74 - جنگ سرد فرهنگی؛ سازمان سیا در عرصه فرهنگ و هنر - مأمور عالی سفیدپوسـت در سازمان ســیا ۱۴۰۳/۰۹/۲۵
جنگ سرد فرهنگی؛ سازمان سیا در عرصه فرهنگ و هنر - 74
مأمور عالی سفیدپوسـت در سازمان ســیا
۱۴۰۳/۰۹/۲۵
فرانسیس استونر ساندرس
ترجمه حسین باکند
فصل نهم: کنسرسیوم
«قربان! شما بر چه چیزی سلطنت میفرمایید؟»
پادشاه خیلی ساده جواب داد: «بر همه چیز».
شازده کوچولو
نوشته آنتوان دوسنت اگزوپری
آزادی فرهنگی ارزان به دست نیامد. سازمان سیا قرار بود در طول هفده سال آینده دهها میلیون دلار به کنگره آزادی فرهنگی و پروژههایی از این دست تزریق کند. با این نوع از تعهد، سازمان سیا در واقع به عنوان وزارت فرهنگ آمریکا عمل میکرد.
مهمترین سیاست سازمان برای استفاده از فرهنگ به عنوان سلاح جنگ سرد این بود که شبکهای از گروههای «خصوصی» یا «دوستان» را در قالب یک کنسرسیوم غیررسمی سازماندهی و نظاممند کند. این یک ائتلاف کارآفرینی از بنیادهای بشردوستانه، شرکتهای تجاری و سایر مؤسسات و اشخاصی بود که دست در دست سازمان سیا داده بودند تا پوشش و نقطه وصلی برای برنامههای مخفی آن در غرب اروپا باشند.
به علاوه میتوانستند به بیان منافع دولت در خارج و داخل بپردازند، در حالی که در ظاهر چنین به نظر میرسید که آنها این کار را صرفاً با ابتکار عمل خود انجام میدهند! این افراد و مجموعهها با حفظ ظاهر «خصوصی» خود، در واقع به عنوان سرمایهداران ماجراجوی۱ منتخب سازمان سیا در جنگ سرد عمل میکردند. مرد الهامبخش این کنسرسیوم آلن دالِس (رئیس بعدی سازمان سیا) بود، که پس از جنگ، یعنی وقتی که او و برادرش جان فاستر دالس شرکای شرکت حقوقی سالیوان و کراموِل بودند، پایههای آن را ایجاد کرد.
در مِی 1949 ریاست تشکیل کمیته ملی برای اروپای آزاد را بر عهده داشت، کمیتهای که در ظاهر با ابتکار عمل «گروهی از شهروندان خصوصی آمریکایی» صورت میگرفت اما در حقیقت یکی از جاهطلبانهترین جبهههای سازمان سیا بود. هدف اعلامی کمیته ملی برای اروپای آزاد که به طور رسمی در یازده مِی 1949 در نیویورک اعلام شد: «استفاده از ظرفیتهای فراوان و متنوع اروپاییان شرقی تبعید شده در جهت توسعه برنامههایی که فعالانه با سلطه شوروی مقابله میکند».
کمیته باور داشت که این چالش را میتوان با استفاده توأمان از نیروی فکری و ابزارهای فیزیکی حل کرد و قرار بود بهزودی دامنه خود را به تمام حوزههای جنگ سرد فرهنگی گسترش دهد. دین اچِسون وزیر امور خارجه آمریکا اعلام داشت: «وزارت امور خارجه از تشکیل این گروه بسیار خرسند است». «وزارت خارجه بر این باور است که هدف این تشکیلات بسیار عالی بوده و بسیار خرسند است که از ورود آن به این عرصه استقبال میکند و صمیمانه آن را تأیید میکند».
این تبریک عمومی با هدف پنهان کردن ریشههای رسمی کمیته و این واقعیت بود که کمیته صرفاً بر اساس صلاحدید سازمان سیا، (که 90 درصد حمایت مالی کمیته از طریق وجوه بدون ضامن او تأمین میشد)، عمل میکرد.
پشت تأیید اچِسون یک حقیقت پنهان دیگری وجود داشت؛ اگرچه در اساسنامه کمیته این بند گنجانده شده بود که: «هیچ یک از فعالیتهای شرکت نباید جنبه تبلیغی۲ داشته باشد»، اما این دقیقاً همان چیزی به نظر میرسید که [کمیته] برای آن طراحی شده بود.
دالس با نقل مکان به سازمان سیا در دسامبر سال 1950، به «مامور عالی سفیدپوست»۳ در کمیته ملی برای اروپای آزاد ملقب گردید و به همکاری با کارمِل آفی پرداخت، یعنی شخصی که بر کمیته ملی در دفتر هماهنگی سیاستهای ویزنر از زمان تأسیس آن (یعنی از یک سال پیش) نظارت کرده بود. دالس اکنون مسئولیت سازماندهی کمیتههای آن، تأمین امنیت تخصیص بودجه و طراحی راهبردهای آن را به عهده داشت. دالس یکی از نخستین پیشگامان کوانجو۴ فهمید که موفقیت برنامه جنگ سرد آمریکا به «توانایی آن در مستقل به نظر رسیدن از دولت» بستگی دارد. «باید چنین به نظر برسد که آنها عقاید خودجوش افراد آزادیخواه را منعکس میکنند». تنها از این جنبه، کمیته ملی برای اروپای آزاد الگوی خوبی برای خصوصیسازی۵ ماشین سیاست خارجه به رهبری سازمان سیا در دوران جنگ سرد بود.
پانوشت:
1- خطرپذیر، اهل خطر
۲- پروپاگاندا
۳- the Great White Case Officer
۴- Quango (Quasi NGO) شبه سمن (سازمان مردمنهاد)، سازمانی که دولت اختیار خود را به آن تفویض کرده ولی هنوز هم تاحدی توسط مراکز دولتی کنترل و یا تأمین مالی میشود
۵- corporatization