیحات به اسرائیل استعفا کرد، در نیویورک تایمز نوشت: 18 اکتبر امسال (۲۶ مهر ماه) از وزارت خارجه استعفا دادم، چون نمیتوانستم از کمک تسلیحاتیِ ایالات متحده در جنگ غزه حمایت کنم و میدانستم این کمکها در کشتار هزاران غیرنظامی به کار میرود. دیگر هیچ تمایلی برای ارزیابی مجددِ سیاست بلندمدتی که به صلح نینجامیده و درعینحال ثبات و امنیت منطقه را تضعیف کرده، نداشتم. کمک نظامی چگونه میتواند به امنیت اسرائیل بینجامد؟ این سؤالی است که من سالها در دفتر امور سیاسی- نظامیِ وزارت خارجه و در سمت پیشینم با عنوان «مشاور امنیتی ایالات متحده در حوزۀ کرانۀ باختری» با آن دست و پنجه نرم کردم. مدام بین رامالله و اورشلیم (بیت المقدس) تردد میکردم تا نقشۀ راه صلح را پیش ببرم؛ نقشهای که دولت بوش معتقد بود عاقبت به راهحلِ دوکشوری میانجامد.
ایالات متحده سالانه دستکم 3.8 میلیارد دلار کمک نظامی به اسرائیل میکند که به استثنای مورد اخیر اوکراین، بیشترین کمک سالانه به کشوری دیگر محسوب میشود. سطوح بالای کمکها به دهۀ 1970 برمیگردد و بازتاب معاملۀ بلندمدتِ آمریکا با اسرائیل است. از اواسط دهۀ 1990، ایالات متحده حامی اصلی نیروهای امنیتیِ تشکیلات خودگردان فلسطینی مستقر در رامالله بوده است.
در هر دو مورد، منطق کمکهای امنیتیِ ایالات متحده به شدت ناقص است. در طرف اسرائیل، تضمینهای کور امنیتی ایالات متحده راهی به صلح نیافته است. در عوض، آنها این اطمینان را به اسرائیل دادهاند که میتواند در تلاشهای ویرانگرِ فزاینده مانند گسترش شهرکهای غیرقانونی، بدون هیچ پیامدی شرکت کند. اسرائیل از ناحیه همین کمکها به سردمدارِ صادرات تسلیحات نظامی مبدل شده و یکی از پیشرفتهترین ارتشهای جهان را از نظر فناوری در اختیار دارد. همۀ این عوامل این حس را در میان سیاستگذاران اسرائیلی برانگیختهاند که میتوانند به طور نامحدود، مسئلۀ فلسطین را مدیریت کنند. هیچ دولتی به اندازۀ ایالات متحده برای عادیسازیِ رابطۀ اسرائیل و جهان عرب نکوشیده است. البته این عادیسازی از بسیاری جهات مدتهاست به تعویق افتاده، اما کماکان این تصور وجود دارد که انگیزههای اقتصادی و منافع مشترک امنیتی منطقهای برای جلوگیری از نفوذ کشورهای دیگر میتواند اسرائیل، مسئلۀ اشغال نامحدود و هرچیزی را در جهان عرب آرام و یکدست کند.
این پیشفرض احتمالاً عمداً از طرف حماس به دلیل درگیریهای غزه و بازنمایی سریع آرمان فلسطین در صحنۀ جهانی از بین رفت. به همان اندازه که ایالات متحده، اسرائیل و رهبران عرب مانند بن سلمان، میخواهند امنیت را در قالبهای عملگرایانه و ملتمحور بگنجانند، جمعیتهای عرب همچنان عمیقاً به سرنوشت فلسطینیها اهمیت میدهند. با ادامۀ افزایش تلفات غیرنظامیان در غزه و کرانۀ باختری، واضح است که پیشبرد هر نوع توافقِ عادیسازی، دشوار خواهد بود.
طبق «قانون لیهیِ» ایالات متحده، ارایۀ کمکهای امنیتی به هر گروهی که متهم به نقض فاحش حقوق بشر باشد، ممنوع است. برخلاف سایر دریافتکنندگانِ، این روند برای کمکهای امنیتی به اسرائیل معکوس میشود. کمک ارایه میشود و ایالات متحده منتظر دریافت گزارشهای ناقض طرح میماند که اعتبارشان در گرو فرآیندی به نام انجمن بررسی اسرائیل لیهی است و شامل مشورت با دولت اسرائیل میشود. تاکنون این مجمع هرگز به اجماع نرسیده که برخی واحدها یا سربازان نیروی امنیتی اسرائیل مرتکب نقض فاحش حقوق بشر شدهاند. یافتههای سازمانهای حقوق بشری خلاف این را نشان میدهند و این رویه برخلاف ارزشها و احتمالاً قوانین ماست. ناکامیِ در پاسخگو کردنِ اسرائیل برای چنین تخلفاتی ممکن است به حس معافیت از مجازات، افزایش احتمال نقض فاحش حقوق بشر و ریزش اعتماد بین اسرائیل و فلسطینیان دامن بزند. من استعفا کردم زیرا معتقدم تسلیحات ایالات متحده نباید در چنین شرایطی ارائه شود که به تعبیر سیاست راهنمای دولت بایدن، به تشدید خطر، نقض حقوق و آسیب و مرگِ گستردۀ غیرنظامیان میانجامد. در حال حاضر مهمات آمریکایی بر سر غزه میبارد. تا زمانیکه رویکرد ما در قبال اسرائیل، چشمپوشی از عواقب این کمکها است، نقض حقوق فلسطینیها در سراسر غزه و کرانۀ باختری در درازمدت ادامه خواهد یافت و طبیعتاً امنیت و صلح پایدار حاصل نمیشود.