روزی نامه های غرب گدای ... ۱۴۰۳/۰۱/۱۵
روزی نامه های غرب گدای ...
۱۴۰۳/۰۱/۱۵
از شیپور جنگ با طالبان تا تقلا به نفع نفرینشدگان!
غربگرایانی که امروز فاز عقلانیت برداشتهاند و میگویند نباید با انتقام گرفتن، وارد تله درگیری با اسرائیل شد، همانهایی هستند که چند سال قبل، بیهنگام غیرتی (!) شده بودند و میگفتند ایران باید هرچه سریعتر به افغانستان حمله کند و با طالبان بجنگد!
روزنامه اعتماد دیروز چند مقاله منتشر کرد که با ادبیات نزدیک به هم، خواستار خویشتنداری در موضوع تلافی ترور چند تن از فرماندهان ایرانی در سوریه و وارد نشدن در تله (!) شده بودند. روزنامه شرق هم در یادداشتی، «واکنش عقلانی» را در تعارض و با «پاسخ سخت» وانمود کرد و مدعی دوگانگی شد. همچنین حسن روحانی در پیام کوتاهی، تدبیر را در تعارض با گسترش دامنه جنگ در منطقه توصیف کرد و حال آن که تدبیر تلافی پشیمانکننده، بیش از هر رویکرد دیگری مانع از گسترش جنگ در منطقه میشود. روزنامه آرمان نیز خواستار برخورد عقلانی و صبر استراتژیک به جای برخورد احساسی شد.
رویکرد دوگانه برخی مدعیان اصلاحات و غربگرایان در حالی است که ماجرای چند سال قبل افغانستان، ربط مستقیمی به ما نداشت و آمریکا پس از سالها سرشکستگی و هزینه دادن نافرجام، افغانستان را تخلیه کرده بود. اما اکنون اسرائیل، چند فرمانده نظامی ما را در حمله به بخش کنسولی سفارت ایران در دمشق به شهادت رسانده است.
آیا عجیب نیست که غربگرایان -چه آنها که مامور و مزدورند، و چه کجفهمان و بازیخوردگان- در هر موضعگیری، دقیقا همان میگویند که اقتضای منافع و نقشههای آمریکا و اسرائیل است؟! اگر آمریکا بخواهد ایران را با کشور همسایه درگیر کند، اینها بلافاصله غیرتی میشوند و بدون آن که حاضر باشند خودشان بجنگند، در شیپور جنگ میدمند؛ اما اگر اسرائیل، نگران اقدام ایران به تلافی ترور فرماندهانش باشد، خواستار بیعملی میشوند.
البته این حرف که با آمریکا و اسرائیل درگیر نشوید و گزک دستشان ندهید، مربوط به امروز و دیروز نیست. اگر مردم و نظام میخواستند به طوطیان مقلّد واشنگتن و لندن و تلآویو اعتنا کنند، نه انقلاب میکردند و شاه و حامیان غربیاش را بیرون میکردند؛ و نه آمریکا را در منطقه به هزیمت میکشاندند، و اسرائیل را به نقطه بیبازگشتی میرساندند که دهها سیاستمدار ارشد صهیونیست، درباره جدی بودن تکرار «نفرین ۸۰ سالگی حکومت یهود» و ندیدن چند سال آینده هشدار بدهند.
اصل مجازات، روندی است که پیوسته طی چند دهه اخیر برای تنگتر کردن حلقه محاصره، زدن ضربات راهبردی پیاپی و راندن اسرائیل به لبه پرتگاه با موفقیت انجام شده و در تحلیل محافل صهیونیستی به آن اذعان میشود:
- روزنامه یدیعوت آحارونوت: «برخلاف اسرائیل که طرحی برای مرحله بعدی جنگ در غزه ندارد، ایران خود را آماده فاز جدید برخورد نظامی در چند جبهه مختلف با اسرائیل میکند. ایران نفوذ خود را در صحنه فلسطین حفظ کرده و این برآورد را دارد که اسرائیل قادر به نابودی تواناییهای نظامی و کادر رهبری حماس نیست و به تدریج مانند لبنان در باتلاق غزه فرو خواهد رفت... اسرائیل نشانههایی از «باتلاقی» شدن جنگ در غزه را احساس میکند».
- منوشه امیر سردبیر رادیو اسرائیل:«ایران، نیروهای مقاومت را در عمق خاورمیانه به گونهای چیده که اسرائیل را به محاصره دربیاورد. اسرائیل نمیتواند در جبهههای مختلف و برای زمان طولانی بجنگد».
- نفتالی بنت نخستوزیر سابق اسرائیل: «اسرائیل ۳۰ سال است در دام اختاپوس افتاده. استراتژی ایران، هوشمندانه و ساده است: تسلیحاتی را که اسرائیل را از همه طرف محاصره میکند، مستقر کند. ما را خسته میکند، در حالی که تقریبا هیچ بهائی نمیپردازد. مسئله، انتشار اقداماتی نیست که علیه ایران انجام دادهایم، بلکه ایران از طریق حماس و حزب الله و حتی حوثیها، ما را اسیر خود کرده. من در جنگ دوم لبنان با بازوهای ایران، جنگیدم و دوستانم را از دست دادم. دولت های ما طی چند دهه فقط حرف زده، اما کاری نکردهاند. ایران، در حال جنگ همه جانبه علیه اسرائیل است و از همه جهت ضربه میزند. هم خود میجنگد و هم از هر طرف ضربه میزند».
- یوآف گالانت وزیر جنگ رژیم صهیونیستی: «نتانیاهو توانایی تعیین اهداف مشخص برای ادامه جنگ در غزه را ندارد... با حملاتی از ۷ جبهه متفاوت رو به رو هستیم که ایران آنها را راهبری میکند».
- زویهاوسر، رئیس سابق کمیته نظامی کنست: «ضربات اسرائیل، تاکتیکی است؛ اما ایران به شکل راهبردی ضربه میزند. اسرائیل در حلقه محاصره ایران افتاده و این حلقه، هر سال تنگتر شده است».
البته این واقعیت روشن و راهبرد موفق، هیچ تعارض و تناقضی با ضرورت مجازات پشیمانکننده صهیونیستها به خاطر جنایت اخیر ندارد و برنامه قطعی نظام در این باره، همان است که رهبر انقلاب در پیام تسلیت به مناسبت شهادت سردار زاهدی و همرزمان او مورد تاکید قرار دادند: «رژیم خبیث به دست دلاورمردان ما مجازات خواهد شد. آنها را از این جنایت و امثال آن پشیمان خواهیم کرد به حول و قوه الهی».
اسرائیل قافیه را باخته؛ میدان در قبضه ایران است
به اذعان دوست و دشمن، صحنه به لحاظ راهبردی در قبضه ایران است. ایران تاکنون حضور مستقیم در جنگ نداشته، میتوان گفت ضربات ایران راهبردی و در جهت محو اسرائیل بوده و ضربات اسرائیل به ایران، نظامی و در ابعاد عملیاتی بوده است.
روزنامه همشهری در یادداشتی نوشت: حمله به کنسولگری ایران و شهادت ۷ نفر از مستشاران نظامی ایران اتفاق کوچکی نیست. هرجای دیگری در دنیا چنین اتفاقی میافتاد، ضربه به عزت یک کشور بهحساب میآمد. من فقط چند پرسش دارم:
سؤال اول اینکه این همه فرمانده بلندپایه ایرانی در خاک سوریه چه میکردند؟ مشغول چه کاری بودند؟ کار آنها چه ربطی به اسرائیل داشته؟ ایران مشغول جنگ با اسرائیل و ضربه زدن به او هست یا نیست؟ اگر نیست پس این اخبار چیست و اگر هست مشغول چه کاری است، خبر داریم؟
سؤال دوم اینکه چند روز پیش اسماعیل هنیه به تهران آمد، زیاد النخاله نیز بین تجمع ۱۰۰ هزار نفری تهرانیها رفت. این آقایان که امروز باید مشغول جنگ با اسرائیل باشند در تهران چه میکردند؟ آمدند عکس یادگاری بگیرند یا تصمیماتی درباره جنگ بگیرند، این تصمیمات به ایران چه ربطی داشت؟ چرا هر دو نفر ایران را در خط مقدم و جلودار مقاومت توصیف کردند؟
سؤال سوم اسامه حمدان از رهبران بلندپایه حماس رسماً اعلام کرد، ایران کمک راهبردی به ما میکند و چند و چون کمکهای ایران را فعلاً نمیتوانیم توضیح دهیم. سؤال این است که ایران چه کمکی میکند؟ کمک راهبردی یعنی چی؟ فرقش با ضربه نظامی چیست؟ میدانیم؟
سؤال چهارم: جاک نریا، افسر اطلاعات ارتش اسرائیل و مشاور سابق نخستوزیر گفته «چیزی که در ایلات اتفاق افتاد، بسیار خطرناک بود؛ این حمله در پاسخ به اتفاقات ایلات انجام شد». سؤال این است که آنچه توسط پهپاد انتحاری رخ داد، چه بوده؟ میگویند ضربه خاص و سنگینی به اسرائیل در بندر ایلات وارد آمده است. دکتر حسن مرهج، تحلیلگر سیاسی عرب که در شبکههای اسرائیل هم حاضر میشود، میگوید پایگاههای نظامی اسرائیل ضربههایی را در شمال منطقه حیفا، همچنین جنوب و در مناطق دیگر مانند طبریا دریافت کرده است و اسرائیل نخواست این حملهها را اعلام کند و حرفی از آن زده شود. خب این حملهها چه بوده؟ ابعادش چیست؟ چرا باید پنهان میمانده؟ چرا اسرائیل ابعاد آن را اعلام نکرده
است؟
سؤال پنجم آنکه روزنامه صهیونیستی «یدیعوت آحارونوت» نوشت ایران در جنگ اخیر، اسرائیل را به باتلاق کشانده است: «برخلاف اسرائیل که طرحی برای مرحله بعدی جنگ در غزه ندارد، ایران خود را آماده فاز جدید برخورد نظامی در چند جبهه مختلف با اسرائیل میکند. ایران نفوذ خود را در صحنه فلسطین حفظ کرده و این برآورد را دارد که اسرائیل قادر به نابودی تواناییهای نظامی و کادر رهبری حماس نیست و بهتدریج مانند لبنان در باتلاق غزه فرو خواهد رفت... اسرائیل نشانههایی از «باتلاقی» شدن جنگ در غزه را احساس میکند». چرا این روزنامه به چنین جمعبندیای رسیده
است؟
سؤال ششم اینکه مدتی است اخبار مربوط به اختلاف جدی آمریکا و اسرائیل درباره جنگ را میشنویم. آمریکا برای نخستینبار قطعنامه پیشنهادی روسیه و چین درباره آتشبس را وتو نکرد، حماس از این قطعنامه استقبال کرد، اسرائیل مخالفت علنی کرد. اختلافات داخلی اسرائیل به وضعیت غیرقابل کنترل رسیده، حلقه محاصره اسرائیل تنگتر شده، رهبر ایران به زیاد النخاله اطمینان داد که شما نابودی اسرائیل را خواهید دید. این در حالی است که مسئولان اسرائیل دائماً ایران را مسئول مستقیم همه بلایایی میدانند که بر سرشان میآید. خب سؤال این است که واقعاً این اتفاقات کلان که نشاندهنده سرعت گرفتن نابودی اسرائیل است، به ایران چه ارتباطی دارد؟
خلاصه آنکه شواهد نشان میدهد به اذعان دوست و دشمن، صحنه به لحاظ راهبردی در چنگ ایران است. ایران تاکنون حضور مستقیم در جنگ نداشته، میتوان گفت ضربات ایران راهبردی و در جهت محو اسرائیل بوده و ضربات اسرائیل به ایران، نظامی و در ابعاد عملیاتی بوده است.
کنایه آفتاب یزد به درز چند باره فایلهای صوتی ظریف
یک روزنامه اصلاحطلب در واکنشی تلویحی به چندین بار انتشار سخنان حاشیهدار محمد جواد ظریف تحت عنوان «درز فایل صوتی» تأکید کرد این کار، اتفاقی و بد اخلاقی نیست، بلکه پروژه و راهبردی عمدی است!
آفتاب یزد در سرمقالهای با عنوان « چند بار درز فایل صوتی اتفاقی است؟»، نوشت: «روزگاری، هرکـس در مخمصه گفتاری، گرفتار میآمد در اولیـن واکنش میگفت «تقطیع شـده»! برخی هـم در مواجهه با تصاویری که لابد خوشایند نبوده، سینه سپر میکردند که: «فتوشاپ است»! اما «درز فایل صوتی» از آن دست مقولههایی است که باید روی آن چند تبصره و ماده نوشت:
اول: کافی است در اینترنت دنبال «درز فایل صوتی» بگردید، یک خروار آدرس پیش روی شـما رژه خواهد رفت؛ «درز فایل صوتی» فلانی، دیگری، برخی و بعضی. دوم: اصوال «درز فایـل صوتی» یک اتفاق است که ریشه در «بداخلاقی»، «عدم تعهد»، «سوءاستفاده» و... مواردی از این دست دارد. سوم: این که عدهای در حال حرف زدن به این زاویه حساس یعنی «درز فایل صوتی» توجه نمیکنند هم موضوع این نوشتار نیست. چهارم: روزگاری در همین آفتاب یزد نوشتیم: «به گونـهای حرف بزنید یا رفتار کنید که نه تقطیع شود
و نه فتوشاپکارها بتوانند از آن سوژه بسـازند و علیه شما استفاده یا خدای ناکرده، سوءاستفاده کنند.»
پنجم: پرسش اینجا است؛ چند بار «درز فایل صوتی» اتفاقی است؟ چند بار «درز فایل صوتی» بداخلاقی است؟ چند بار «درز فایل صوتی» بیتعهدی اسـت؟ و در نهایت اینکه، چند بار «درز فایل صوتی» قابل بخشش است؟ ششم: بنا نداریم نامی از هیچ فردی ببریم اما دوستانه و برادرانه میگوییم؛ اگر دوست دارید برخی بلند بلند فکر کردنهایتان، بدون هزینه به سمع و نظر عموم رسانیده شود، لابهلای یکی- دوبار «درز فایل صوتی»، ابتکار عمل به خرج بدهید و راههای دیگر را نیز امتحان کنید؛ مثلاً به این هم فکر کنید که موبایلتان را گم کنید، کیف و لپتاپتان را جایی به این عنوان که فراموش کردهاید، جا بگذارید، گوشه در اتاقتان را باز بگذارید، گوشه در اتاقتان را باز بگذارید و... به این هم فکر کنید که چندین و چند بار «درز فایل صوتی» دیگر اتفاق نیست، پروژه است، استراتژی است، دنبال مسیر کم هزینه برای گفتن برخی حرفها است و...
هفتم: ما که سر از حرفهایی که بر اثر «درز فایل صوتی» به گوشمان رسید در نیاوردیم ولی خـوب بود به جای «درز فایل صوتی»، این حرفها را در قالب مصاحبهای تحلیلی- تفصیلی بیان میکردند که خیال نکنیم «فلان» فرض شدهایم! خلاصه اینکه؛ یکبار «درز فایل صوتی»، اتفاقی اسـت، بداخلاقی است، بیتعهدی است. دو بار «درز فایل صوتی»، اتفاقی است، بداخلاقی است، بیتعهدی است. سه بار «درز فایل صوتی»، اتفاقی است، بداخلاقی است، بیتعهدی اسـت. وقتی «درز فایل صوتی»، رویه شـد، روش و استراتژی شد، بخشی از شخصیت شد، بینی و بین الله دیگر روی اینگونه «درز فایل صوتی»ها، برچسب اتفاقی نچسبانید. شما گمان کنید به ما و دیگرانی که دستی بر آتش سیاست دارند، برمیخورد!».
یادآور میشود انتشار فایل صوتی مربوط به اظهارات محمدجواد ظریف، که باعث ناراحتی برخی اصلاحطلبان شده بود، او را به واکنش و عذرخواهی واداشت. بخشی از اظهارات ظریف، افترا و تهمت علیه سردار جعفری فرمانده سابق سپاه بود. اما بخش دیگر، به تندرو و انحصارطلب خواندن اصلاحطلبان، پایگاه اجتماعی نداشتن آنان و متوسل شدن به وی در انتخابات 1400، و همچنین ناکارآمد تلقی شدن برجام نزد مردم برمیگشت. ظریف در این فایل صوتی گفته بود:
- درسته که من پیرارسال بالاترین رأی رو آوردم در جبهه اصلاحات واسه رئیسجمهوری. ولی اونم نه به خاطر عشق به من بود، به خاطر این بود که باور داشتن تنها کسی که شانس رأیآوری داره، منم.
- جریان اصلاحات در سال ۷۸ رفت به سراغ حذف. گفت که میخوام «قانون اساسی» رو عوض کنم. بعد از انتخابات، مجلس ششم. معلومه توی حذف، قواعد رئالیستی حاکمه. وقتی شما بقای یک طرف رو تهدید میکنید، اون هم میآد بقای شما رو تهدید میکنه. اگر نه، بین ۷۶ تا ۷۸، واقعاً زمینه برای پیشرفت بود... یعنی اشتباهات خودمون رو به پای اشتباه دموکراسی نذاریم. به نظر من جناح چپ توی انحصارطلبی، دست جناح راست رو از پشت میبنده. یه بار من به آقای خاتمی گفتم. گفتم این رفیقهای شما وقتی که تند بودن، با ما مخالف بودن؛ میگفتن این لیبراله. الان هم که اومدن، از ما لیبرالتر شدن، هنوز هم با ما مخالفن.
- جهانگیری در انتخابات ریاست جمهوری 1400 رأی نمیآورد. اشتباهی که اینا کردن، این بود که جهانگیری و لاریجانی را رد صلاحیت کردن. هیچ کدومشون رأی نمیآورد.
- مردم در سال پایانی آقای خاتمی میگفتن خیانت کرده، چرا کنار نمیکشه فلان دیگه. یکی از دلایلی که من نمیخوام کاندید بشم، اینه که چرا مردم از بهار ۹۷ شروع کردن میگفتن «برجام» هم که پایهای نداشت. مردم میگفتنا! حاکمیت هم میگفت ولی مردم هم میگفتن. آقای جهانگیری میگفت قرارداد فولاد مبارکه که ما نه تحریم بودیم، نه هیچی، دو سال مذاکرهاش طول کشید.
تاریخ خبر: ۱٤۰۳/۰۱/۱۶، ۰۹:۵۶:٤۸ بازدیدها: 67